درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی:فصلٌ فی المطهّرات تاریخ:25 بهمن 1393 موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء مصادف با: 24 ربیع الثانی 1436 سال:ششم جلسه: 55 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
شروطِ طهارت آب استنجاء
شرط اول
تغییری در ماء غساله از ناحیه اوصاف نجاست (رنگ، بو و مزه) به وجود نیاید، یعنی ماء الاستنجاء رنگ، مزه و بوی نجاست را به خود نگیرد.
دلیل: عموماتی داریم که این عمومات بر نجاست آبی که به خاطر اوصاف نجس، تغییر کرده است، دلالت میکنند. طبعاً یکی از مصادیق آن عمومات میتواند ماءالاستنجاء باشد.
ان قلت: ممکن است گفته شود که به اطلاقاتی که بر طهارت ماء الاستنجاء دلالت دارد، عمل میکنیم، در نتیجه معنای عمل به این اطلاقات [که بر طهارت ماءالاستنجا دلالت میکند] این است که بگوییم ماءالاستنجاء طاهر است، اعم از آن که اوصاف آن تغییر کند [رنگ، بو یا مزه نجس به خود بگیرد] یا نه.
قلنا: نسبت بین اطلاقاتِ دالِ بر طهارت ماءالاستنجاء و بین عموماتِ دالِ بر نجاست آبی که اوصاف آن تغییر کرده است [آبی که اوصاف نجس به خود گرفته است] عموم و خصوص من وجه است و عموم خصوص من وجه به دو موجبه جزئیه و یک سالبه جزئیه بازگشت میکند؛ به این نحو که طایفه اول ( اخبار دالِ بر طهارت آب استنجاء) اطلاق را دارد و معنای آن این است که ماء الاستنجاء پاک است اعم از آن که اوصاف آن تغییر کرده باشد یا تغییر نکرده باشد، طایفه دوم (اخبار دالِ بر بر نجاست آب در صورتی که آب اوصاف نجس را به خود بگیرد) نیز اطلاق دارد به این معنی که اگر اوصاف آب تغییر کند [رنگ، بو یا مزه نجس به خود بگیرد] نجس میشود اعم از آن که آن آب، آب استنجاء باشد یا آب استنجاء نباشد.
لذا این اخبار (اخبار دالِ بر طهارت ماء استنجاء و اخبار دالِ بر نجاست آن) در یک جا محل افتراق و یک جا محل اجتماع است؛
محل اجتماع آن جایی است که آب تغییر کرده باشد و آن ماء المتغیر نیز ماء الاستنجاء باشد. پس این دو دلیل [دلیل اول که میگفت: «ماء الاستنجاء، پاک است اعم از اینکه اوصاف آن تغییر کند یا تغییر نکند» و دلیل دوم که میگفت: «اگر اوصاف آب تغییر کرد، نجس است اعم از آن که ماء استنجاء باشد یا غیر ماء الاستنجا»] در «ماءالاستنجاء» با هم طلاقی میکنند و آن جایی است که آب استنجائی باشد که تغییر کرده باشد. در این صورت این دو دلیل (اخبار دالِ بر طهارت و اخبار دالِ بر نجاست) با هم تعارض میکنند زیرا از حیث اینکه ماءالاستنجاء است باید پاک باشد چون دلیل طهارت اطلاق داشت و شامل ماء الاستنجائی که متغیّر شده است نیز میشد و از حیث اینکه متغیر شده است باید نجس باشد چون دلیل نجاست، اطلاق داشت و شامل ماءالاستنجا نیز میشد.
پس در این جا این دو دلیل با هم تعارض میکنند و ترجیح با دلیل دوم است که میگوید اگر اوصافِ آب تغییر کرد نجس میشود اعم از آنکه متغیر، ماء استنجاء باشد یا ماء الاستنجاء نباشد چون در روایات دسته دوم (اخبار دالِّ بر نجاست)، علاوه بر اطلاقاتی که با هم تعارض کردند، در مورد اجتماع (ماء الاستنجاء)، عموماتی وجود دارد که شامل ماء الاستنجاء نیز میشود [عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلَّمَا غَلَبَ الْمَاءُ عَلَى رِيحِ الْجِيفَةِ فَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ اشْرَبْ فَإِذَا تَغَيَّرَ الْمَاءُ وَ تَغَيَّرَ الطَّعْمُ فَلَا تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ»[1]؛ هر زمانی که آب بر بوی جیفه غلبه پیدا کرد از آن آب وضو بگیر و از آن بنوش، پس اگر آب تغییر پیدا کرد و مزه آن تغییر کرد از آن وضو نگیر و از آن ننوش] و قدرت عموم از قدرت اطلاق بیشتر است [چون دلالتِ عموم بالوضع است- لفظ «کل» که در روایت آمده دال بر عموم است- ولی دلالت اطلاق با مقدمات حکمت است و آنچه دلالت آن بالوضع باشد قویتر است از آنچه که دلالت آن با مقدمات حکمت است]. پس چون در کنار اطلاقاتِ دالِ بر نجاستِ آب متغیِّر، عموماتی وجود دارد که دلالتشان بالوضع است هم شامل ماءالاستنجاء میشود و هم شامل غیر ماءالاستنجاء میشود. پس این طور نیست که دو اطلاق در مقابل هم قرار گرفته باشند و تعارض کنند.
شرط دوم
نجاستی از خارج به آب استنجاء نرسد.
بنابراین، اگر دستِ کسی قبل از استنجاء، متنجّس است و بعد با این دست نجس استنجاء کرده است، آبی که با آن استنجاء کرده صرفاً ماءالاستنجاء نیست بلکه آبی است که ممتزج از ماءالاستنجاء و آن نجاستی که قبلاً همراه دست شخص بوده است. بله! ادله طهارت میگوید که آب استنجاء به ملاقات عین غائط یا بول انفعال پیدا نمیکند اما اگر نجاست دیگری از خارج با نجاست ماء الاستنجاء مخلوط شود نمیتوان به طهارت آن حکم کرد چون آن آب به وسیله نجاست دیگری غیر از استنجاء، نجس شده است لذا عمومات انفعال ماءالقلیل اینجا را نیز شامل میشود و به نجاست آن حکم میشود.
شرط سوم
شرط سوم عدم تعدّیِ فاحش است.
ادله عفو از ماء الاستنجاء شامل موردی که نجاست، از حد متعارف تجاوز کرده و به اطراف نیز سرایت کرده است، نمیشود [مثلاً شخص اسهال گرفته است و نجاست غائط بیش از موضع غائط را نجس کرده است] چون آن موردی که استثناء شده است ماءالاستنجاء است یعنی به همان مقدار که در روایت آمده است باید بسنده کنیم و آن منحصر در موضع غائط و بول است نه بیشتر از آن.
شرط چهارم
شرط چهارم این است که بول و غائطی که بیرون آمده است با نجاست دیگری مثل خون و امثال آن همراه نشده باشد.
مثلاً اگر در غائطی که بیرون آمده است بخش قابل توجهی خون باشد [این خون اگر جزء غائط شد و مستهلک شده است در آن بحثی نیست؛ مثلاً شخصی آزمایشگاه رفته است و در ظاهر خونی نیست ولی آزمایشگاه گفتهاند که بول شما خون دارد. در اینجا این مسئله مطرح نیست] در این صورت نمیتوان به طهارت ماء الاستنجاء حکم کرد چون نجاست دیگری مثل خون به آن رسیده است. این شرط در حقیقت تأکیدی است بر شرط دوم با این تفاوت که در آنجا گفته شد که نباید نجاستی از خارج به ماء الاستنجاء اصابت کند و در این شرط (شرط سوم) عرض میکنیم که نجاستی از داخل به ماء الاستنجاء اصابت نکند.
سؤال: با توجه به اینکه دلیلی در رابطه با بول نداریم و عمدتاً مثالهایی که در رابطه با استنجاء وارد شده است مربوط به غائط است آیا ماء الاستنجاءِ بول نیز جزء مستثنیات است و پاک است یا نه؟
پاسخ: از باب ملازمه عرفیه عرض میکنیم که غساله بول نیز پاک است چون غالباً کسی که برای استنجاء میرود بول میکند و بعد غائط میکند و استنجاء بول و غائط در یک مکان انجام میشود، نه اینکه برای غائط اینجا استنجاء کند و برای بول جای دیگر استنجاء کند. پس یک نوع ملازمه عرفی بین بول و غائط است و از باب ملازمه عرفی حکم غائط بر بول نیز بار میشود و ما نیز به مقدار ملازمه عرفیه بول را به غائط ملحق میکنیم اما اگر در بول خون پیدا شد دیگر نمیشود آن را استثنا کرد و گفت که وجود خون در بول مشکل ندارد.
شرط پنجم
شرط پنجم این است که اجزاء نجاست در ماءالغساله وجود نداشته نباشد و آب تغییر نکرده باشد.
دو مورد را استثنا کردهاند؛ اول: کرمی که از مخرج غائط بیرون بیاید؛ دوم: آنچه را شخص خورده است لکن هضم نشده و تبدیل به غائط نشده است. گفتهاند که این دو مورد ضرری به ماء الغساله نمیزند.
شرط ششم
این شرط، محل اختلاف است و آن این است که آیا هنگام استنجاء باید آب روی دست بریزند یا مشکلی نیست که نخست، آب ریخته شود و سپس با دست استنجاء کنند؟ بعضی گفتهاند که سبقت آب بر دست، شرط است یعنی باید آب روی دست ریخته شود اما ظاهراً تفاوتی بین این دو نیست که دست زودتر یا آب زودتر ریخته شود چون متعارف این است که به هر دو شکل قابل انجام است.
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، ج1، کتاب الطهارة، ابواب المیاه، باب 3، ص12، ح2.