روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي بِلَادِهِ خَمْسُ حُرَمٍ؛ حُرْمَةُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ حُرْمَةُ آلِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ حُرْمَةُ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُرْمَةُ كَعْبَةِ اللَّهِ وَ حُرْمَةُ الْمُؤْمِنِ»[1].
امام صادق (ع) فرموده است که برای خداى متعال در زمین و بلادِ تحت احاطه ذات کبریائیاش، پنج حرمت است که عبارت از حرمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم، حرمت آل رسول خدا صلى اللّه عليهم، حرمت كتاب خداى عز و جل، حرمت کعبهی خدا و حرمت مؤمن است.
در آستانه دو انتخابات مهم و سرنوشتساز در کشور هستیم و نفس مشارکت مردم در این دو انتخابات با تداوم انقلاب اسلامی گره میخورد و رقابت در این عرصه برای بالا بردن مشارکت مردم بسیار ارزشمند است، رهبر معظم انقلاب نیز مشارکت، رقابت، امنیت و سلامت را چهار اصل اساسی انتخابات معرفی کرده است. البته باید توجه داشت که انتخابات آسیبهایی دارد که کم نیست، یکی از آن موارد، این است که با شروع انتخابات، گاهی هوای نفسانی چنان بر انسان مسلط میشود که برای رسیدن به کرسی مجلس یا ریاست جمهوی و امثال آن، به افشا کردن اسرار دیگران میپردازد و با آبروی افراد بازی میکند تا رقیب خود را تخریب کند و زمین بزند و از این طریق رأی مردم را به سمت خود جلب کند و متأسفانه کسانی که ادعای دیانت دارند نیز گرفتار این فضای مسموم میشوند تا جایی که افراد، علاوه بر فضای حقیقیِ جامعه از طریق فضای مجازی نیز حریم خصوصی اشخاص را مورد هجمه قرار میدهند و با آبروی افراد بازی میکنند. بنابراین، باید حواسمان باشد که حریمها حفظ شود و برای رسیدن خود یا کاندیدای مورد نظرمان، به پست و مقام، حرمت افراد را زیر پا نگذاریم.
یکی از مواردی که در روایت مذکور، به آن اشاره شده است، حفظ حرمت رسول گرامی اسلام (ص) است. باید حُرمت رسول اکرم (ص) در بین همه پاس داشته شود. پیامبر اکرم (ص) از جایگاه ویژهای در بین پیامبران الهی برخوردار است و مدالهایی که به پیامبر اسلام (ص) داده شده است به کمتر پیامبری داده شده است و آیات زیادی در شأن و منزلت نبی مکرم اسلام (ص) نازل شده است که آیات ذیل از آن جملهاند؛
«وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيم»[2]؛ و يقيناً تو بر ملكات و سجاياى اخلاقى عظيمى قرار دارى.
«وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك»[3]؛ [اى پيامبر!] و اگر درشتخوى و سختدل بودى از پيرامونت پراكنده مىشدند.
«طه* مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى»[4]؛ طه! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به مشقت و زحمت افتى.
دومین موردی که در روایت مذکور، به آن سفارش شده است، نگه داشتن حُرمت آل رسول الله (ص) است که در روایات زیادی به احترام گذاشتن به اهل بیت پیامبر (ع)، محبّت به آنان و حفظ حرمتشان سفارش شده است.
سومین مورد، نگه داشتن حُرمت کتاب خداوند متعال است که در کتب فقهیه به احکام مربوط به قرآن و حفظ حرُمت آن، اشاره شده است و در رسائل عملیه مراجع نیز احکام مربوط به وجوب حفظ حرمت قرآن آورده شده است. حرمت کتاب خدا فقط منحصر به بوسیدن آن، دست گرفتن در هنگام عقد و امثال آن نیست، بلکه یکی از موارد حفظ حرمت کتاب خدا این است که قرآن در همه زندگی ما جاری و ساری باشد و نسبت به آن بیاعتنا نباشیم که اگر نسبت به قرآن بیاعتنا باشیم، روز قیامت پیامبر اکرم (ص) نزد خداوند متعال از بیاعتنایی ما نسبت به قرآن گِله و شکایت خواهد کرد بنابراین، حداقل کاری که انسان نسبت به حفظ حرمت کتاب خدا باید انجام بدهد این است که روزانه مقداری از آیات کتاب الهی را بخواند. خانهای که در آن قرآن خوانده شود، آن خانه برای اهل آسمان میدرخشد؛ همانند ستارگان آسمان که برای اهل زمین میدرخشند. پس، انسان باید سعی کند که قرآن را بخواند و به آن عمل کند.
چهارمین مورد، حفظ حُرمت خانه خداست.
پنجمین مورد، حفظ حُرمت مؤمن است.
انسان یک موجود اجتماعی است و جامعهای که انسان در آن زندگی میکند مثل یک خانواده است که پاکی جامعه به پاکی انسان کمک میکند و باعث میشود که انسان نیز در پرتو جامعه پاک، پاک شود و در مقابل، آلودگی جامعه انسان را آلوده میکند. البته انسانی که بتواند در جامعه آلوده، خودش را حفظ کند و آلوده نشود کار خیلی با ارزشی انجام داده است و پاک نگه داشتن خود در چنین جامعهای از ارزش بالایی برخوردار است.
در اسلام با هر کاری که فضای جامعه را آلوده کند به شدّت مبارزه شده است لذا گناهانی از قبیل غیبت، دروغ، تهمت، عیبجویی، افتراء و امثال آن فضای جامعه و محیط پیرامون انسان را آلوده میکند و این آلودگی محیط، خواه ناخواه انسان را آلوده خواهد کرد. یکی از دستورات الهی حفظ حُرمت و آبروی مؤمن است و آنگونه که در بعضی از روایات آمده است حُرمت مؤمن همانند حُرمت کعبه است لذا هر کاری که موجب آزار و اذیّت مؤمن و موجب خشم او شود حرام است چرا که خشم مؤمن، خشم خداست و اگر به مؤمن ظلم شود و با آبروی مؤمن بازی شود ممکن است که آه او دامن ظالم را بگیرد بنابراین، باید مراقب باشیم تا برادر مؤمن ما از دست ما خشمگین نشود.
خداوند متعال فرموده است: «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَميعاً عَليماً»[5]؛ خدا افشاى بدىهاى ديگران را دوست ندارد، جز براى كسى كه مورد ستم قرار گرفتهاست [كه بر ستمديده براى دفع ستم، افشاى بدىهاى ستمكار جايز است] و خدا شنوا و داناست.
طبق این آیه شریفه افشای بدیهای ستمکار جایز است، البته باید توجه داشت که افشای بدیهای ستمکار باید در همان محدوده ستمی باشد که از او سر زده است و انسان حق ندارد که بدیهای دیگر او را که به شخص آسیبی نزده است افشا کند.
مفضل بن عمرو از امام صادق (ع) نقل کرده است که آن حضرت (ع) فرمود: «مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَان»[6]؛ هر كس عليه يك مؤمن مطلبى نقل كند كه بخواهد با آن او را بد نام سازد و شخصيتش را از بين ببرد تا بدين سبب از چشم مردم بيفتد، خداوند عزّ و جلّ او را از ولايت خود به سوى ولايت شيطان اخراج كند و شیطان نیز او را نمیپذیرد
[1]. کلینی، محمدبن يعقوب، الکافي (ط- الإسلامیة)، ج8، ص107.
[2]. قلم: 4.
[3]. آل عمران: 159.
[4]. طه: 1و2.
[5]. نساء: 148.
[6]. کلینی، محمدبن يعقوب، الکافي (ط- الإسلامیة)، ج2، ص358.