|
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته:
بحث در این بود که آیا دلیلی بر وجوب ازاله نجاست از مسجد وجود دارد یا نه؟ در جلسه گذشته به دلیل سوم قائلین به وجوب ازاله نجاست از مسجد که روایات بود اشاره کردیم، روایت اول را که صحیحه علی بن جعفر بود عرض کردیم و در مقام بررسی آن گفتیم این روایت ارتباطی به ازاله نجاست از مسجد ندارد.
روایت دوم: عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ: «نَزَلْنَا فِي مَكَانٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقٌ قَذِرٌ- فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ: أَيْنَ نَزَلْتُمْ فَقُلْتُ نَزَلْنَا فِي دَارِ فُلَانٍ فَقَالَ: إِنَّ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقاً قَذِراً- أَوْ قُلْنَا لَهُ إِنَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقاً قَذِراً- فَقَالَ: لَا بَأْسَ الْأَرْضُ تُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً قُلْتُ: فَالسِّرْقِينُ الرَّطْبُ أَطَأُ عَلَيْهِ فَقَالَ: لَا يَضُرُّكَ مِثْلُهُ»[1]؛ حلبی میگوید: ما در جایی برای سکونت فرود آمدیم که بین ما و مسجد کوچهای نجس بود، بر امام صادق (ع) وارد شدم حضرت (ع) فرمودند: کجا ساکن شدهاید؟ گفتم: در فلان خانه ساکن شدهایم، امام (ع) فرمودند: در مکانی ساکن شدهاید که بین شما و مسجد کوچهای آلوده وجود دارد- بنا بر این که گوینده امام (ع) باشد و از موقعیت آن مکان اطلاع داشته باشند- یا اینکه روای میگوید من به امام (ع) عرض کردم بین ما و مسجد کوچهای نجس وجود دارد، حضرت (ع) فرمودند: اشکالی ندارد، بعضی از زمین بعض دیگر را پاک میکند- درست است که کوچه نجس است ولی این گونه نیست که همه زمین آلوده باشد، ممکن است پای شما به جای نجس اصابت کند ولی همین که پا بر زمین پاک گذاشته شود باعث پاک شدن آن میشود، چون زمین از مطهِّرات است و بعضی از آن بعض دیگر را پاک میکند- حلبی میگوید: پا روی سرگینهای مرطوب گذاشته میشود و از روی آنها عبور میشود، حضرت (ع) فرمودند: مثل این گونه موارد ضرری نمیرساند و اشکالی ندارد.
گفته شده این روایت دلالت دارد بر اینکه ازاله نجاست از مسجد لازم است و اینکه حضرت (ع) فرمودهاند: اشکالی ندارد به این معناست که اگر زمین پاک باشد با راه رفتن نجاست بر طرف میشود ولی اگر زمین پاک نباشد با راه رفتن نجاست پا بر طرف نمیشود لذا دخول در مسجد جایز نیست؛ چون منجر به نجاست مسجد خواهد شد، در نتیجه وقتی تنجیس مسجد حرام باشد به ملازمه عرفیه معلوم میشود ازاله نجاست از مسجد هم لازم است.
روایت سوم: عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «قُلْتُ لَهُ إِنَّ طَرِيقِي إِلَى الْمَسْجِدِ فِي زُقَاقٍ يُبَالُ فِيهِ فَرُبَّمَا مَرَرْتُ فِيهِ وَ لَيْسَ عَلَيَّ حِذَاءٌ، فَيَلْصَقُ بِرِجْلِي مِنْ نَدَاوَتِهِ فَقَالَ: أَ لَيْسَ تَمْشِي بَعْدَ ذَلِكَ فِي أَرْضٍ يَابِسَةٍ؟ قُلْتُ: بَلَى قَالَ فَلَا بَأْسَ إِنَّ الْأَرْضَ يُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً، قُلْتُ: فَأَطَأُ عَلَى الرَّوْثِ الرَّطْبِ، قَالَ: لَا بَأْسَ أَنَا وَ اللَّهِ رُبَّمَا وَطِئْتُ عَلَيْهِ ثُمَّ أُصَلِّي وَ لَا أَغْسِلُهُ»[2]؛ حلبی میگوید به امام صادق (ع) عرض کردم: مسیری من به سوی مسجد در کوچهای واقع شده که محل بول است، چه بسا من از آنجا عبور میکنم و کفشی هم به پا ندارم و رطوبت آن نجاست به پای من میچسبد، حضرت (ع) فرمودند: آیا بعد از اینکه این رطوبت به پای تو اصابت کرد بر روی زمین خشک راه میروی؟ گفتم: بلی، حضرت (ع) فرمودند: در این صورت اشکالی ندارد، بعضی از زمین بعض دیگر را پاک میکند، راوی میگوید: عرض کردم بر روی سرگین مرطوب هم پا میگذارم، حضرت (ع) فرمودند: اشکالی ندارد، چه بسیار اتفاق میافتد که من بر سرگین مرطوب پا میگذارم سپس نماز میخوانم بدون اینکه پایم را بشویم.
تقریب استدلال به این روایت این است که امام (ع) بعد از اینکه فرمودند: اشکالی ندارد در بیان علت آن فرمودند: «ان الارض یطهر بعضها بعضاً»؛ بعضی از زمین بعض دیگر را پاک میکند، معنای این کلام این است که نجس شدن پا مانع دخول در مسجد است لذا انسان باید مقداری راه برود تا پای او پاک شود و اگر پای او پاک نشد دخول در مسجد جایز نیست. این روایت هم مثل روایت قبل به ملازمه عرفی ثابت میکند ازاله نجاست از مسجد واجب است.
بررسی روایت دوم و سوم:
اشکال اول:
این دو روایت فقط بر عدم جواز تنجیس مسجد دلالت دارد و وجوب ازاله نجاست از مسجد که مورد بحث است از این دو روایت استفاده نمیشود.
اشکال دوم:
بر فرض اشکال اول را وارد ندانیم و بگوییم وجوب ازاله نجاست از مسجد به ملازمه عرفیه ثابت میشود، یعنی بگوییم وقتی تنجیس مسجد حرام باشد بالملازمه، ازاله نجاست از مسجد هم واجب خواهد بود، اشکال دیگر این است که این دو روایت فی حد ذاته به مسجد و ازاله نجاست از مسجد مربوط نمیشود بلکه این دو روایت در مانعیت نجاست پای شخص برای نماز ظهور دارد نه بحث حرمت تنجیس مسجد، یعنی این دو روایت میگوید با پای نجس نمیتوان نماز خواند و دلیل این مطلب هم ذیل روایت دوم است که امام (ع) در تعلیل کلام خود که فرمودند «لا بأس» میفرمایند: «أَنَا وَ اللَّهِ رُبَّمَا وَطِئْتُ عَلَيْهِ ثُمَّ أُصَلِّي وَ لَا أَغْسِلُهُ» و این تعلیل فی حد ذاته ربطی به مسجد ندارد بلکه مطلق شخص نمازگزار این گونه است که میتواند بر سرگین مرطوب پا بگذارد و بدون آن که پایش را بشوید نماز بخواند لذا اصلاً حضرت (ع) متعرض مسجد نشدهاند بلکه میفرمایند: چه بسیار اتفاق افتاده که من بر سرگین مرطوب پا گذاشتهام سپس نماز خواندهام بدون اینکه پایم را بشویم. از این تعبیر حضرت (ع) که کلمه «اصلّی» را مطرح میکنند نه «اصلّی فی المسجد» استفاده میشود که نجاست پا مانع از خواندن نماز میشود و ربطی به مسجد ندارد.
حق در مسئله:
گاهی صدر و ذیل روایت قرینه برای یکدیگر میباشد، لذا عرض میکنیم درست است که حضرت (ع) به طور مطلق فرمودهاند: «أَنَا وَ اللَّهِ رُبَّمَا وَطِئْتُ عَلَيْهِ ثُمَّ أُصَلِّي وَ لَا أَغْسِلُهُ» که ظاهر این تعبیر منحصر به مسجد نیست ولی نکتهای که میشود مطرح کرد این است که در صدر این دو روایت سؤال از طهارت طریق مسجد مطرح شده و اگر طهارت مسجد مورد نظر نبوده نیازی به سؤال از طهارت طریق مسجد نبود بلکه سائل باید به طور کلی میگفت آیا نماز خواندن با پای نجس اشکال دارد یا نه؟ بخصوص اینکه معصومین (ع) غالباً نماز خود را در مسجد میخواندهاند در عین حال میفرمایند: چه بسیار اتفاق افتاده که من بر سرگین مرطوب پا گذاشتهام سپس نماز خواندهام بدون اینکه پایم را بشویم. لذا به نظر میرسد اشکالات فوق وارد نباشد پس این دو روایت مربوط به طهارت مسجد است و این گونه نیست که فقط به طهارت نمازگزار اشاره داشته باشد و ربطی به مسجد نداشته باشد.
روایات دال بر جواز مسجد قرار دادن مستراح
روایات مستفیضهای وارد شده که دلالت دارد بر اینکه مستراح را بعد از تنظیف یا بعد از اینکه به وسیله خاک پر شود میتوان مسجد قرار داد و از این روایات استفاده کردهاند محل مسجد باید پاک باشد و وجوب ازاله نجاست از مسجد لازم است.
روایت اول: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْمَكَانِ يَكُونُ حَشّاً زَمَاناً فَيُنَظَّفُ وَ يُتَّخَذُ مَسْجِداً فَقَالَ: أَلْقِ عَلَيْهِ مِنَ التُّرَابِ حَتَّى يَتَوَارَى، فَإِنَّ ذَلِكَ يُطَهِّرُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»[3]؛ عبدالله بن سنان میگوید: از امام صادق (ع) درباره مکانی سؤال کردم که مدتی به عنوان مستراح قرار داده شده سپس تمیز شده و مسجد قرار داده میشود، آیا این کار جایز است؟ حضرت (ع) فرمودند: باید خاک در آن محل بریزی به گونهای که کل آن مکان پوشیده شود؛ چون خاک ریختن بر آن مکان باعث تطهیر آن میشود. این کلام حضرت (ع) دال بر این است که محل مسجد باید پاک و عاری از نجاست باشد.
روایت دوم: عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنْ بَيْتٍ كَانَ حَشّاً زَمَاناً هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يُجْعَلَ مَسْجِداً؟ قَالَ: إِذَا نُظِّفَ وَ أُصْلِحَ فَلَا بَأْسَ»[4]؛ علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر (ع) در مورد خانهای سؤال کرد که مدتی مستراح بوده، آیا جایز است چنین مکانی مسجد قرار داده شود؟ حضرت (ع) فرمودند: اگر آن مکان تنظیف و از نجاست پاک شد اشکالی ندارد.
روایت سوم: عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) أَنَّهُ سُئِلَ أَ يَصْلُحُ مَكَانٌ حَشٌّ أَنْ يُتَّخَذَ مَسْجِداً؟ فَقَالَ: «إِذَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ مِنَ التُّرَابِ مَا يُوَارِي ذَلِكَ وَ يَقْطَعُ رِيحَهُ فَلَا بَأْسَ وَ ذَلِكَ لِأَنَّ التُّرَابَ يُطَهِّرُهُ»[5]؛ مسعدة بن صدقه میگوید: از امام صادق (ع) در مورد مکانی که مدتی مستراح بوده سؤال شد که آیا میتوان چنین مکانی را مسجد قرار داد؟ حضرت (ع) فرمودند: اگر خاک در آن محل ریخته شود به گونهای که کاملاً آن را بپوشاند تا جایی که بوی آن از بین برود اشکالی ندارد و این به این خاطر است که خاک، آنجا را پاک میکند.
گفتهاند این روایات هم بر وجوب ازاله نجاست دلالت دارد. مرحوم آقای خویی (ره) میفرماید: از این روایات دو چیز استفاده میشود: اول: وجوب ازاله نجاست از مسجد، دوم: ازاله نجاست از ظاهر مسجد کفایت میکند و لازم نیست باطن مسجد حتماً پاک باشد.
بحث جلسه آینده: کلام مرحوم آقای خویی (ره) را در جلسه آینده مورد بررسی قرار خواهیم داد.
«والحمد لله رب العالمین»