فصلٌ في أفعال الوضوء‌ 96/11/17

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في أفعال الوضوء‌                                                     تاریخ: 17 بهمن 1396

موضوع جزئی: الرابع: مسح الرجلین                                                                              مصادف با: 19 جمادیالاولی 1439

سال تحصیلی: 97- 96                                                                                          جلسه: 57

       

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

الرابع: مسح الرجلین

الرابع: «مسح الرجلين من رؤوس الأصابع إلى الكعبين»[1].

به نظر مرحوم سید (ره)، چهارمین مورد از افعال وضو، مسح دو پا از سر انگشتان تا کعبین [برآمدگی روی پا] است.

ادله وجوب مسح پاها

دلیل اول: کتاب

«...وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ...»[2].

امامیه معتقد است که در هنگام وضو گرفتن باید پاها مسح شوند، لکن عامه معتقد است که پاها نیز باید شسته شوند. این اختلاف بین امامیه و عامه ناشی از اختلاف ادبی است که در رابطه با عبارت «ارجلکم» در آیه مذکور، واقع شده است. بحث ادبی در رابطه با آیه مذکور این است که آیه مذکور، در قرائت عاصم [قرائت رایج در عصر حاضر] به فتح لام در «ارجلَکم» آمده است ولی در قرائت ابن کثیر و امثال آن، به کسر لام در «ارجلِکم» آمده است. بنابراین، هم «ارجلَکم» و هم «ارجلِکم» قرائت شده است و امامیه معتقد است که «ارجلکم» چه به فتح لام باشد و چه به کسر لام باشد اثبات کننده مدعا [مسح پاها] است و این‎گونه نیست که اگر «ارجلَکم» به فتح لام باشد مدعای اهل سنت [شستن پاها] را ثابت کند. بنابراین، اگر «ارجلِکم» به کسر باشد، «ارجلِکم» عطف بر «برؤسکِم» است لذا همان‎طور که سر باید مسح شود، پاها نیز باید مسح شوند، ولی اگر «ارجلَکم» به فتح باشد بین امامیه و عامّه اختلاف شده است؛ به این نحو که امامیه گفته‎اند که «برؤسکِم» محلاً منصوب است و در نتیجه «ارجلَکم» به فتح بر محل «برؤسکم» عطف شده است لذا در هنگام وضو گرفتن، پاها نیز باید همانند سر مسح شوند، ولی عامّه گفته‎اند که اگر «ارجلَکم» به فتح باشد بر «وجوهَکم و ایدیَکم» عطف شده است لذا در هنگام وضو گرفتن، پاها نیز باید همانند صورت و دست‎ها شسته شوند، لکن در پاسخ از عامّه عرض می‎شود که عطف «ارجلَکم» بر «وجوهَکم و ایدیَکم» با مقتضای ادبیات عرب تناسب ندارد و یک ادیب معمولی این کار را نمی‎کند که بین معطوف و معطوفٌ‎علیه فاصله بیندازد، چه برسد به حکیمی مثل خداوند متعال که کتاب او در اوج فصاحت و بلاغت است، بنابراین، «ارجلکم» چه به کسر لام باشد و چه به فتح لام باشد بر «برؤسکم» معطوف است و بر مسح پاها دلالت دارد.

دلیل دوم: روایات

روایت اول: عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ أَنَّهُمَا سَأَلَا أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ وُضُوءِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)؛ فَدَعَا بِطَشْتٍ... «فَإِذَا مَسَحَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِهِ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْهِ مَا بَيْنَ الْكَعْبَيْنِ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَهُ...»[3].

روایت دوم: عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ ابْنَيْ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ أَنَّهُ قَالَ فِي الْمَسْحِ: «تَمْسَحُ عَلَى النَّعْلَيْنِ وَ لَا تُدْخِلُ يَدَكَ تَحْتَ الشِّرَاكِ وَ إِذَا مَسَحْتَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِكَ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْكَ مَا بَيْنَ كَعْبَيْكَ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَكَ»[4].

دلیل لزوم مسح پاها از سر انگشتان تا کعبین

مشهور معتقدند که مسح پاها باید از سر انگشتان تا کعبین باشد. گفته شده است که در لزوم مسح پاها از سر انگشتان تا کعبین [برآمدگی روی پا]، اختلافی نیست، بلکه ادعا شده است که شهرت و اجماع نیز بر لزوم مسح پاها از سر انگشتان تا کعبین، قائم شده است.

همچنین، بر لزوم مسح پاها از سر انگشتان تا کعبین، به آیه شریفه ذیل استناد شده است:

«...وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ...»[5] .

«الی الکعبین» غایت و حد برای ممسوح است، یعنی غایت مسح شده را بیان میکند و بیشتر از آن لازم نیست، اما ابتدا و انتهای مسح از این آیه شریفه استفاده نمیشود لذا با توجه به اطلاق آیه مذکور، ممکن است که در مورد مسح پاها نیز مثل مسح سر، گفته شود که نَکس [بر عکس مسح کردن، یعنی مسح از کعبین به سمت سر انگشتان] نیز جایز است.

البته بعضی از بزرگان، مثل شهید اول (ره) در ذکری و صاحب حدائق (ره)[6] عدم وجوب مسح از سر انگشتان تا کعبین  را احتمال داده‎اند، بلکه مدعی شده‎اند که مسمّای مسح پاها کافی است برای مدعای خود به دو طایفه از اخبار استناد کرده‎اند:

طایفه اول، روایاتی است که بر این دلالت دارند که مسح به چیزی است سر و پاها مجزی است بدون اینکه بر استیعاب دلالت داشته باشند که روایات ذیل از آن جمله‎اند:

روایت اول: عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ أَنَّهُمَا سَأَلَا أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ وُضُوءِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)؛ فَدَعَا بِطَشْتٍ... «فَإِذَا مَسَحَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِهِ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْهِ مَا بَيْنَ الْكَعْبَيْنِ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَهُ...»[7].

روایت دوم: عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ ابْنَيْ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ أَنَّهُ قَالَ فِي الْمَسْحِ: «تَمْسَحُ عَلَى النَّعْلَيْنِ وَ لَا تُدْخِلُ يَدَكَ تَحْتَ الشِّرَاكِ وَ إِذَا مَسَحْتَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِكَ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْكَ مَا بَيْنَ كَعْبَيْكَ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَكَ»[8].

گفته‎اند که این دو روایت بر این دلالت دارند که در مسح پا، استیعاب [، یعنی کامل کردن مسح از سر انگشتان تا کعبین] لازم نیست، بلکه مسمّای مسح کفایت می‎کند.

بحث جلسه آینده: ادامه روایاتی که بر کفایت مسمّای مسح پاها اقامه شده‎اند، ان‎شاءالله، در جلسه آینده ذکر خواهند شد.

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص210.

[2]. «المائدة»: 6.

[3]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب15، ص389، ح3.

[4]. همان، باب23، ص414، ح4.

[5]. «المائدة»: 6.

[6]. یوسف بن احمد بن ابراهیم، بحرانی آل عصفور، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة‌، ج2، ص293.

[7]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب15، ص389، ح3.

[8]. همان، باب23، ص414، ح4.

Please publish modules in offcanvas position.