درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: احکام النجاسة تاریخ: 30 اردیبهشت 1393 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسئله 285 : «بل إذا كانت محتاجة إلى تعدد الغسل و تمكن من غسلة واحدة فالأحوط عدم تركها ، لأنها توجب خفّة النجاسة، إلا أن يستلزم خلاف الاحتياط من جهة أخرى بأن استلزم وصول الغسالة إلى المحل الطاهر»[1].
مرحوم سید (ره) میفرماید: هر گاه نجاست از نجاساتى باشد كه در تطهير، محتاج به تعدد غَسل (شستن) است لکن به قدر يك غَسله (یک مرتبه شستن) بیشتر آب ندارد، احوط عدم ترك آن غسله است چون موجب خفت نجاست میشود، مگر آن كه از جهت ديگری مستلزم خلاف احتياط باشد، مثل آن كه آب غساله به محل طاهر برسد.
قبلاً عرض شد، امر دائر بین اقل و اکثر است و چون اکثر (تعدد غَسل) ممکن نیست به اقل(یک بار شستن) اکتفا میشود. اما در فرضی که شستن باعث سرایت نجاست به محل طاهر میشود، شستن جائر نیست، چون نجاست بیشتر میشود در حالی که هدف از شستن زوال نجاست است نه تکثیر آن.
لذا در اینجا موضع نجس را یک بار میشویم مگر اینکه خلاف احتیاط لازم آید و خلاف احتیاط این بود که چون موجب سرایت نجاست میشود از شستن صرف نظر شود تا موجب تکثیر نجاست نشود.
کلام آیت الله حکیم (ره):
مرحوم آقای حکیم (ره) میفرماید: غساله تا زمانی که در محل قرار دارد پاک است ولی به محض انفصال از محل، نجس است در نتیجه سرایت موجب نجاست نیست. ایشان (ره) میفرماید: آب غساله دو حالت دارد؛ گاهی به طور کلی جدا میشود مثل آبی که روی زمین میریزد و گاهی جدا نمیشود و به قسمتهای دیگر سرایت میکند که باز هم به آن آب غساله میگویند و اگر این متنجس را شستیم و این آب غساله به جایی سرایت کرد پاک است و موجب نجاست نمیشود، پس این احتیاط جای ندارد.
اشکال به مرحوم آقای حکیم:
آب غساله اگر پاک است در صورت انفصال هم پاک است و اگر نجس است درصورت اتصال هم نجس است لذا تفکیکی که از طرف آقای حکیم (ره) بین این دو صورت گرفت صحیح نیست.
کلام آقای خویی (ره):
ایشان حامل نجس را یک مانع مستقل میداند، یعنی باید ازاله نجاست کنیم و اضطرار مربوط به عین نجاست است و اگر حامل نجس را یک مانع مستقل ندانیم به باب تزاحم میرود و ازاله اهمیت پیدا میکند.
مسئله286: «إذا كان عنده مقدار من الماء لا يكفي إلّا لرفع الحدث أو لرفع الخبث من الثوب أو البدن تعيّن رفع الخبث، و يتيمّم بدلًا عن الوضوء أو الغسل، و الأولى أن يستعمله في إزالة الخبث أوّلًا ثمّ التيمّم ليتحقّق عدم الوجدان حينه».[2]
هر گاه آبی که نزد شخص است به قدر تطهير يكى از حدث و خبث، بيشتر نباشد، بايد خبث را تطهير نموده و جهت تطهیر از حدث تيمم كند و بهتر اين است كه بعد از صرف آب، تيمم كند تا عدم وجدان آب معلوم باشد.
دلیل:
آیه شریفه: «فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّبا»[3] و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد، با خاك پاكى تيمم كنيد!
این مسئله مبنی بر فهم نکاتی است که به آن اشاره میکنیم:
نکته اول: مسئله منحصر در باب تزاحم است، یعنی دو تکلیف (رفع حدث و رفع خبث) متوجه مکلف است و در مقام امتثال، انجام هر دو با هم مشکل است لکن یکی از این دو را میتواند انجام دهد و در مقام تزاحم، عجز از امتثال است.
نکته دوم: قدرتی که در این مسئله مورد نظر است قدرت شرعی است نه قدرت واقعی و دلیل ما این آیه شریفه است « وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً»[4]؛ و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا يكى از شما از محل پستى آمده [قضاى حاجت كرده]، يا با آنان تماس گرفته (و آميزش جنسى كردهايد)، و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد، با خاك پاكى تيمم كنيد.
یکی از مواردی که تمکن ندارد موردی است که تزاحم باشد و یکی بدل دارد و دیگری بدل ندارد.
«الحمدلله رب العالمين»