درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 20 آبان 1402

موضوع جزئی: حکم خون خارج شده از فرج و خون باقیمانده در فرج                      مصادف با: 26 ربیع ‏الثانی 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 19

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

 

بحث در مسأله 704 بود. عرض شد که این مسأله دو فرع دارد؛

 

فرع اول، این است که هرگاه خون از رَحِم به فضای فرج ریخته شود [یعنی بیرون آید] و مقداری از آن خارج شود، هرچند به مقدار سر سوزن باشد در این صورت، اشکالی در جریان احکام حیض [نسبت به آن خون] نیست.

 

فرع دوم، این است که اگر خون به فضای فرج ریخته شود اما از فرج خارج نشود، هرچند که اخراج آن به وسیله داخل کردن پنبه یا انگشت در فرج امکان داشته باشد در این صورت، در جاری کردن احکام حیض اشکال است پس، احتیاط [واجب] ترک نمی‏شود؛ به این نحو که بین احکام طاهر و حائض جمع می‏شود [؛ مثلاً زن، نمازش را بخواند، ولی در مسجد توقف نکند و با شوهرش هم‏بستر نشود].

 

فرع اول در جلسه گذشته بررسی شد.

 

در ادامه، فرع دوم بررسی شد و عرض شد که در این رابطه سه قول مطرح است؛

 

بعضی به حیض بودن خون مذکور فتوا داده‏اند؛

 

بعضی به عدم حیضیّت آن خون فتوا داده‏اند؛

 

و بعضی، مثل مرحوم سید (ره) قائل به احتیاط شده‏اند.

 

دلیل اولِ قائلین به قول اول (حیض بودن خون مورد نظر) در جلسه گذشته عرض شد و گفته شد که دلیل قائلین به حیض بودن خون مذکور، این است که حدوث الحیض همانند بقاء الحیض است لذا خون مورد بحث که در فضای فرج است و خارج نشده است محکوم به حیضیّت است.

 

همچنین، عرض شد که آیت الله حکیم (ره) فرموده است که بعضی به استناد به روایات باب وجوب استبراء حیض، وجود خون در فضای فرج را برای حکم به حیضیّت آن کافی می‏دانند و گفته‏اند که خونی که در فرج باقی مانده است خون حیض است[1]. به عبارت دیگر، این عده از ادله وجوب استبراء استفاده کرده‏اند و گفته‏اند که اگر خون داخل فرج باشد و خارج نشود، خون حیض است و همان‏گونه که در بقاء حیض، به حیض بودن آن خونی که خروجش متوقف شده است حکم می‏شود، در حدوث حیض نیز به حیض بودن خونی که اصلاً از فرج خارج نشده است حکم می‏شود.


 

 

اشکال بر دلیل اول

 

اولاً، مقایسه حدوث الحیض به بقاء الحیض، قیاس است و قیاس در مذهب امامیه اعتبار ندارد و حجّت نیست و احکام تابع قیاس نیست، بلکه تابع ملاکات و اعتبارات شارع است لذا بر اساس قیاس نمی‏توان حکمی را ثابت کرد و گفت که چون در رابطه با بقاء الحیض حکم حیضیّت جاری می‏شود پس، در رابطه با حدوث الحیض نیز حکم حیضیّت جاری می‏شود بنابراین، منافاتی ندارد که شارع در مورد بقاء الحیض به حیضیّت حکم کند و در مورد حدوث الحیض به عدم حیضیّت حکم کند و ملازمه‏ای بین این دو نیست تا گفته شود که چون در بقاء الحیض به حیضیّت حکم شده است پس، حتماً در رابطه با حدوث الحیض نیز باید به حیضیّت حکم شود.

 

ثانیاً، قیاس مذکور، قیاس مع الفارق است زیرا متفاهم عرفی از حدوث الحیض این است که خون از فرج خارج شود، همان‏گونه که سایر احداث نیز این گونه است، مثلاً اگر گفته شود که فلانی بول کرده است، معنایش این است که بول از مجرای بول خارج شده است و اگر بول خارج نشده باشد، نمی‏گویند بول کرده است، ولی در حکم به بقاء حیض که شخص چند روز دیده است که خون حیض از فرج خارج شده است و بعد، خروج خون متوقف شده است و خون در فرج باقیمانده است آن خون، محکوم به حیضیّت است چون مسبوق به حیضیّت است، یعنی چند روز که خارج شده است، حیض بوده است و اکنون که خروجش متوقف شده است و در فرج مانده است نیز حکم حیض را دارد و همان حیض سابق استصحاب می‏شود. بنابراین حدوث الحیض با بقاء الحیض قابل قیاس نیست و قیاس این دو به هم، قیاس مع الفارق است و حجّت نیست.

 

کلام آیت الله مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی)

 

آیت الله مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی) در حاشیه‏ای که بر عروه دارد، با استناد به روایات باب 17 از ابواب حیض از کتاب طهارت وسائل الشیعة، گفته است که ملاک در طُهر، نقاء فرج و پاکی فرج است لذا اگر خونی در باطن فرج باشد به حیضیّت آن حکم می‏شود بنابراین، در مورد حدوث الحیض نیز همانند بقاء الحیض، وجود خون در باطن فرج برای جریان احکام حیض کفایت می‏کند.

 

پاسخ از کلام آیت الله مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی)

 

اولاً، مقایسه مذکور، قیاس است که در مذهب امامیه اعتبار ندارد و ثانیاً، قیاس مذکور، مع الفارق است و روایات باب 17 که آیت الله مکارم شیرازی (حفظه الله تعالی) به آنها استناد شده است ناظر به حکم استدامه و بقاء حیض است و ناظر به حدوث حیض نیست لذا این روایات به موردی مربوط است که خونی از فرج خارج شده باشد و سپس خروج آن قطع شده باشد ولی در فضای فرج باقی مانده باشد و موردی را که خون اصلاً از فرج خارج نشده است شامل نمی‏شود زیرا در این روایات، معصومین (ع) فرموده‏اند که اگر پنبه آلوده به خون شود، همچنان به حیض بودن آن خون باقیمانده در فرج حکم می‏شود و این مربوط به بقاء حیض است و به حدوث حیض مربوط نمی‏شود لذا این روایات هیچ دلالتی بر حدوث حیض ندارد.

 

دلیل دوم از ادله قائلین به حیضیّت خون باقی مانده در فرج

 

دلیل دوم، این است که تعابیری از قبیل «حائض»، «حاضَت» و «طَمثَت» که در لسان ادله آمده است بر موردی که خون از فرج زن خارج نشده است نیز صدق می‏کند، مثلاً گفته می‏شود: «امرءةٌ حاضَت أو طمثَت» و دایره این تعبیرات، وسیع است که هم خون باقیمانده در فرج بعد از استمرار را شامل می‏شود (بقاء الحیض) و هم حدوث الحیض را شامل می‏شود که خون اصلاً از فرج خارج نشده است.

 

اشکال بر دلیل دوم

 

اولاً، روشن نیست که به مجرد وجود خون در فضای فرج، عناوینی مثل «حائض»، «حاضَت» و «طَمثَت» بر کسی که اصلاً خون از فرجش خارج نشده است، اطلاق گردد، بلکه این عناوین زمانی اطلاق می‏شوند که خون از فرج زن خارج شده باشد، همان‏گونه که عنوان «بالَت» بر زنی که بول از فرج او خارج نشده است اطلاق نمی‏شود.

 

آیت الله خویی (ره) نیز همین مطلب را تأیید کرده است و فرموده است که حیض، اسم برای نفس خون است، یعنی گفته می‏شود که حیض، خونی است که فلان صفات را داشته باشد که در این صورت، عنوان «حائض» بر زنی صدق می‏کند که خون از فرج او خارج شده باشد. البته ممکن است که به آیت الله خویی (ره) عرض شود که اگر حیض، اسم برای نفس الدم قرار داده شود ممکن است که خونی که از فرج خارج نشده است نیز عنوان حیض را داشته باشد، لکن اشکالی که وجود دارد، این است که صفاتی که برای خون حیض فرض شده است در رابطه با خونی که از فرج خارج نشده است، متصور نیست.

 

ثانیاً، بر فرض که پذیرفته شود که عنوان «حائض»، «حاضَت» و «طَمثَت» بر خونی که از فضای فرج خارج نشده است نیز اطلاق می‏شود، لکن سخن این است که جریان احکام حیض در بعضی از روایات، به رؤیت و دیدن خون مقیّد شده است و صدق رؤیت در فرضی است که خون از فرج خارج شود و زن آن را ببیند لذا نمی‏توان احکام حیض را در رابطه با خونی که از فرج خارج نشده است جاری دانست. روایات ذیل از جمله آن روایات می‏باشند؛

 

روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَن عُثْمَانَ‌ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ سَمَاعَةَ‌ بْنِ‌ مِهْرَانَ‌؛ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الْجَارِيَةِ‌ الْبِكْرِ أَوَّلَ‌ مَا تَحِيضُ‌ فَتَقْعُدُ فِي الشَّهْرِ يَوْمَيْنِ‌ وَ فِي الشَّهْرِ ثَلاَثَةَ‌ أَيَّامٍ‌ يَخْتَلِفُ‌ عَلَيْهَا لاَ يَكُونُ‌ طَمْثُهَا فِي الشَّهْرِ عِدَّةَ‌ أَيَّامٍ‌ سَوَاءً‌، قَالَ‌ فَلَهَا أَنْ‌ تَجْلِسَ‌ وَ تَدَعَ‌ الصَّلاَةَ‌ مَا دَامَتْ‌ تَرَى الدَّمَ‌ مَا لَمْ‌ يَجُزِ الْعَشَرَةَ‌ فَإِذَا اتَّفَقَ‌ شَهْرَانِ‌ عِدَّةَ‌ أَيَّامٍ‌ سَوَاءً‌ فَتِلْكَ‌ أَيَّامُهَا»[2] .

 

گفته‏اند که تعبیر «تری الدم» که در روایت مذکور، آمده است در این ظهور دارد که ملاک برای حکم به حیضیّت خون، این است که زن خون را ببیند و این دیدن، زمانی است که خون از فرج خارج شود و او خون را مشاهده کند نه اینکه اگر پنبه یا انگشتش را داخل فرج ببرد و بیرون آورد و ببیند که خون به پنبه یا انگشتش اصابت کرده است نیز گفته شود که خون را دیده است چرا که دیدن خون به این صورت، با ظاهر رؤیت نمی‏سازد.

 

روایت دوم: عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْر عَنْ‌ يُونُسَ‌ بْنِ‌ يَعْقُوبَ؛‌ قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ:‌ الْمَرْأَةُ‌ تَرَى الدَّمَ‌ ثَلاَثَةَ‌ أَيَّامٍ‌ أَوْ أَرْبَعَةً‌، قَالَ‌: «تَدَعُ‌ الصَّلاَة»[3].

 

در این روایت نیز رؤیت خون، ملاک برای حکم به حیضیّت آن قرار داده شده است و رؤیت و دیدن، ظهور در این دارد که خون از فرج خارج شده باشد.

 

روایت سوم: عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيم عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنْ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ بْنِ‌ مَرَّارٍ عَنْ‌ يُونُسَ‌ عَنْ‌ بَعْضِ‌ رِجَالِهِ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌؛ قَالَ‌ فِي حَدِيثٍ‌: «فَإِذَا رَأَتِ‌ الْمَرْأَةُ‌ الدَّمَ‌ فِي أَيَّامِ‌ حَيْضِهَا تَرَكَتِ‌ الصَّلاَةَ‌ فَإِنِ‌ اسْتَمَرَّ بِهَا الدَّمُ‌ ثَلاَثَةَ‌ أَيَّامٍ‌ فَهِيَ‌ حَائِضٌ‌ وَ إِنِ‌ انْقَطَعَ‌ الدَّمُ‌ بَعْدَ مَا رَأَتْهُ‌ يَوْماً أَوْ يَوْمَيْنِ‌ اغْتَسَلَتْ‌ وَ صَلَّتْ‌»[4].

 

با توجه به سه روایت مذکور، ملاک برای حکم به حیضیت خون، دیدن و رؤیت خون است و رؤیت خون ظهور در خروج خون از فرج دارد.

 

اشکال آیت الله تبریزی (ره) بر استناد به روایات مذکور

 

آیت الله تبریزی (ره) استدلال مستند به روایات را که حیضیّت خون را متوقف بر دیدن و خروج خون از فرج دانسته است، مورد خدشه قرار داده است و گفته است که رؤیت خون به خونی که از فضای فرج خارج شده است اختصاص ندارد، بلکه خونی که داخل فضای فرج باشد را نیز شامل می‏شود، کما اینکه مراد از رؤیت طُهر در روایات وارده در رابطه با رؤیت طُهر [که در باب17 از ابواب حیض کتاب وسائل الشیعة آمده است]، طُهر خارجی نیست، بلکه مراد از آن، عدم بقاء خون در فرج است و این قرینه بر این است که رؤیت، منحصر به خروج خون از فرج نیست.[5]

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. حکیم طباطبایی، محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج3، ص167.

[2]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب14، ص305، ح1.

[3]. همان، ح2.

[4]. همان، ح3.

[5]. تبریزی، جواد، تنقیح مبانی العروة، ج6، ص31.

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 16 آبان 1402

موضوع جزئی: حکم خون خارج شده از فرج و خون باقیمانده در فرج                      مصادف با: 22 ربیع ‏الثانی 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 18

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حکم خون خارج شده از فرج و خون باقیمانده در فرج

 

مسأله 704: «إذا انصبّ‌ الدم من الرحم إلى فضاء الفرج و خرج منه شيء في الخارج و لو بمقدار رأس إبرة لا إشكال في جريان أحكام الحيض و أمّا إذا انصبّ‌ و لم يَخرُج بعد و إن كان يمكن إخراجه بإدخال قُطنَة أو إصبع ففي جريان أحكام الحيض إشكال فلا يُترَكُ الاحتياط بالجمع بين أحكام الطاهر و الحائض و لا فرق بين أن يخرج من المخرج الأصلي أو العارضي»[1].

 

مرحوم سید (ره) در مسأله مذکور، دو فرع را مطرح کرده است؛

 

فرع اول، این است که هرگاه خون از رَحِم به فضای فرج ریخته شود [یعنی بیرون آید] و مقداری از آن خارج شود، هرچند ه به مقدار سر سوزن باشد در این صورت، اشکالی در جریان احکام حیض [نسبت به آن خون] نیست.

 

فرع دوم، این است که اگر خون به فضای فرج ریخته شود اما از فرج خارج نشود، هرچند که اخراج آن به داخل کردن پنبه یا انگشت در فرج امکان داشته باشد در این صورت، در جاری کردن احکام حیض اشکال است پس، احتیاط [واجب] ترک نمی‏شود؛ به این نحو که بین احکام طاهر و حائض جمع می‏شود [؛ مثلاً زن، نمازش را بخواند، ولی در مسجد توقف نکند و با شوهرش هم‏بستر نشود].

 

نکته: مرحوم سید (ره) در ذیل مسأله مذکور، فرموده است که بین اینکه خون از مخرج اصلی یا از مخرج عارضی خارج شده باشد فرقی نیست.

 

بررسی فرع اول

 

دلیل اینکه هر گاه خونی از رحم به فضای فرج ریخته شود و مقداری از آن خارج شود، احکام حیض را  دارد این است که قدر متیقّن از ادله حیض این است که با خروج خونی که اوصاف حیض را داشته باشد، احکام حیض جاری می‏شود و در بین اصحاب نسبت به جریان احکام حیض بر چنین خونی خلافی نیست، هرچند که آن خونی که خارج می‏شود به اندازه سر سوزن باشد.

 

ان قلت: مضمون بعضی روایات از جمله روایت ابی المغراء [مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِه عَنْ‌ فَضَالَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي الْمَغْرَاءِ‌؛ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنِ‌ الْحُبْلَى قَدِ اسْتَبَانَ‌ ذَلِكَ‌ مِنْهَا تَرَى كَمَا تَرَى الْحَائِضُ‌ مِنَ‌ الدَّمِ‌، قَالَ: «تِلْكَ‌ الْهِرَاقَةُ‌ إِنْ‌ كَانَ‌ دَماً كَثِيراً فَلاَ تُصَلِّينَ‌ وَ إِنْ‌ كَانَ‌ قَلِيلاً فَلْتَغْتَسِلْ‌ عِنْدَ كُلِّ‌ صَلاَتَيْنِ»[2]‌]، با مطلب مذکور، سازگار نیست زیرا در این روایت آمده است که آثار حیض در صورتی مترتّب می‏شود که خون خارج شده، زیاد باشد.

 

قلت: اولاً، کثرت خون از اوصاف غالبیِ خون است زیرا غالباً این‏گونه است که خونی که زن می‏بیند زیاد است و این، به این معنا نیست که حیض دائر مدار کثرت است، کما اینکه چه بسا زن در ایام عادتش خونی ببیند که اوصاف حیض را نداشته باشد، مثل اینکه زرد باشد، لکن آن خون، محکوم به حیضیّت است زیرا قرمز بودن خون حیض از اوصاف غالبی آن است.

 

ثانیاً، بعضی از روایات از جمله روایت یونس [عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنْ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ بْنِ‌ مَرَّارٍ وَ غَيْرِهِ‌ عَنْ‌ يُونُسَ‌ عَمَّنْ‌ حَدَّثَهُ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌؛ قَالَ‌: سُئِلَ‌ عَنِ‌ امْرَأَةٍ‌ انْقَطَعَ‌ عَنْهَا الدَّمُ‌ فَلاَ تَدْرِي أَ طَهُرَتْ‌ أَمْ‌ لاَ، قَالَ: ‌«تَقُومُ‌ قَائِماً وَ تُلْزِقُ‌ بَطْنَهَا بِحَائِطٍ وَ تَسْتَدْخِلُ‌ قُطْنَةً‌ بَيْضَاءَ‌ وَ تَرْفَعُ‌ رِجْلَهَا الْيُمْنَى فَإِنْ‌ خَرَجَ‌ عَلَى رَأْسِ‌ الْقُطْنَةِ‌ مِثْلَ‌ رَأْسِ‌ الذُّبَابِ‌ دَمٌ‌ عَبِيطٌ لَمْ‌ تَطْهُرْ وَ إِنْ‌ لَمْ‌ يَخْرُجْ‌ فَقَدْ طَهُرَتْ‌ تَغْتَسِلُ‌ وَ تُصَلِّي»[3]] بر این دلالت دارد که اگر زن پنبه را داخل فرجش بگذارد و به اندازه سر پشه خونی که اوصاف حیض را داشته باشد به آن اصابت کند، احکام حیض جاری می‏شود لذا برای حکم به حیض بودن خون، کثرت شرط نیست. بنابراین، روایت یونس قرینه بر این است که روایت ابی المغراء بر مورد غالب حمل می‏شود.

 

بررسی فرع دوم

 

فرع دوم، این است که اگر خون به فضای فرج ریخته شود اما از فرج خارج نشود، هرچند که اخراج آن به داخل کردن پنبه یا انگشت در فرج امکان داشته باشد در این صورت، در جاری کردن احکام حیض اشکال است پس، احتیاط [واجب] ترک نمی‏شود به این نحو که بین احکام طاهر و حائض جمع می‏شود [؛ مثلاً زن نمازش را بخواند، ولی در مسجد توقف نکند و با شوهرش هم‏بستر نشود].

 

نکته: احتیاط واجب در موردی جاری می‏شود که مسبوق به فتوا نباشد ولی اگر احتیاط، مسبوق به فتوا باشد، احتیاط مستحب است.

 

در رابطه با فرع دوم، سه قول مطرح است؛

 

بعضی به حیض بودن خون مذکور فتوا داده‏اند؛

 

بعضی به عدم حیضیّت آن خون فتوا داده‏اند؛

 

بعضی، مثل مرحوم سید (ره) قائل به احتیاط شده‏اند.

 

دلیل احتیاط مذکورِ در کلام مرحوم سید (ره)، این است که ادله دال بر حیضیّت خون مذکور یا ادله دال بر عدم حیضیّت آن تمام نیست لذا باید احتیاط شود و بین احکام طاهر و حائض جمع شود.

 

دلیل قائلین به حیضیّت خون مذکور

 

دلیل اول، این است که حدوث الحیض همانند بقاء الحیض است، یعنی همان‏گونه که خونی که در فرج باقیمانده است حیض است، حدوث آن نیز حیض است. این عده گفته‏اند که بر اساس روایاتِ باب وجوب استبراء حائض [که در باب 17 از ابواب حیض کتاب طهارت از وسائل الشیعة آمده است]، استمرار خروج خون از فضای فرج، شرط جریان احکام حیض نیست [یعنی برای بار کردن احکام حیض لازم نیست که خروج خون جریان داشته باشد]، بلکه اگر خروج خونی که حیض است، متوقف شود ولی خون در فرج باقی باشد احکام حیض بر آن مترتّب می‏شود و در این رابطه خلافی بین اصحاب نیست. مانحن‏فیه که خون از فضای رحِم داخل فضای فرج شده ولی از آن خارج نشده است [که بحث از حدوث حیض است] نیز این‏گونه است و احکام حیض بر آن مترتب می‏شود و در نتیجه، حدوث حیض همانند بقاء حیض است لذا خون مورد بحث که از فضای فرج خارج نشده است نیز محکوم به حیضیّت است.

 

آیت الله حکیم (ره) فرموده است که بعضی به استناد به روایات باب وجوب استبراء حیض، وجود خون در فضای فرج را برای حکم به حیضیّت آن کافی می‏دانند و گفته‏اند که خونی که در فرج باقی مانده است خون حیض است[4]. به عبارت دیگر، این عده از ادله وجوب استبراء استفاده کرده‏اند و گفته‏اند که اگر خون حیض داخل فرج باشد و خارج نشود، خون حیض است و همان‏گونه که در بقاء حیض، به حیض بودن آن خونی که خروجش متوقف شده است حکم می‏شود، در حدوث حیض نیز به حیض بودن خونی که اصلاً از فرج خارج نشده است حکم می‏شود.

 

بحث جلسه آینده: اشکالی بر دلیل اول وارد است که ان‏شاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج1، ص317.

[2]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص331، ح5.  

[3]. همان، باب17، ص309، ح2.

[4]. حکیم طباطبایی، محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج3، ص167.

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 15 آبان 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                    مصادف با: 21 ربیع ‏الثانی 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 17

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

 

در جلسه گذشته عرض شد که مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که بین دو دسته روایت مذکور [، یعنی روایات دال بر اینکه ملاک برای حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار می‏بیند، صفات حیض است (روایات مورد استناد صاحب حدائق (ره)) و روایات دال بر اینکه ملاک برای حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار می‏بیند، دیدن آن خون در ایام عادت ماهیانه است (روایات مورد استناد آیت الله خویی (ره))] عموم و خصوص من‏وجه است و این دو دسته روایت در موردی که زن باردار در ایام عادتش خونی ببیند که صفات حیض را نداشته باشد با هم تعارض می‏کنند، مثل اینکه زن باردار در ایام عادتش خونی را ببیند که زرد رنگ باشد که در این صورت، روایات مورد استناد صاحب حدائق (ره) اقتضا می‏کند که به عدم حیضیت چنین خونی حکم شود، ولی روایات دسته دوم اقتضا می‏کند که به حیضیّت چنین خونی حکم شود بنابراین، چون این دو دسته از روایات، به اطلاقشان با هم تعارض دارند و اطلاق این دو دسته باعث شده است که دو وجه افتراق داشته باشند و یک وجه اشتراک داشته باشند لذا این روایات با هم تعارض و تساقط می‏کنند و پس از تساقط، به عمومات یا اطلاقاتی که فراتر از این دو دسته روایت است مراجعه می‏شود که به آنها عام یا اطلاق فوقانی گفته می‏شود و آن عمومات و اطلاقاتِ فوقانی بر این دلالت دارند که اگر زن باردار خونی ببیند باید نمازش را ترک کند و مقتضای آن، این است که به حیضیّت خونی که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند حکم شود، چه آن خون اوصاف حیض را داشته باشد و چه اوصاف حیض را نداشته باشد.

 

آیت الله خویی (ره) به روایاتی در این زمینه اشاره کرده است که در جلسه گذشته به دو روایت اشاره شد.

 

روایت سوم: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَن بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنْ‌ حَمَّادٍ عَنْ‌ حَرِيزٍ عَمَّنْ‌ أَخْبَرَهُ‌ عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ؛‌ فِي الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ‌، قَالَ‌: «تَدَعُ‌ الصَّلاَةَ‌ فَإِنَّهُ‌ رُبَّمَا بَقِيَ‌ فِي الرَّحِمِ‌ الدَّمُ‌ وَ لَمْ‌ يَخْرُجْ‌ وَ تِلْكَ‌ الْهِرَاقَةُ‌»[1].

 

امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده‏اند که زن بارداری که خون می‏بیند نمازش را رها می‏کند زیرا چه بسا خون [حیض] در رحم باقی مانده باشد و خارج نشده باشد و خونی که می‏ریزد همان خون حیض است.

 

روایت مذکور مرسله است و سندش ضعیف است، لکن چون مضمون آن با روایاتی که سندشان صحیحه است یکی است، به ضعف آن توجه نمی‏شود.

 

نکته: گاهی اوقات اگر سند روایتی مشکل داشته باشد امکان اصلاح آن وجود دارد، به این نحو که وقتی چند روایت وجود داشته باشند که مضمون واحدی داشته باشند و فقط سند یکی از آن روایات ضعیف باشد و بقیه صحیحه باشند، ضعف روایت مورد نظر، نادیده گرفته می‏شود و به آن ضعف توجه نمی‏شود چون مضمون آن روایت، همان مضمونی است که روایات صحیحه به آن اشاره دارند.

 

روایت چهارم: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَن بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيد عَنْ‌ حَمَّادٍ عَنْ‌ شُعَيْبٍ‌ عَنْ‌ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ؛‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ‌ قَالَ‌: «نَعَمْ‌ إِنَّهُ‌ رُبَّمَا قَذَفَتِ‌ الْمَرْأَةُ‌ الدَّمَ‌ وَ هِيَ‌ حُبْلَى»[2].

 

امام صادق (ع) در این روایت فرموده است که چه بسا زن باردار خون [حیض] می‏بیند.

 

این روایت سنداً مشکلی ندارد و می‏توان به آن استناد کرد.

 

تقریب استدلال به روایات مذکور، به این نحو است که اطلاق روایات چهارگانه مذکور بر این دلالت دارند که زن باردار خون حیض می‏بیند و در این روایات به اوصاف حیض و زمان دیدن خون اشاره‏ای نشده است که اگر خون مورد نظر اوصاف حیض را داشته باشد حیض و اگر اوصاف حیض را نداشته باشد حیض نباشد یا اینکه اگر در ایام عادت دیده شود حیض و اگر در ایام عادت دیده نشود حیض نیست، بلکه امام صادق (ع) در پاسخ سائل که پرسیده است که آیا زن باردار خون حیض می‏بیند، به طور مطلق فرموده است که زن باردار خون حیض می‏بیند.

 

لذا به مقتضای اطلاق روایات مذکور، در چند مورد می‏شود به حیض بودن خونی که زن بارادار می‏بیند، حکم کرد؛

 

اول، خونی است که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند و اوصاف حیض را دارد.

 

دوم، خونی است که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند و اوصاف حیض را ندارد.

 

سوم، خونی است که زن باردار در غیر ایام عادتش می‏بیند، ولی اوصاف حیض را دارد.

 

چهارم، خونی است که زن باردار در غیر ایام عادتش می‏بیند و اوصاف حیض را نیز ندارد.      

 

اطلاق روایات مذکور، بر این دلالت دارد که خونی که زن باردار در هر چهار صورت مذکور، می‏بیند محکوم به حیضیّت است، اما صحیح این است که خونی که زن باردار در غیر ایام عادتش می‏بیند و اوصاف حیض را ندارد (صورت چهارم)، حیض نیست زیرا دلیل خاص [که روایت صحیحه صحّاف است] بر این دلالت دارد که خونی که زن باردار در غیر ایام عادتش می‏بیند و اوصاف حیض را ندارد، محکوم به حیضیّت نیست. بنابراین، اطلاقات روایات مذکور، فقط شامل سه صورت اول می‏شود و به مقتضای این اطلاقات، به حیض بودن خونی که زن باردار می‏بیند حکم می‏شود لذا با پذیرش حکم به حیض بودن خون در صورت دوم [که زن باردار در ایام عادتش خون می‏بیند که اوصاف حیض را ندارد] کلام مرحوم صاحب حدائق (ره) که قائل به عدم حیضیّت چنین خونی است نقض می‏شود پس، اطلاقات مذکور، کلام مرحم صاحب حدائق (ره) را زیر سؤال می‏برند.

 

اشکال بر کلام مرحوم آیت الله خویی (ره)

 

ممکن است که گفته شود که روایاتی که مرحوم آیت الله خویی (ره) به اطلاق آنها استناد کرده است مدعا را ثابت نمی‏کند زیرا روایات مورد استناد ایشان، در مقام بیان مورد بحث نیستند، بلکه این روایات در مقام بیان یک مطلب است و آن، اینکه این روایات در مقام بیان نفس امکان اجتماع حیض با حمل می‏باشند، اما اینکه آیا حکم به حیضیّت خونی که زن باردار می‏بیند دائر مدار اوصاف است یا دائر مدار ایام عادت است از این روایات فهمیده نمی‏شود و روایات مذکور، در مقام بیان این مطلب نیستند لذا با این روایات نمی‏توان کلام مرحوم صاحب حدائق (ره) را مخدوش کرد.


 

 

پاسخ از اشکال مذکور

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که بر فرض که اشکال مذکور وارد باشد و از مطلقات مذکور چشم‏پوشی شود، لکن مطلقات دیگری وجود دارند که بر این دلالت دارند که اگر زن در ایام عادتش خونی ببیند آن خون، حیض است، هرچند که صفات حیض را نداشته باشد.

 

نکته: تفاوت اطلاقات مذکور با اطلاقاتی که قبلاً ذکر شد این است که اطلاقات سابق، به حیض خونی مربوط می‏شد که زن باردار می‏بیند و این اطلاقات به حیض بودن خونی اشاره دارد که مطلق زن [اعم از باردار و غیر باردار] در ایام عادتش می‏بیند، هرچند که آن خون اوصاف حیض را نداشته باشد که روایات ذیل از آن جمله‏اند؛

 

روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ وَ عَن مُحَمَّدِ بْنِ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ عَنِ‌ اَلْفَضْلِ‌ بْنِ‌ شَاذَانَ‌ جَمِيعاً عَنْ‌ حَمَّادِ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ حَرِيزٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ مُسْلِمٍ‌؛ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنِ‌ الْمَرْأَةِ‌ تَرَى الصُّفْرَةَ‌ فِي أَيَّامِهَا، فَقَالَ‌: «لاَ تُصَلِّي حَتَّى تَنْقَضِيَ‌ أَيَّامُهَا وَ إِنْ‌ رَأَتِ‌ الصُّفْرَةَ‌ فِي غَيْرِ أَيَّامِهَا تَوَضَّأَتْ‌ وَ صَلَّتْ‌»[3].

 

امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که زنی که در ایام عادتش خون زرد می‏بیند نمازش را نمی‏خواند تا ایام عادتش بگذرد [یعنی آن خون، حیض است]، ولی اگر در غیر ایام عادتش خونی ببیند که زرد باشد وضو می‏گیرد و نمازش را می‏خواند.

 

در سند روایت مذکور، تحویل صورت گرفته است و دو سند در قالب یک سند جمع شده‏اند.

 

سند اول، عبارت است از؛ مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنْ‌ حَمَّادِ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ حَرِيزٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ مُسْلِمٍ‌.

 

سند دوم، عبارت است؛ مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ عَنِ‌ اَلْفَضْلِ‌ بْنِ‌ شَاذَانَ‌ عَنْ‌ حَمَّادِ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ حَرِيزٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ مُسْلِمٍ.‌

 

سند این روایت، طبق هر دو سند صحیح است مگر این که نسبت به ابراهیم اشکال شود و گفته شود که مراد از او ابراهیم‏بن هاشم است و در مورد این شخص توثیق صریحی وارد نشده است، لکن عرض می‏شود که جلالت ابراهیم‏بن هاشم به قدری زیاد است که نیازی به توثیق علمای رجال ندارد.

 

روایت دوم: مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيه عَنْ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ‌ الْمُغِيرَةِ‌ عَنْ‌ إِسْحَاقَ‌ بْنِ‌ عَمَّارٍ عَنْ‌ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ فِي الْمَرْأَةِ‌ تَرَى الصُّفْرَةَ‌؛ فَقَالَ:‌« إِنْ‌ كَانَ‌ قَبْلَ‌ الْحَيْضِ‌ بِيَوْمَيْنِ‌ فَهُوَ مِنَ‌ الْحَيْضِ‌ وَ إِنْ‌ كَانَ‌ بَعْدَ الْحَيْضِ‌ بِيَوْمَيْنِ‌ فَلَيْسَ‌ مِنَ‌ الْحَيْضِ‌»[4] .

 

این روایت نیز بر این دلالت دارد که خونی که زن در ایام عادتش می‏بیند و صفات حیض را ندارد، حیض است.

 

روایت سوم: مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيه عَنْ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ بْنِ‌ مَرَّارٍ عَنْ‌ يُونُسَ‌ عَنْ‌ بَعْضِ‌ رِجَالِهِ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌ فِي حَدِيثٍ‌: «وَ كُلَّ‌ مَا رَأَتِ‌ الْمَرْأَةُ‌ فِي أَيَّامِ‌ حَيْضِهَا مِنْ‌ صُفْرَةٍ‌ أَوْ حُمْرَةٍ‌ فَهُوَ مِنَ‌ الْحَيْضِ‌ وَ كُلُّ‌ مَا رَأَتْهُ‌ بَعْدَ أَيَّامِ‌ حَيْضِهَا فَلَيْسَ‌ مِنَ‌ الْحَيْضِ»[5].

 

این روایت نیز بر این دلالت دارد که خونی که زن در ایام عادتش می‏بیند حیض است، چه صفات حیض را داشته باشد و چه صفات حیض را نداشته باشد.

 

روایت مذکور، مُهمل و ضعیف است چون «بعض رجاله» که در سند این روایت آمده است معلوم نیست.

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که بر فرض که روایت سوم پذیرفته نشود، لکن سایر روایات، برای اثبات مدعا (ملاک برای حکم به حیضیّت خون، اوصاف نیست، بلکه ملاک برای حیضیّت، در ایام عادت بودن آن خون است،] کفایت می‏کند.

 

نتیجه، اینکه تفصیل سوم که از طرف مرحوم صاحب حدائق (ره) ذکر شده است، صحیح نیست.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص332، ح9.

[2]. همان، ح10.

[3]. همان، باب4، ص278، ح1.

[4]. همان، ص279، ح2.

[5]. همان، ح3.

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 13 آبان 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                    مصادف با: 19 ربیع‏ الثانی 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 16

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

 

عرض شد که در رابطه با اجتماع حیض با حمل سه دیدگاه وجود دارد که دیدگاه اول (امکان اجتماع حیض با حمل مطلقا) و دیدگاه دوم (امتناع اجتماع حیض با حمل مطلقا) در جلسات گذشته به طور مفصل بررسی شد. دیدگاه سوم، قول به تفصیل است که به سه تفصیل در این رابطه اشاره شد. تفصیل سوم از طرف صاحب حدائق (ره) مطرح شد و آن، اینکه خونی که زن باردار می‏بیند اگر اوصاف حیض را داشته باشد حیض است مطلقا، اعم از اینکه زن باردار، آن خون را در ایام عادتش ببیند یا اینکه آن را در غیر ایام عادتش ببیند، اما اگر خونی که زن باردار می‏بیند اوصاف حیض را نداشته باشد، حیض نیست مطلقا، اعم از اینکه در ایام عادتش ببیند یا در غیر ایام عادتش ببیند. 

 

صاحب حدائق (ره) برای کلام خود به دو روایت استناد کرده است که این روایات در جلسات گذشته ذکر و مورد بررسی قرار گرفت که یکی از آن دو روایت مرسله بود و استناد به آن تمام نبود، ولی روایت دوم (روایت ابی‏المغراء) مشکل سندی و دلالی نداشت.

 

آیت الله خویی (ره) بر استدلال صاحب حدائق (ره) اشکال کرد و فرمود که زن باردار با سایر زنان تفاوتی ندارد تا گفته شود که اگر در ایام عادتش خونی ببیند که صفات حیض را نداشته باشد، خون حیض نیست، بلکه باید گفت که او نیز همانند زن غیر باردار، اگر در ایام عادتش خون ببیند، حیض است، هرچند که صفات حیض را نداشته باشد و روایات مورد استناد صاحب حدائق (ره) معارض دارد که آیت الله خویی (ره) به چهار روایت در این رابطه اشاره کرد که در جلسه گذشته آن روایات ذکر شد.

 

نسبت بین دو دسته روایت مذکور

 

نسبت بین دو دسته روایت مذکور [، یعنی روایات دال بر اینکه ملاک برای حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار می‏بیند، صفات حیض است (روایات مورد استناد صاحب حدائق (ره)) و روایات دال بر اینکه ملاک برای حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار می‏بیند، دیدن آن خون در ایام عادت ماهیانه است (روایات مورد استناد آیت الله خویی (ره)] عموم و خصوص من‏وجه است زیرا دو وجه افتراق دارند و یک وجه اشتراک دارند چون روایات دسته اول (روایات مورد استناد صاحب حدائق (ره)) از جهت اوصاف حیض، خاص است یعنی خونی که صفات حیض را نداشته باشد، حیض نیست و از جهت زمان دیدن خون، مطلق است یعنی اعم از این است که در ایام عادت باشد یا در ایام عادت نباشد و روایات دسته دوم (روایات مورد استناد آیت الله خویی (ره))، از جهت زمان دیدن خون، خاص است یعنی خونی که در ایام عادت دیده شود، خون حیض است و از جهت اینکه صفات حیض را داشته باشد یا نداشته باشد، عام و مطلق است یعنی اعم از این است که صفات حیض را داشته باشد یا صفات حیض را نداشته باشد.

 

وجه افتراقِ دسته اول روایات (روایات مورد استناد صاحب حدائق (ره))، موردی است که خونی که زن می‏بیند اوصاف حیض را ندارد و در ایام عادتش نیز نمی‏باشد، وجه افتراقِ دسته دوم روایات (روایات مورد استناد آیت الله خویی (ره))، موردی است که خون، واجد اوصاف حیض است و در ایام عادت می‏باشد و وجه اشتراک، موردی است که زن باردار در ایام عادتش خونی ببیند که اوصاف حیض را نداشته باشد در نتیجه، این دو دسته روایت در موردی که زن باردار در ایام عادتش خونی ببیند که صفات حیض را نداشته باشد با هم تعارض می‏کنند، مثل اینکه زن باردار در ایام عادتش خونی را ببیند که زرد رنگ باشد که در این صورت، روایات مورد استناد صاحب حدائق (ره) اقتضا می‏کند که به عدم حیضیت چنین خونی حکم شود، ولی روایات دسته دوم اقتضا می‏کند که به حیضیّت چنین خونی حکم شود بنابراین، چون این دو دسته از روایات، به اطلاقشان با هم تعارض دارند و اطلاق این دو دسته روایت باعث شده است که دو وجه افتراق و یک وجه اشتراک داشته باشند لذا با هم تعارض و تساقط می‏کنند و پس از تساقط، به عمومات یا اطلاقاتی که فراتر از این دو دسته روایت است مراجعه می‏شود که به آنها عام یا اطلاق فوقانی گفته می‏شود، به این معنا که عام و مطلق است، اعم از اینکه زن باردار باشد یا باردار نباشد و آن عمومات و اطلاقاتِ فوقانی بر این دلالت دارند که اگر زن باردار خونی ببیند باید نمازش را ترک کند و مقتضای آن، این است که به حیضیّت خونی که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند حکم شود، چه آن خون اوصاف حیض را داشته باشد و چه اوصاف حیض را نداشته باشد.

 

آیت الله خویی (ره) به روایات ذیل به عنوان مطلقاتی که بر این دلالت دارد که اگر زن باردار خون ببیند باید نمازش را ترک کند استناد کرده است؛

 

روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ عِدَّةٍ‌ مِنْ‌ أَصْحَابِنَا عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ وَ أَبِي دَاوُدَ جَمِيعاً عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنِ‌ اَلنَّضْرِ بْنِ‌ سُوَيْدٍ وَ فَضَالَةَ‌ بْن أَيُّوبَ‌ عَنْ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ‌ سِنَانٍ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ؛ أَنَّهُ‌ سُئِلَ‌ عَنِ‌ الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ‌ أَ تَتْرُكُ‌ الصَّلاَةَ‌؟ فَقَالَ‌: «نَعَمْ‌ إِنَّ‌ الْحُبْلَى رُبَّمَا قَذَفَتْ‌ بِالدَّمِ»[1].

 

در روایت مذکور، از امام صادق (ع) در رابطه با زن بارداری که خون می‏بیند سؤال شده است که آیا نمازش را ترک می‏کند؟ امام صادق (ع) در پاسخ فرموده است که بله، چه بسا ممکن است که از زن باردار خون خارج شود [و خون حیض ببیند].

 

گفته‏اند که از این روایت استفاده می‏شود که خونی که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند، حیض است، هرچند که اوصاف حیض را نداشته باشد.

 

در سند روایت مذکور، تحویل صورت گرفته است و دو سند در یک جا جمع شده‏اند و سند روایت مذکور، مشتمل بر دو طریق است که به جهت اختصار یک جا جمع شده و ذکر شده‏اند؛

 

طریق اول، محمدبن یعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمدبن محمد عن الحسین‏بن سعید عن النضربن سوید و فضالة‏بن أیوب عن عبدالله‏بن سنان عن ابی عبدالله علیه السلام.

 

طریق دوم، محمدبن یعقوب عن ابی داود عن الحسین‏بن سعید عن النضر بن سوید و فضالة‏بن أیوب عن عبدالله‏بن سنان عن ابی عبدالله علیه السلام.

 

در طریق اول، أبی داود نیست ولی در طریق دوم هست و این دو طریق یک جا آمده است.

 

روایت مذکور، از هر دو طریق صحیح است.

 

روایت دوم: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنْ‌ صَفْوَانَ‌؛ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا الْحَسَنِ‌ الرِّضَا عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنِ‌ الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ‌ ثَلاَثَةَ‌ أَيَّامٍ‌ أَوْ أَرْبَعَةَ‌ أَيَّامٍ‌ تُصَلِّي؟ قَالَ:‌«تُمْسِكُ‌ عَنِ‌ الصَّلاَةِ‌»[2].

 

در روایت مذکور نیز از امام رضا (ع) درباره زن بارداری که سه روز یا چهار روز خون می‏بیند، سؤال شده است که نماز می‏خواند؟ امام رضا (ع) فرموده است که از خواندن نماز خودداری می‏کند.

 

گفته‏اند که از اطلاق این روایت نیز استفاده می‏شود که زن باردار اگر در ایام عادتش خونی ببیند، حیض است، چه صفات حیض را داشته باشد و چه صفات حیض را نداشته باشد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص329، ح1.

[2]. همان، ص331، ح4.

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 9 آبان 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                    مصادف با: 15 ربیع ا‏لثانی 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 15

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

 

در جلسه گذشته به تفصیل سوم که از طرف صاحب حدائق (ره) مطرح شده است، اشاره شد. در ادامه اشکال مرحوم آیت الله خویی (ره) بر کلام صاحب حدائق (ره) ذکر شد و عرض شد که مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که صحیح این است که زن باردار با سایر زنان تفاوتی ندارد بنابراین، خونی که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند [همانند خونی که سایر زنان در ایام عادتشان می‏بینند] محکوم به حیضیّت است، اعم از اینکه صفات حیض را داشته باشد یا صفات حیض را نداشته باشد زیرا روایاتی که صاحب حدائق (ره) به آنها تمسک کرده است و از اطلاق آن روایات خواسته برای مدعای خود (تفصیل بین خونی که زن باردار می‏بیند و صفات حیض را دارد که محکوم به حیضیّت است و بین خونی که صفات حیض را ندارد که حیض نیست، چه در ایام عادتش ببیند و چه در غیر ایام عادتش ببیند) استفاده کند، معارض دارد و آن معارض، روایاتی است که بر حیض بودن خونی که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند دلالت دارد مطلقا، اعم از آنکه آن خون، صفات حیض را داشته باشد یا صفات حیض را نداشته باشد.

 

روایات ذیل از جمله روایاتی است که آیت الله خویی (ره) به آنها استناد کرده است؛

 

روایت اول: عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ‌ وَ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ عَنِ‌ اَلْفَضْلِ‌ بْنِ‌ شَاذَانَ‌ جَمِيعاً عَنْ‌ صَفْوَانَ‌ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ عَبْدِ الرَّحْمَنِ‌ بْنِ‌ الْحَجَّاجِ؛‌ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا الْحَسَنِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنِ‌ الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ‌ وَ هِيَ‌ حَامِلٌ‌ كَمَا كَانَتْ‌ تَرَى قَبْلَ‌ ذَلِكَ‌ فِي كُلِّ‌ شَهْرٍ هَلْ‌ تَتْرُكُ‌ الصَّلاَةَ؟‌ قَالَ:‌ «تَتْرُكُ‌ الصَّلاَةَ‌ إِذَا دَامَ‌»[1] .

 

از اطلاق این روایت استفاده می‏شود که خونی که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند حیض است، چه صفات حیض را داشته باشد و چه صفات حیض را نداشته باشد چون سؤال راوی در مورد خونی که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند مطلق است و اصلاً به اوصاف خون اشاره‏ای نکرده است لذا نسبت به صفات خون حیض و عدم آن اطلاق دارد در نتیجه، اگر زن باردار در ایام عادتش خونی ببیند آن خون، محکوم به حیضیّت است، چه اوصاف حیض را داشته باشد و چه اوصاف حیض را نداشته باشد و پاسخ امام (ع) نیز مطلق است و بین اینکه آن خون اوصاف حیض را داشته باشد و اوصاف حیض را نداشته باشد تفصیل نداده است.

 

در سند روایت مذکور، تحویل سند صورت گرفته است و این روایت مشتمل بر دو سند یا بیشتر است که این دو سند بر هم عطف شده‏اند و در یک جا جمع شده‏اند و دو سند به یک سند تبدیل شده‏اند. دلیل این تحویل سند، اختصار بوده است یعنی علما به جهت اختصار دو سند را در کنار هم گذاشته‏اند و یک مضمون را القاء کرده‏اند؛

 

سند اول، عبارت است از؛ مُحَمَّدبنِ یَعقُوب عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ عَنِ‌ اَلْفَضْلِ‌ بْنِ‌ شَاذَانَ‌ عَنْ‌ صَفْوَانَ‌ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ عَبْدِ الرَّحْمَنِ‌ بْنِ‌ الْحَجَّاجِ.

 

سند دوم، عبارت است از؛ مَحَمَّدبنِ یَعقُوب عن مُحَمَّدِ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ‌ عَنْ‌ صَفْوَانَ‌ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ عَبْدِ الرَّحْمَنِ‌ بْنِ‌ الْحَجَّاجِ.

 

 نکته: تحویل سند موجب اضرار به سند نمی‏شود، بلکه موجب اتقان سند می‏شود.

 

طبق هر دو سندی که ذکر شد، روایت مذکور، صحیحه است. البته شیخ طوسی (ره) از طریق سوم نیز این روایت را بیان کرده است که آن طریق نیز صحیحه است [رواه الشیخ بإسناده عن الحسین بن سعید اهوازی عن صفوان عن عبد الرحمن‏بن الحجّاج[2]]. پس این روایت از نظر سند مشکلی ندارد.

 

روایت دوم: صحیحه حسین‏بن نعیم صحّاف: عَنْهُ‌ عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنِ‌ اَلْحَسَنِ‌ بْنِ‌ مَحْبُوبٍ‌ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ نُعَيْمٍ‌ الصَّحَّافِ‌؛ قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ إِنَّ‌ أُمَّ‌ وَلَدِي تَرَى الدَّمَ‌ وَ هِيَ‌ حَامِلٌ‌ كَيْفَ‌ تَصْنَعُ‌ بِالصَّلاَةِ‌، قَالَ:‌ فَقَالَ‌ لِي: «إِذَا رَأَتِ‌ الْحَامِلُ‌ الدَّمَ‌ بَعْدَ مَا يَمْضِي عِشْرُونَ‌ يَوْماً مِنَ‌ الْوَقْتِ‌ الَّذِي كَانَتْ‌ تَرَى فِيهِ‌ الدَّمَ‌ مِنَ‌ الشَّهْرِ الَّذِي كَانَتْ‌ تَقْعُدُ فِيهِ‌ فَإِنَّ‌ ذَلِكَ‌ لَيْسَ‌ مِنَ‌ الرَّحِمِ‌ وَ لاَ مِنَ‌ الطَّمْثِ‌ فَلْتَتَوَضَّأْ وَ تَحْتَشِي بِكُرْسُفٍ‌ وَ تُصَلِّي وَ إِذَا رَأَتِ‌ الْحَامِلُ‌ الدَّمَ‌ قَبْلَ‌ الْوَقْتِ‌ الَّذِي كَانَتْ‌ تَرَى فِيهِ‌ الدَّمَ‌ بِقَلِيلٍ‌ أَوْ فِي الْوَقْتِ‌ مِنْ‌ ذَلِكَ‌ الشَّهْرِ فَإِنَّهُ‌ مِنَ‌ الْحَيْضَةِ‌ فَلْتُمْسِكْ‌ عَنِ‌ الصَّلاَةِ‌ عَدَدَ أَيَّامِهَا الَّتِي كَانَتْ‌ تَقْعُدُ فِي حَيْضِهَا فَإِنِ‌ انْقَطَعَ‌ عَنْهَا الدَّمُ‌ قَبْلَ‌ ذَلِكَ‌ فَلْتَغْتَسِلْ‌ وَ لْتُصَل»[3].

 

کلام امام (ع) که فرموده است: «وَ إِذَا رَأَتِ‌ الْحَامِلُ‌ الدَّمَ‌ قَبْلَ‌ الْوَقْتِ‌ الَّذِي كَانَتْ‌ تَرَى فِيهِ‌ الدَّمَ‌ بِقَلِيلٍ‌ أَوْ فِي الْوَقْتِ‌ مِنْ‌ ذَلِكَ‌ الشَّهْرِ فَإِنَّهُ‌ مِنَ‌ الْحَيْضَةِ‌ فَلْتُمْسِكْ‌ عَنِ‌ الصَّلاَةِ‌ عَدَدَ أَيَّامِهَا الَّتِي كَانَتْ‌ تَقْعُدُ فِي حَيْضِهَا فَإِنِ‌ انْقَطَعَ‌ عَنْهَا الدَّمُ‌ قَبْلَ‌ ذَلِكَ‌ فَلْتَغْتَسِلْ‌ وَ لْتُصَل» بر این دلالت دارد که ملاک برای حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار می‏بیند این است که آن خون را در ایام عادتش ببیند یا در غیر ایام عادتش که اگر در ایام عادتش ببیند، حیض است و اگر در غیر ایام عادتش ببیند، حیض نیست و صفات خون دخالتی در حکم به حیضیّت و عدم آن ندارد.

 

روایت مذکور، سنداً و دلالةً مشکلی ندارد و همه رُواتی که در سند روایت مذکور، قرار گرفته‏اند امامی و ثقه‏اند و لذا سند این روایت مشکلی ندارد و این روایت، صحیحه است.

 

دلالت این روایت نیز بر مدعا (عدم دخالت اوصاف در حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار می‏بیند) تمام است و از اطلاق این روایت استفاده می‏شود که اوصاف، نقشی در حکم به حیضیّت خون ندارد، بلکه آنچه ملاک است، این است که خونی که زن باردار می‏بیند در ایام عادتش باشد یا در ایام عادتش نباشد که اگر در ایام عادتش باشد حیض است، هرچند که صفات حیض را نداشته باشد.

 

روایت سوم: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَن بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ الْحَكَمِ‌ عَنِ‌ اَلْعَلاَءِ‌ الْقَلاَّءِ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ مُسْلِمٍ‌ عَنْ‌ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ؛‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ‌ كَمَا كَانَتْ‌ تَرَى أَيَّامَ‌ حَيْضِهَا مُسْتَقِيماً فِي كُلِّ‌ شَهْرٍ، قَالَ:‌ «تُمْسِكُ‌ عَنِ‌ الصَّلاَةِ‌ كَمَا كَانَتْ‌ تَصْنَعُ‌ فِي حَيْضِهَا فَإِذَا طَهُرَتْ‌ صَلَّتْ»[4].

 

سند روایت مذکور، مشکلی ندارد و افرادی که در سند این روایت واقع شده‏اند امامی و ثقه می‏باشند لذا سند این روایت صحیحه است.

 

دلالت این روایت نیز تمام است و این روایت نیز نسبت به بیان اوصاف اطلاق دارد و بر این دلالت دارد که اگر زن باردار خونی ببیند که در ایام عادتش باشد، محکوم به حیضیّت است مطلقا، چه صفات حیض را داشته باشد و چه صفات حیض را نداشته باشد و صفات در حکم به حیضیّت دخالتی ندارد.

 

روایت چهارم: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيد عَنْ‌ عُثْمَانَ‌ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ سَمَاعَةَ؛‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ امْرَأَةٍ‌ رَأَتِ‌ الدَّمَ‌ فِي الْحَبَلِ‌، قَالَ‌: «تَقْعُدُ أَيَّامَهَا الَّتِي كَانَتْ‌ تَحِيضُ‌ فَإِذَا زَادَ الدَّمُ‌ عَلَى الْأَيَّامِ‌ الَّتِي كَانَتْ‌ تَقْعُدُ اسْتَظْهَرَتْ‌ بِثَلاَثَةِ‌ أَيَّامٍ‌ ثُمَّ‌ هِيَ‌ مُسْتَحَاضَةٌ»[5].

 

روایت مذکور نیز بر این دلالت دارد که ملاک برای حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار می‏بیند، این است که آن خون در ایام عادتش دیده شود یا در غیر ایام عادت که اگر در ایام عادتش باشد، حیض است، هرچند که صفات حیض را نداشته باشد.

 

سند این روایت نیز صحیحه است و رُوات مذکورِ در سند امامی و ثقه‏اند و دلالت این روایت نیز بر مدعا تمام است.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص330، ح2.

[2]. شیخ طوسی، محمد‏‏بن حسن، تهذیب الاحکام، ج1، ص386.  

[3]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص330، ح3.  

[4]. همان، ص331، ح7.  

[5]. همان، ص332، ح11.

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 8 آبان 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                    مصادف با: 14 ربیع ‏الثانی 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 14

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

 

عرض شد که به نظر مرحوم آیت الله خویی (ره)، خونی که زن باردار می‏بیند سه صورت دارد؛

 

صورت اول، خونی است که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند که حیض است مطلقا، چه صفات خون حیض را داشته باشد و چه صفات خون حیض را نداشته باشد.

 

صورت دوم، خونی است که زن باردار پس از گذشت بیست روز از ابتدای ایام عادتش می‏بیند که چنین خونی، حیض نیست مطلقا، چه صفات حیض را داشته باشد و چه صفات حیض را نداشته باشد.

 

صورت سوم، خونی است که زن باردار بعد از انقضاء عادت و قبل از گذشت بیست روز از ابتدای ایام عادتش می‏بیند که در این صورت باید به صفات خون مورد نظر توجه شود که اگر آن خون صفات حیض را داشته باشد محکوم به حیضیّت است و اگر صفات حیض را نداشته باشد، حیض نیست.

 

در ادامه عرض شد که به نظر آیت الله خویی (ره) مانعی از تقسیم خونی که زن باردار می‏بیند به اقسام سه‏گانه مذکور نیست، اما خونی که زن غیر باردار می‏بیند، اقسام سه‏گانه مذکور را ندارد، بلکه دو قسم بیشتر ندارد و آن، اینکه یا آن خون در ایام عادت دیده می‏شود که در این صورت، آن خون، حیض است، چه صفات حیض را داشته باشد و چه صفات حیض را نداشته باشد و قسم دوم، این است که خونی که زن غیر باردار می‏بیند در غیر ایام عادتش است که در این صورت، به اوصاف آن خون نظر می‏شود که اگر اوصاف حیض را داشته باشد، محکوم به حیضیّت است و اگر اوصاف حیض را نداشته باشد، حیض نیست و احکام استحاضه بر آن بار می‏شود.

 

البته مرحوم آیت الله خویی (ره) [در رابطه با خونی که زن باردار بعد از گذشت بیست روز از ایام عادتش می‏بیند]، در مقام فتوا بر طبق نظر مشهور عمل کرده است. ایشان در مورد وجه احتیاط در مقام فتوا، فرموده است که قائلین به این مطلب که چنین خونی، مطلقا حیض نیست کم‏اند و فقط شیخ طوسی (ره) و بعضی از متأخرین، مثل صاحب مدارک (ره) معتقدند که چنین خونی حیض نیست مطلقا [چه آن خون صفات حیض را داشته باشد و چه صفات حیض را نداشته باشد]. بنابراین، احتمال دارد که اعراض اصحاب از تمسک به صحیحه صحّاف سبب اسقاط اعتبار آن شود [هرچند سابقاً گفته شد که اعراضی در کار نیست و فقط اختلاف در فتواست که بعضی مطلقات را ترجیح داده‏اند و بعضی صحیحه صحّاف را ترجیح داده‏اند] بنابراین، از باب احتیاط به حیض بودن خونی که زن باردار بعد از گذشت بیست روز از ایام عادتش می‏بیند و صفات حیض را دارد حکم می‏شود و این به خلاف جایی است که خونی که زن باردار دیده است صفات حیض را نداشته باشد زیرا این مورد، جایی برای احتیاط ندارد [لذا احتیاط فقط در موردی است که خون مورد نظر، اوصاف حیض را داشته باشد] [1]. 

 

تفصیل سوم

 

تفصیل سوم این است که گفته‏اند که خونی که زن باردار می‏بیند اگر اوصاف حیض را داشته باشد حیض است مطلقا، اعم از اینکه زن باردار، آن خون را در ایام عادتش ببیند یا اینکه آن را در غیر ایام عادتش ببیند، اما اگر خونی که زن باردار می‏بیند اوصاف حیض را نداشته باشد، حیض نیست مطلقا، اعم از اینکه در ایام عادتش ببیند یا در غیر ایام عادتش ببیند.

 

نکته: تفصیل مذکور، موجب می‏شود که زن باردار از غیر باردار ممتاز شود، به این نحو که در غیر زن باردار، حکم این است که اگر خونی در ایام عادتش ببیند، حیض است مطلقا، چه صفات حیض را داشته باشد و چه صفات حیض را نداشته باشد ولی طبق تفصیل مذکور، خونی که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند، فقط در صورتی حیض است که صفات حیض را داشته باشد و حکم در رابطه با زن باردار بر خلاف حکم در رابطه با زن غیر باردار است زیرا خونی که زن غیر باردار در ایام عادتش می‏بیند اگر صفات حیض را نیز نداشته باشد محکوم به حیضیّت است، ولی اگر چنین خونی را زن باردار ببیند، حیض نیست.

 

صاحب حدائق (ره) قائل به این تفصیل می‏باشد و این تفصیل را احتمالی موجّه دانسته است و این تفصیل را به شیخ صدوق (ره) نیز نسبت داده است[2].

 

صاحب حدائق (ره) برای سخن خود به روایاتی تمسک کرده است که روایات ذیل از آن جمله‏اند؛

 

روایت اول: عَنْهُ [ای علی‏بن ابراهیم]‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنْ‌ بَعْضِ‌ رِجَالِهِ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ مُسْلِمٍ‌ عَنْ‌ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ‌؛ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الْحُبْلَى قَدِ اسْتَبَانَ‌ حَبَلُهَا تَرَى مَا تَرَى الْحَائِضُ‌ مِنَ‌ الدَّمِ،‌ قَالَ:‌« تِلْكَ‌ الْهِرَاقَةُ‌ مِنَ‌ الدَّمِ‌ إِنْ‌ كَانَ‌ دَماً أَحْمَرَ كَثِيراً فَلاَ تُصَلِّي وَ إِنْ‌ كَانَ‌ قَلِيلاً أَصْفَرَ فَلَيْسَ‌ عَلَيْهَا إِلاَّ الْوُضُوءُ»[3].

 

امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که خونی که زن باردار می‏بیند اگر قرمز و زیاد باشد نباید نماز بخواند [، یعنی آن خون، خون حیض است] و اگر زرد و کم باشد غیر از وضو چیزی بر او نیست.

 

از اطلاق این روایت فهمیده می‏شود که آنچه در حکم به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که زن باردار می‏بیند، دخالت دارد اوصاف حیض است که اگر اوصاف حیض را داشت، حیض است و اگر اوصاف حیض را نداشت حیض نیست و ایام عادت و غیر آن دخالتی در حکم ندارد بنابراین، طبق این روایت اگر زن باردار خونی ببیند که صفات حیض را نداشته باشد، حیض نیست، هرچند که آن خون را در ایام عادتش ببیند.

 

مشکل روایت مذکور، این است که سند آن ضعیف است چون «بعض رجاله» که در سند این روایت آمده است مبهم است و با توجه به این ابهام، نمی‏توان به این روایت استناد کرد.

 

روایت دوم: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَن بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيد عَنْ‌ فَضَالَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي الْمَغْرَاءِ‌ عَنْ‌ إِسْحَاقَ‌ بْنِ‌ عَمَّارٍ؛ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنِ‌ الْمَرْأَةِ‌ الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ‌ الْيَوْمَ‌ وَ الْيَوْمَيْنِ،‌ قَالَ:‌ «إِنْ‌ كَانَ‌ دَماً عَبِيطاً فَلاَ تُصَلِّي ذَيْنِكَ‌ الْيَوْمَيْنِ‌ وَ إِنْ‌ كَانَ‌ صُفْرَةً‌ فَلْتَغْتَسِلْ‌ عِنْدَ كُلِّ‌ صَلاَتَيْنِ‌»[4].

 

امام صادق (ره) در این روایت، فرموده است که خونی که زن باردار می‏بیند اگر تازه باشد و صفات حیض را داشته باشد نباید نماز بخواند و اگر زرد باشد باید [وظایف زن مستحاضه را انجام بدهد و] برای هر دو نمازی که می‏خواند غسل کند.

 

گفته‏اند که از این روایت نیز استفاده می‏شود که ملاک در حکم به حیضیّت خونی که زن باردار می‏بیند اوصاف است و اینکه آن خون را در ایام عادت ببیند یا در غیر ایام عادت دخالتی در حکم ندارد.

 

سند روایت مذکور، مشکلی ندارد، لکن دلالت آن تمام نیست.

 

اشکال آیت الله خویی (ره) به استدلال صاحب حدائق (ره) به روایات مذکور

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که صحیح این است که زن باردار با سایر زنان تفاوتی ندارد بنابراین، خونی که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند [همانند خونی که سایر زنان در ایام عادتشان می‏بینند] محکوم به حیضیّت است، اعم از اینکه صفات حیض را داشته باشد یا صفات حیض را نداشته باشد زیرا روایاتی که صاحب حدائق (ره) به آنها تمسک کرده است و از اطلاق آن روایات خواسته برای مدعای خود (تفصیل بین خونی که زن باردار می‏بیند و صفات حیض را دارد که محکوم به حیضیّت است و بین خونی که صفات حیض را ندارد که حیض نیست، چه در ایام عادتش ببیند و چه در غیر ایام عادتش ببیند) استفاده کند، معارض دارد و آن معارض، روایاتی است که بر حیض بودن خونی که زن باردار در ایام عادتش می‏بیند دلالت دارد مطلقا، اعم از آنکه آن خون، صفات حیض را داشته باشد یا صفات حیض را نداشته باشد[5].

 

بحث جلسه آینده: روایات مورد استناد آیت الله خویی (ره) و تعارض بین آنها با روایات مورد استناد صاحب حدائق (ره) و وجه جمع بین آن دو، ان‏شاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. موسوی خویی، ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج7، ص89.

[2]. بحرانی، یوسف‌بن احمد، الحدائق الناضرۀ فی احكام العترة الطاهرة علیهم السلام، ج3، ص181 و 182.

[3]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص334، ح16.

[4]. همان، ص331، ح6.

[5]. همان، ص233-230، ح3، ح11، ح2 و ح7.

 

  1. فصل فی الحیض 1402/08/07
  2. فصل فی الحیض 1402/08/06
  3. فصل فی الحیض 1402/08/02
  4. فصل فی الحیض 1402/08/01
  5. فصل فی الحیض 1402/07/30
  6. فصل فی الحیض 1402/07/23
  7. فصل فی الحیض 1402/07/18
  8. فصل فی الحیض 1402/07/17
  9. فصل فی الحیض 1402/07/16
  10. فصل فی الحیض 1402/03/09

زیر مجموعه ها

صفحه9 از164