درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ:24 اسفند 1393 موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء- کیفیت تطهیر ظرفِ متنجّس به ولوغ کلب مصادف با: 24 جمادی الاولی 1436 سال: ششم جلسه: 70 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مرحوم سید (ره) در ادامه مسأله 312 فرموده است: «و أمّا وقوع لعاب فمه فالأقوى فيه عدم اللحوق و إن كان أحوط، بل الأحوط إجراء الحكم المذكور في مطلق مباشرته و لو كان بغير اللسان من سائر الأعضاء، حتّى وقوع شعره أو عرقه في الإِناء».[1]
سؤال: اگر سگ عطسهای کرد و لعاب و آب دهانش در ظرف افتاد، آیا آب دهان سگ نیز حکم ولوغ را دارد که در نتیجه نیاز به غسلات ثلاثة باشد که مرتبه اول آن با خاک باشد یا اینکه لعاب و آب دهان سگ حکم ولوغ را ندارد؟
پاسخ: مرحوم سید (ره) به عدم لحوق فتوا داده است یعنی لعاب دهان سگ به ولوغ ملحق نمیشود هر چند ایشان بعد از این فتوا احتیاط را مطرح کرده و فرموده است که احوط [احتیاط مستحبی] این است که حکم ولوغ را دارد و در ادامه فرموده است که احتیاط در این است که مطلق مباشرات کلب حکم ولوغ را دارند ولو آن مباشرت از طریق دهان انجام نگرفته باشد بلکه از طریق سایر اعضاء کلب باشد حتی افتادن مو یا عرق سگ در ظرف نیز حکم ولوغ را دارد.
حال باید ببینیم از مفاد ادله چه استفادهای میشود؟
دلیلی که اقامه شد صحیحه ابی العباس بقباق بود که این صحیحه مشتمل بر عنوان فضل و باقیمانده و زیادی است. باقیمانده و زیادی، فرع بر ولوغ و خوردن است لذا اینکه لعاب دهان اگر در ظرف بیفتد حکم ولوغ را داشته باشد صحیح به نظر نمیرسد و ظاهرش این است که دلیلی نداریم که حکم تعفیر را بخواهیم در مورد لعاب دهان سگ نیز جاری کنیم و به وحدت مناط هم قطع نداریم تا حکم ولوغ را نسبت به لعاب دهان سگ نیز جاری بدانیم.
بنابراین وجهی ندارد که وقوع لعاب دهان سگ در ظرف را از نظر حکم، همانند ولوغ بدانیم یا اینکه مطلق مباشرت اجزاء سگ را موجب تعفیر بدانیم و نمیشود که یک حکم را اگر در یک موردی راجع به کلب جاری کردیم، بگوییم چون کلب است پس در تمام موارد، این حکم جاری است. پس حکم ولوغ مختص ولوغ است و در غیر آن مثل «لطع»، لعاب دهان سگ و سایر مباشرات کلب جاری نمیشود.
عدهای گفتهاند در فقه رضوی یک تعبیری آمده است که شاید آن تعبیر بتواند اثبات کننده مطلق مباشرت باشد یعنی دلیل احتیاطی که مرحوم سید (ره) بیان کرده است و فرموده: «بل الاحوط اجراء الحکم المذکور فی مطلق مباشرة» را روایتی میدانند که در فقه رضوی آمده است؛
«و إن وقع كلب أو شرب منه أهريق الماء و غسل الإناء ثلاث مرات مرة بالتراب و مرتين بالماء ثم يجفف»[2]؛ اگر سگی در آب واقع شد (فرقی نمیکند کجای سگ باشد) یا از آن آب بیاشامد، آن آب باید بیرون ریخته شود. از این عبارت فهمیده میشود که همان حکمی که بر ولوغ سگ بار میشود بر مباشرت سگ با آب نیز بار میشود. گفتهاند که این روایت صراحت دارد در این که تفاوتی بین ولوغ و سایر موارد نیست لذا همانطور که نسبت به ولوغ گفتیم باید ظرف مورد نظر سه بار شسته شود که یک مرتبه آن به وسیله خاک است اگر جزئی از اجزاء سگ با آب ظرف مباشرت کند نیز سه بار باید شسته شود که یک مرتبه آن به وسیله خاک، خاکمالی میشود.
اشکال: روایت فقه رضوی از نظر سندی مشکل دارد و بزرگان به روایات این کتاب ترتیب اثر ندادهاند چون اثبات نشده است که این روایات از معصوم (ع) صادر شده باشد به خصوص که مخالف نظر مشهور نیز میباشد چون مشهور غَسلات سهگانه را که اولین مرتبه آن با خاک باشد مختص ولوغ دانستهاند. بنابراین این روایت ضعف سندی دارد و اگر هم گفته شود مفادش بر مدعا دلالت میکند با نظر مشهور مخالف است لذا نمیتوان به آن استناد کرد.
خاکی که برای تطهیر استفاده میشود باید پاک باشد
بحثی مطرح شده است مبنی بر اینکه آیا طهارت در تراب شرط است یا نه؟ یعنی ترابی که گفته شد در غسلات سهگانه لازم است که اولین مرتبه با خاک باشد آیا لازم است طاهر باشد یا نه؟ این را مرحوم امام (ره) در تحریر و مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی (ره) در وسیله متعرض شدهاند و فرمودهاند که لازم است این تراب، پاک باشد.
پس سؤال این است که آیا لازم است خاکی که ما برای خاکمالی استفاده میشود پاک باشد یا نه؟
به مشهور نسبت داده شده است که طهارتِ تراب را شرط میدانند؛
علامه (ره) در منتهی المطلب فرموده است: «الأقرب اشتراط طهارة التّراب سواء أضفناه أو لا لأنّ المطلوب منه التّطهير و هو غير مناسب بالنّجس».[3]
علامه (ره) در تذکره فرموده است: «يشترط في التراب الطهارة فإنّ النجس لا يطهّر غيره».[4]
شهید (ره) در دروس فرموده است: «و في إناء ولوغ الكلب المرّتان بعد تعفيره بتراب طاهر مزج بالماء أو لا».[5]
البته بعضی از بزرگان محقق اردبیلی و صاحب مدارک معتقدند لازم نیست که ترابی که برای خاکمالی استفاده میشود پاک باشد؛
محقق اردبیلی فرموده است: «و كذا طهارته لاشتراطها في المطهر».[6]
صاحب مدارک فرموده است: «اعتبر العلامة في المنتهى طهارة التراب لأن المطلوب منه التطهير و هو غير مناسب بالنجس و يشكل بإطلاق النص و حصول الإنقاء بالطاهر و النجس».[7]
سؤال این است که به چه دلیل شرط است ترابی که برای تعفیر استفاده میشود پاک باشد؟
در روایات آمده است: «اغسله بالتراب» و اشاره نشده که آن تراب باید پاک باشد لذا وجهی برای طهارت تراب وجود ندارد لکن گفته شده است که وجهی که نظر مشهور بر آن تعلق پیدا کرده است عبارت از ادعای انصراف از نص است، گفتهاند نصی که وارد شده «اغسله بالتراب» منصرف به طاهر بودن است و عدهای نیز گفتهاند که فرقی بین نجس و طاهر نیست لکن در مقابلِ اینها گفته شده که مرتکز در اذهان متشرعه این است که وقتی شما میخواهید با خاک تطهیر کنید اگر احیاناً خاکی که میخواهد پاک کننده باشد نجس باشد طهارت محقق نمیشود. منظور از کلمه «طهور» نیز این است که طاهرٌ لنفسه و مطهِّرٌ لغیره باشد لذا وقتی گفته میشود خاک، طهور است معنایش این است که خودش نیز باید پاک باشد.
عدهای گفتهاند اگر مقصود از غسل [هر چند بار اول]، غسل به ماء است لکن به ضمیمه تراب در این صورت لازم نیست که تراب طاهر باشد چون تراب که در اینجا به آب ضمیمه میشود ترابِ مطهِّر نیست تا بگویید فاقد شئ نمیتواند معطی شئ باشد لذا در این فرض که خاک به کمک آب آمده است و خاک جنبه مطهر بودن ندارد بلکه همچنان آب، مطهِّر است اگر تراب نجس باشد و فرضاً آبی هم که با آن ممزوج میشود متنجس شود باز هم مشکلی برای تطهیر ظرف ایجاد نمیکند چون شما باید آب بریزید که خاک بیرون برود و تازه دوبار دیگر نیز باید آن ظرف شسته شود و اینکه گفته شد فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد لذا خاکی که برای تعفیر استفاده میشود باید پاک باشد در فرضی است که آب در کنار خاک قرار نگیرد اما اگر غَسل را غَسل به ماء دانستیم که خاک نیز در کنار آن قرار گرفته است در این صورت نجس بودن خاک مانعی برای تطهیر ظرف نخواهد بود چون اولاً تراب دیگر نقش مطهّر بودن را ندارد بلکه مطهِّریت برای آب است.
نتیجه: اینکه گفته شود خاک در تطهیر ظرفِ متنجّس به ولوغ کلب دخالتی ندارد درست نیست بلکه واقع مطلب این است که خاک نقش کلیدی در تطهیر دارد و معنای تعفیر همین است یعنی خاک در تطهیر ظرفِ متنجِّس به ولوغ کلب دخیل است لذا در روایت نیز که گفته شده است: «اغسله بالتراب»؛ معنایش این است که تراب نیز در تطهیر نقش دارد. بنابراین، این استدلال را که خاک نقشی در تطهیر ندارد قبول نداریم در نتیجه چه در فرضی که فقط بخواهیم خاکمالی بکنیم و چه فرضی که آب و خاک با هم ممزوج شوند، در هر دو فرض طاهر بودن خاک لازم است.
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. العروة الوثقی، ج1، ص111.
[2]. فقه الرضا، ص93.
[3]. حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، منتهى المطلب في تحقيق المذهب، ج3، ص343.
[4]. حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، تذكرة الفقهاء( ط- الحديثة)، ج1، ص87.
[5]. عاملى، شهيد اول، محمد بن مكى، الدروس الشرعية في فقه الإمامية، ج1، ص125.
[6]. اردبيلى، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان، ج1، ص367.
[7]. عاملى، محمد بن على موسوى، مدارك الأحكام في شرح عبادات شرائع الإسلام، ج2، ص392.