درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: احکام النجاسة تاریخ: 22 اردیبهشت 1393 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته:
بحث در مسئله 284 بود، عرض کردیم هر گاه بدن و جامهى شخص هر دو نجس باشد و آب نداشته باشد مگر به قدر تطهير يكى از آن دو، بعيد نيست مختار باشد در تطهير هر كدام كه بخواهد و احوط تطهير بدن است. و اگر نجاست يكى از آن دو بيشتر يا اشدّ باشد، بعيد نيست ترجيح آن.
اگر شخص هم لباس و هم بدنش نجس شد و مقدار آبی که دارد فقط برای تطهیر یکی از آن دو کفایت میکند، وظیفهاش چیست؟ آیا بدن را بشوید یا لباس را یا مخیر است؟
مرحوم سید (ره) فرمود: «والأحوط تطهير البدن»، احتیاط در تطهیر بدن است. در این مسئله آیا قواعد باب تزاحم جاری میشود یا از صغریات کبرای باب تعارض است، یعنی آیا از صغریاتِ کبرای باب تزاحم است یا از صغریاتِ کبرای تعارض؟ مرحوم سید (ره) و مشهور مسئله را به باب تزاحم بردهاند.
مرحوم آیت الله خویی (ره) این مسئله را از موارد باب تعارض میداند.
بیان قاعده تعارض و تزاحم:
در باب تعارض سخن از تکاذب دلیلین است، یعنی دو تا دلیل همدیگر را تکذیب میکنند، چون مورد از آن مواردی است که هر دو دلیل نمیتواند درست باشد. البته تکاذب در مقام جعل و تشریع و بیان حکم است و شارع دو دلیل را که با هم سازگاری نداشته باشد بیان نمیکند. جایگاه تعارض، جایگاه قانون گذاری و مقام تشریع و جعل حکم است. لذا تکاذب دلیلین یا به تناقض (سلب و ایجاب) ختم میشود یا به تضاد.
فرق بین تناقض و تضاد:
تناقض دوران امر بین سلب و ایجاب است، یعنی دو امر وجودی که نه جمع میشوند و نه سلب، اما تضاد دو امر وجودی هستند که جمع میشوند ولی رفع نمیشوند.
در تناقض هشت شرط است: وحـدت در زمـان ، وحـدت در مـكـان ، وحـدت در شـرط، وحـدت در اضـافـه ، وحدت در جزء و كل و وحدت در قوه و فعل كه مجموعاً هشت وحدت مىشود که در اين دو بيت به آنها اشاره شده:
در تـنـاقـض هـشـت وحـدت شـرط دان وحـدت مـوضـوع و محمول و مكان
وحدت شرط و اضافه ، جزء و كل قوه و فعل است ، در آخر زمان
مثال اول باب تعارض: سیاهی و سفیدی متضاد هستند لذا با هم در یک جا جمع نمیشوند ولی ممکن است نقطهای نه سفید باشد و نه سیاه بلکه قرمز باشد ولی در تناقض وجود و عدم نه جمع میشوند و نه رفع.
منشأ تعارض گاهی دلیل خارجی است مثل جهل به دو حکم در موضوع واحد؛ مثلاً یک دلیل میگوید نماز کامل است و دلیل دیگر میگوید نماز قصر است. در اینجا میگوییم که دو دلیل با هم تعارض دارد، یعنی همدیگر را تکذیب میکنند و تکاذب یعنی در مقام تشریع و مقام جعل، معنی ندارد که شارع در مورد یک موضوع دو حکم را این چنین بیان کند که همدیگر را تکذیب کنند.
مثال دوم باب تعارض در دو موضوع: دلیلی بر وجوب نماز جمعه وارد شده و دلیل دیگری بر وجوب نماز ظهر و این در حالی است که ما دو تکلیف بیشتر نداریم، یعنی یا نماز ظهر واجب است یا نماز جمعه. در اینجا میگوییم که دو دلیل با هم تعارض دارند، یعنی همدیگر را تکذیب میکنند.
مثال سوم باب تعارض در موضوع واحد: دلیلی میگوید نماز جمعه واجب است و دلیل دیگری میگوید نماز جمعه حرام است که بین این دو دلیل تعارض است.
نکته: هر جا تشریع و جعل شارع مستلزم جمع بین ضدین و یا جمع بین نقیضین شد، برای تعارض کافی است.
دلیلی میگوید نماز بخوان و دلیل دیگر میگوید نماز نخوان و آن در جایی است که وقت نماز واجب است و شخص در زمین غصبی واقع شده و این از باب تزاحم است.
در مثال انقاض غریق، امتثال هر دو تکلیف با هم مشکل است و چون نمیتواند هر دو را باهم نجات دهد باید به مرجحات و اهم و مهم مراجعه شود.
امر به ازاله و امر به اقامه نماز هر دو تکلیف مستقل است که باید بررسی شود کدام مهمتر است.
ممکن است در باب تزاحم دو تکلیف مستقل نباشد، مثل مزاحمت یک وجوب جزئی در نماز با یک وجوب جزئی دیگر.
گاهی بین یک مانع و مانع دیگر مشکل وجود دارد و قدرت بر رفع بیش از یک مانع ندارد. شخصی میخواهد نماز بخواند و هم بدنش و هم لباسش نجس است و فقط قدرت بر تطهیر یکی از این دو لباس را دارد.
حال در اینجا سؤالی که مطرح است این است که تکلیف در باب تزاحم لازم است مستقل باشد یا تکلیف ضمنی هم از مصادیق باب تزاحم خواهد بود، یعنی آنجایی که پای دو تکلیف یا دو مانع یا دو جزء در میان است آیا از مصادیق باب تزاحم است؟ در این مسئله دو قول وجود دارد:
قول اول: مرحوم آیت الله خویی (ره) معتقد است تزاحم فقط در مورد دو تکلیف مستقل جاری است و اگر بین دو جزء یا دو مانع، مشکلی بود از باب تعارض است.
دلیل قول اول: در باب تکلیف ضمنی یک تکلیف بیشتر ندارد؛ مثلاً وقتی بین انجام دو جزء واجب نماز مشکلی است در واقع امر به نماز تعلق گرفته است پس اگر امر دائر شد بین یک مانع و مانع دیگر یا بین جزء واجب با جزء واجب دیگر، معقول نیست که از باب تزاحم باشد بلکه از باب تعارض است.