تذکر اخلاقی: اهمّیت توفیق و اخلاص 99/11/01

 

قال مولینا الامیرالمؤمنین الإمام علی بن ابیطالب (ع): «اَجَلُّ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ التَّوْفيقُ وَ اَجَلُّ ما يَصْعَدُ مِنَ الاَرْضِ الاِخْلاصُ»[1].

 

مولای متقیان امام علی (ع) در روایت مذکور، فرموده است که تـوفـيق، با ارزش‏ترين چيزى است كه از آسمان فرود مى‏آيد و اخلاص، بزرگترين چيزى است كه از زمين بالا مى‏رود.

 

از روایت مذکور، استفاده می‏شود که کسب توفیق، مربوط به ذات باری‏تعالی است و کسب اخلاص، مربوط به انسان است.

 

با توجه به روایت مذکور، باارزش‏ترین چیزی که خداوند نصیب انسان می‏کند، توفیقاتی است که انسان در علم، در ارتباطات خود، در رسیدن به کمالات و در شئون مختلف زندگی خود کسب می‏کند. انسان وقتی خوب دقت می‏کند، می‏بیند که سراسر زندگی‏اش و همه تلاش‏های روزانه و برنامه‏هایی که دارد، توفیقاتی است که از ناحیه خداوند متعال نصیب او شده است و در سایه عنایت و توفیق از ناحیه خداوند است که رشد و پیشرفت می‏کند. امام جواد (ع) فرموده است: «الْمُؤْمِنُ‏ يَحْتَاجُ‏ إِلَى‏ ثَلَاثِ‏ خِصَالٍ‏ تَوْفِيقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»[2]؛ مؤمن نیازمند سه خصلت است؛ توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود [زیرا انسان عیوب خود را بهتر از دیگران می‏شناسد] و پذیرش نسبت به کسی که او را پند می‏دهد.

 

انسان وقتی به اطراف خود نگاه می‏کند، خیلی از افراد را می‏بیند که در کارهای خود موفقند و خداوند به آنها توفیق پیشرفت و رسیدن به کمالات را عنایت کرده است، در مقابل، افرادی را نیز مشاهده می‏کند که توفیق چندانی کسب نکرده‏اند. خیلی از افراد پول دارند ولی توفیق ندارند، مثلاً پولشان را در بانک پس‏انداز می‏کنند و ناگهان أجل آنها فرا می‏رسد و بدون اینکه از آن پول‏ها توشه‏ای برای آخرت خود برداشته باشند از دنیا می‏روند و آن مال و اموال بین ورثه تقسیم می‏شوند و خودش از آنها بی‏نصیب می‏ماند، ولی اگر خداوند به انسان توفیق دهد، تا زنده است از پول و ثروتش، از مقام و مسئولیتی که دارد و از آبرویی که دارد در جهت کسب رضایت الهی و خدمت به خلق خدا استفاده می‏کند و برای آخرتش توشه می‏گیرد و این توفیقی است که خداوند متعال به او عنایت می‏کند. پس انسان اگر حق بندگی خداوند متعال را به نحو احسن به جا آورد و رابطه خوبی با خدای خود برقرار کند خداوند متعال نیز به او توفیق می‏دهد که در مسیر بندگی و رضایت الهی قدم بگذارد و این توفیقاتی که نصیبش می‏شود، در روز قیامت که مال و فرزند دردی از انسان دوا نمی‏کنند [«يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ* إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»[3]]، گره‏گشا خواهند بود.

 

دومین چیزی که در روایت مذکورِ در اول بحث به آن اشاره شده است و بسیار ارزشمند است، اخلاص است. اخلاص، مکمِّل توفیقی است که از ناحیه خداوند متعال نصیب انسان می‏شود، یعنی بسترها و زمینه‏های تکامل و رشد به وسیله توفیق برای انسان فراهم می‏شود، اما مهم این است که انسان زمانی که در مقام عمل قرار گرفت، آنچه انجام می‏دهد را با اخلاص انجام بدهد.

 

پس انسان باید سعی کند که اگر توفیق بر انجام عملی پیدا کرد، آن عمل را با اخلاص و فقط و فقط برای جلب رضایت الهی انجام بدهد و این گونه نباشد که رضایت خلق خدا را بر رضایت خداوند ترجیح بدهد، چرا که اگر انسان در اعمالی که انجام می‏دهد اخلاص نداشته باشد، فردای قیامت دستش خالی خواهد بود. در روایات آمده است که فردای قیامت بعضی از افراد با اینکه ظاهراً اعمال خوب زیادی در دنیا انجام داده‏اند، لکن نجات نمی‏یابند و وقتی که اعتراض می‏کنند، در پاسخ آنها خطاب می‏شود که کارهایی که انجام داده‏اید برای منِ خدا نبوده و از روی اخلاص نبوده است لذا پاداشی به آن عمال تعلق نمی‏گیرد.

 

خداوند متعال فرموده است: «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»[4]؛ و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند قطعاً به راه‌هاى خود هدايتشان خواهيم كرد و خداوند با نيكوكاران است. از این آیه شریفه فهمیده می‏شود که جهادی ارزشمند است که از روی اخلاص باشد وگرنه، داعش نیز به ادعای خودش در راه خدا جهاد می‏کند، لکن این نوع مبارزه هیچ ارزشی ندارد، بلکه عذاب خداوند را برای آنها به ارمغان خواهد آورد چون جهادی ارزش دارد که در راه خدا، برای دفاع از مظلوم و برای کسب رضایت الهی باشد، نه اینکه انسان به قتل و غارت مردم بپردازد و اسم آن را جهاد بگذارد. مبارزه با نفس نیز که یکی از مصادیق جهاد و از آن به جهاد اکبر تعبیر می‏شود، در صورتی ارزشمند است که در مسیر خدا و برای عبودیت و بندگی خداوند باشد و گرنه مرتاض‏های هندی نیز ریاضت می‏کشند و با خواسته‏های نفسانی خود مبارزه می‏کنند، لکن این نوع مبارزه با نفس چون در مسیر بندگی و عبودیت خداوند نیست و اخلاصی در آن نیست، هیچ ارزشی ندارد.

 

‏بنابراین، با توجه به روایتی که در صدر کلام از امام (ع) نقل شد، خوب است که انسان در دعاهایی که می‏خواند روی دو دعا تکیه کند؛ اول، اینکه از خدا بخواهد که به او توفیق بندگی و دوری از گناه و ... را عنایت کند و عرضه بدارد: «اللهم وفّقنی لما تحبُّ و ترضی» و دوم، اینکه از خدا بخواهد که اخلاص در اعمالی که انجام می‏دهد را به او عنایت کند. حضرت فاطمه زهرا (س) فرموده است: «مَنْ‏ أَصْعَدَ إِلَى‏ اللَّهِ‏ خَالِصَ‏ عِبَادَتِهِ‏ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه»[5]؛ کسی که عبادت‏های خالصانه خود را به سوی خدا بفرستد، پروردگار بزرگ بهترین مصلحت او را به سویش فرو خواهد فرستاد.

 

سعدی نیز گفته است:                تو نیکویی کن و در دجله انداز                            که ایزد در بیابانت دهد باز

 

منظور این است که انسان اگر عمل خود را خالص کند، در مقابل، خداوند متعال آنچه خیر و مصلحت باشد را برای او رقم خواهد زد.

 

اگر اولیاء الهی و معصومین (ع)؛ از جمله حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) که در ایام شهادت این بانوی بزرگوار هستیم به آن مقامات عالیه رسیده‏اند، همه به خاطر اخلاصی بوده است که این بزرگواران داشته‏اند و به خاطر همین اخلاص بوده است که رسول اکرم (ص) در رابطه به حضرت فاطمه (س) فرموده است: «مَتَى‏ قَامَتْ‏ فِي‏ مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْض‏»[6].

 

خداوند متعال نیز در رابطه با اخلاص امام علی (ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) فرموده است: «إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُكُوراً»[7]؛ (و مى‌گويند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام مى‌كنيم و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمى‌خواهيم!

 



[1]. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج20، ص291.

[2]. علامه مجلسى، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج‏75، ص358.

[3]. «الشعراء»:88 و89.

[4]. «العنکبوت»:69.

[5]. علامه مجلسى، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج‏68، ص184.

[6]. شیخ صدوق، الأمالي، النص، ص113.

[7]. «الإنسان»:9.  

 

Please publish modules in offcanvas position.