درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: کیفیت تنجّس متنجّسات تاریخ: 28 اردیبهشت 1392 موضوع جزئی: المتنجّس منجِّسٌ کالنجس مصادف با: 7 رجب1434 سال: چهارم جلسه: 90 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
بحث در مسئله 239 بود که مرحوم سید فرمودند: «الاقوی أنّ المتنجِّس، منجِّسٌ کالنّجس...»، عرض کردیم دو قول عمده در اینجا وجود دارد؛ قول اول، قول مشهور بود مبنی بر این که متنجِّس، منجِّس است مطلقا اعم از اینکه مایع باشد یا جامد، با واسطه باشد یا بی واسطه. قول دوم این اطلاقرا قبول نداشت و محدودهای برای آن قائل بود. بحث در استدلال طرفداران قول مشهور بود، تا کنون روایاتی در این زمینه مطرح شد که نتوانستیم از این روایات مطرح شده دلیلی بر اطلاق پیدا کنیم.
دسته دیگر از روایات، روایاتی است که بر سرایت نجاست از متنجِّس، دلالتدارد خواه از مایعات باشد یا جامدات، هر چند بعد از جفاف باشد اما به شرط اینکه رطوبت مسریه داشته باشد. مدعای طرفداران قول به اطلاق این است که اگر روایاتی را که سابقاً عرض کردیم نپذیرفتید و گفتید دلیل اخص از مدعاست این دسته از روایات کاملاً منطبق بر مدعاست و به اطلاقش بر مدعا دلالت دارد.
روایت اول: عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: «قُلْتُ لِلرِّضَا (ع) الطِّنْفِسَةُ وَ الْفِرَاشُ يُصِيبُهُمَا الْبَوْلُ، كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِمَا وَ هُوَ ثَخِينٌ كَثِيرُ الْحَشْوِ؟ قَالَ (ع): يُغْسَلُ مَا ظَهَرَ مِنْهُ فِي وَجْهِهِ»[1]؛ ابراهیم بن ابی محمود میگوید: به امام رضا (ع) گفتم: با قالی و فرشی که سفت و به هم فشرده است و بول به آنها اصابت کرده چکار کنیم؟ حضرت (ع) فرمودند: ظاهرش را آب بکشید.
روایت دوم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْفِرَاشِ يَكُونُ كَثِيرَ الصُّوفِ فَيُصِيبُهُ الْبَوْلُ كَيْفَ يُغْسَلُ؟ قَالَ (ع): يُغْسَلُ الظَّاهِرُ».[2]
روایت سوم: عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الدَّنِّ يَكُونُ فِيهِ الْخَمْرُ هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ خَلٌّ أَوْ مَاءٌ كَامَخٌ أَوْ زَيْتُونٌ؟ قَالَ (ع): إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ»[3]؛ عمار بن موسی میگوید: از امام صادق (ع) سؤال کردم آیا در ظرفی که مخصوص خمربوده و خمر در آن بوده میتوان سرکه یا ترشی یا روغن زیتون ریخت؟ حضرت (ع) فرمودند: اگر آن ظرف شسته شود و سپس سرکه و امثال آن در آن ظرف ریخته شود اشکالی ندارد.
روایت چهارم: روایتی که متضمن تطهیر ظرف متنجِّسِ به موت جُرَذ (موش بزرگ) است مثل روایت عمار ساباطی:
عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «سُئِلَ عَنِ الْكُوزِ وَ الْإِنَاءِ يَكُونُ قَذِراً كَيْفَ يُغْسَلُ وَ كَمْ مَرَّةً يُغْسَلُ قَالَ يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِلَى أَنْ قَالَ (ع): اغْسِلِ الْإِنَاءَ الَّذِي تُصِيبُ فِيهِ الْجُرَذَ مَيِّتاً سَبْعَ مَرَّاتٍ»[4]؛ عمار ساباطی میگوید: درباره کوزه و ظرفی کهنجس شده از حضرت سؤال شد که چگونه شسته میشود و چند مرتبه شسته میشود؟ حضرت (ع) فرمودند: سه بار شسته میشود تا اینکه حضرت فرمودند: ظرفی را که موش بزرگ در حالی که مرده است در آن افتاده، هفت مرتبه بشوی.
روایت پنجم: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِ يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ؟ قَالَ: اغْسِلِ الْإِنَاءَ»[5]؛ محمد بن مسلم میگوید: از امام صادق (ع) درباره سگی سؤال کردم که از ظرفی آب خورده بود؟ حضرت فرمودند: ظرف را بشوی.
مستدل به روایات فوق استناد کرده بر اینکه «المتنجِّس، منجِّسٌ کالنجس مطلقا»؛ متنجِّس، منجِّس است مطلقا اعم از اینکه مایع باشد یا جامد، با واسطه باشد یا بی واسطه.
تقریب استدلال به این روایات: این روایات به شستن فرش و ظرف به مجرد اصابت نجاست با آنها امر کرده است و این امر، امر ارشادی است یعنی ارشاد به این معناست که چون جنبه منجِّسیت نسبت به آنچه با آنها ملاقات میکند دارد شارع دستور داده که آنها را بشویید، آن هم مطلقا؛ زیرا تعبیراتی که در این روایات مطرح شده مطلق بود وتفصیلیدر آن مبنی بر نحوه ملاقات و غیره نیامده بود و حتی صورت جفاف را هم شامل میشد- منظور این است که اگر چیزی با متنجِّس، ملاقات کرد و رطوبت مسریه داشت نجس میشود پس خود متنجِّس اگر خشک هم باشد باز زمینه منجِّس بودن را دارد- به شرط اینکه با رطوبت مسریه ملاقات پیدا کند و گرنه اگر متنجِّس، منجِّس نبود وجهی برای امر به شستن ظرف و فرش از طرف شارع وجود نداشت؛ چون منظور، سجده بر ظرف و فرش نیست چرا که در مذهب ما سجده بر آنها جایز نیست، جزء مأکولات و مشروبات هم نیست که گفته شود نجس است و نباید خورده شود لذا اینکه شارع مقدس فرموده: اگر فرش یا ظرف نجس شد آن را بشویید به خاطر این است که اینها میتوانند جنبه منجِّسیت داشته باشند و گرنه شستن فرش و ظرف و امثال آن به خاطر اینکه جزء مأکولات یا مشروبات هستند نمیباشد و لذا مستدل میگوید: اولاً امر امام (ع) به شستن ظرف و فرش و امثال آن مطلق است چه خشک باشد، چه نباشد و ثانیاً امر امام (ع) به شستن به خاطر این است که ممکن است ظرف یا فرش نجس با چیزی ملاقات کنند و به وسیله این ملاقات، نجاست ظرف و فرش به ملاقی سرایت کند. لذا امام (ع) فرمودهاند ظرف و فرش نجس را بشویید تا این مشکل پیش نیاید و مفروض هم این است که امر به شستن یک امر تعبدی محض نیست- امر شارع مبنی بر شستن ظرف و فرش تعبدی نیست بلکه امر شارع به شستن ظرف و فرش، ارشاد به منجِّسیت است- همچنین نمیشود گفت وجوب غَسل نسبت به ظرف و فرش به خاطر این است که استعمال شیء حرام جایز نیست تا حکم طلا و فضّه پیدا کند که استعمال آنها حرام است؛ زیرا استعمال ظرف و فرش نجس فی حد ذاته حرام نیست، پس نه استعمال این دو حرام است تا شارع بگوید این دو را بشویید چون استعمال نجس جایز نیست و نه در اکل و شرب استفاده میشود تا شارع بگوید آنها را بشویید بلکه امر به شستن به خاطر این است که منجِّس میباشند مطلقا خشک باشد یا نباشد. همچنین امر به غسل و شستن به خاطر این نیست که شارع ما را ارشادکند به ازاله بعضی از اجزاء عین نجاست که معمولاً در ظرف و فرش باقی میماند؛ زیرا این مسئله مربوط به همه نجاسات نیست بلکه چنین امری از ناحیه شارع به خاطر ازاله نجاست تنها در ظروفی ممکن است که عین نجسبعد از خشک شدن حالت رسوب و تهنشینی داشته و در ظرف باقی مانده باشد؛ مثل اینکه خمر داخل ظرف باشد که امر به غسل در این گونه موارد به خاطر منجِّسیت تنها نیست بلکه به خاطر زائل کردن عین نجاست است هر چند خشک شده باشد، اما این شامل همه نجاسات نیست چون اگر آبی نجس داخل ظرفی باشد و خشک شود رسوب ندارد و هیچ اثری از آن باقی نمیماند.
بحث جلسه آینده: حال باید ببینیماطلاقی کهمشهور ادعا کردهاند از این روایات استفاده میشود یا خیر که انشاء الله در جلسه آینده به بررسی آن خواهیم پرداخت.
«والحمد لله رب العالمین»