درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                              تاریخ: 18 فروردین 1400

موضوع جزئی: تفسیر آیه 86                                              مصادف با: 24 شعبان 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                              جلسه: 186

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه86: «أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ»[1]؛ اينها همان كسانی می‏باشند كه آخرت را به زندگى دنيا فروخته‌اند؛ از اين رو عذاب آنها تخفيف داده نمى‌شود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد.

 

خداوند متعال در آیه قبل، از کسانی سخن به میان آورد که برخی از احکام الهی را اجرا می‏کردند و برخی دیگر از احکام الهی را نادیده می‏گرفتند و یک‏سو نگر بودند و در آیه مورد بحث (آیه86 بقره)، علت این یک‏سو نگری را بیان کرده است و فرموده است که علت و فلسفه این که این افراد به برخی از قوانین و احکام الهی عمل و برخی دیگر را ترک کردند، این بود که این افراد، انسان‏های دنیاگرایی بودند که آخرت خود را به دنیا فروختند و این جماعت، در نگاه قرآن، خریداران زندگیِ فانیِ دنیا شدند. انسانی که آخرتش را به دنیا بفروشد، دین خدا را به سُخره می‏گیرد و آنچه از دین که با مذاق و سلیقه‏اش سازگار باشد را قبول دارد و آنچه را که با سلیقه‏اش سازگاری نداشته باشد، ترک می‏کند.

 

همان‏طور که در جلسه گذشته نیز اشاره شد، دلیل اصلی یک سو‏نگر و بخشی‏نگر بودن، دنیا دوستی است. از مضمون آیه مذکور (آیه86 بقره)، برمی‏آید که میل به دنیا و لذّت‏های زودگذر آن، از انگیزه‏های اصلی و زیربناییِ سرپیچی از فرامین الهی است. رسول گرامی اسلام (ص) در مذمّت دنیا دوستی فرموده است: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَة»[2]؛ ریشه تمام اشتباهات و جنایاتی که از انسان سر می‏زند، دوستی دنیا است.

 

برای نابودی هر چیزی باید ریشه آن خشکانده شود. حب دنیا یک حقیقت انکار ناپذیر است که منشاء همه اشتباهاتی است که از انسان سر می‏زند و حتی گاهی موجب انکار اصل معاد می‏شود، خداوند متعال فرموده است: «كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَ* وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»[3]؛ چنين نيست كه شما مى‌پنداريد (و دلايل معاد را كافى نمى‌دانيد)؛ بلكه شما دنياى زودگذر را دوست داريد (و هوس‏رانى بى‌قيد و شرط را) و آخرت را رها مى‌كنيد!

 

اعتقاد به معاد از دیرباز، در تعالیم هر پیامبر و در جان هر انسان آشنا و نا آشنای به وحی دیده می‏شود، اما گاهی دنیا دوستی جلو این اعتقاد را می‏گیرد. از شیوه دفن کردن مردگان نیز می‏توان به این واقعیت پی برد، چرا که در گذشته، گاهی مردگان را به حالت ایستاده دفن می‏کرده‏اند زیرا بر این باور بودند که او بار دیگر به زندگی برخواهد گشت، گاهی نیز مردگان را رو به خورشید دفن می‏کرده‏اند تا نشانه‏ای بر طلوع مجدد و زندگی دوباره انسان باشد.

 

ریشه‏یابی این‏گونه باورها بیش از هر چیز، این نتیجه را به دنبال دارد که دیدگاه انسان‏ها نسبت به جریان زندگی و ادامه زندگی در شکل دیگر این‏گونه بوده است که زندگی ادامه دارد و لذا حتی در سختی‏ها و مشکلات نیز حاضر نبوده‏اند که از زندگی دل بکَنَند و لذا چون می‏خواهند از لذت‏های دنیوی بهره ببرند و از مرزهای محدودیت و ممنوعیت بگذرند، اصل معاد را زیر سؤال می‏برند. خداوند متعال فرموده است: «بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ* يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ»[4]؛ (انسان شك در معاد ندارد) بلكه او مى‌خواهد(آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند! (از اين رو) مى‌پرسد: «قيامت كى خواهد بود»!

 

قرآن از رسول گرامی اسلام (ص) خواسته است که از تعلیم این گروه دست بردارد چرا که آنان مفتون حیات دنیا شده‏اند و چشم، گوش و قلب آنان از پذیرش حقیقت عاجز شده است؛ «وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا...»[5]؛ و رها كن كسانى را كه آيين (فطرى) خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا آنها را مغرور ساخته... .

 

خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه86 بقره)، فرموده است، خریداران دنیا، فروشندگان آخرتند.

 

واژه «اشتراء» از ریشه «شراء» گرفته شده است و ملازم با واژه «بیع» است. واژه «اشتراء» از الفاظ اضداد است، یعنی هم به معنای خریدن و هم به معنای فروختن است. دنیا دوستان، افرادی هستند که زندگی آخرت را می‏فروشند و به جای آن زندگی دنیا را می‏خرند.

 

سؤال: ممکن است که سؤالی به ذهن خطور کند که برخاسته از ضوابط باب خرید و فروش است. در روایتی از نبی مکرم اسلام (ص) نقل شده است که ایشان فرموده است: «لا بیع الا فی ما تملک»[6]؛ یعنی خرید و فروش جایز نیست مگر در رابطه با آن چیزی که آن را مالک شده‏ای. با توجه به این قاعده، انسان اگر مالک چیزی نباشد چگونه می‏تواند آن را بفروشد؟ در آیه مورد بحث (آیه86 بقره)، انسان مالک حیات دنیا و حیات آخرت نیست، پس چگونه می‏شود گفت که انسان دنیا دوست، حیات آخرت را به حیات دنیا فروخته است؟

 

پاسخ سؤال مذکور، ان‏شاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:86.

[2]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج51، ص258.

[3]. «القیامة»:20 و 21.

[4]. همان: 5 و6.  

[5]. «الأنعام»:70.

[6]. محمد بن زين الدين، ابن أبي جمهور، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏2، ص247.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                              تاریخ: 20 اسفند 1399

موضوع جزئی: تفسیر آیه 85                                              مصادف با: 26 رجب 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                              جلسه: 185

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه 85: «ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاَءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»[1]؛ اما اين شما هستيد كه يكديگر را مى‌كشيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان بيرون مى‌كنيد و در اين گناه و تجاوز به يكديگر كمك مى‌نماييد (و اينها همه نقض پيمانى است كه با خدا بسته‌ايد)؛ در حالى كه اگر بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مى‌دهيد و آنان را آزاد مى‌سازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‌آوريد و به بعضى كافر مى‌شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز به شديدترين عذاب‏ها گرفتار مى‌شوند و خداوند از آنچه انجام مى‌دهيد غافل نيست.

 

بخش پایانی آیه مذکور که خداوند متعال فرموده است: «وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»، بیانگر إشراف خداوند تبارک و تعالی به اعمال بندگان است. خداوند متعال ناظر بر اعمال انسان است و هیچ عملی، هرچند کوچک باشد از دید خداوند مخفی نمی‏ماند. خداوند فرموده است: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[2]؛ بگو: «عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى‌بينند! و به زودى، به سوى داناى نهان و آشكار، بازگردانده مى‌شويد و شما را به آنچه عمل مى‌كرديد، خبر مى‌دهد!».

 

در قرآن کریم، نوع آیاتی که خداوند متعال، اشراف علمی خود را نسبت به اعمال انسان‏ها بیان می‏کند، دو گونه‏اند؛

 

گاهی امیدوار کننده و تبشیری است و خداوند از تعابیری همچون «...إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[3]، «...إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[4] استفاده کرده است، یعنی کارهایی که انسان انجام می‏دهد از نظر خداوند مخفی نمی‏ماند و اگر کار خوبی انجام دهد از قلم نمی‏افتد و لذا این تعابیر به انسان امید می‏دهد و نوع این آیات، امیدآفرین می‏باشند چون انسان احساس می‏کند که هیچ یک از اعمال او در پیشگاه خداوند متعال ضایع نمی‏شود و تمام حالات انسان تحت اشراف و نظارت الهی است و انسان درک می‏کند که پروردگار، نزدیک‏ترین و آگاه‏ترین فرد به اوست بنابراین، چون انسان امیدش به خداست و علم خداوند به اعمال خوبش برای او کفایت می‏کند، برایش مهم نیست که دیگران عمل او را بدانند یا ندانند زیرا آن کس که باید نسبت به اعمالش علم داشته باشد [، یعنی خداوند متعال]، نسبت به اعمالش علم دارد و لذا علم بقیه برایش مهم نیست و دلیلی برای ریا و سُمعه وجود ندارد چون انسان زمانی ریا می‏کند که احساس کمبود کند، ولی وقتی احساس کرد و باور کرد که پروردگار متعال همه اعمالش را می‏نگرد و می‏بیند و دانست که اجر و پاداش نیز از جانب خداوند متعال است، نظر سایرین برای او مهم نیست و این باور برای انسان، امید ایجاد می‏کند.

 

اما گاهی، آیات و تعابیری که در قرآن به کار رفته‏اند، هشدار دهنده و انذار کننده می‏باشند، مثل ذیل آیه مورد بحث (آیه85 بقره)، که خداوند متعال فرموده است: «وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» که لحن این تعبیر، هشدار دهنده است تا انسان بداند که تمام رفتارهایش تحت نظر خداوند متعال است و از نظر خداوند مخفی نمی‏ماند لذا انسان باید مراقب رفتار و اعمالش باشد، اگر کار خوب انجام می‏دهد به عنایت الهی دل ببند و اگر کار ناشایست انجام می‏دهد، بداند که خداوند متعال غافل نیست.

 

تفسیر آیه86: «أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ»[5]؛ اينها همان كسانی می‏باشند كه آخرت را به زندگى دنيا فروخته‌اند؛ از اين رو عذاب آنها تخفيف داده نمى‌شود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد.

 

خداوند متعال در آیه قبل، از کسانی سخن به میان آورد که برخی از احکام الهی را اجرا می‏کردند و برخی دیگر از احکام الهی را نادیده می‏گرفتند و یک سونگر بودند و در آیه مورد بحث (آیه86 بقره)، علت این یک سونگری را بیان کرده است و فرموده است که علت و فلسفه این که این افراد به برخی از قوانین و احکام الهی عمل و برخی دیگر را ترک کردند، این بود که این افراد، انسان‏های دنیاگرایی بودند که آخرت خود را به دنیا فروختند و این جماعت، در نگاه قرآن، خریداران زندگیِ فانیِ دنیا شدند. انسانی که آخرتش را به دنیا بفروشد، دین خدا را به سُخره می‏گیرد و هر آنچه از دین که با مذاق و سلیقه‏اش سازگار باشد، قبول دارد و آنچه را که با سلیقه‏اش سازگاری نداشته باشد، ترک می‏کند.

 

دلیل اصلی یک سویه‏نگر و بخشی‏نگر بودن، دنیا دوستی است. از مضمون آیه مذکور (آیه86 بقره)، برمی‏آید که میل به دنیا و لذّت‏های زودگذر آن، از انگیزه‏های اصلی و زیربناییِ کفر نسبت به فرامین حق تعالی است. رسول گرامی اسلام در مذمّت دنیا دوستی فرموده است: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَة»[6]؛ ریشه تمام اشتباهات و جنایاتی که از انسان سر می‏زند، دوستی دنیا است. اینکه ابرقدرت‏ها، کشورهای ضعیف را استعمار می‏کنند و برای تسخیر آنها جنگ به راه می‏اندازند، همه‏اش به خاطر محبت و دوستی دنیا است.

 

در روایت دیگری نیز این‏گونه آمده است: «حُبُّ الدُّنْيَا أَصْلُ كُلِّ مَعْصِيَةٍ وَ أَوَّلُ كُلِّ ذَنْب»[7]؛ دوستی دنیا ریشه هر معصیت و آغاز هر گناه است.

 

امام علی (ع) نیز فرموده است: «أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ حُبَّ الدُّنْيَا فَإِنَّهَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ بَابُ‏ كُلِ‏ بَلِيَّةٍ وَ قِرَانُ كُلِّ فِتْنَةٍ وَ دَاعِي كُلِّ رَزِيَّةٍ»[8]؛ ای مردم از دوستی دنیا بپرهیزید چرا که دوستی دنیا منشأ هر گناه، درِ ورودي هر بلا، همراه هر فتنه و باعث هر مصيبت و گرفتاري است.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:85.

[2]. «التوبة»:105.

[3]. «النحل»:28.

[4]. «المائدة»:8.

[5]. «البقرة»:86.

[6]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج51، ص258.

[7]. مسعود بن عيسى، ورام بن أبي فراس، مجموعه ورّام، ج2، ص122. ‏  

[8]. حسن بن علی، ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص215.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                              تاریخ: 13 اسفند 1399

موضوع جزئی: تفسیر آیه 85                                              مصادف با: 19 رجب 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                              جلسه: 184

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه 85: «ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاَءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»[1]؛ اما اين شما هستيد كه يكديگر را مى‌كشيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان بيرون مى‌كنيد و در اين گناه و تجاوز به يكديگر كمك مى‌نماييد (و اينها همه نقض پيمانى است كه با خدا بسته‌ايد)؛ در حالى كه اگر بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مى‌دهيد و آنان را آزاد مى‌سازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‌آوريد و به بعضى كافر مى‌شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز به شديدترين عذاب‏ها گرفتار مى‌شوند و خداوند از آنچه انجام مى‌دهيد غافل نيست.

 

خداوند متعال در ذیل آیه مذکور، فرموده است: «فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ». منظور، این است که کسی که بین احکام و قوانین الهی تبعیض قائل شود و بخشی‏نگر باشد و به آن بخشی که مطابق با ذائقه و سلیقه‏اش باشد، عمل کند و آن بخشی را با ذائقه‏اش ناسازگار باشد، رها کند، جزایی جز خواری و رسوایی در دنیا نخواهد داشت [چون به مخالفت با خداوند متعال پرداخته است] و روز قیامت نیز به شدیدترین عذاب‏ها گرفتار خواهد شد.

 

در جلسه گذشته گفته شد که خطابی که در این آیه و آیات قبلی آمده است متوجه یهودیان است که نسبت به احکامِ کتاب آسمانی خود (تورات)، سلیقه‏ای عمل می‏کردند و به بخشی عمل و بخشی را ترک می‏کردند و عرض شد که یکی از عوامل ایجاد فرقه‏ها و تشتّت‏ها، شیوه گزینشی بوده است که پیروان ادیان داشته‏اند؛ به این نحو که به بخشی ازاحکام و قوانین الهی که مطابق سلیقه آنها بوده است، عمل می‏کرده‏اند و بخش دیگر را با سلیقه آنها سازگار نبوده است، ترک می‏کرده‏اند، مثل اینکه به نماز اهمیت داده‏اند و ولایت را رها کرده‏اند یا کمک به دیگران را اهمیت داده‏اند و نماز و روزه را رها کرده‏اند، همانند تصویری که کاریکاتوریست می‏کشد که سر بزرگی برای شخص مورد نظر، ترسیم می‏کند و در مقابل، بدنش را کوچک می‏کشد که این عدم تقارنِ بین سر و بدن باعث زشت شدن تصویر می‏شود و این، همان بخشی‏نگری است که انسان به بعضی از چیزها زیاد توجه می‏کند و بعضی دیگر را هیچ توجهی نمی‏کند، در حالی که دین مبین اسلام، دین توازن است که به منزله یک منشور است که هم بُعد عبادی دارد، هم بُعد سیاسی دارد، هم بُعد اخلاقی دارد، هم بُعد عرفانی دارد، هم بُعد اجتماعی دارد و ابعاد مختلف را مورد توجه قرار داده است و این‏گونه نبوده است که فقط به یک بُعد از زندگی انسان توجه کند و سایر ابعاد را نادیده بگیرد. همچنین، خداوند متعال در رابطه با مؤمن نیز همه ابعاد زندگی او را مورد توجه قرار داده است و هم به آخرت او توجه کرده است و هم به دنیای او توجه کرده است، هم از عبادت مؤمن سخن به میان آورده است و هم از جنبه اجتماعی زندگی او سخن به میان آورده است و لذا مؤمن نیز باید به همه جنبه‏های زندگی توجه داشته باشد. پیامبر اکرم (ص) نیز انسانی را شایسته می‏داند که ملتزم به اجرای تمام دین باشد و به شکل متوازن با دین رفتار کند و خود را ملتزم به عمل به آن، در همه عرصه‏ها بداند، پس نگاه باید یک نگاه جامع باشد و نگاهی یک‏سونگر نباشد، چرا که کسی که نگاهش فقط به یک بخش از احکام و قوانین الهی باشد و از بخش دیگر غافل شود، در دنیا رسوا و خوار خواهد شد و در آخرت نیز چیزی جز آتش و عذاب نصیبش نخواهد شد.

 

خداوند متعال تکالیف را به گونه‏ای قرار داده است که اگر انسان به همه آنها عمل کند، به جایگاهی خواهد رسید که تمام استعدادهای نهفته الهی در وجودش شکوفا خواهند شد. فلسفه احکام این است که هر جزء از آن، مکمّل جزء دیگر است لذا انسان باید به تمام آن که به صورت یک بسته از قوانین و احکام الهی است، عمل کند و این‏گونه نباشد که به بخشی عمل کند و بخش دیگر را ترک نماید، کما اینکه اگر آشپزی، بخواهد غذای خوب و با کیفیتی طبخ کند باید همه مواد لازم را با هم مخلوط کند تا غذای مورد نظرش آماده شود و اگر حتی یک ماده را کم کند از کیفیت غذا کاسته خواهد شد، پس برای دست‏یابی به همه حقایق الهی، انسان باید به همه احکام و قوانین الهی پایبند باشد و اگر فقط به بخشی از آن قوانین توجه کند، دست‏یابی به همه حقایق الهی برای او ممکن نخواهد بود.

 

افراد نسبت به پایبندی به احکام دین به دو دسته تقسیم می‏شوند؛

 

عده‏ای به دنبال اسقاط تکلیف‏اند و می‏گویند که خداوند متعال یک سری واجبات و محرّماتی را تعیین کرده است و ما نیز مکلّف به عمل به واجبات و ترک محرّمات می‏باشیم لذا صرفاً به دنبال اسقاط تکلیف‏اند.

 

اما عده‏ای دیگر، دین را راه رسیدن به کمال می‏دانند لذا به ظواهر دین بسنده نمی‏کنند و به فکر این نیستند که فقط تکلیف از عهده آنها ساقط شود و صرفاً تکلیفشان را صحیح انجام داده باشند، بلکه به فکر این می‏باشند که علاوه بر صحیح انجام دادن تکلیف، آن را به گونه‏ای انجام بدهند که مقبول درگاه الهی واقع شود و موجب رشد معنوی و کمال آنها گردد- بین صحت و قبولی عمل تفاوت است، گاهی ممکن است که یک عمل صحیح واقع شود، ولی قبول نشود، ولی اگر عملی مقبول واقع شود، حتماً صحیح نیز خواهد بود، پس هر نماز مقبولی، صحیح می‏باشد، ولی این‏گونه نیست که هر نمازِ صحیحی قبول شود و الزامی از این جهت نیست-، پس این افراد به دنبال فهم صحیح از دین می‏باشند و به کم قانع نیستند و فقط در صدد رفع تکلیف نیستند، بلکه به دنبال اوج گرفتن و طی کردن پله‏های کمال می‏باشند و در بزنگاه‏ها خود را نشان می‏دهند و حتی از زندگی خود و آبروی خود در راه دفاع از دین می‏گذرند. پس اگر کسی بخواهد واقعاً از دیانت و تعالیم وحی متأثّر شود باید به این سطح برسد که فقط به دنبال اسقاط تکلیف نباشد، بلکه به دنبال این باشد که عملش را به گونه‏ای انجام بدهد که مقبول درگاه الهی واقع شود و موجبات تعالی و کمال او را فراهم آورد، نه اینکه فقط عملش را صحیح انجام داده باشد.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:85.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                              تاریخ: 6 اسفند 1399

موضوع جزئی: تفسیر آیه 85                                              مصادف با: 12 رجب 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                              جلسه: 183

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه 85: «ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاَءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»[1]؛ اما اين شما هستيد كه يكديگر را مى‌كشيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان بيرون مى‌كنيد و در اين گناه و تجاوز به يكديگر كمك مى‌نماييد (و اينها همه نقض پيمانى است كه با خدا بسته‌ايد)؛ در حالى كه اگر بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مى‌دهيد و آنان را آزاد مى‌سازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‌آوريد و به بعضى كافر مى‌شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز به شديدترين عذاب‏ها گرفتار مى‌شوند و خداوند از آنچه انجام مى‌دهيد غافل نيست.

 

خداوند متعال در ادامه فرموده است: «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»؛ آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‌آوريد و به بعضى كافر مى‌شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز به شديدترين عذاب‏ها گرفتار مى‌شوند و خداوند از آنچه انجام مى‌دهيد غافل نيست.

 

در کتاب خدا، هم به ترک جنگ و خون‏ریزی و ترک اخراج یکدیگر از شهر، دستور داده شده است و هم به پرداخت فدیه و آزاد کردن اسیر دستور داده شده است، ولی یهودیان فقط به بخش دوم که پرداخت فدیه و آزاد کردن اسرا بود عمل کردند و بخش اول را که ترک جنگ و اخراج یکدیگر از شهر بود، عمل نکردند و با این کار بین احکام الهی تبعیض نهادند.

 

مقصود از «الکتاب» چیست؟

 

خداوند متعال در آیه مذکور، یک شیوه‏نامه کاملی را برای سعادت انسان‏ها به پیامبران خود نازل کرده است که نامش کتاب است، مثلاً تورات، برای هدایت یهودیان، انجیل، برای هدایت مسیحیان و قرآن، برای هدایث مسلمانان نازل شده است. خداوند متعال پیروان ادیان و شرایع الهی را مورد خطاب و عتاب و سرزنش قرار داده است که چرا به برخی از دستوراتی که در کتب الهی آمده است ایمان می‏آورید، اما برخی دیگر را رها می‏کنید.

 

با توجه به اینکه مخاطبین آیه مورد بحث، یهودیان می‏باشند، مراد از کتاب که در این آیه آمده است، تورات است.

 

الف و لام «الکتاب» یا الف و لام عهد ذهنی است یا الف و لام عهد ذکری است که مشخص می‏کند که مراد از کتاب، همان کتاب آسمانی یهودیان است.

 

احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن، اینکه کتاب به معنای مکتوب است، یعنی امورِ ثابت شده و واجب شده که مورد قصد و عنایت پروردگار عالم واقع شده‏اند که همان واجبات و فرائض می‏باشند، پس مقصود از اینکه در این آیه آمده است که آیا به بعضی از کتاب ایمان می‏آورید و به بعضی دیگر کافر می‏شوید، این است که آیا به بعضی از واجبات و فرائض، ایمان می‏آورید و به بعضی از واجبات و وظایفی که نوشته شده و ثابت شده‏اند، کافر می‏شوید؟

 

سؤال: یهودیان به بخشی از کتاب عمل می‏کرده‏اند و به بخشی از کتاب عمل نمی‏کرده‏اند، چرا گلایه خداوند به گونه‏ای است که حتی نسبت به آن بخشی که به آن عمل می‏کرده‏اند نیز مورد خطاب و عتاب واقع شده‏اند، در حالی که به ذهن می‏آید که خطاب و عتاب فقط باید نسبت به آن بخشی واقع می‏شد که به آن عمل نمی‏کرده‏اند و نسبت به آن بخشی که به آن عمل می‏کرده‏اند، تحسین می‏شده‏اند؟

 

پاسخ: خطاب خداوند متعال به پیروان ادیان الهی به این صورت است که آنچه به صورت وحی بر آنها نازل شده است در قالب یک بسته کامل به آنها ارائه شده است و چون بعضی از پیروان ادیان در آن بسته، دست می‏برند و به بخشی از آن عمل می‏کنند و به بخش دیگر عمل نمی‏کنند و با توجه به اینکه خداوند متعال نسبت به آنچه توسط پیامبرانش نازل کرده است، تفاوتی قائل نیست و همه آنها وحی الهی می‏باشند لذا عمل کردن به بخشی از آن و عمل نکردن به بخش دیگرِ آن، خلاف دستور الهی است. همه کتب الهی از جمله قرآن نیز این‏گونه است و همه آیات آن، وحی الهی است. خداوند متعال فرموده است: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً»[2]؛ اين قرآن، به راهى كه استوارترين راه‌هاست، هدايت مى‌كند و به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مى‌دهند، بشارت مى‌دهد كه براى آنها پاداش بزرگى است.

 

تمام آیات قرآن سبب هدایت انسان‏هاست و انسان نمی‏تواند آنان را از هم تفکیک کند و قسمتی را بپذیرد و از پذیرش قسمت دیگر سر باز زند، بنابراین، انسان‏ها باید تمام دستورات الهی را بپذیرند و به آنها عمل کنند و نمی‏شود بخشی را پذیرفت و بخشی را رد کرد، لذا خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه85 بقره)، به دینداران هشدار داده است که دیانت خود را سلیقه‏ای نکنند که بر اساس سلیقه و ذائقه خود، بخشی از دین را بپذیرند و بخش دیگر را نپذیرند. پس اگر کسی ابعاد فقهی شریعت را پذیرفت و بگوید من آنچه را مربوط به فقه است قبول دارم، ولی ابعاد عقلانی و عرفانی دین را نپذیرد یا بر عکس، بُعد عقلانی و عرفانی دین را بپذیرد، ولی بُعد فقهی دین را نپذیرد، انتخاب او گزینشی و سلیقه‏ای است که خداوند از چنین انتخابی نهی کرده است.

 

خلاصه اینکه الگوی تربیتی و قرآنی اسلام این گونه نیست که انسان بر اساس سلیقه‏اش به بخشی از دین عمل کند و بخشی دیگر را رد کند، بلکه انسان باید به همه ابعاد دین گردن نهد و به همه آن پایبند باشد و عمل کند چون تربیت، مجموعه‏ای است که اگر انسان به همه آن مجموعه عمل کند به سعادت خواهد رسید، ولی اگر به بخشی عمل کند و بخش دیگر را ترک کند به سعادت نخواهد رسید.

 

در آموزه‏های دینی که از جانب رسول گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) مطرح شده است نیز نگاه جامع به دین شده است لذا فرقه‏ها و تشتّت‏هایی که در طول تاریخ در دین به وجود آمده‏اند به این خاطر بوده است که عده‏ای، به بخشی از دین عمل می‏کرده‏اند و بخش دیگر را رها می‏کرده‏اند لذا فرقه‏های متفاوتی به وجود آمده‏اند که هر کدام، بخشی از دین را مطرح کرده‏اند.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:85.

[2]. «الإسراء»:9.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                                     تاریخ: 29 بهمن 1399

موضوع جزئی: تفسیر آیه 85                                                     مصادف با: 5 رجب 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                                     جلسه: 182

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه 85: «ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاَءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»[1]؛ اما اين شما هستيد كه يكديگر را مى‌كشيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان بيرون مى‌كنيد و در اين گناه و تجاوز به يكديگر كمك مى‌نماييد (و اينها همه نقض پيمانى است كه با خدا بسته‌ايد)؛ در حالى كه اگر بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مى‌دهيد و آنان را آزاد مى‌سازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‌آوريد و به بعضى كافر مى‌شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز به شديدترين عذاب‏ها گرفتار مى‌شوند و خداوند از آنچه انجام مى‌دهيد غافل نيست.

 

«عدوان» از ریشه تعدی و عدو است و به معنای تجاوز کردن است و زمانی به کار می‏رود که انسان پای خود را از حدّ و حدود خودش فراتر نهد. «عدوان» به جرم و گناهی گفته می‏شود که در رفتارهای اجتماعی انسان شکل می‏گیرد و طرف مقابل او، انسان‏ها می‏باشند.

 

خداوند متعال در آیه مذکور، «اثم» و «عدوان» را در کنار هم قرار داده است که در بردارنده نکته ظریفی است و آن، اینکه به دامنه گسترده‏ای از زشتی و قباحت اشاره دارد زیرا «اثم» فقط به گناه فردی اشاره دارد و عوارض آن، فقط دامن خودِ انسان را می‏گیرد، اما «عدوان» چیزی فراتر از گناه فردی است و به گناه اجتماعی اشاره دارد زیرا انسان پا روی حقوق دیگران می‏گذارد، بنابراین، در کنار هم آمدن «اثم» و «عدوان» به دامنه گسترده‏ای از زشتی و قباحت اشاره دارد که هم گناه فردی را شامل می‏شود و هم گناه اجتماعی را شامل می‏شود.

 

خداوند متعال در ادامه آیه مورد بحث (آیه85 بقره) به یکی دیگر از رفتارهای ناپسند یهودیان اشاره کرده است و به آنان فرموده است که وقتی به شما خبر داده می‏شود که گروهی از شما را به اسارت برده‏اند، احساس سلبِ آزادی می‏کنید و آنان را آزاد می‏‏کنید، یعنی اگر بعضى از شما به اسارت گرفته شوند، فديه مى‌دهيد و آنان را آزاد مى‌سازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‌آوريد و به بعضى كافر مى‌شويد؟!

 

«اُساری» جمع «اسیر» است. جمعِ «اسیر» به دو صورت آمده است؛ یکی «اُساری» است و دیگری، «اُسرا» است. بعضی معتقدند که این دو جمع با هم تفاوت دارند زیرا «اسرا» به اسیرانی گفته می‏شود که در حین اسارت، در بند و زنجیر نیستند و محدودیت شدید ندارند، اما «اساری» به اسیرانی گفته می‏شود که در حین اسارت، در بند و زنجیرند و بر آنها فشار وارد می‏شود.

 

«تفادوهم» از باب مفاعله و از ریشه «فداء» است. کاربرد این ماده در این باب به صورت «مفاداة» به معنای مبادله دوطرفه اسیران است، به این معنی که اسیران طرف مقابل تحویل داده می‏شوند و اسیران خود را پس می‏گیرند.

 

اما اگر «تفادوهم» به صورت ثلاثی مجرد و به شکل «تفدیه» به کار برده شود، معنای آن تبادل اسرا نخواهد بود، بلکه به معنای پرداخت فدیه و بها، برای آزاد کردن اسیران خواهد بود.

 

خداوند متعال به یهودیان فرموده است که اگر بعضى از شما به اسارت گرفته شوند، فديه مى‌دهيد و آنان را آزاد مى‌سازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‌آوريد و به بعضى كافر مى‌شويد؟!

 

منظور، این است که چرا شما با مشرکین رفاقت کردید و با هم به جنگ پرداختید تا عده‏ای از شما به اسارت درآیند و برای آزادی آنان مجبور به پرداخت فدیه شوید؟ به تعبیر دیگر، اسارت‏ها، نتیجه جنگ و خون‏ریزی است و شما اگر به جنگ نمی‏پرداختید، عده‏ای از شما به اسارت گرفته نمی‏شدند تا برای آزادی آنان مجبور به پرداخت فدیه باشید.

 

خداوند متعال در آخر، آنان را توبیخ کرده و فرموده است که شما به بخشی از دستورات الهی [که پرداخت فدیه و آزاد کردن اسرا باشد،] عمل کرده‏اید و بخش دیگر را [که نهی از جنگ و خون‏ریزی و اخراج یکدیگر از سرزمین‏تان است،] رها کرده‏اید. متأسفانه در جامعه کنونی نیز این مشکلات کم نیست و عده‏ای به بخشی از قوانین و احکام شرع که به نفع آنهاست عمل می‏کنند و از عمل به بخشی که به ضررشان باشد خودداری می‏کنند، مثلاً نماز می‏خوانند، ولی حقوق مردم را رعایت نمی‏کنند.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:85.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»               تاریخ: 15 بهمن 1399

موضوع جزئی: تفسیر آیه 85               مصادف با: 20 جمادی ‏الثانی 1442

سال تحصیلی: 1400-1399               جلسه: 181

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه 85: «ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاَءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»[1]؛ اما اين شما هستيد كه يكديگر را مى‌كشيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان بيرون مى‌كنيد و در اين گناه و تجاوز به يكديگر كمك مى‌نماييد؛ (و اينها همه نقض پيمانى است كه با خدا بسته‌ايد) در حالى كه اگر بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مى‌دهيد و آنان را آزاد مى‌سازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‌آوريد و به بعضى كافر مى‌شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز به شديدترين عذاب‏ها گرفتار مى‌شوند و خداوند از آنچه انجام مى‌دهيد غافل نيست.

 

عرض شد که خداوند متعال در این آیه شریفه به پیمان‏شکنی بنی‏اسرائیل اشاره کرده است و فرموده است که شما بر خلاف پیمانی که بسته بودید، به قتل و غارت یکدیگر پرداختید و یکدیگر را از سرزمین خود بیرون کردید.

 

در ادامه، خداوند متعال به بنی‏اسرائیل و تمام پیروان ادیان الهی هشدار جدی می‏دهد که نباید نگاهشان به آموزه‏های وحیانی، گزینشی و سلیقه‏ای باشد و هر چه را با مذاقشان سازگار باشد قبول داشته باشند و آنچه را که به مذاقشان خوش نیاید، قبول نداشته باشند چون نتیجه این کار جز خواری و ذلّت در دنیا و عذاب در آخرت نیست.

 

آیه شریفه مذکور با حرف «ثمّ» آغاز شده است. حرف «ثمّ» بر فاصله بین معطوف و معطوفٌ‏علیه دلالت دارد و بیان‏گر این مطلب است که بین اقرار کردن و شهادت دادن بنی‏اسرائیل و حقیقت موجود تفاوت و فاصله بسیاری وجود دارد.

 

واژه «هؤلاء» به معنای «الذین» است. در این صورت، معنای آیه این است که [ای بنی‏اسرائیل] شما کسانی هستید که یکدیگر را می‏کشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون می‏کنید، اما عده‏ای معتقدند که آیه مذکور از نظر بلاغی نگاه کرده است و ترکیب «ثم انتم هؤلاء...» به معنای این است که آیا شما همان انسان‏های گذشته‏اید که به پیمان‏هایی که بسته بودید اقرار کردید و گویا خداوند متعال با این ترکیب به یهودیان می‏فرماید که شما که میثاق الهی را پذیرفتید و به آن اقرار کردید، شما همان انسان‏ها هستید؟! چگونه دستتان را به خون دیگران آلوده می‏کنید و برخی از جمع خودتان ار از سرزمینشان آواره می‏کنید؟

 

واژه «تظاهرون» از ریشه «ظهر» به معنای پشت است که عضوی از بدن است و واژگانی همچون مظاهر و تظاهر و تظاهرات نیز از این ریشه گرفته شده‏اند. واژه «تظاهر» به معنای یاری و پشتیبانی است. خداوند متعال فرموده است که شما علیه هم متحد شدید و پشت به پشت یکدیگر دادید و فرقه‏بندی کردید و اتحاد حقیقی خود را از بین بردید، اما این پشتیبانی در راه سعادت و کمال شما نبود، بلکه یک نوع یاری کردن و پشتیبانی کردنی بود که از گناه و تجاوز سر درآورد.

 

واژه «إثم» به معنای خطا و گناه است، اما در اصل به معنای تأخیر و درنگ کردن است، بنابراین، اگر قرآن، گناه و عصیان الهی را «اثم» نام نهاده است به این دلیل است که گناه، انسان را از رسیدن به ثواب الهی دور می‏کند، یعنی رسیدن به ثواب الهی را به تأخیر می‏اندازد و موجب نقص در شخصیت او می‏شود و به عبارت دیگر، هنگامی که انسان مرتکب گناه می‏شود از نظر خداوند متعال و ذات کبریایی حق تعالی جایگاه حقیقی خود را از دست می‏دهد. پس دلیل اینکه «اثم» به معنای تأخیر است، این است که گناه و معصیت، انسان را از کاروان سعادت و خوشبختی عقب می‏اندازد.

 

البته در واژه «اثم» خصوصیتی وجود دارد که آن را از سایر کلماتی که به معنای خطا و گناه می‏باشند، متمایز می‏کند و آن، این است خداوند متعال واژه «اثم» را در مقابل واژه «برّ» قرار داده است و همان‏گونه که «برّ» به معنای احسان و محبت گسترده است و همه ابعاد را در برمی‏گیرد «اثم» نیز به معنای خطا و گناهی است که از لحاظ زشتی گسترده است. یکی از بهترین راه‏های شناخت مفاهیم این است که برای شناخت کلمات، مفهوم ضد آنها شناخته شود [تُعرفُ الأشیاء بأضدادها]، مثلاً در رابطه با همین واژه «اثم» باید دید که خداوند متعال چه کلمه‏ای را در مقابل این واژه به کار برده است؟ خداوند متعال واژه «اثم» را در مقابل واژه «بِرّ» قرار داده است و فرموده است: «...تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ...»[2]، واژه «اثم» در این آیه شریفه در مقابل «بِرّ» که به معنای احسان و محبت گسترده است، آمده است که همه ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره را در بر می‏گیرد و در مقابل آن به خطا و گناهی، «اثم» اطلاق می‏شود که از لحاظ زشتی و بدی بسیار گسترده است لذا اطلاق «اثم» به شراب نیز از همین باب است، چون دامنه زشتی و بدی نوشیدن شراب نیز گسترده است.

 

شاعر گفته است:               شَرِبْتُ الإثْمَ حتَّى ضَلَّ عَقْلِى             كذاك الإِثمُ تفْعَلُ بالعُقول‏

 

خداوند متعال فرموده است: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا...»[3].

 

پس اطلاق واژه «اثم» بر شراب به خاطر آثار زشت و گسترده و مخرِّب شراب است، یعنی همان‏گونه که «اثم» اثر تخریبی در جامعه دارد، نوشیدن شراب نیز این اثر تخریبی را دارد چون یکی از خاصیت‏های شراب این است که عقل را زایل می‏کند و عقل که زایل شود حیا و عفت از وجود انسان رخت برمی‏بندد و انسان مرتکب گناهان و جرایم سنگین می‏شود.

 

در روایت آمده است: قِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع): إِنَّكَ تَزْعُمُ أَنَّ شُرْبَ الْخَمْرِ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةِ، قَالَ: «نَعَمْ إِنَّ صَاحِبَ الزِّنَا لَعَلَّهُ لَا يَعْدُوهُ إِلَى غَيْرِهِ وَ إِنَّ شَارِبَ الْخَمْرِ إِذَا شَرِبَ الْخَمْرَ زَنَى وَ سَرَقَ وَ قَتَلَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ وَ تَرَكَ الصَّلَاةَ»[4]؛ به امام علی (ع) گفته شد که نظر شما این است که شرب خمر از زنا و دزدی شدیدتر است، آن حضرت (ع) فرمود که بله، فعل زناکار به غیر سرایت نمی‏کند، ولی شارب خمر، وقتی شرب خمر می‏کند، هم زنا می‏کند و هم دزدی می‏کند و هم قتل نفس را که خداوند متعال حرام کرده است، مرتکب می‏شود و هم نماز را ترک می‏کند.

 

حافظ از شراب به ام الخبائث تعبیر کرده است و گفته است:

 

آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند                اشهی لنا و احلی من قبلة العذارا

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:84.

[2]. «المائدة»:2.

[3]. «البقرة»: 219.

[4]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج25، کتاب الأطعمة والأشربة، ابواب الأشربة المحرمة، باب12، ص316، ح8.

 

  1. تفسیر سوره بقره آیه 85 مورخ 99/11/08
  2. تفسیر سوره بقره آیه 84مورخ 99/11/01
  3. تفسیر سوره بقره آیه 84مورخ 99/10/24
  4. تفسیر سوره بقره آیه 84مورخ 99/10/17
  5. تفسیر سوره بقره آیه 84 مورخ 99/10/03
  6. تفسیر سوره بقره آیه 83 و 84 مورخ 99/09/26
  7. تفسیر سوره بقره آیه 83 مورخ 99/09/19
  8. تفسیر سوره بقره آیه 83 مورخ 99/09/12
  9. تفسیر سوره بقره آیه 83 مورخ 99/09/05
  10. تفسیر سوره بقره آیه 83 مورخ 99/08/28

صفحه7 از39