فصلٌ في غايات الوضوءات الواجبة و غير الواجبة 96/06/26

چاپ

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في غايات الوضوءات الواجبة و غير الواجبة                         تاریخ: 26 شهریور 1396

موضوع جزئی:  موارد وجوب وضو                                                            مصادف با: 26 ذی‎الحجه 1438

سال تحصیلی: 97- 96                                                                                              جلسه: 5

                                                                                                    

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مرحوم سید (ره) در ادامه مسأله 467 نوشته است: «الثالث: أن ينذر أن يأتي بالعمل الكذائي مع الوضوء، كأن ينذر أن يقرأ القرآن مع الوضوء، فحينئذ يجب الوضوء و القراءة. الرابع: أن ينذر الكون على الطهارة. الخامس: أن ينذر أن يتوضّأ من غير نظر إلى الكون على الطهارة و جميع هذه الأقسام صحيح، لكن ربما يستشكل في الخامس من حيث إنّ صحّته موقوفة على ثبوت الاستحباب النفسي للوضوء و هو محلّ إشكال، لكن الأقوى ذلك»[1].

مرحوم سید (ره)، نوشته بود که وجوب وضو به خاطر نذر اقسامی دارد که در جلسه گذشته به دو قسم از آن اقسام اشاره شد.

سوم، اینکه شخص نذر می‎کند که فلان عمل را با وضو انجام دهد، مثل اینکه نذر می‎کند که قرآن را با وضو بخواند که در این صورت وضو و قرائت قرآن؛ هر دو واجبند بر خلاف قسم دوم که وجوب فقط به وضو تعلق گرفته بود و قرائت قرآن وجوبی نداشت چون شخص نذر کرده بود که اگر قرآن خواند، وضو داشته باشد.

چهارم، اینکه شخص نذر می‎کند که با طهارت باشد، در این صورت نیز وضو واجب است و دلیل آن، وجوب وفای به نذر است.

پنجم، اینکه شخص نذر می‎کند که وضو داشته باشد بدون اینکه به جنبه طهارت داشتن نظر داشته باشد، یعنی نذر کرده که وضو داشته باشد و قصد طهارت داشتن یا قرآن خواندن و امثال آن را نیز ندارد.

مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است که تمام اقسام پنج‎گانه مذکور، صحیح است، لکن ممکن است که نسبت به قسم پنجم اشکال شود و گفته شود که صحت قسم پنجم از اقسام نذر متوقف بر این است که وضو استحباب نفسی داشته باشد؛ در حالی که ثبوت استحباب نفسی برای وضو مشکل است، لکن اقوی این است که وضو استحباب نفسی دارد.

بنابراین، در رابطه با قسم پنجم از اقسام نذر، دو صورت متصور است؛ اول اینکه گفته شود که نذر به طبیعی وضو [با صرف نظر از چیز دیگری] تعلق گرفته است و به تعبیر دیگر نذر به نحو بشرط لا به وضو تعلق گرفته است، در این صورت یکی از مصادیق چنین نذری، وضو به قصد بودن بر طهارت خواهد بود لذا بودن بر طهارت نیز تحت این نذری که لابشرط است قرار می‎گیرد که در این صورت نذر مورد نظر، صحیح خواهد بود.

فرض دوم این است که نذر به طبیعی وضو تعلق گرفته است و نذر به نحو بشرط لا است، یعنی نذر به شرط عدم قصد غایتی از غایات است، بنابراین، حتی قصد بودن بر طهارت نیز تحت نذر مذکور قرار نمی‎گیرد که در این صورت نذر مذکور، بنا بر نظر کسانی که معتقدند که وضو، استحباب نفسی دارد، صحیح خواهد بود.

مسأله 468: «لا فرق في حرمة مسّ كتابة القرآن على المحدث بين أن يكون باليد أو بسائر أجزاء البدن و لو بالباطن، كمسّها باللسان أو بالأسنان و الأحوط ترك المسّ بالشعر أيضاً و إن كان لا يبعد عدم حرمته»[2].

به نظر مرحوم سید (ره) در حرمت مس کتابت قرآن بر محدث، فرقی نیست که مس با دست باشد یا با سایر اجزاء بدن باشد؛ هرچند که مس با اجزاء باطنی بدن، مثل زبان یا دندان‎ها صورت گیرد و احتیاط واجب این است که مس کتابت قرآن به وسیله مو نیز ترک شود؛ هرچند که بعید نیست که مس کتابت قرآن به وسیله مو حرام نباشد [و ادله حرمت مس کتابت قرآن از مس به وسیله مو انصراف دارد و مو را شامل نمی‎شوند].

دلیل حکم مذکور، این است که ادله حرمت مس کتابت قرآن بر محدث، اطلاق دارد لذا مس با همه اجزاء بدن اعم از اجزاء ظاهری و اجزاء باطنی بدن را شامل می‎شود.

آیت الله خویی (ره) گفته است که شاید در رابطه با مس کتابت قرآن به وسیله مو بتوان قائل به تفصیل شد و گفت که مو بر دو قسم است؛ اول، مویی که کمپشت و کوتاه است که در این صورت مس چنین مویی با کتابت قرآن [در صورتی که شخص محدث باشد] حرام خواهد بود چون مو کوتاه است و با پوست خیلی فاصله ندارد و دوم، مویی است که بلند و پرپشت است که در این صورت مس چنین مویی با کتابت قرآن حرام نخواهد بود چون چنین مویی حکم لباس را دارد، یعنی همان‎گونه که تماس لباس با کتابت قرآن حرام نیست تماس موی بلند با کتابت قرآن نیز حرام نخواهد بود.

مسأله 469: «لا فرق بين المسّ ابتداءً أو استدامةً، فلو كان يده على الخطّ فأحدث يجب عليه رفعها فوراً و كذا لو مسّ غفلة ثمّ التفت أنّه محدث»[3].

به نظر مرحوم سید (ره) در حرمت مس کتابت قرآن بر شخص محدِث، بین مس ابتدایی و مس استمراری فرقی نیست، پس اگر دست شخص روی خط قرآن باشد و در همان حال محدث شود و طهارتش نقض شود، واجب است که فوراً دستش را از روی خط قرآن بردارد و همچنین، اگر به خاطر غفلت و عدم توجه، خط قرآن را بدون طهارت مس کند و سپس متوجه شود که محدث است، باید فوراً دستش را از روی خط قرآن بردارد.

مسأله 470: «المسّ الماحي للخطّ أيضاً حرام، فلا يجوز له أن يمحوه باللسان أو باليد الرطبة»[4].

به نظر مرحوم سید (ره) مس کردنی که باعث محو شدن خط قرآن شود نیز حرام است، پس جایز نیست که شخص با زبان یا دست مرطوبش نوشته‎های قرآن را محو کند.

«والحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص188.

[2]. همان، ص189.

[3]. همان.

[4]. همان.