فصلٌ في أفعال الوضوء‌ 96/10/02

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في أفعال الوضوء‌                                                             تاریخ: 2 دی 1396

موضوع جزئی: الأوّل: غسل الوجه- کیفیت شستن                                                             مصادف با: 4 ربیع ‏الثانی 1439

سال تحصیلی: 97- 96                                                                                                   جلسه: 33

                                                                                                    

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

به نظر مرحوم سید (ره)، واجب است که شخص در هنگام وضو گرفتن، شستن صورت را از بالا شروع کند. عرض شد که مشهور بین متقدمین و متأخرین، همین قول است. ادله‎ای برای این قول اقامه شده است که در جلسه گذشته دلیل اول که قاعده اشتغال بود ذکر و بررسی شد و نتیجه این شد که این دلیل پذیرفته نیست و مردود است، دلیل دوم، روایات بود که به روایت اول که ابی جریر رقاشی نقل کرده بود، اشاره شد و عرض شد که این روایت، سنداً و دلالةً ضعیف است که سند این روایت در جلسه گذشته بررسی شد.

دوم، اینکه روایت مذکور، دلالةً نیز قصور دارد و دلالت آن تمام نیست.

شیخ انصاری (ره) فرموده است: «و أمّا رواية قرب الإسناد، فالأمر فيه محمول على الاستحباب قطعا لتقييده بكونه على وجه المسح في مقابل اللطم»[1]؛ امر [به غَسل] که در روایت قرب الإسناد [روایت ابی جریر رقاشی] آمده است بر استحباب حمل می‎شود زیرا قیدی در روایت مذکور، بیان شده است که آن قید در مقابل لطم است و لطم کراهت دارد بنابراین، روایت مذکور بر وجوب شستن از بالا دلالت نمی‎کند، بلکه بر استحباب شستن صورت؛ از بالا دلالت دارد.

اشکال به شیخ انصاری (ره)

دلالت روایت ابو جریر رقاشی مشکلی ندارد و تمام است زیرا وجوب و استحباب از مدلول صیغه امر خارجند و به تعبیر روشن‎تر صیغه امر در دو معنا استعمال نمی‎شود، بلکه صیغه امر در یک معنی استعمال می‎شود و عقل گاهی به خاطر وجود قرینه، صیغه امر را بر وجوب حمل می‎کند و گاهی با توجه به قرینه‎ای که وجود دارد صیغه امر را بر استحباب حمل می‎کند. بنابراین، اگر صیغه امر مقترن به قرینه‎ای باشد که آن قرینه عبارت از ترخیص در ترک باشد، بر استحباب حمل می‎شود، ولی اگر صیغه امر مقترن به قرینه‎ای باشد که ترخیص در ترک نداشته باشد، بر وجوب حمل می‎‎‎‎‎‎شود و با توجه به اینکه صیغه امر [اغسل وجهک] در مانحن‎فیه [روایت ابی جریر رقاشی] مقترن به قرینه‎ای نیست که بر ترخیص ترک دلالت داشته باشد لذا «اغسل» بر وجوب حمل می‎شود؛ به این معنی که شستن صورت از بالا به پایین واجب است.

نظیر این مطلب در رابطه با امر به غَسل در رابطه با جمعه و جنابت وارد شده است: «اغتسل للجمعة و الجنابة». تفاوت بین غسل جمعه و جنابت این است که غسل جمعه مستحب است، ولی غسل جنابت واجب است و امر به این دو غسل با یک لفظ بیان شده است و فرموده است «اغتسل» که به اعتبار اینکه قرینه بر ترخیص در ترک غسل جمعه وجود دارد، استحباب فهمیده می‎شود و به اعتبار اینکه قرینه‎ای بر ترخیص در ترک غسل جنابت وجود ندارد، وجوب فهمیده می‎شود.

نسبت به اجزاء و قیود نیز مطلب از همین قرار است، یعنی اینکه شیخ انصاری (ره) فرموده است که قید «ماسحاً» در مقابل «لطم» حاکی از این است که شستن از بالا مستحب است چون لطم کراهت دارد، عرض می‎شود که اگر مولی بگوید: «أکرم جماعةً» و بعد قرینه بر اینکه عبد نسبت به اکرام بعضی از آن جماعت، ترخیص در ترک دارد، قائم بشود، در این صورت اکرام نسبت به آن جماعت، استحباب دارد، اما اکرام، نسبت به عده‎ای که قرینه‎ای بر ترخیص در ترک قائم نشده است، جنبه وجوب پیدا می‎کند.

در مانحن‎فیه نیز که شیخ انصاری (ره) فرموده است که چون مسح، جنبه وجوب ندارد و هم با ارتماس محقق می‎شود و هم با آب باران که بر روی صورت و دست می‎ریزد، محقق می‎شود، عرض می‎شود که قرینه بر ترخیص در ترک مسح قائم شده است، یعنی قرینه قائم شده است که ترک کشیدن دست و مسح جایز است که در این صورت امر نسبت به مسح جنبه استحباب پیدا می‎کند اما اصل مسأله که امر به غَسل باشد، جنبه وجوب دارد. بنابراین، همان‎گونه که در «اکرم جماعةً»، اگر قرینه قائم شد که نسبت به اکرام بعضی از آن جماعت، ترخیص در ترک وجود دارد، اکرام آن عده مستحب است، لکن اکرام عده دیگر که ترخیص در ترک درباره آنها وارد نشده است، واجب است، در مانحنفیه نیز آنجایی که قید «ماسحاً» آمده است و قرینه بر ترخیص در ترک مسح وجود دارد، شستن از بالا جنبه استحباب دارد، ولی نسبت به بقیه موارد که قرینه وجود ندارد، وجوب به قوت خود باقی است.

بنابراین، روایت مذکور، از نظر دلالت مشکلی ندارد و دلالت آن تمام است و تنها مشکلی که متوجه روایت است، ضعف سندی روایت مذکور است که اگر مشکل سندی حل شود، می‎توان به این روایت استناد کرد، ولی اگر مشکل سندی روایت حل نشود، نمی‎توان به آن استناد کرد.

روایت دوم: عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ؛ قَالَ: حَكَى لَنَا أَبُو جَعْفَرٍ (ع) وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ (ص): «فَدَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ فَأَدْخَلَ يَدَهُ الْيُمْنَى فَأَخَذَ كَفّاً مِنْ مَاءٍ فَأَسْدَلَهَا عَلَى وَجْهِهِ مِنْ أَعْلَى الْوَجْهِ ثُمَّ مَسَحَ بِيَدِهِ الْجَانِبَيْنِ جَمِيعاً ثُمَّ أَعَادَ الْيُسْرَى فِي الْإِنَاءِ فَأَسْدَلَهَا عَلَى الْيُمْنَى ثُمَّ مَسَحَ جَوَانِبَهَا ثُمَّ أَعَادَ الْيُمْنَى فِي الْإِنَاءِ ثُمَّ صَبَّهَا عَلَى الْيُسْرَى فَصَنَعَ بِهَا كَمَا صَنَعَ بِالْيُمْنَى ثُمَّ مَسَحَ بِبِلَّةِ مَا بَقِيَ فِي يَدَيْهِ رَأْسَهُ وَ رِجْلَيْهِ وَ لَمْ يُعِدْهُمَا فِي الْإِنَاءِ»[2].

بحث جلسه آینده: روایت مذکور، ان‎شاءالله، در جلسه آینده بررسی خواهد شد.  

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. شیخ انصاری، کتاب الطهارة، ج2، ص172.

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب15، ص392، ح10.  

Please publish modules in offcanvas position.