تذکر اخلاقی: دردِ گناه، دردناکترین دردها 1400/03/19

 

 

روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام علی بن ابیطالب (ع): «لَا وَجَعَ‏ أَوْجَعُ‏ لِلْقُلُوبِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ لَا خَوْفَ أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ وَ كَفَى بِمَا سَلَفَ تَفَكُّراً وَ كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً»‏[1].

 

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) در روایت مذکور، فرموده است که هیچ دردى، دردناک‏تر از گناه، براى دل نیست و هیچ ترسى سخت‏تر از مرگ نیست و گذشته، براى اندیشیدن (و عبرت گرفتن) بس است و مرگ، براى اندرز دادن، کافى است.

 

اولین موردی که امام علی (ع) در روایت مذکور، به آن اشاره کرده است، این است که هیچ دردی، دردناک‏تر از گناه، برای قلب نیست.

 

قلب انسان گاهی بیمار می‏شود که انسان با مراجعه به پزشک، آن را درمان می‏کند، لکن گاهی درد جسمی بر قلب عارض نمی‏شود، بلکه درد گناه بر قلب انسان عارض می‏شود که این درد از همه دردها، دردناکتر است. راه درمان درد ظاهری این است که انسان به پزشک مراجعه می‏کند و با مصرف دارو یا در بعضی موارد، با انجام عمل و امثال آن، درد خود را درمان می‏کند، اما درمان درد باطنی که بر قلب انسان عارض می‏شود- منظور، از قلب، قلبی که در سینه قرار دارد، نیست- به مراتب سخت‏تر از درمان دردِ ظاهری است زیرا با هر گناهی که انسان انجام می‏دهد یک نقطه سیاهی در قلب او ایجاد می‏شود که اگر انسان بعد از ارتکاب گناه، پشیمان شود و توبه کند، آن سیاهی برطرف می‏شود، ولی اگر توبه نکند و دوباره گناه کند، آن سیاهی بیشتر می‏شود، لکن اگر پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبه‏اش را می‏پذیرد، اما اگر انسان همه خط قرمزها را رد کند و پشت سر هم گناه کند تا همه قلب او را سیاهی گناه فرا گیرد و یک نقطه سفیدی در قلبش باقی نماند، راه هدایت بر او بسته می‏شود و چیزی جز خسران و بدبختی نصیبتش نخواهد شد. بنابراین، انسان برای درمان درد باطنی که بر قلبش عارض شده است باید از گناهانی که مرتکب شده است، پشیمان شود و به درگاه خداوند متعال روی آورد و توبه کند. کسانی که بر اثر گناه، دچار قساوت قلب شده باشند، تحت تأثیر موعظه قرار نمی‏گیرند و اندرز و نصیحت در آنان اثر نمی‏گذارد. خداوند متعال فرموده است: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ يَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاَ يُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَ يَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»[2]؛ به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم؛ آنها دلها [عقلها]يى دارند كه با آن (انديشه نمى‌كنند و) نمى‌فهمند و چشمانى كه با آن نمى‌بينند و گوش‏هايى كه با آن نمى‌شنوند، آنها همچون چهارپايانند، بلكه گمراه‏تر! اينان، همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه‌گونه امكاناتِ هدايت، باز هم گمراهند)!.

 

دومین موردی که امام علی (ع) در روایت مذکور، به آن اشاره کرده است، این است که هیچ ترسی از مرگ، ترسناک‏تر نیست.

 

موارد زیادی، مثل، تصادف، خراب شدن خانه، مریضی سخت، فوت بستگان و امثال آن در زندگی انسان پیش می‏آیند که برای انسان ترس، وحشت و نگرانی ایجاد می‏کنند، لکن هیچ‏کدام ترسناک‏تر از مرگ نیستند. ترس از مرگ، به این خاطر است که انسان نگران است که چطور با دست خالی از این دنیا به عالَم دیگر کوچ کند، به خصوص اگر هیچ کار نیک و خیری در پرونده عمل انسان نباشد و جز گناه و معصیت چیزی در پرونده‏اش نباشد که در این صورت ترس او از مرگ بیشتر خواهد بود. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که شخصی از امام حسن مجتبی (ع) سؤال کرد که چرا از مرگ بدمان مى‏آيد و آن را دوست نداريم؟ آن حضرت (ع) در پاسخ فرمود که زيرا شما آخرت خود را خراب كرده و دنيايتان را آباد ساخته ايد، از اين رو منتقل شدن از محلّ آباد به ويرانه را، دوست نداريد [مَا بَالُنَا نَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ لَا نُحِبُّهُ؟ قَالَ: فَقَالَ الْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «إِنَّكُمْ أَخْرَبْتُمْ آخِرَتَكُمْ وَ عَمَرْتُمْ دُنْيَاكُمْ فَأَنْتُمْ‏ تَكْرَهُونَ‏ النُّقْلَةَ مِنَ‏ الْعُمْرَانِ‏ إِلَى‏ الْخَرَابِ»[3]‏]. 

 

سومین مورد، این است که گذشته، برای درس گرفتن و عبرت گرفتن، بس است. انسان باید در آنچه از عمرش گذشته است، تفکر کند و از آن عبرت بگیرد و توجه به گذشته را چراغ راه آینده خود قرار دهد و برای باقیمانده عمرش برنامه‏ریزی درستی داشته باشد و از آن استفاده صحیح را ببرد.

 

چهارمین مورد، این است که مرگ برای اندرز دادن، کافی است. انسان از مرگ دیگران باید پند بگیرد و بداند که دیر یا زود نوبت او نیز فرا خواهد رسید و در این دنیا ماندگار نخواهد بود، پس خوب است که توشه‏ای برای عالَم بعد از مرگ خود ذخیره کند تا دست خالی به سرای ابدی کوچ نکند، چرا که در آن دنیا هیچ چیزی غیر از عمل انسان به او نفع نخواهد رساند، چنانکه خداوند متعال فرموده است: «يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ* إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»[4].

 

در وصایای لقمان حکیم به پسرش آمده است که فرمود که پسرم دو چیز را فراموش نکن؛ اول، اینکه خدا را فراموش نکن و دوم، اینکه مرگ را فراموش نکن و دو چیز را فراموش کن؛ اول، اینکه اگر به کسی خوبی کرده‏ای، آن خوبی را فراموش کن و دوم، اینکه اگر کسی به تو بدی کرده است، بدی او را فراموش کن.

 

بنابراین، انسان همان‏گونه که برای یک مسافرت کوتاه در عالَمِ دنیا، بار سفر می‏بندد و توشه برمی‏دارد باید برای مسافرتِ طولانی آخرت نیز توشه بردارد و بلکه سفر طولانی آخرت توشه بیشتری را می‏طلبد چرا که هر آن ممکن است که ملک الموت، برای قبض روح انسان سراغش بیاید و وقت رفتنش باشد لذا باید خود را برای چنین سفری طولانی آماده کند. امام علی (ع) فرموده است: «فَإِنَّ أَمَامَكُمْ‏ عَقَبَةً كَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا»[5]؛ همانا جلو شما گردنه‏ ناهموار و منزل‏هاى ترس‏آور هولناك است (سختي‏هاى مرگ و گرفتارى قبر و عالم برزخ و مواقف بازپرسى روز رستخيز را در پيش داريد) كه از وارد شدن و توقّف در آنها ناگزيريد.

 

 

 



[1]. محمد بن یعقوب، کلینی، الكافي (ط- الإسلامية)، ج‏2، ص275.

[2]. «الأعراف»:179.  

[3]. علامه مجلسی، بحار الأنوار (ط بيروت)، ج‏6، ص129.

[4]. «الشعراء»:68 و 89.

[5]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص321، خطبه204.

 

Please publish modules in offcanvas position.