درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ في شرائط الوضوء تاریخ: 15 مهر 1398 موضوع جزئی: شرط سیزدهم؛ اخلاص مصادف با: 8 صفر 1441 سال تحصیلی: 99-98 جلسه: 10 |
مسأله583: «إذا تيقّن بعد الفراغ من الوضوء أنّه ترك جزءاً منه و لا يدري أنّه الجزء الوجوبي أو الجزء الاستحبابي فالظاهر الحكم بصحّة وضوئه لقاعدة الفراغ و لا تعارض بجريانها في الجزء الاستحبابي لأنّه لا أثر لها بالنسبة إليه و نظير ذلك ما إذا توضّأ وضوءاً لقراءة القرآن و توضّأ في وقت آخر وضوءاً للصلاة الواجبة ثمّ علم ببطلان أحد الوضوءين فإنّ مقتضى قاعدة الفراغ صحّة الصلاة و لا تعارض بجريانها في القراءة أيضاً لعدم أثر لها بالنسبة إليها»[1].
به نظر مرحوم سید (ره)، اگر شخص بعد از فراغ از وضو، یقین پیدا کرد که یک جزء از وضو را ترک کرده است، ولی نمیداند که آن جزئی که ترک شده است، جزء واجب بوده یا جزء مستحب بوده است، در این صورت، با تمسک به قاعده فراغ به صحت وضوئی که گرفته است، حکم میشود و جریان قاعده فراغ نسبت به جزء واجب با جریان آن در جزء استحبابی تعارض نمیکند چون اثری بر جریان قاعده فراغ نسبت به جزء استحبابی بار نمیشود. نظیر مسأله مذکور، موردی است که شخص برای قرائت قرآن وضو بگیرد و در زمان دیگری برای نماز واجب وضو بگیرد و سپس به بطلان یکی از آن دو وضو علم پیدا کند که مقتضای قاعده فراغ حکم به صحت نماز است و جریان آن در رابطه با نماز واجب با جریان آن در رابطه با قرائت قرآن [که امری مستحب است،] تعارض پیدا نمیکند زیرا اثری بر جریان قاعده فراغ در رابطه با قرائت قرآن که امری مستحب است، بار نمیشود.
مسأله مذکور، دو فرض دارد.
فرض اول، اینکه شخص بعد از وضو به ترک یکی از اجزاء وضو یقین پیدا میکند، ولی به مستحب یا واجب بودن آن جزء علم ندارد که در این صورت، با تمسک به قاعده فراغ به صحت وضو حکم میشود.
مرحوم سید (ره) فرمود که جریان قاعده فراغ در فرض مذکور، با جریان آن در رابطه با جزء مستحب، تعارض پیدا نمیکند چون اثری بر جریان آن قاعده نسبت به جزء مستحب بار نمیشود، لکن عرض میشود که این کلام که جریان قاعده فراغ نسبت به جزء مستحب، اثری ندارد، در صورتی معنی پیدا میکند که استحباب اعاده وضو برای تدارک جزء استحبابی ثابت نباشد، اما اگر اعاده وضو برای تدارک جزء استحبابی، استحباب داشته باشد، جریان قاعده فراغ نسبت به جزء مستحب دارای اثر خواهد بود و در این صورت، جریان قاعده فراغ در رابطه با جزء واجب با جریان قاعده فراغ در رابطه با جزء مستحب تعارض خواهد داشت. پس اگر ثابت شد که اعاده وضو برای تدارک جزء مستحب، استحباب دارد، در این صورت علم اجمالی برای ترتّب اثر عملی واجب یا مستحب، منجَّز خواهد بود لذا همانطور که سابقاً [در مسأله281] عرض شد، اگر علاوه بر جریان قاعده فراغ در رابطه با جزء واجب، این قاعده در رابطه با جزء مستحب نیز جاری شود، در این صورت، این دو قاعده با هم تعارض و تساقط خواهند کرد و به قاعده اشتغال رجوع خواهد شد.
فرض دوم، اینکه اگر شخص برای قرائت قرآن وضو بگیرد و در زمان دیگری برای نماز واجب وضو بگیرد و سپس به بطلان یکی از آن دو وضو علم پیدا کند، مقتضای قاعده فراغ حکم به صحت نماز است و جریان آن در رابطه با نماز واجب با جریان آن در رابطه با قرائت قرآن [که امری مستحب است،] تعارض پیدا نمیکند زیرا اثری بر جریان قاعده فراغ در رابطه با قرائت قرآن که امری مستحب است، بار نمیشود.
در رابطه با فرض دوم نیز عرض میشود که کلام مرحوم سید (ره)، مبنی بر فاقد اثر بودن قاعده فراغ در رابطه با قرائت قرآن، در فرضی است که قرائت قرآن واجب نباشد، ولی اگر قرائت قرآن به واسطه چیزی، مثل نذر، یمین و امثال آن، واجب شده باشد، در این صورت، علم اجمالی منجَّز خواهد بود لذا جریان قاعده فراغ در رابطه با قرائت قرآن، دارای اثر خواهد بود و لذا جریان این قاعده نسبت به نماز واجب با جریان آن نسبت به قرائت قرآن [که واجب بوده است،] تعارض پیدا خواهد کرد لذا این دو قاعده تساقط خواهند کرد و باید به قاعده اشتغال رجوع شود.
فرض سومی نیز در رابطه با مسأله مورد بحث [مسأله583]، قابل طرح است و آن، اینکه اگر شخص برای قرائت قرآن وضو بگیرد، ولی قرائت قرآن را انجام ندهد و سپس در زمان دیگری برای خواندن نماز وضو بگیرد و بعد از خواندن نماز به بطلان یکی از دو وضوئی که گرفته بود، علم پیدا کرد، در این صورت نیز علم اجمالی منجَّز است زیرا اگر قرائت قرآن جنبه استحبابی داشته باشد، یکی از وضوها باید تدارک شود چون از باب اینکه قرائت قرآن امری مستحب بوده است، وضو به خاطر قرائت قرآن نیز مستحب میباشد لذا در این صورت نیز به خاطر امر مستحب، ترتیب اثر عملی بر آن وضو بار میشود. بنابراین، قاعده فراغ در رابطه با نماز جاری نمیشود چون جریان این قاعده در رابطه با نماز با جریان آن در رابطه با وضوی برای قرائت استحبابی معارض خواهد بود لذا تساقط میکنند و باید به قاعده اشتغال رجوع شود.
مسأله 584: «إذا تيقّن ترك جزء أو شرط من أجزاء أو شرائط الوضوء، فإن لم تفت الموالاة، رجع و تدارك و أتى بما بعده و أمّا إن شك في ذلك، فإمّا أن يكون بعد الفراغ أو في الأثناء، فإن كان في الأثناء، رجع و أتى به و بما بعده و إن كان الشك قبل مسح الرِجل اليسرى في غسل الوجه مثلًا أو في جزء منه و إن كان بعد الفراغ في غير الجزء الأخير، بنى على الصحّة لقاعدة الفراغ و كذا إن كان الشك في الجزء الأخير، إن كان بعد الدخول في عمل آخر أو كان بعد ما جلس طويلًا أو كان بعد القيام عن محلّ الوضوء و إن كان قبل ذلك، أتى به، إن لم تفت الموالاة و إلّا استأنف»[2].
به نظر مرحوم سید (ره)، اگر شخص یقین پیدا کند که جزئی از اجزاء وضو [، مثل مسح کردن] یا شرطی از شرائط وضو [، مثل طهارت و مباح بودن آب وضو] را ترک کرده است، پس اگر موالات به هم نخورده باشد، برمیگردد و آن را تدارک میکند و اجزاء بعد را انجام میدهد. اما اگر او در ترک جزء یا شرط وضو شک کرده باشد، آن شک، یا بعد از فراغ از وضو است یا در اثناء وضو است که اگر شک مورد نظر در اثناء وضو باشد، برمیگردد و آن شرط یا جزء مشکوک را انجام میدهد و سپس اجزاء بعد را انجام میدهد، هرچند که شک مورد نظر قبل از مسح پای چپ، مثلاً در شستن صورت یا در جزئی از شستن صورت باشد [که در این صورت نیز برمیگردد و صورت را دوباره میشوید و بقیه وضو را نیز انجام میدهد]، ولی اگر شک مورد نظر بعد از فراغ از وضو و در غیر جزء آخر باشد، در این صورت، با تمسک به قاعده فراغ به صحت وضو حکم میشود و همچنین، اگر شک در جزء آخر باشد، ولی وی وارد عمل دیگری شده باشد یا بعد از جزء آخر مدت طولانی نشسته باشد یا از محل وضو بلند شده باشد [که در این صورت نیز با تمسک به قاعده فراغ به صحت وضو حکم میشود]، ولی اگر شک در جزء آخر باشد، ولی وی هنوز وارد عمل دیگری نشده باشد یا مدت زیادی ننشسته باشد یا از محل وضو بلند نشده باشد، اگر موالات به هم نخورده باشد [، مثل صورت قبل]، آن جزء مشکوک را دوباره انجام میدهد و وضویش صحیح است، ولی اگر موالات به هم خورده باشد، او دوباره و از ابتدا وضو میگیرد.
«الحمدلله رب العالمین»