درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 2 خرداد 1394 موضوع جزئی: الأول من المطهّرات، الماء- کیفیت تطهیرِ ظروف بزرگ، موی بلند و... مصادف با: 5 شعبان 1436 سال: ششم جلسه: 95 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
حضرت ابوالفضل العباس (ع) عبد صالح خدا
امروز، روز میلاد با سعادت حضرت ابوالفضل العباس بن علی ابن ابیطالب (ع) است که امام صادق (ع) این شخصیت بزرگ را اینگونه خطاب کرده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِم».[1] طبق کلام امام صادق (ع) یکی از ویژگیهای حضرت ابوالفضل العباس (ع)، عبد صالح خدا بودن، ولایتمداری و امامشناسی ایشان است.
ادامه مسأله343: «و القطرات التي تقطر من الغسالة فيها لا بأس بها و هذه الوجوه تجري في الظروف الغير المثبتة أيضا و تزيد بإمكان غمسها في الكر أيضا و مما ذكرنا يظهر حال تطهير الحوض أيضا بالماء القليل».[2]
در جلسات گذشته به کیفیت تطهیرِ ظروف بزرگی که در زمین ثابت شدهاند اشاره شد، عرض کردیم که این ظروف به چند طریق قابل تطهیرند:
اول: سه مرتبه ظرف را از آب مطلق پر کنیم و سپس آن آب را خالی کنیم.
دوم: آب را درون ظرف میریزیم و با دست و امثال آن آب را حرکت میدهیم به طوری که در اطراف ظرف شروع به چرخش کند و بعد از اینکه آب را در ظرف چرخاندیم، غُساله آن را بیرون میریزیم و این کار را سه بار انجام میدهیم.
سوم: از قسمت پایین ظرف به صورت دوّار و دایرهای شکل شروع به ریختن آب میکنیم و تا بالای ظرف را میشوییم، سپس غُساله آن را خارج میکنیم و این عمل را سه بار انجام میدهیم.
چهارم: آب را به صورت دوّار و دایرهای شکل از بالا به پایین ظرف میریزیم و سپس غُساله آن را خارج میکنیم و این کار را سه بار انجام میدهیم.
مرحوم سید (ره) در ادامه این مسأله فرموده است که اگر قطرات آب غُساله [هنگام خارج نمودن آب از ظرف] بر روی ظرف یا آب ریخته شود، اشکال ندارد.
دلیل
دلیل این مطلب این است که اگر هنگام خارج کردن آب غُساله، قطرهای از آب، درون ظرف بیفتد و موجب نجاست شود، برای تطهیرِ آن، مشکل و تعذر ایجاد میشود و چون شارع مقدس نمیخواهد که برای مکلّفین سختی و حَرج به وجود آید لذا افتادن قطرات ماء الغُساله در ظرف و آب اشکالی ندارد.
مرحوم سید (ره) در ادامه فرموده است که ظرفهایی که بسیار بزرگ و کِبار هستند ولی در زمین ثابت نشدهاند و قابل جا به جایی هستند را نیز میشود با طرق چهارگانه مذکور تطهیر کرد، تنها تفاوتی که در این جا وجود دارد این است که در مواردی که ظرف در زمین ثابت شده بود باید به کمک وسیلهای، آب غُساله را خارج میکردیم یا با دست یا وسایل دیگر آب را به تمام قسمتهای ظرف میرساندیم ولی در مواردی که ظرف ثابت نشده است، میتوان ظرف را حرکت داد تا آب به تمام قسمتهای آن برسد و برای خارج کردن آب غُساله میتوان ظرف را به یک طرف بلند کرد تا آب غُساله از ظرف خارج شود.
علاوه بر طرق چهارگانه مذکور که برای ظروف مثبته (که قابل حرکت دادن نیستند) عرض شد، برای ظروف غیر مثبته راهکار پنجمی نیز وجود دارد و آن، این است که ظرف را در آب کُر فرو ببریم تا پاک شود.
مرحوم سید (ره) در پایان این مسأله فرموده است که اگر بخواهیم حوض را نیز تطهیر کنیم، میتوان آن را با طرق چهارگانه مذکور که ذکر شد، تطهیر کرد. مرحوم آیت الله حکیم (ره) نیز در مستمسک فرموده است که این مسأله از باب ارتکاز عرفی، حوض را نیز شامل میشود.
مسأله 344: «في تطهير شعر المرأة و لِحية الرجل لا حاجة إلى العصر و إن غُسلا بالقليل لانفصال معظم الماء بدون العصر».[3]
نکته: در بحثهایی که پیرامون مسأله مطهرات مطرح شد، این نکته بیان شد که در مواردی که مغسول قابلیت عصر و فشردن را دارد، بدون عصر و فشردن، غَسل محقق نمیشود.
مرحوم سید (ره) در این مسأله فرموده است که در تطهیر موی زن و محاسن (ریش) مرد نیازی به عَصر و فشردن نیست هرچند با آب قلیل شسته شوند زیرا بعد از ریختن آب، اکثر آن آب بدون فشردن جدا میشود.
کلام آقای حکیم (ره)
مرحوم آیت الله حکیم (ره) و برخی دیگر از بزرگان گفتهاند که گاهی موی بعضی از افراد، مجعد و به هم پیچیده یا متراکم است به طوری که به آسانی آب از آن خارج نمیشود و مانع انفصال غُساله است که در این موارد هنگام تطهیر، عَصر و فشردن موها لازم است.
مسأله 345: «إذا غسل ثوبه المتنجّس ثمّ رأى بعد ذلك فيه شيئاً من الطين أو من دِقاق الأشنان الذي كان متنجّساً لا يضرّ ذلك بتطهيره، بل يحكم بطهارته أيضاً؛ لانغساله بغسل الثوب».[4]
مرحوم سید (ره) فرموده است که اگر لباسِ متنجّس شسته شود و بعد از شستن و تطهیر لباس مشاهده شود که هنوز مقداری از گِل یا ذرات أشنان که متنجّس بوده است [در گذشته با أشنان که نوعی علف است، لباس را تطهیر میکردهند] در لباس باقی مانده است، وجود این گِل، به تطهیر لباس ضرری وارد نمیکند بلکه به طهارت آن (باقی مانده گِل و إشنان) نیز حکم میشود زیرا با شستن لباس آن نیز شسته میشود.
توضیح این مسأله همانند مسأله 323 است که قبلاً بیان شد و آن اینکه اگر آب نجس در اجسامی مانند گِل و ذرههای أشنان [که قابلیت عصر را ندارند] نفوذ کند و آنها را متنجس کند، برای تطهیر آن باید در آب قرار داده شود و یا آب به گونهای روی آن ریخته شود که در اعماق آن نفوذ کند.
بعضی از بزرگان در این مورد نکتهای را مطرح کردهاند که اگر گِل یا ذرات أشنان قبلاً مرطوب بودهاند، برای طهارت آنها باید یقین پیدا کنیم که آب طاهر بر این رطوبت غلبه پیدا کرده است؛ به تعبیر روشنتر رطوبت آب پاک باید بر رطوبت ناشی از نجاست غلبه پیدا کند مانند مواردی که مسح سر میکشیم ولی موی سر رطوبتِ کمی دارد که در این مورد گفتهاند که رطوبت دست باید به قدری باشد که بر رطوبت سر غلبه پیدا کند.
مسأله 346: «في حال إجراء الماء على المحل النجس من البدن أو الثوب إذا وصل ذلك الماء إلى ما اتصل به من المحل الطاهر على ما هو المتعارف لا يلحقه حكم ملاقي الغسالة حتى يجب غسله ثانيا بل يطهر المحل النجس بتلك الغسلة و كذا إذا كان جزء من الثوب نجسا فغسل مجموعه فلا يقال إن المقدار الطاهر تنجس بهذه الغسلة فلا تكفيه بل الحال كذلك إذا ضم مع المتنجس شيئا آخر طاهرا و صب الماء على المجموع فلو كان واحد من أصابعه نجسا فضم إليه البقية و أجرى الماء عليها بحيث وصل الماء الجاري على النجس منها إلى البقية ثمَّ انفصل تطهر بطهره و كذا إذا كان زَنَدَه نجسا فأُجرى الماء عليه فجرى على كفه ثمَّ انفصل فلا يحتاج إلى غسل الكف لوصول ماء الغسالة إليها و هكذا. نعم، لو طفر الماء من المتنجّس حين غسله على محلّ طاهر من يده أو ثوبه يجب غسله بناء على نجاسة الغسالة، و كذا لو وصل بعد ما انفصل عن المحلّ إلى طاهر منفصل، و الفرق أنّ المتّصل بالمحلّ النجس يعدّ معه مغسولًا واحداً بخلاف المنفصل».[5]
مرحوم سید (ره) فرموده است که در حال ریختن آب بر محل نجس از بدن [مثلا مچ دست نجس شد و به مچ دست آب ریختیم] یا ثوب [که مثلاً آستین لباس نجس شد و روی آن آب ریختیم] اگر آن آب به محل طاهر از بدن یا لباس رسید و به اندازه متعارف باشد [مثلاً آب از مچ دست به روی دست که طاهر است، رسیده باشد نه مچ دست و شانه یا پشت سر که غیر متعارف است]، در این صورت حکم ملاقی غُساله را ندارد تا نیاز باشد دوباره شسته شود بلکه محل نجس [منظور محل طاهری است که غُساله به آن اصابت کرده است] با همان شستنی که متنجّس با آن شسته شده است، پاک میشود.
همچنین اگر قسمتی از ثوب نجس بود و کل آن ثوب شسته شود نیازی نیست که غسالهای که به محل طاهر رسیده است تطهیر شود بلکه با همان غَسله واحده تطهیر صورت میگیرد و کل لباس پاک میشود.
گفته نشود که مقدار طاهر [مثلاً وسط آستین و انتهای آستین که پاک بود] با اصابت ماء الغُساله [غَسلهای که ابتدای آستین با آن شستشو شده است] به آن، تنجّس پیدا کرده است لذا شستن جزء نجس (ابتدای آستین) برای تطهیر محلی که آب غساله به آن اصابت کرده است (وسط و انتهای آستین) کافی نیست.
بلکه حکم همان است که ذکر شد، در صورتی که شئ پاک دیگری به شئ متنجس، ضمیمه شود و آب بر مجموع آن دو ریخته شود مثلاً یکی از انگشتان نجس باشد و بقیه انگشتان را به آن ضمیمه کند و بر روی همه آنها آب بریزد به گونهای که آبی که بر انگشت نجس ریخته شده به بقیه انگشتان نیز اصابت کند و بعد از آن جدا شود که در این صورت همه انگشتان پاک میشود.
همچنین اگر مچ دست انسان نجس باشد و آب روی آن ریخته شود و این آب به کف دست اصابت کند و از آن جدا شود، در این صورت نیازی به شستن دوباره کف دست نیست با این استدلال که گفته شود چون آب غُساله به کف دست اصابت کرده است لذا باید دوباره شسته شود.
بله! اگر هنگام شستن متنجّس، آب به محل طاهر از دست یا لباس پرید، در این صورت واجب است که آن محلی که آب غساله روی آن پاشیده شده است شسته شود بنا بر اینکه ماء الغساله را نجس بدانیم.
همچنین اگر آب غُساله بعد از اینکه از محل نجس جدا شد به محل طاهری که منفصل است (یعنی محل دیگری که به محل نجس، متصل نیست) اصابت کند، در این صورت آن محلی که ماء الغساله به آن اصابت کرده است باید شسته شود. فرق محلی که متصل به محل نجس است با محلی که منفصل از آن است این است که محلی که متصل باشد هنگام شستن، با محل نجس، یک مغسول شمرده میشود ولی محلی که منفصل از محل نجس باشد یک مغسول شمرده نمیشود لذا باید شسته شود تا پاک گردد.
«والحمد لله رب العالمین»