تفسیر سوره «بقره» مورخ 99/08/21

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                               تاریخ: 21 آبان 1398

موضوع جزئی: تفسیر آیه 83                                           مصادف با: 25 ربیع ‏الاول 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                             جلسه: 170

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه83: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»[1]؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روى‌گردان شديد.

 

خداوند متعال در آیه مذکور، به دنبال احسان به یتیمان، احسان به مساکین را مطرح کرده است.

 

برای فهم معنای مسکین می‏توان از خودِ قرآن کمک گرفت، خداوند متعال فرموده است: «أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَةٍ»[2]. متربه به معنای خاک‏نشین است، بنابراین مسکین به معنای مستمندِ خاک‏نشین است، یعنی بی‏نوایی که خاک‏نشین شده است و دستش خالی است.

 

«مساکین»، جمع «مَسکن» است و مسکن، انسانی است که به واسطه مشکلاتی که دارد زمین‏گیر شده است و توشه و توانی برای تلاش اقتصادی ندارد و همان‏گونه که خود مسکن به معنای عدم حرکت است، گویا مسکین نیز زمین‏گیر شده است و از نظر اقتصادی، توانایی حرکت و رفع نیازهایش را ندارد.

 

خطاب خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه83 بقره)، مبنی به احسان به مساکین، بیان‏گر این مسأله است که گویا در نظام حمایت اجتماعی اسلام، همه مسلمانان در اداره زندگیِ مساکین تعهد دارند، یعنی وقتی پای حمایت اجتماعی به میان می‏آید، همه باید توجه داشته باشند و دست یتیمان و مساکین را بگیرند، البته باید توجه شود که در کمک به مساکین، عقیده آنها مد نظر قرار نمی‏گیرد و باید به آنها کمک شود؛ هرچند که عقیده آنها بر خلاف حق باشد و اصلاً مسلمان نباشند. نقل شده است که شخصی غیر مسلمان، گدایی می‏کرد و امیرالمؤنین علی بن ابیطالب (ع) از احوال آن شخص پرسید و فرمود که چرا روزی که سالم بود از او کار کشیدید و اکنون که ناتوان شده است او را رها کرده‏اید و به او کمک نمی‏کنید بنابراین، بر عهده همه مسلمانان است که دست افراد مسکین و ناتوان را بگیرند و کاری به عقیده او نداشته باشند، یعنی از مسکین باید حمایت شود، هرچند که مسلمان نباشد.

 

نکته‏ای که باید به آن توجه شود این است که گاهی در کنار واژه «مسکین»، واژه «فقیر» نیز آمده است و روشن است که در این صورت، کلمه «مسکین» با کلمه «فقیر» تفاوت دارد، «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتماعا»، یعنی اگر فقیر و مسکین در کنار هم به کار نروند و جداگانه به کار بروند، می‏توان معنای واحد را برای هر دو کلمه به کار برد، ولی اگر فقیر و مسکین در کنار هم به کار بروند، معنای واحد ندارند چون واژه «مسکین» ویژگی‏هایی دارد که واژه «فقیر» ندارد و همچنین، واژه «فقیر» ویژگی‏هایی دارد که واژه «مسکین» ندارد.

 

فقیر نیازمندی است که حیا و شرم او موجب می‏شود که ابراز نیاز نکند و نیاز خود را از دیگران مخفی می‏کند و دیگران متوجه نیاز او نمی‏شوند، خداوند متعال در بیان حال فقیران فرموده است: «...يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ...»[3]؛ یعنی از شدّت خويشتن‌دارى، افراد ناآگاه فقیران را بى‌نياز مى‌پندارند.

 

اما مسکین، به خاطر فشار مشکلات و تنگ‏دستی بیش از حد، توان خودنگهداری را ندارد و لذا مشکلش را مطرح می‏کند.

 

ظاهراً در آیه مورد بحث (آیه83 بقره)، هر کدام از عناوینی که به آنها اشاره شده است، مستقلاً موضوع حکم احسان می‏باشند، بنابراین، احسان به پدر و مادر، خویشاوندان و یتیمان مقید به مسکنت و فقر نیستند، یعنی لازم نیست که حتماً فقیر باشند تا حکم احسان شامل حالشان گردد، هرچند در صورت تداخل این عناوین با عنوان مسکین، حکم احسان قوت و شدت بیشتری پیدا می‏‏کند و وظیفه شخص در قِبَل آنها سنگین‏تر می‏شود، مثلاً اگر احسان به والدینی که از وضعیت مالی مناسبی برخوردارند در حد احترام و احوال‏پرسی باشد، احسان به والدینی که مسکین و فقیرند باید بیشتر باشد و علاوه بر احترام و احوال‏پرسی باید به آنها کمک مالی نیز بشود، نظیر اینکه یتیمی از بستگان نزدیک و ذوی القربی باشد که در این صورت وظیفه انسان نسبت به آن یتیم سنگین‏تر است چرا که از یک‏طرف به خاطر خویشاوندی و از طرف دیگر به خاطر یتیم بودن باید مورد توجه قرار گیرد لذا توجه بیشتری را می‏طلبد. خداوند متعال فرموده است: «يَتِيماً ذَا مَقْرَبَةٍ»[4].

 

احسان به هر یک از عناوین مطرح شده در آیه مورد بحث، به حسب حال آن اشخاص فرق می‏کند، مثل اینکه احسان به یتیم گاهی به این صورت است که فقر مالی او برطرف شود و گاهی به این صورت است که به او محبت شود، همچنین، احسان به والدین و به ذی‏القربی ممکن است که به صرف محبت یا دلجویی از آنها باشد و ممکن است که در بعضی از موارد در قالب رفع نیاز مالی از آنها، تحقق پیدا کند.

 

تذکر: ترتیب ذکری که در آیه مورد بحث آمده است؛ «...وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ...» بر اساس ترتیب اهمیت بوده است، هرچند که با حرف ترتیب بیان نشده است. بنابراین، پدر و مادر بر ذی‏القربی مقدم و ذی‏القربی بر ایتام و ایتام بر مساکین مقدم‏اند، در نتیجه با قطع نظر از سایر ادله، نفس آیه مورد بحث، دلیل بر این است که احسان به والدین مهمتر از احسان به سایر عناوین و احسان به ذی‏القربی مهمتر از احسان به ایتام و مساکین و احسان به ایتام نیز مهمتر از احسان به مساکین است.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:83.

[2]. «البلد»:16.

[3]. «البقرة»:273.

[4]. «البلد»:15.

 

Please publish modules in offcanvas position.