درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 31 فروردین 1395 موضوع جزئی: العاشر من المطهرات، زوال العین النجاسة مصادف با: 11 رجب 1437 سال تحصیلی: 95-94 جلسه: 64 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته
در جلسه گذشته در رابطه با ادله مطهِّریت زوال عین نجاست نسبت به بدن حیوانات، به سیره و روایات تمسک شد. در این مورد چهار قول بیان شد و در میان اقوال چهارگانه، قول سوم [قول مشهور] اثبات و مورد قبول واقع شد. بنابراین، نتیجه این شد که زوال عین نجاست، مطهِّر بدن حیوانات است بدون اینکه به غَسل و شستن بدن آنها نیازی باشد.
کلام حاج آقا رضا همدانی (ره) مبنی بر منجِّس نبودن متنجِّس
مرحوم حاج آقا رضا همدانی (ره) در کتاب مصباح الفقیه نیز همانند مشهور، باقیمانده آبی را که گربه از آن نوشیده است، پاک دانسته است و فرموده است که میتوان از آن نوشید و با آن وضو گرفت، اما ایشان از باب زوال عین نجاست به طهارت آن آب، حکم نکرده است بلکه نظر ایشان این است که چون متنجّس، منجِّس نیست لذا دهان گربه که متنجِّس است، نمیتواند باعث تنجیس آب گردد؛ به تعبیر روشنتر به نظر حاج آقا رضا همدانی دهان گربه همچنان بر نجاست خود باقی است و زوال عین نجاست، مطهِّر آن نیست بلکه از باب اینکه چون ملاقات متنجِّس با آب، باعث سرایت نجاست به آب نمیشود، به طهارت آبی که گربه از آن نوشیده است، حکم میشود. ایشان در بیان دلیل کلام خود فرموده است که اطلاقاتِ ادله بر این دلالت دارد که برای تطهیر متنجّسات لازم است که شیء متنجّس شسته شود و برای حصول طهارت، غَسل لازم است؛ از جمله روایت عمار ساباطی که بعداً به آن اشاره خواهیم کرد بنابراین، اگر پوست حیوان مأکولاللحم نجس شده باشد و نجاست زایل شود و این حیوان را ذبح کنند و بعد بخواهند روی پوستش نماز بخوانند یا با آن پوست لباس درست کنند و بخواهند در آن نماز بخوانند، نماز خواندن در آن جایز نیست و حتی اگر عین نجاست هم زایل شده باشد، باز هم نمیتوان در این پوست نماز خواند که این امر نشان دهنده این است که هرچند عین نجاست زایل شده است ولی پوست همچنان بر نجاست خود باقی است بنابراین، زوال نجاست نمیتواند مطهِّر باشد و الا در اینجا هم باید بتوان در پوست مذکور نماز خواند در صورتی که نماز در آن جایز نیست.
پاسخ از کلام حاج آقا رضا همدانی (ره)
اولاً: مانعی در باب تنجیس متنجّس وجود ندارد بنابراین، متنجِّس، منجِّس است؛ به تعبیر روشنتر اگر بین ملاقات کننده و شیء متنجّس واسطهای وجود نداشته باشد، در صورت ملاقات این دو، شیء متنجّس باعث نجاست شیء ملاقات کننده [شیء طاهر] میشود. دلیل این امر نیز روایات متعددی است که در این زمینه وارد شده که بر اساس آن روایات، میان نجس و متنجّس تفاوتی وجود ندارد که از آن جمله میتوان به روایت ذیل استناد کرد؛
عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالََ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ يَمَسُّ الطَّسْتَ أَوِ الرَّكْوَةَ... إِنْ كَانَتْ أَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِي الْمَاءِ فَلَا بَأْسَ بِه ِ إِنْ لَمْ يَكُنْ أَصَابَ يَدَهُ شَيْءٌ مِنَ الْمَنِيِّ وَ إِنْ كَانَ أَصَابَ يَدَهُ فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِي الْمَاءِ قَبْلَ أَنْ يُفْرِغَ عَلَى كَفَّيْهِ فَلْيُهَرِقِ الْمَاءَ كُلَّه[1].
امام (ع) در روایت مذکور فرموده است که اگر انسان جنب شود، میتواند دست خود را به آب بزند و این در صورتی است که دست او به منی اصابت نکرده باشد، اما اگر دستش آلوده به منی باشد و به آب اصابت کند باید تمام آب دور ریخته شود.
ثانیاً: سیره بر این قائم شده است که بدن حیوانات بعد از زوال عین نجاست، پاک میشود و بر اساس سیره با حیواناتی که بدن آنها متنجّس است ولی عین نجاست از آن زایل شده، معامله شیء طاهر میشود، حتی هنگامی که پشم و کرک حیوانات را میچینند و با آن لباس درست میکنند، شیء طاهر محسوب شده و در آن نماز میخوانند. بنابراین، فرمایش مرحوم همدانی (ره) بر خلاف سیره است.
مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و كذا زوال عين النجاسة أو المتنجس عن بواطن الإنسان كفمه و أنفه و أذنه فإذا أكل طعاما نجسا يطهر فمه بمجرد بلعه، هذا إذا قلنا إن البواطن تتنجس بملاقاة النجاسة و كذا جسد الحيوان و لكن يمكن أن يقال بعدم تنجسهما أصلا و إنما النجس هو العين الموجودة في الباطن أو على جسد الحيوان و على هذا فلا وجه لعده من المطهرات و هذا الوجه قريب جدا»[2].
به نظر مرحوم سید (ره) باطن بدن انسان [مانند داخل بینی و دهان] به مجرد برطرف شدن عین نجاست، پاک میشود، همچنین اگر انسان غذای نجسی را ببلعد، به مجرد اینکه غذا از دهان به داخل شکم منتقل شد، به طهارت دهان حکم میشود. ایشان در ادامه فرموده است که این سخن در فرضی است که قائل باشیم به اینکه باطن بدن انسان و همچنین ظاهر بدن حیوانات به وسیله ملاقات با نجاسات، نجس میشود. لکن ممکن است گفته شود که ملاقات نجاست با باطن بدن انسان و بدن حیوانات، باعث تنجیسشان نمیشود؛ به تعبیر دیگر باطن بدن انسان و بدن حیوانات اصلاً نجس نمیشوند و اگر نجاستی هم در کار باشد همان نجاستِ عین نجاست است که در باطن بدن انسان است یا به بدن حیوان اصابت کرده است. بنابراین، وجهی ندارد که زوال عین نجاست یا متنجِّس از مطهِّرات محسوب شود.
دلیل کلام مرحوم سید (ره) مبنی بر اینکه باطن بدن انسان و بدن حیوانات با ملاقات با نجس، نجس نمیشود، این است که عموم یا اطلاقی وجود ندارد که بر تنجّس هر جسمی دلالت داشته باشد؛ به تعبیر دیگر اطلاقی وجود ندارد که دلالت کند بر اینکه الزاماً هر جسمی با ملاقات با نجاست، نجس میشود، اما اینکه گفته میشود «کل ما لاقا نجساً فهو ینجس» تعبیری است که از اخبار وارده در این زمینه، اصطیاد شده است و الا این تعبیر در متن اخبار وارده وجود ندارد. به علاوه اینکه تعبیر «کل ما لاقا نجساً فهو ینجس» مربوط به موارد خاصه است.
در پاسخ از کلام مرحوم سید (ره) عرض میشود که هرچند عبارت «کل ما لاقا نجساً فهو ینجس» از روایات اصطیاد شده و در متن اخبار نیامده است لکن این اصطیاد نشاندهنده این است که اخبار وارده ظرفیت این اصطیاد را داشتهاند تا این عنوان کلی از آنها استخراج شود. بنابراین، تنجّس اشیاء در صورت ملاقات با نجاست، امری واضح است و تردیدی در آن نیست. همچنین بین اجسام تفاوتی نیست و بین اقسام نجاسات نیز تفاوتی نیست تا تعبیر مذکور به موارد خاصه اختصاص داده شود.
بنابراین، در اینکه بدن حیوان با ملاقات با نجس [در فرض سرایت]، متنجِّس میشود تردیدی نیست ، لکن سیره قطعیه این معنای کلی را استثناء زده است به اینکه اگر عین نجاست از بدن حیوان زایل شد مطهِّر است و آثار طهارت بر آن بار می شود.
«الحمد لله رب العالمین»