فصلٌ في أفعال الوضوء‌ 96/11/21

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في أفعال الوضوء‌                                                     تاریخ: 21 بهمن 1396

موضوع جزئی: الرابع: مسح الرجلین                                                                              مصادف با: 23 جمادیالاولی 1439

سال تحصیلی: 97- 96                                                                                          جلسه: 58

       

       

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

عرض شد که مشهور معتقدند که مسح پاها باید از سر انگشتان تا کعبین باشد. گفته شده است که در لزوم مسح پاها از سر انگشتان تا کعبین [برآمدگی روی پا]، اختلافی نیست و بر این مطلب ادعای اجماع شده است.

همچنین، گفته شد که بعضی از بزرگان، مثل شهید اول (ره) در ذکری[1] و صاحب حدائق (ره)[2]، عدم وجوب مسح از سر انگشتان تا کعبین را مطرح کرده‎اند و گفته‎اند که مسمّای مسح پاها کافی است و برای مدعای خود به دو طایفه از اخبار استناد کرده‎اند:

طایفه اول، روایاتی که بر این دلالت دارند که مسح به چیزی از سر و پاها مجزی است؛ بدون اینکه بر استیعاب دلالت داشته باشند که روایات ذیل از آن جمله‎اند:

روایت اول: عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ؛ أَنَّهُمَا سَأَلَا أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ وُضُوءِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)؛ فَدَعَا بِطَشْتٍ... «فَإِذَا مَسَحَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِهِ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْهِ مَا بَيْنَ الْكَعْبَيْنِ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَهُ...»[3].

روایت دوم: عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ ابْنَيْ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ أَنَّهُ قَالَ فِي الْمَسْحِ: «تَمْسَحُ عَلَى النَّعْلَيْنِ وَ لَا تُدْخِلُ يَدَكَ تَحْتَ الشِّرَاكِ وَ إِذَا مَسَحْتَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِكَ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْكَ مَا بَيْنَ كَعْبَيْكَ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَكَ»[4].

گفته‎اند که این دو روایت بر این دلالت دارند که در مسح پا، استیعاب [، یعنی کامل کردن مسح از سر انگشتان تا کعبین] لازم نیست، بلکه مسمّای مسح کفایت می‎کند.

اشکال به استدلال به دو روایت مذکور

هرچند که از ظاهر لفظ «بشیءٍ» [در دو روایت مذکور]، کفایت مسمّای مسح پاها استفاده می‎شود، لکن کلمه «بشیء» به وسیله «مابین الکعبین الی اطراف الاصابع» [در روایت اول] و «ما بین کعبیک الی اطراف الاصابع» [در روایت دوم] تبیین شده است، یعنی منظور از «بشیء»، محدوده بین کعبین تا سر انگشتان است که مشهور نیز همین را قائلند. بنابراین، از این دو روایت نمی‎توان بر کفایت مسمّای مسح پاها استفاده کرد، بلکه مسح پاها باید از سر انگشتان تا کعبین یا بالعکس باشد. بنابراین دو روایت مذکور، همان نظر مشهور را تأیید می‎کنند.

اما آیت الله خویی (ره) و بعضی از بزرگان دیگر گفته‎اند که اگر جمله «مابین الکعبین الی اطراف الاصابع» [در روایت اول] و «ما بین کعبیک الی اطراف الاصابع» [در روایت دوم] بیان برای «بشیء» نباشد بلکه بیان برای «قدمیک» باشد، به این معنی که منظور از «قدمیک»، محدوده بین کعبین تا سر انگشتان است، در این صورت این دو روایت می‎توانند دلیل بر کفایت مسمّای مسح پاها باشند.

بنابراین، استناد به دو روایت مذکور بر کفایت مسمّای مسح پاها در صورتی است که جمله «مابین الکعبین الی اطراف الاصابع» [در روایت اول] و «ما بین کعبیک الی اطراف الاصابع» [در روایت دوم] بیان برای «قدمیک» باشد، ولی اگر جمله مذکور، بیان برای «بشیء» باشد، قول مشهور را که عدم کفایت مسمّای مسح [بلکه مسح از سر انگشتان تا کعبین یا بالعکس] است، ثابت خواهد کرد.  

سؤال: جمله «مابین الکعبین الی اطراف الاصابع» [در روایت اول] و «ما بین کعبیک الی اطراف الاصابع» [در روایت دوم]، تفسیر و بیان برای «قدمیک» است یا تفسیر و بیان برای «بشیء» است؟

پاسخ: آیت الله خویی (ره) فرموده است که سزاوار این است که جمله «مابین الکعبین الی اطراف الاصابع» [در روایت اول] و «ما بین کعبیک الی اطراف الاصابع» [در روایت دوم]، تفسیر و بیان برای «بشیء» باشد زیرا این جمله نمی‎تواند بیان برای «قدمیک» باشد چون «قدمیک» مجرور به حرف «من» شده است و بعید است که «ماء موصوله» بیان برای جار و مجرور قرار بگیرد و وقتی «ماء موصوله» نتواند بیان برای «قدمیک» باشد، بیان برای «بشیء» خواهد بود و بر فرض که «ماء موصوله» بتواند بیان برای هر دو [، یعنی «قدمیک» و «بشیء»] باشد و نتوان یکی از این دو را بر دیگری ترجیح داد، کلام، مجمل می‎شود و در این صورت، کلام مجمل، قابلیت برای استدلال نخواهد داشت لذا قائلین به کفایت مسمّای مسح پاها نخواهند توانست برای مدعای خود به دو روایت مذکور، استناد کنند. بنابراین، در صورتی که کلام مجمل باشد، به اطلاق رجوع می‎شود و اطلاق آیه «...وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ...»[5] بر این دلالت دارد که مسح پاها باید از سر انگشتان تا کعبین باشد.

نتیجه، اینکه استناد به طایفه اول از روایات، برای اثبات کفایت مسمّای مسح پاها، تمام نیست.

طایفه دوم، روایاتی که بر این دلالت دارند که دست بردن زیر بند نعلین؛ به منظور مسح کردن، واجب نیست، بلکه مسح بر روی نعلین کفایت می‎کند که روایات ذیل از آن جمله‎اند:

روایت اول: عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ ابْنَيْ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ أَنَّهُ قَالَ فِي الْمَسْحِ: «تَمْسَحُ عَلَى النَّعْلَيْنِ وَ لَا تُدْخِلُ يَدَكَ تَحْتَ الشِّرَاكِ وَ إِذَا مَسَحْتَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِكَ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْكَ مَا بَيْنَ كَعْبَيْكَ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَكَ»[6].

«شراک»، بند نعلین است.

روایت دوم: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع): «أَنَّ عَلِيّاً (ع) مَسَحَ عَلَى النَّعْلَيْنِ وَ لَمْ يَسْتَبْطِنِ الشِّرَاكَيْنِ»[7].

روایت سوم: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)ک «أَنَّ عَلِيّاً (ع) مَسَحَ عَلَى النَّعْلَيْنِ وَ لَمْ يَسْتَبْطِنِ الشِّرَاكَيْنِ»[8].

گفته‎اند که اولاً «شراکین» در قسمت پایین کعبین قرار می‎گیرند، در نتیجه زمانی که انسان به منظور مسح کردن بر روی نعلین دست می‎کشد، عملاً به بخشی از پاها که زیر بند نعلین نیست، مسح می‎کشد و این از کفایت مسمّای مسح پاها حکایت دارد. پس ظاهر این است که عدم وجوب دست بردن زیر بندهای نعلین؛ در هنگام مسح کردن، از عدم وجوب استیعاب [مسح بر تمام پا از سر انگشتان تا کعبین] حکایت دارد بنابراین، مسمّای مسح پاها کفایت می‎کند.

ممکن است که گفته شود که علت عدم وجوب استبطان، این است که ممکن است شارع «شراک» را به عنوان حائل حساب کرده است، مثل جبیره [دارویی که روی محل مسح باشد] که مسح بر روی آن دارو به منزله مسح بر پوست است لذا در مورد مسح بر «شراک» نیز شاید شارع «شراک» را مثل جبیره حساب کرده است، لکن در پاسخ عرض می‎شود که دلیلی بر این مطلب وجود ندارد.

اشکال به استدلال به سه روایت مذکور

اولاً: تفسیر مذکور برای «کعب» درست نیست زیرا مشهور این است که «کعب» استخوان دوم روی پاست که در این صورت بند نعلین، بالای «کعب» قرار می‎گیرد و پایین «کعب» قرار نمی‎گیرد بنابراین، طبق تفسیر مشهور، «کعب» پایین از «شراک» قرار می‎گیرد به گونه‎ای که اصلاً «شراک»، «کعب» را اصلاً نمی‏پوشاند و یا لاأقل مقدار کمی از آن را می‏پوشاند که مانع از استیعاب نیست. بنابراین، اینکه شارع مقدس فرموده است که استبطان شراک، واجب نیست به این خاطر است که محلی که «شراک» آن را فرا می‎گیرد بالاتر از موضع مسح است و موضع مسح نیست لذا مشکلی ندارد و به این خاطر نیست که استیعاب لازم نیست، بلکه به این خاطر است که محل «شراک» با موضع مسح یکی نیست، بلکه دو محل متفاوتند و موضع مسح ربطی به «شراک» ندارد.

البته طبق نظر علامه (ره) «کعب» عبارت از مفصل ساق و قدم است، «شراک»، روی «کعب» قرار می‎گیرد و مانع از استیعاب است.

ثانیاً: شاید معنای فرمایش امام (ع) [«تَمْسَحُ عَلَى النَّعْلَيْنِ وَ لَا تُدْخِلُ يَدَكَ تَحْتَ الشِّرَاكِ»] این باشد که مسح بر نعلین کفایت می‎کند و استبطان واجب نیست، کما اینکه در رابطه با موهای ریش گفته می‎شود که تخلیل و رساندن آب به بُن موها لازم نیست، بلکه همینکه آب روی موها قرار بگیرد، کافی است. بنابراین، در این صورت، شارع مقدس به کفایت مسمّای مسح نظر ندارد، بلکه نظرش این است که استیعاب واجب نیست، لکن این کلام پذیرفته نیست مگر از باب ضرورت یا تقیه باشد چون اگر ضرورت و تقیه در کار نباشد، مسح بر روی نعلین جایز نیست.

ثالثاً: احتمال سوم این است که نعلین چیزی است که مانع از رسیدن آب مسح به پاها نیست. بنابراین، روایت مذکور در مقام بیان عدم وجوب استیعاب نیست، بلکه می‎خواهد بگوید که بافت نعلین به گونه‎ای است که اگر روی آن نیز دست کشیده شود، عملاً موضع مسح دست کشیده شده است. بنابراین، روایات مذکور بر کفایت مسمّای مسح دلالت ندارند.

نتیجه، اینکه روایات طایفه اول و دوم نتوانستند مراد صاحب حدائق (ره) و شهید اول (ره) را مبنی بر کفایت مسمّای مسح پاها ثابت کنند.

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. محمد بن مکی، عاملی [شهید اول]، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، ج2، ص150.

[2]. یوسف بن احمد بن ابراهیم، بحرانی آل عصفور، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج2، ص293.

[3]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب15، ص389، ح3.

[4]. همان، باب23، ص414، ح4.

[5]. «المائدة»: 6.

[6]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب23، ص414، ح4.

[7]. همان، باب24، ص418، ح6.

[8]. همان، باب38، ص460، ح11.

Please publish modules in offcanvas position.