درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی أحكام غسل الجنابة تاریخ: 17 بهمن 1400 موضوع جزئی: حکم غسل با آب مباحِ گرم شده با هیزم غصبی مصادف با: 4 رجب 1443 سال تحصیلی: 1401-1400 جلسه: 57 |
تبریک دهه فجر
فرا رسیدن دوازده بهمنماه و سالگرد ورود مرحوم امام خمینی (ره) را خدمت شما عزیزان تبریک عرض میکنم. در این روز، امام (ره) بعد از سالیانی که در تبعید بودند به کشور عزیزمان برگشت. کسانی که آن روز را به خاطر دارند، میدانند که مخالفتهای زیادی از طرف نظام طاغوت به سرکردگی دولت بختیار صورت گرفت تا از ورود امام (ره) به کشور جلوگیری شود و با اینکه تمام فرودگاهها را بسته بودند، لکن به خاطر فشار افکار عمومی ناچار شدند که فرودگاه مهرآباد را باز کنند تا امام (ره) وارد کشور شود. وقتی که امام (ره) وارد کشور شد، استقبال کمسابقهای از ایشان صورت گرفت، کما اینکه زمانی که امام (ره) دعوت حق را لبیک گفت و از میان ما کوچ کرد، باز هم تشییع کمسابقهای برای ایشان برگزار شد. نهالی را که امام (ره) آن را کاشت، امروز به درخت تنومندی تبدیل شده است، هرچند که دشمن از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به نظام انقلاب اسلامی و مردم دریغ نکرده است، لکن در زمان حضور امام (ره)، با درایت ایشان و بعد از ایشان نیز با هوشمندی و تدبیر مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) تمام نقشههای دشمن نقش بر آب شده است و کشور اسلامی ایران از همه مشکلات و ناملایمات با موفقیت عبور کرده است و به راه خود ادامه میدهد و امروزه کشور عزیزمان به عنوان قدرت اول منطقه مطرح است و زیر بار زور نمیرود و همانگونه که وجود مقدس نبی مکرّم اسلام (ص) در مقابل زور تسلیم نشد، ایران اسلامی نیز در مقابل زور سر تسلیم فرود نمیآورد، هرچند که اگر تابع کشورهای زورگویی مثل آمریکا و کشورهای غربی میشد، ممکن است که خیلی از این مشکلات را نداشت، اما بزرگترین مشکل این است که در آن صورت، استقلال کشور زیر سؤال میرفت و همانند زمان شاه، ایران تحت سلطه دیگران قرار میگرفت و به ظاهر از آسایش برخوردار بود، اما باید همیشه دست به سوی کشورهای زورگو دراز میکرد و تابع تصمیماتی میبود که آنان برای کشور میگرفتند و هیچ ذلّتی بالاتر از این نیست که انسان به خاطر منافعی زودگذر و ظاهری، با دشمنان اسلام و قرآن از در آشتی وارد شود. البته معنای سخن مذکور، این نیست که مردم عزیز کشورمان همیشه باید درگیر مشکلات باشند و معیشت آنان دچار مشکل باشد، بلکه منظور این است که رسیدن به منافع ظاهری در صورتی که باعث شود انسان همیشه تابع دیگران باشد و هیچ پیشرفتی نداشته باشد و استقلال نداشته باشد، ارزشی ندارد، ارزش به این است که خودمان با تلاش بر مشکلات فائق آییم، همانطور که در طی این سالها که از انقلاب میگذرد، مشکلات زیادی را از سر راه برداشتهایم، پس وظیفه مسؤولان این است که از هیچ تلاشی برای فراهم سازی آسایش و آرامش مردم دریغ نورزند و برای این منظور، بر ظرفیتهای داخل کشور تکیه کنند و متکّی به کشورهای دیگر نباشند و از نفوذِ نفوذیها غافل نباشند زیرا چه بسا ضربههایی که نفوذیها در داخل کشور به کشور و مردم میزنند بیشتر از فشارها و تحریمهایی باشد که از خارج کشور بر مردم تحمیل میشود زیرا شناسایی کردن نقشههای دشمن خیلی راحتتر از شناسایی نقشههای نفوذیها است.
مسأله678: «إذا كان ماء الحمّام مباحاً لكن سخن بالحطب المغصوب لا مانع من الغسل فيه؛ لأنّ صاحب الحطب يستحقّ عوض حطبه و لا يصير شريكاً في الماء و لا صاحب حقّ فيه»[1].
به نظر مرحوم سید (ره)، اگر آب حمام مباح باشد، لکن با هیزم غصبی گرم شده باشد، مانعی از غسل کردن در آن آب نیست زیرا صاحب هیزم، مستحق دریافت عوض هیزم است و شریک در آب نیست و حقی در آب برای او ثابت نیست.
دلیل حکم مذکور، این است که حرارت و گرم شدن، همانند سرد شدن، از عوارض آب است، یعنی همانگونه که اگر شخص آب را در یخچال بگذارد، آب سرد میشود و سردی بر آب عارض میشود، اگر آب را روی آتش بگذارد، گرم میشود و گرمی بر آن عارض میشود. پس حرارت از عوارض آب است که به وسیله شعلهور شدن هیزم حاصل شده است بنابراین، حرارت از آثار هیزم نیست تا گفته شود که اثر هیزم به آب منتقل شده است و چون هیزم غصبی است پس آب نیز غصبی شده است و غسل با آن باطل است، بلکه حرارت از عوارض آب است و لذا غسل کردن با آن آبی که به وسیله هیزم غصبی گرم شده است، اشکال ندارد و نمیتوان این مورد را به رنگ کردن لباس قیاس کرد و گفت که همانگونه که اگر لباسی با رنگ غصبی رنگ شود، نماز خواندن با آن لباس اشکال دارد، در این مورد نیز که آب با هیزم غصبی گرم شده است، غسل با آن آب باطل است، چون در مورد لباس، رنگ ایجاد شده بر لباس از آثار رنگِ غصبی است و این رنگ به لباس، وجود میدهد و لباس با آن رنگ شناخته میشود و رنگ غصبی موجب شرکت در لباس میشود چون لباس به خودی خودش مشکلی ندارد، لکن رنگ غصبی که به آن لباس وجود میدهد موجب شرکت میشود، یعنی لباس متعلق به مالک آن و رنگ که به لباس وجود داده است نیز مال شخص دیگری است، لذا نماز خواندن با آن اشکال دارد، ولی در رابطه با مسأله مورد بحث، گرم شدن از آثار هیزم نیست و شرکتی از ناحیه هیزمِ غصبی در آب ایجاد نمیشود، بلکه گرم شدن از عوارض آب است لذا غسل با آن آب اشکال ندارد.
البته شعلهور شدن هیزم موجب اتلاف خود هیزم است و نهایت چیزی که وجود دارد این است که آب به وسیله شعلهور شدن هیزم به صورت قهری گرم میشود و اتلافی در آب صورت نگرفته است. بنابراین، صاحب حمام که آب را به وسیله هیزم غصبی گرم کرده است و آن هیزمها را تلف کرده است، به مقتضای قاعده اتلاف [من اتلف مال الغیر فهو له ضامن]، فقط ضامن قیمت هیزمهایی است که تلف کرده است و لذا غسل کردن با آن آب اشکال ندارد.
بحث جلسه آینده: توضیحی در رابطه با اعراض مربوط به جسم و اعراض مربوط به نفس مطرح است که انشاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.
«الحمدلله رب العالمین»