درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ:23 اسفند 1393 موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء- کیفیت تطهیر ظرفِ متنجّس به ولوغ کلب مصادف با: 23 جمادی الاولی 1436 سال: ششم جلسه: 69 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
سؤال: ولوغ کلب و آشامیدن، تنها شامل آب میشود یا بقیه مایعات غیر از آب را نیز شامل میشود؟
پاسخ: با توجه به آنچه عرض شد به نظر میرسد که حکم عام است یعنی شامل بقیه مایعات نیز میشود چون آن چه در صحیحه بقباق آمده بود (فضل الهرة و الکلب و غیرها من الحیوانات) عنوان فضل و زیادی بود که شامل غیر آب نیز میشود هر چند در ذیل این صحیحه تعبیر «واصبب ذلک الماء» داشت که اگر ما باشیم و این عبارت ممکن است گفته شود که ولوغ کلب به معنای آشامیدن آب از ظرف است ولی این کلمه فضل الهرة و کلب و امثال ذلک مسأله زیاده را مطرح میکند که شامل غیر آب از مایعات دیگر نیز میشود.
سؤال:ممکن است کسی بگوید که تعبیر «واصبب ذلک الماء» به چه مناسبتی آمده است؟ آیا آب خصوصیتی داشته که در اینجا از آب سخن گفته شده است؟
پاسخ: چون در روایت سخن از وضو به میان آمده است و مسأله ریختن آب مطرح شده است که آبها را بریزد چون عدم جواز وضو را میخواهد مترتب کند لذا فرموده است که آن آبهایی که زیاد آمده است را بریزید.
نتیجه: بنابراین، ما معتقدیم که حکم تطهیر ظروفی که به وسیله ولوغ سگ، متنجّس شده است منحصر به آب نیست بلکه سایر مایعات را نیز شامل میشود لکن مایع باید به گونهای باشد که شرب از آن موجب صدق ولوغ گردد و بگویند سگ در این مایع ولوغ کرده است.
مرحوم سید (ره) در ادامه مسأله312 میفرماید: «و لا بدّ من التراب، فلا يكفي عنه الرَّماد و الأشنان و النورة و نحوها. نعم، يكفي الرمل».[1]
سؤال این است که آیا ظرفی که به ولوغ سگ، متنجّس شده است فقط به وسیله تراب، خاکمالی شود یا خاکمالی به وسیله غیر خاک نیز محقق میشود؟
مرحوم سید (ره) فرموده است که خاکمالی فقط به وسیله خاک محقق میشود و با غیر آن مثل خاکستر، أشنان (یک نوع علف شور که در بیابان میروید)، نوره و امثال آن نمیشود خاکمالی کرد. البته به جای خاک از رمل میشود برای خاکمالی استفاده کرد.
مرحوم علامه در کتاب مختلف فرموده است: «و قال ابن الجنيد: بالتراب أو ما يقوم مقامه»[2]؛ علامه از قول ابن جنید نقل کرده که او معتقد است خاکمالی به وسیله خاک و امثال آن محقق میشود و تراب بودن موضوعیت ندارد لذا در حالت اختیار نیز میتوان با غیر خاک، خاکمالی کرد.
البته بعضی از بزرگان مثل شیخ طوسی در مبسوط، علامه حلی در تحریر، تذکره، مختلف و قواعد و شهید اول در ذکری و بیان گفتهاند که در حالت اضطرار ایرادی ندارد که ظرف متنجّسِ به ولوغ کلب، با غیر خاک، خاکمالی شود؛ مثلاً شیخ در مبسوط گفته است: «و إذا لم يوجد التراب لغسله جاز الاقتصار على الماء، و إن وجد غيره من الأشنان و ما يجرى مجراه كان ذلك أيضا جائز»[3]
سؤال: با توجه به نظر بزرگان سؤال این است که آیا در خاکمالی ظرفِ متنجّس به ولوغ کلب، باید به خاک اکتفاء شود یا خاکمالی به غیر خاک نیز صحیح است؟
پاسخ: به نظر میرسد خاکمالی به غیر تراب محقق نمیشود زیرا؛
اولاً: دلیل مورد استناد که صحیحه بقباق بود غَسل به تراب را ذکر کرده بود نه غیر آن را لذا با توجه به اینکه دلیل عمده برای خاکمالی کردن ظرف متنجّس به ولوغ کلب، صحیحه بقباق است باید گفت که خاکمالی به غیر تراب محقق نمیشود و این صحیحه اطلاق دارد یعنی خاکمالی فقط با تراب محقق میشود چه در حال اختیار و چه در حال اضطرار؛
ثانیاً: ما نمیتوانیم به طور قطعی و یقینی بگوییم که فرقی بین تراب و غیر آن نیست زیرا ما ملاکات شارع را نمیدانیم، خصوصاً اینکه امروزه در علم پزشکی ثابت شده است که میکروبهایی که با ولوغ کلب ایجاد میشوند جز با خاک از بین نمیرود. بنابراین، علاوه بر حکم تعبدی شارع از نظر علمی نیز ثابت شده که خاک خصوصیتی دارد که در غیر آن وجود ندارد بنابراین، خاکمالی فقط و فقط به وسیله خاک محقق میشود و نه غیر آن [نه در صورت اختیار و نه در صورت اضطرار راهی برای تعدّی و تسرّی به غیر خاک نیست] و در هیچ صورتی خاکمالی با غیر خاک محقق نمیشود.
مرحوم سید (ره) فرمود: «نعم یکتفی بالرمل»؛ یعنی اگر به جای خاک از رمل برای خاکمالی استفاده شود مشکلی ندارد.
مرحوم کاشف الغطا (ره) در کتاب کشف الغطاء گفته است که الحاق رمل به خاک صحیح نیست.[4] دلیل این مطلب این است که رمل نقطه مقابل تراب است و اگر شارع میگوید «تراب» و نفرموده «رمل» پس معنایش این است که نمیتوان از «تراب» به «رمل» تعدی کنیم.
دلیل مرحوم سید (ره) برای الحاق «رمل» به «تراب»
گفتهاند همانطور که با تراب میشود تیمم کرد با رمل نیز میشود تیمم کرد بنابراین، تراب و رمل از این جهت با هم تفاوتی ندارند.
اشکال: ممکن است گفته شود این قیاس است و قیاس نیز باطل است؛ به تعبیر روشنتر درست است که رمل نیز مثل تراب ارض محسوب میشود اما مشترک بودن رمل و تراب در حکم [در باب تیمم] یک چیز است و اینکه تراب و رمل یک چیز باشند شئٌ آخر. ممکن است دو چیز از نظر حکم یکی باشند ولی این معنایش این نیست که در همه موارد یکی باشند. بله! شارع در باب تیمم اجازه داده است که ما با رمل نیز تیمم کنیم از باب اینکه فرضاً رمل نیز از ارض است اما آیا شارع در هر ارضی به ما چنین اجازهای داده یا نه؟ این برای ما خیلی روشن نیست.
لذا عرض میکنیم: «التطهیر شئٌ و التیمم شئٌ آخر و اذا اجزنا ان نتیمم بالرمل کما نتیمم بالتراب لا وجه لان نجوّز التطهیر بالرمل کما نطهر بالتراب». پس به مرحوم سید (ره) عرض میکنیم که اشتراک در حکم در باب تیمم است ولی الزامی نیست که این اشتراک در حکم سبب شود که در باب تطهیر نیز قائل به اشتراک در حکم شویم لذا مسأله برای ما روشن نیست چون چه بسا یک خصوصیتی مورد نظر شارع باشد که این خصوصیت از نظر ما پنهان است و اینکه تنقیح مناط کنیم و بگوییم چون با رمل نیز میشود تیمم کرد پس خاکمالی با آن نیز اشکالی ندارد مشکل به نظر میرسد.
منظور از «تراب» چه نوعی از تراب است؟
منظور از تراب چه ترابی است؟ چند نوع تراب داریم آیا بین اقسام تراب تفاوتی وجود دارد یا نه؟
مرحوم سید در ادامه (ره) فرموده است: «و لا فرق بين أقسام التراب»[5]؛ فرقی بین اقسام تراب نیست و اطلاق لفظ «تراب» همه اقسام تراب را شامل میشود. بنابراین گِل ارمنی، گِل سرخ و خاکهای معمولی را که میبینیم، داخل در مقوله بحثاند و تراب همه این اقسام را شامل میشود.
الحاق «لطع» به «ولوغ»
مرحوم سید (ره) در ادامه فرموده است: «و المراد من الولوغ شربه الماء أو مائعاً آخر بطرف لسانه، و يقوى إلحاق لطعه الإناء بشربه»[6]؛ مراد از ولوغ، شرب آب یا مایعی دیگر با زبان زدن است و لیسیدن ظرف نیز به ولوغ ملحق میشود یعنی احکام ولوغ بر لطع نیز بار میشود.
سؤال این است که آیا احکامی که ذکر شد [خاکمالی کردن و شستن ظرف] فقط شامل ولوغِ سگ میشود یا «لطع» به معنای لیسیدن ظرف را نیز شامل میشود؟ «ولوغ» یعنی شرب آب یا سایر مایعات ولی «لطع» به معنای لیسیدن است یعنی سگ زبان میزند و ظرف را میلیسد حال سؤال این است آیا این حکمی که بیان کردید تعمیم دارد و شامل لطع هم میشود یا مختص ولوغ است؟
مقصود از ولوغ این است که سگ از ظرفی آب بخورد یا مایع دیگری از ظرف بخورد. «بطرف لسانه» یعنی با زبان زدن چون در بعضی از کتابهای لغت مثل مصباح المنیر، صحاح، قاموس و امثال آن تعابیر مختلفی در رابطه با «ولوغ» آمده است، بعضی شرب ماء را مطرح کردند و به زبان اشاره نکردهاند، بعضی کلمه زبان را اضافه کردهاند و بعضی دیگر گفتهاند همین که زبان را در ظرف آب داخل کند و حرکت دهد کافی است.
ولی صاحب جواهر (ره) بر خلاف مرحوم سید (ره) ادعا کرده است که مشهور بلکه اجماع بر این است که حکمی که بیان کردیم منحصر به ولوغ است و شامل لطع نمیشود.
سؤال: آیا «لطع» به «ولوغ» ملحق میشود یا نه؟
پاسخ: با توجه به اینکه در دو روایت نبوی که در جلسه گذشته نیز عرض شد، کلمه «ولوغ» به کار رفته بود [«إذا ولغ الكلب في إناء أحدكم فليغسله ثلاث مرات»[7] یا «إذا ولغ الكلب في إناء أحدكم فليغسله سبعا أولاهن بالتراب»[8]] هر چند گفتیم این دو روایت ضعیف است و نمیتوان به این دو استناد کرد.
همچنین با توجه به اینکه در صحیحه بقباق نیز تعبیر «فضل» به کار رفته است که خصوص شرب را شامل میشود که ولوغ نیز به معنای شرب است و ظاهرش این است که بخورد و بعد از آنکه خورد چیزی از آن باقی بماند. باید بگوییم که این تعبیرات «لطع» را شامل نمیشود. بنابراین، اینکه مرحوم سید (ره) «لطع» را نیز به «ولوغ» ملحق کرده است صحیح نیست کما اینکه آقای خویی (ره) میگوید که اقوی عدم کفایت است یعنی اقوی عدم الحاق است چون در لغت هر کدام از «ولوغ» و «لطع» معنای خاص خودشان را دارند بنابراین، «ولوغ شئ» و لطعٌ شئ آخر».
پس با توجه به اینکه روایات وارد شده در این زمینه مسأله شرب را مطرح کردهاند و شرب نیز با ولوغ سنخیت دارد نه با لطع میگوییم که «لطع» به «ولوغ» ملحق نمیشود.
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. العروة الوثقی، ج1، ص110.
[2]. حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، ج1، ص497.
[3].طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن،المبسوط في فقه الإمامية، ج1، ص14.
[4]. نجفى، كاشف الغطاء، جعفر بن خضر، كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء( ط- الحديثة)، ج2، ص378- 379.
[5]. العروة الوثقی، ج1، ص110-111.
[6]. همان.
[7]. سنن بیهقی، ج1، ص242.
[8]. سنن ابن داوود، ج1، ص19، ح71.