تفسیر سوره بقره آیه 83 مورخ 99/07/16

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                               تاریخ: 16 مهر 1399

موضوع جزئی: تفسیر آیه 83         مصادف با: 19 صفر 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                                جلسه: 166

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه83: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»[1]؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روى‌گردان شديد.

 

یکی از نکاتی که در آیه مذکور به آن اشاره شده است، نیکی به پدر و مادر است. احسان به پدر و مادر یکی از موضوعاتی است که خداوند متعال آن را در شمار میثاق بنی‏اسرائیل قرار داده است.

 

تفاوت بین کلمه «والد» و «أب»

 

«والد» به فردی اطلاق می‏شود که انسان از او متولد می‏شود و منشأ وجود انسان است، اما «أب» علاوه بر معنای والد به دیگرانی که حق و نقش پدری بر گردن انسان دارند نیز اطلاق می‏شود. پس «أب» فقط به کسی که شخص از او متولد شده است، اطلاق نمی‏شود، بلکه بر هر کسی که در رشد، پیشرفت و کمال انسان نقش داشته باشد، اطلاق می‏شود و گفته می‏شود که او در حق شخص پدری کرده است بنابراین، «أب» بر پدر بزرگ، اجداد انسان و معلم انسان نیز اطلاق می‏شود، در حالی که شخص از این افراد متولد نشده است. همچنین، اگر کسی در فقر و نداری شخصی را کمک کند و در مسیر تعالی و رشد او تلاش کند، از این جهت که در حق او پدری کرده است، «أب» شمرده می‏شود.

 

شاید در رابطه با زنی که انسان از او متولد نشده است، ولی در زندگی انسان نقش داشته باشد، گفته شود که در حق او مادری کرده است.

 

با اینکه به پدر، «والد» و به مادر، «والده» گفته می‏شود، استفاده از تعبیر «والدین» در آیه مورد بحث (آیه 83)، از باب تغلیب است که یکی بر دیگری غلبه داده شده است، مثل اینکه در باب تثنیه شمس و قمر «شمسان» یا «قمران» گفته می‏شود که یکی بر دیگری غلبه داده می‏شود.

 

یکی از کلماتی که در آیه مذکور، به کار رفته است، کلمه «احسان» است، احسان در قرآن به دو صورت به کار رفته است؛ گاهی بدون حرف جر و گاهی همراه با حرف جر به کار رفته است. در صورتی که «احسان» بدون حرف جر باشد، به این معنا است که شخص از عهده کار به خوبی برآمده است که در این صورت به او محسن گفته می‏شود. در آیه مورد بحث (آیه 83)، خداوند متعال از بنی‏اسرائیل پیمان گرفته است که با پدر و مادر خود رفتاری پسندیده داشته باشند. اما گاهی، «احسان» با حرف جر استعمال شود و آن حرف جر، گاهی «إلی» است و گاهی «باء» است. اگر «احسان» با حرف «إلی» بیاید، به این معنا است که شخص محسِن محبّت و نیکوکاری می‏کند، ولی تمام خواسته‏های شخص را انجام نمی‏دهد، اما اگر با حرف «باء» بیاید، به این معنا است که شخص محسِن، نیکوکاری را در حق فرد مورد نظر به تمام و کمال انجام می‏دهد، مثل اینکه انسان از کسی آب خُنک مطالبه کند که شخص به دو صورت می‏تواند آب خُنک را به دست او برساند؛ اول، اینکه ظرف آب خُنک را به دست شخص مورد نظر بدهد و صورت دوم، اینکه شخص فقط آدرس می‏دهد که آب خُنک در کجا قرار دارد و خودش آب را برای او نمی‏آورد که اگر آب خُنک را به دست طرف بدهد، احسان را در حق او تمام کرده است، ولی اگر آب را برای او نیاورد و فقط به او آدرس بدهد، احسان را به تمام و کمال انجام نداده است.

 

کلمه «باء» به معنای تلازم و پیوستگی است. در قرآن هرگاه بحث احسان به والدین مطرح شده است، فعل احسان همراه با حرف «باء» بکار رفته است، یعنی احسان باید به تمام و کمال باشد و «باء» به معنای الصاق است، یعنی باید یک رابطه تنگاتنگ و نزدیک بین فرد با والدینش برقرار باشد و احسان را به تمام و کمال انجام بدهد. خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه 83)، احسان به والدین را بعد از دعوت به پرستش خودش و عبودیت آورده است و از این فهمیده می‏شود که عبودیت و بندگی خداوند متعال با احسان به والدین یک نوع تلازمی دارد.

 

احسان در آیه مورد بحث، هر نوع احسانی را شامل می‏شود و این از اطلاق کلمه احسان و نکره بودن آن فهمیده می‏شود، بنابراین، همه انسان‏ها می‏توانند به پدر و مادر خود احسان معنوی و مادی داشته باشند، همچنین، می‏توانند در حال حیات یا بعد از فوت پدر و مادرشان از طریق قرائت قرآن، انجام کار خیر از طرف آنان، به آنان احسان کنند. پس منظور از احسان به پدر و مادر، احسان خاصی نیست و همچنین، احسان علاوه بر حال حیات پدر و مادر در حال ممات آنها نیز شامل حالشان می‏شود و خلاصه اینکه، احسان هر مصداق که بر او منطبق باشد را شامل می‏شود.

 

گاهی به جای کلمه «احسان» از کلمه «برّ» استفاده شده است، بنابراین، توصیه‏ای که خداوند متعال در احسان به والدین به فرزندان دارد، همه ابعاد احسان را شامل می‏شود، یعنی اگر والدین از نظر مالی ناتوان باشند، واجب النفقه انسان می‏شوند و بر فرزند واجب است که هزینه زندگی آنها را پرداخت کند و از نظر مالی مشکلات آنها را برطرف کند. اما بالاتر از احسان مالی، احسان معنوی است، به این معنی که انسان باید اخلاقاً احسان را در حق پدر و مادرش تمام کند و احترام آنها را نگه دارد و رفتاری نیکو و پسندیده با آنها داشته باشد. خداوند متعال فرموده است: «...فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً»[2]؛ ... كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو!

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:83.

[2]. «الإسراء»:23.

 

Please publish modules in offcanvas position.