درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 17 اسفند 1394 موضوع جزئی: السادس من المطهرات، ذهاب الثلثین مصادف با: 27 جمادی الاولی 1437 سال تحصیلی: 95-94 جلسه: 48 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته
بحث در مسأله 371 بود، در جلسه گذشته این مسأله ذکر شد و اکنون به توضیح و تبیین آن میپردازیم. عرض شد که مرحوم سید (ره) در این مسأله فرموده است که بنا بر اینکه مبنا، نجاست عصیر عنبی بعد از غلیان و قبل از ذهاب ثلثین باشد اگر قطرهای از عصیر عنبی قبل از ذهاب ثلثین، به لباس و بدن و یا غیر از اینها اصابت کند، با جفاف (خشک شدن) یا ذهاب ثلثین پاک میشود زیرا ذهاب ثلثین گاهی توسط آتش و گاهی توسط هوا اتفاق میافتد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که وسایل استفاده شده در هنگام طبخ و غلیان عصیر عنبی، به وسیله جفاف پاک میشوند. البته طهارت لباس و بدنی که قطره عصیر عنبی بعد از غلیان و قبل از ذهاب ثلثین به آن اصابت کرده است به وسیله جفاف، خالی از اشکال نیست زیرا قدر متیقن از طهارت به وسیله تبعیت، محلی است که برای طبخ عصیر عنبی آماده شده است مثل ظرفی که در آن پخته میشود و آلاتی که هنگام طبخ مورد استفاده قرار میگیرند نه هر محلی مثل لباس، بدن و امثال اینها.
کلام آیت الله خویی (ره) در چگونگی حصول طهارت از طریق تبعیت
مرحوم آیت الله خویی (ره) در تبیین کلام مرحوم سید (ره) فرموده است که اگر قطرهای از عصیر عنبی که در حال غلیان است به لباس یا بدن اصابت کند، دلیلی بر طهارت آن به وسیله ذهاب ثلثین وجود ندارد بلکه تنها میتوان از باب تبعیت، قائل به طهارت دیگ و آلات استفاده شده در پخت عصیر عنبی شد. البته اگر اصابت عصیر با لباس و بدن از مواردی باشد که عادتاً در جریان غلیان اتفاق میافتد، میتوان از باب تبعیت طهارت آنها را قائل شد اما اگر اصابت عصیر با لباس و بدن بر حسب عادت نباشد، نمیتوان بر اساس تبعیت به طهارت آنها حکم کرد.
مرحوم آیت الله خویی (ره) در مقام بیان دلیل کلام خود فرموده است که حصول طهارت به وسیله تبعیت، به تحقق یکی از موارد سهگانه زیر بستگی دارد در حالی که هیچ کدام از این موارد در باب لباس و بدن محقق نمیشود؛
1- اولین موردی که تحقق آن باعث حکم به تبعیت میشود، سیره خارجیه و اجماع قطعی است که بر عدم اجتناب از عصیر عنبی قائم شده باشد که این مورد تنها بعد از تحقق ذهاب ثلثین، محقق میشود؛ به تعبیر روشنتر بعد از اینکه ذهاب ثلثین محقق شد، بر اساس تبعیت، تنها میتوان به طهارت دیگ و آلات استفاده شده در پخت عصیر عنبی حکم کرد. به علاوه، سیره خارجیه و اجماع قطعی، دلیل لُبّی میباشند و در ادله لُبّیه باید به قدر متیقن اکتفا شود که قدر متیقن فقط شامل ظروف و آلات مورد استفاده در پخت عصیر میشود بنابراین، اگر لباس و بدن، عادتاً متأثر از پخت عصیر نباشند، زاید بر قدر متیقن خواهند بود لذا نمیتوان بر اساس تبعیت، به طهارت آنها حکم کرد.
2- دومین موردی که تحقق آن باعث حکم به تبعیت میشود روایات و اخبار است. آنچه که از سکوت اخبار و عدم تعرض آنها برداشت میشود این است که بعد از تحقق ذهاب ثلثین، ظروف و آلات مورد استفاده در پخت عصیر عنبی نیز پاک میشوند؛ به تعبیر روشنتر دلیلی وجود ندارد که این روایات بر طهارت سایر محلها مانند لباس و بدن دلالت داشته باشند.
3- سومین موردی که باعث حکم به تعبیت میشود، مسأله لغویت است، یعنی اگر بعد از تحقق ذهاب ثلثین، فقط به طهارت عصیر عنبی حکم شود و ظروف و آلات استفاده شده در پخت عصیر همچنان بر نجاست خود باقی بمانند، مسأله لغویت مطرح میشود؛ به تعبیر روشنتر چون لباس و بدن مشمول لغویت نمیشوند لذا نمیتوان بر اساس تبعیت، به طهارت آنها حکم کرد. البته مرحوم آیت الله حکیم (ره) لغویت را شامل لباس و بدن نیز دانسته است.
نتیجه: وجوه سهگانهای که بیان شد فقط شامل ظروف و وسایل استفاده شده در پخت عصیر عنبی میشود و مواردی مانند لباس و بدن را در بر نمیگیرد لذا بر اساس تبعیت، نمیتوان به طهارت لباس و بدن حکم کرد مگر اینکه عادتاً در هنگام غلیان و طبخ عصیر، قطرهای از آن با لباس و بدن اصابت کند. (یعنی اگر همیشه و غالباً عصیر با لباس برخورد میکند، تبعیت شامل آن میشود و میتوان به طهارت آن لباس از طریق تبعیت حکم کرد ولی اگر گاهی از اوقات اصابت میکند و همیشه اصابت نمیکند، نمیشود با تبعیت به طهارت آن حکم کرد.)
تتمه بحث جلسه44 (20/11/1394)
نکتهای مربوط به بحث جلسه 44 باقی مانده بود که دوستان متذکر شدند و خدمت دوستان عرض میکنیم؛ در جلسه 44 عرض شد که مرحوم سید (ره) فرموده است: «و تقدير الثلث و الثلاثين إما بالوزن أو بالكيل أو بالمساحة»[1].
ایشان برای اندازهگیری ذهاب ثلثین به سه روش اندازهگیری از طریق وزن، کِیل و مساحت اشاره کرده است.
صاحب جواهر (ره) نیز در اینباره نوشته است در این زمینه فرموده است: «و المعتبر صدق ذهاب الثلثين من غير فرق بين الوزن و الكيل و المساحة و إن كان الأحوط الأولين، بل قيل الأول»[2].
همانطور که در جلسات قبل بیان شد، اندازهگیری ذهاب ثلثین از دو طریق قابل بررسی است؛ اولین راه، رجوع به اخبار و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است که البته این روایات نیز به چهار دسته تقسیم میشوند [این چهار دسته از روایات در جلسه 43 و 44 به طور کامل بیان شده است].
راه دیگری که در این زمینه حائز اهمیت است، رجوع به اصول عملیه است که سه احتمال در آن مطرح شده که عبارتند از:
1- استصحاب؛ 2- قاعده طهارت؛ 3- قاعده حلیت.
با توجه به اینکه عصیر عنبی بعد از غلیان و قبل از ذهاب ثلثین، نجس نیست و فقط حرام است لذا قاعده طهارت عملاً کنار گذاشته شده و نمیتوان به آن تمسک کرد.
اما موضوع اصلی بحث در رابطه با استصحاب است که به دو صورت [استصحاب حکمی و استصحاب موضوعی] قابل جریان است و هیچ یک از این دو در مانحنفیه جاری نمیشود؛
اما عدم جریان استصحاب حکمی در مانحنفیه به این خاطر است که نهایت چیزی که در رابطه با استصحاب میتوان گفت این است که اگر معیار اندازهگیری، کِیل و مساحت باشد و در ثلث عصیر شک ایجاد شود که آیا همچنان بر حکم حرمت یا نجاست [بنا بر اینکه عصیر عنبی را بعد از غلیان و قبل از ذهاب ثلثین، نجس بدانیم] خود باقی مانده است یا خیر، استصحاب جاری شده و به بقای حرمت حکم میشود، اما نسبت به جریان این استصحاب (استصحاب حکمی)، اشکال شده و گفته شده است که استصحاب در صورتی جاری میشود که موضوع روشن باشد در حالی که در مانحنفیه موضوع [عصیر عنبی قبل از ذهاب ثلثین]، مشکوک است زیرا امکان دارد معیار، کِیل و مساحت نباشد بلکه وزن بوده باشد لذا استصحاب حکمی قابل جریان نیست.
اما استصحاب موضوعی نیز در مانحنفیه جاری نمیشود زیرا همانگونه که مرحوم شیخ انصاری (ره) در کتاب رسائل نوشته است که اگر بین «قصیر العمر» مثل پشه و «طویل العمر» مثل فیل شک شود که کدام یک از این دو حیوان در خانه بوده است، استصحاب جاری نمیشود در مانحنفیه نیز ذهاب ثلثین بر حسب وزن، به عنوان «طویل العمر» شناخته میشود لذا اگر بخواهیم بر اساس معیار وزن، ذهاب ثلثین را اندازهگیری کنیم، قطعاً هنوز ذهاب ثلثین اتفاق نیفتاده است و حکم [حرمت] همچنان باقی است، در مقابلِ معیار وزن، ذهاب ثلثین بر حسب کِیل و مساحت وجود دارد که به عنوان «قصیر العمر» شناخته میشود و بر اساس آن ذهاب ثلثین اتفاق افتاده است و حکم [حرمت] نیز زایل شده است بنابراین، در اینجا شک در بقا وجود ندارد تا بخواهیم استصحاب جاری کنیم بلکه امر دایر بین مقطوع الزوال و مقطوع البقاء است که اگر معیار برای ذهاب ثلثین، کیل و مساحت باشد قطعاً زایل شده است و اگر معیار برای ذهاب ثلثین، وزن باشد قطعاً باقی است.
بنابراین از اصول عملیه سهگانه، استصحاب و قاعده طهارت کنار گذاشته میشود و به قاعده حلیت تمسک میشود.
«والحمد لله رب العالمین»