فصلٌ في شرائط الوضوء‌97/10/11

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في شرائط الوضوء‌                                                         تاریخ: 11 دی 1397

موضوع جزئی: شرط هشتم؛ وسعت وقت، برای وضو و نماز                                                                         مصادف با: 24 ربیع‎الثانی 1440

سال تحصیلی: 98- 97                                                                                                 جلسه: 43

                                                                                                      

 

 

 

 

 

 

 

« الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

روایاتی بر این دلالت داشتند که اگر وضو گرفتن موجب شود که شخص فقط یک رکعت از نماز را در وقت بخواند، کفایت می‏کند. در جلسه گذشته به سه روایت در این رابطه اشاره شد و مستشکل با استناد به این سه روایت گفت که در فرضی که وقت برای وضو گرفتن و نماز خواندن وسعت نداشته باشد و وضو گرفتن موجب شود که مقداری از نماز در خارج از وقت خوانده شود، وظیفه شخص این است که وضو بگیرد و نمازش صحیح است؛ هرچند که مقداری از آن در خارج از وقت خوانده شده است و تیمّم [که مرحوم سید (ره) فرموده بود که در این فرض، شخص باید تیمّم کند،] کفایت نمی‏کند.

پاسخ از استدلال مستشکل به روایات مذکور

روایات مشتمل بر تعبیر «من أدرک رکعةً» دو قسمند؛ در بعضی روایات، تعبیر «من أدرک رکعةً من الصلاة فقد أدرک الصلاة» و در بعضی روایات، تعبیر «مَن أدرک من الغداة رکعةً فقد أدرک الغداة تامّة» آمده است که این قسم أخیر مربوط به نماز صبح است و سه روایتی که در جلسه گذشته ذکر شدند، در این رابطه بودند. در آن میان، روایاتی که از نظر سند مشکلی ندارند و صحیحه‏اند، مربوط به نماز صبحند، ولی روایاتی که تعبیرات دیگر در آنها به کار رفته است، ضعیفند و مرحوم آیت الله خویی (ره) و بعضی از بزرگان دیگر این روایات را ضعیف دانسته‏اند. بنابراین، باید برای اثبات مدعا فقط به روایات مربوط به نماز صبح بسنده شود، هرچند که با توجه به این قاعده که مورد، مخصِّص نیست، می‏توان از روایات مربوط به نماز صبح نیز تعمیم را استفاده کرد و آنها را شامل موارد دیگر نیز دانست و این‏گونه نیست که آنها فقط مختص نماز صبح باشند. لکن سؤال این است که آیا این روایات، مطلوب مستشکل را برآورده می‏کند که بگوید که ولو من یک رکعت از نماز صبح را درک کنم، باید وضو بگیرم و نمازم را با وضو بخوانم و حق ندارم تیمّم کنم؟ پس آیا این روایات مقصود مستشکل را تأمین می‏کند یا این‏گونه نیست؟

عرض می‏شود که روایات مذکور، به توسعه وقت نظر دارند و به مائیه بودن یا ترابیه بودن طهارت نظر ندارند، بلکه فقط در مقام بیان توسعه وقتند، یعنی این روایات می‏خواهند بگویند که اگر کسی نتواند بیش از یک رکعت نماز را در وقت درک کند، شارع برای او توسعه در وقت ایجاد کرده است؛ به این معنا که گرچه مقداری از نماز در خارج وقت خوانده شود، شارع مقدس آن مقداری را که خارج از وقت خوانده شده است نیز به منزله نماز ادا قرار داده است و کأنما که آن مقدار نیز در وقت خوانده شده است. بنابراین، روایات سه‏گانه مذکورِ در جلسه در مقام بیان مائیه یا ترابیه بودن طهارت نیستند، بلکه فقط در صدد بیان توسعه وقتند.

 به تعبیر روشن‏تر، روایات مذکور، موردی را که شخص در تنگی وقت، تیمّم کرده باشد و با تیمّم نماز خوانده باشد و مقداری از نمازش در خارج از وقت خوانده شود را نیز شامل می‏شود، یعنی نماز این شخص نیز صحیح است و گویا همه آن را در وقت خوانده است.

به عبارت دیگر، روایات مذکور، به این نکته اشاره دارند که شارع مقدس نمازی را که یک رکعت آن در وقت و بقیه در خارج از وقت خوانده شود، به صورت نماز ادا قبول می‏کند و فرقی نمی‏کند که طهارت آن طهارت مائیه باشد یا طهارت ترابیه باشد. پس اگر شخص در تنگی وقت تیمّم کند و نمازش را با تیمّم بخواند، به گونه‏ای که مقداری از آن نماز در خارج از وقت خواند شود، نمازش صحیح است و شارع آن را مثل نماز ادا قبول می‏کند و فرقی نمی‏کند که تیمّم او به خاطر اهمال در نماز خواندن باشد که آن اهمال باعث تنگی وقت شده باشد یا اهمال نکرده باشد؛ بر خلاف مرحوم صاحب مدارک (ره) [1] که معتقد بوده است که اگر واجدِ آب اهمال کند تا وقت تنگ شود، نمی‏تواند تیمّم کند و نمازش را با تیمّم بخواند، بلکه باید وضو بگیرد؛ هرچند که مقداری از نمازش در خارج از وقت خوانده شود.

خلاصه اینکه روایات مذکور، به این نکته نظر ندارند که هر کس تمکّن دارد که نماز را با وضو انجام دهد، هرچند یک مقدار آن در وقت خوانده شود، واجب است که وضو بگیرد و نمازش را با طهارت مائیه بخواند و طهارت ترابیه کفایت نمی‏کند، بلکه این روایات در صدد بیان توسعه وقت نمازند؛ به این نحو که انسان اگر در تنگی وقت یک رکعت از نماز خود را در وقت و بقیه را در خارج از وقت بخواند، شارع مقدس آن نماز را مثل نماز اداء قرار می‏دهد و نمازش صحیح است؛ اعم از اینکه آن نماز را با طهارت مائیه یا با طهارت ترابیه بخواند.  

مرحوم سید (ره) در ادامه شرط هشتم از شرائط وضو نوشته است: «و لو توضّأ في الصورة الأُولى، بطل؛ إن كان قصده امتثال الأمر المتعلّق به؛ من حيث هذه الصلاة على نحو التقييد. نعم، لو توضّأ لغاية أُخرى أو بقصد القربة، صحّ و كذا لو قصد ذلك الأمر بنحو الداعي؛ لا التقييد»[2].

به نظر مرحوم سید (ره)، اگر در صورت اول [که وضو گرفتن باعث خواندن نماز در خارج از وقت می‏گردد،] قصد شخص از وضو گرفتن، امتثال امری باشد که به وضو تعلق گرفته است و آن امر، مقید به آن نمازی که می‏خواهد بخواند، باشد، وضوی او باطل است. بله، اگر شخص به خاطر چیز دیگری [، مثل قرآن خواندن] یا به قصد قربت وضو گرفته باشد، وضویش صحیح است و همچنین، اگر او به داعی نماز وضو بگیرد، نه مقید به آن نماز، وضویش صحیح است.

درباره صورت اول مذکور، مرحوم سید (ره) فرموده است که در فرضی که قصدِ شخص از وضو، امتثال امری که به وضو تعلق گرفته است، باشد و آن امر، مقید به نمازی باشد که می‏خواهد بخواند، وضویش باطل است، لکن نظر مختار این است که در این فرض نیز وضو صحیح است.

برای اثبات نظر مختار، لازم است مقدمةً به دو مطلب اشاره شود:

مطلب اول، اینکه عبادیتِ وضو و غُسل از امور استحبابی نفسی وضو و غُسل نشأت می‏گیرد و از جهتی دیگر، وضو و غُسل جنبه مقدمیت برای نماز دارند و امر به وضو و غُسل، امر غیری است، یعنی امر نفسی به نماز تعلق گرفته است و تعلق امر به وضو و غُسل از باب مقدمیتشان برای نماز است.

به نظر می‏رسد که مقدمیت در طول عبادیت است، یعنی وضو و غُسل قبل از اینکه جنبه مقدمیت برای نماز پیدا کنند، فی حدّ ذاته استحباب نفسی دارند و در نتیجه، عبادیت وضو و غُسل از همین استحباب نفسی نشأت می‏گیرد و عبادیت آن دو از مقدمه بودنشان برای نماز ناشی نمی‏شود. پس عبادیت وضو و غُسل قبل از تعلق امر مقدمی به آن دو ثابت است. به تعبیر عالمانه، مقدمیت در طول عبادیت است، یعنی نخست عبادیت است و بعد مقدمیت می‏آید، یعنی وضو و غُسل فی حد ذاته یک استحباب نفسی دارند و بعد از ثبوت عبادیت آن دو، شارع مقدس امر غیری را بر آن دو بار کرده است و فرموده است که برای نماز وضو بگیرید و غُسل کنید.

مطلب دوم، اینکه قوام عبادیت به قصد تقرّب است و قوام عبادیت به اتیان به قصد امر نیست، یعنی عبادیت یک چیز به این نیست که حتماً امری بیاید تا مکلّف آن را در مقام امتثال امر انجام بدهد تا جنبه عبادیت پیدا کند، بلکه همین که شخص آن را به قصد قربت انجام بدهد، برای عبادیّت کفایت می‏کند و لذا فارق بین امر تعبدی و امر توصلی نیز قصد قربت است؛ به این نحو که امر تعبدی، امری است که قصد قربت نیاز دارد و امر توصلی، قصد قربت نیاز ندارد؛ مثل دفن میت که بدون قصد قربت محقق می‏شود.

نتیجه، اینکه با توجه به دو مقدمه مذکور، نتیجه گرفته می‏شود که وضوی شخص، به قصدِ امتثال امری که به وضو تعلق گرفته است که آن امر، مقید به نمازی است که می‏خواهد بخواند، صحیح است زیرا وضوی او به قصد تقرب الی الله انجام شده است، هرچند که قصد امتثال امر متعلق به آن وضو را بر وجه تقیید کرده باشد چون در این فرض، آنچه تشکیل‏دهنده عبادیت است که همان قصد تقرب است، حاصل است و آنچه به عنوان اضافات [قصد امتثال امر بر وجه تقیید] بر آن وضو بار شده است، لغو است چون همان‏طور که عرض شد، خودِ وضو استحباب نفسی دارد و عبادیّت آن با قصد تقرّب حاصل می‏شود و این دو برای حکم به صحت وضوی مذکور، کفایت می‏کند. به تعبیر بعضی از بزرگان، اینکه شخص وضو را به قصد امتثال امر بر وجه تقیید انجام بدهد، خطای در تطبیق است لذا چنین قصدی لغو است چون در موضوع مورد بحث، امری به صلاة مقید به طهارت مائیه تعلق نگرفته است تا متوضّی آن امر را قصد کند و بنابراین، وضوی او چون به قصد تقرّب انجام شده است، صحیح است و قصد امتثال امر بر وجه تقیید به نمازی که می‏خواهد بخواند، لغو است. پس تفصیل مرحوم سید (ره) بین فرضی که شخص به قصد امتثال امر بر وجه تقیید وضو بگیرد و فرضی که او به قصد دیگری وضو بگیرد، صحیح نیست، بلکه در فرضی که به قصد امتثال امر بر وجه تقیید باشد نیز وضو صحیح است چون چنین قصدی لغو است و خطای در تطبیق است زیرا وضوی مذکور، محبوبیت ذاتی و استحباب نفسی دارد و لذا صحیح است.

نکته: فرق بین تقیید و داعی این است که گاهی مکلف وضو را علی نحو التقیید انجام می‏دهد؛ به این معنا که اگر وضو مقید به نمازی که شخص می‏خواهد بخواند، نبود، او وضو نمی‏گرفت و گاهی مکلف وضو را علی نحو الداعی انجام می‏دهد؛ به این معنا که طبیعت صلاة موجب شده است که شخص وضو بگیرد، ولی وضویش مقید به آن نماز نیست.   

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که اگر شخص به شرطیت وسعت وقت، برای وضو و نماز عالم باشد و نیز به عدم وجوب وضو در این فرض عالم باشد و بداند که وظیفه‏اش تیمّم است و در تنگی وقت نباید وضو بگیرد، ولی با این علم، وضو بگیرد، وضویش باطل است زیرا درست است که عنوان اولی این است که وضو استحباب نفسی دارد و تمشّی قصد تقرّب، مشکل را حل می‏کند، ولی عنوان ثانوی این است که چنین وضویی موجب تشریع در دین می‏شود چون شخص می‏داند که در فرض مذکور، وظیفه‏اش تیمّم است و وظیفه‏ای به عنوان وضو ندارد لذا چون تشریع محرّم لازم می‏آید، چنین وضویی باطل است[3].

«الحمدلله رب العالمین»



[1]. محمد بن علی، موسوی عاملی، مدارك الأحكام في شرح عبادات شرائع الإسلام، ج2، ص‌185.

[2]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص233.

[3]. سید ابوالقاسم، موسوی خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج4، ص419.

Please publish modules in offcanvas position.