درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 8 اسفند 1397 موضوع جزئی: تفسیر آیات 72 و 73 مصادف با: 21 جمادیالثانی 1440 سال تحصیلی: 98-97 جلسه: 151 |
ادامه تفسیر آیه72: «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ»[1]؛ «و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فردى را به قتل رسانديد؛ سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختيد و خداوند آنچه را مخفى مىداشتيد، آشكار مىسازد».
منظور از تعبیر «والله مخرجٌ ما کنتم تکتمون»، این است که خداوند متعال آنچه را شما مخفی میداشتید، آشکار میسازد.
تعبیر مذکور، بیانگر سنت و قاعده الهی است و آن، اینکه گویا آشکار کردن ظلم فاحش و رسوا کردن و مشابه آن یک قانون الهی است. همان خدایی که ستارالعیوب است، برای حفظ انسانها و حمایت از جان آنها و تنگ کردن حلقه قتل قاعدهای را بیان میکند و آن، آشکارکردن جنایتی است که قاتل انجام داده است.
تفسیر آیه73: «فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَ يُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»[2]؛ «سپس گفتيم که قسمتى از گاو را به مقتول بزنيد! (تا زنده شود و قاتل را معرفى كند.) خداوند اينگونه مردگان را زنده مىكند و آيات خود را به شما نشان مىدهد؛ شايد انديشه كنيد»!
در آیات قبل، ماجرای قتلی در قوم بنیاسرائیل مطرح شد و قاتل از معرفی خود امتناع ورزید و آنهایی که قاتل را میشناختند نیز از معرفی قاتل امتناع کردند لذا برای اینکه داستان روشن شود، نزد حضرت موسی (ع) رفتند و آن حضرت (ع) به امر خداوند متعال به ذبح گاو مشخصی با رنگ معیّنی دستور داد. خداوند متعال در آیه مذکور [آیه73]، به علت ذبح گاو اشاره کرده است و فرموده است که قسمتی از گاو را بردارید و به بدن مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل را معرفی کند.
بنای کتاب خداوند [قرآن] بر بیان همه جزئیات نیست لذا در آیه شریفه مورد بحث به خصوصیات آن قسمتی از گاو مذبوح که به بدن مقتول زده شده، اشاره نشده است و در روایات به آن اشاره شده است که در بعضی روایات آمده است که منظور، دم گاو بوده است و در بعضی از روایات دیگر آمده است که منظور، سُم گاو بوده است و در بعضی از روایات نیز آمده است که منظور، ران گاو و... بوده است. کلیات بسیاری از احکام، مثل نماز، در قرآن آمده است، ولی جزئیات آن در قرآن نیامده است و تفسیر و جزئیات نماز در روایات آمده است و شاید دلیل عدم بیان جزئیات این باشد که گاهی مصلحت در ابهامگویی است تا نگاه خواننده و شنونده بیشتر جلب شود.
در بعضی از روایات آمده است «وَ أَبْهِمُوا مَا أَبْهَمَ اللَّه»[3]؛ آنچه را خداوند متعال مبهم گذاشته است، مبهم بگذارید.
امیرالمؤمنین امام علی (ع) فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَدَّ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ فَرَضَ فَرَائِضَ فَلَا تَنْقُصُوهَا وَ سَكَتَ عَنْ أَشْيَاءَ لَمْ يَسْكُتْ عَنْهَا نِسْيَاناً لَهَا فَلَا تُكَلَّفُوهَا رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ لَكُمْ فَاقْبَلُوهَا»[4]؛ خداوند متعال حدودی را مشخص کرده است، پس از آنها تجاوز نکنید و واجباتی را واجب کرده است، پس آنها را کم نگذارید و از بعضی از چیزها سکوت کرده است و این سکوت از روی نسیان و فراموشی نبوده است، پس خود را به زحمت نیندازید. این سکوت، رحمتی از جانب خداوند بر شماست؛ پس آن را بپذیرید [و پرس و جو نکنید].
امر به ذبح گاو شاید به این جهت بوده است که صرف قربانی کردن پسندیده است و قربانی کردن در خیلی از موارد راهگشا است. بزرگان نیز توصیه کردهاند که برای حوادث و مسائل مهم، خون بریزید و قربانی کنید. در روایات نیز وارد شده است که یکی از اعمال پسندیده قربانی کردن است. امام صادق (ع) فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ إِرَاقَةَ الدِّمَاءِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِغَاثَةَ اللَّهْفَانِ»[5]؛ خداوند متعال ریختن خون و طعام دادن به مستمند و دادرسی از بیچارگان را دوست دارد.
همچنین، امر به ذبح گاو، شاید به این جهت بوده است که چون گاو محبوب بنیاسرائیل بود و از آنجا که خداوند فرموده است که از آنچه که دوست دارید، انفاق کنید [«لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ...»[6]] و چون بنیاسرائیل در سرزمین مصر زندگی میکردند و مصریان آن روز به گاو علاقه زیادی داشتند [به خصوص بعد از داستان گوساله سامری] لذا خداوند امر به ذبح گاو کرد. جهت دیگری که به ذهن میآید، این است از گاو تقدّسزدایی شود چون که بنیاسرائیل گاو را عنصری مقدس میدانستند و خداوند متعال برای اینکه از گاو تقدّس زدایی کند، به ذبح گاو امر کرد.
بنابراین، امر به ذبح گاو یا به خاطر پسندیده بودن قربانی یا به خاطر محبوبیت گاو نزد بنیاسرائیل [که اشاره به این دارد که اگر خواستید انفاق کنید، باید از آنچه نزد شما محبوب است، انفاق کنید] یا به خاطر تقدّسزدایی از گاو بوده است.
«الحمد لله رب العالمین»