درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی الإستبراء تاریخ: 22 اسفند 1395 موضوع جزئی: کیفیت استبراء مصادف با: 13 جمادیالثانی 1438 سال تحصیلی: 96- 95 جلسه: 67 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و يكفي سائر الكيفيّات مع مراعاة ثلاث مرّات و فائدته الحكم بطهارة الرطوبة المشتبهة و عدم ناقضيتها و يلحق به في الفائدة المذكورة طول المدّة على وجه يقطع بعدم بقاء شيء في المجرى، بأن احتمل أنّ الخارج نزل من الأعلى و لا يكفي الظنّ بعدم البقاء و مع الاستبراء لا يضرّ احتماله و ليس على المرأة استبراء»[1].
به نظر مرحوم سید (ره)، ظن به عدم بقاء بول در مجرای بول کافی نیست و احتمال بقاء بول در مجرای بول در فرضی که شخص استبراء کند، مشکلی ایجاد نمیکند و بر زن لازم نیست که استبراء کند.
بر اساس آنچه در اصول در رابطه با «ظن» آمده است، گفته میشود که ظن معتبر نیست و مقتضای اطلاق روایاتی که در باب استبراء آمده است، این است که وجود ظن مثل وجود عدم ظن است لذا فرقی بین ظن و عدم آن نیست. بنابراین، فقط یقین به عدم بقاء بول در مجرای بول معتبر است و ظن به عدم بقاء بول برای حکم به نقاء و پاکی مجرای بول کافی نیست.
علت اینکه زن لازم نیست استبراء کند، این است که دلیلی بر استبراء زن نیست. مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که روایاتی که در رابطه با استبراء وارد شده است، درباره مردان وارد شده است. بنابراین، زن لازم نیست که استبراء کند لذا اگر بعد از اینکه بول کرد، رطوبتی از او خارج شود، محکوم به طهارت است.
مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «نعم، الأولى أن تصبر قليلًا و تتنحنح و تعصر فرجها عرضاً و على أيّ حال الرطوبة الخارجة منها محكومة بالطهارة و عدم الناقضية ما لم تعلم كونها بولا»[2].
به نظر مرحوم سید (ره)، بهتر این است که زن بعد از خروج بول کمی صبر کند و تنحنح کند و عورتش را از عرض فشار دهد تا اگر چیزی در مجرای بول باقی مانده است، خارج گردد. به هر حال، رطوبتی که بعد از بول از زن خارج شود، محکوم به طهارت است و مادامی که نسبت به بول بودن آن رطوبت علم نداشته باشد، ناقض وضو نیست.
علامه حلی (ره) فرموده است: «الرّجل و المرأة في ذلك سواء و كذا البكر و الثّيّب لأنّ مخرج البول غير موضع البكارة و الثّيوبة»[3]؛ مرد و زن در استبراء مساویند و همچنین، زن باکره و ثیّبه نیز مساویند [و باید استبراء کنند] زیرا مخرج بول غیر از موضع بکارت و ثیوبت است.
نظر مختار: به نظر میرسد که استبراء جنبه تعبّدیت ندارد [تا گفته شود که چون لفظ «رجال» در روایات آمده است، نمیتوان استبراء را به نساء سرایت داد و باید به مورد نص اکتفا شود]، بلکه فلسفه لزوم استبراء، حصول اطمینان به نقاء و پاکی مجرای بول است لذا همانطور که علامه (ره) فرمود، در لزوم استبراء فرقی بین زنان و مردان نیست [خلافاً لآیة الله خویی (ره)]، لذا بهتر است که زنان نیز به همان کیفیتی که مرحوم سید (ره) فرمود، استبراء کنند.
مسأله 451: «من قُطِع ذكرُه يَصنع ما ذُكر فيما بقي»[4].
به نظر مرحوم سید (ره)، کسی که آلت ذکوریت او قطع شده است، در آنچه که از آلتش باقی مانده است، استبراء میکند [؛ مثلاً اگر کسی سر آلتش قطع شده است، سه بار از مقعد تا آلت رجولیت و سه بار نیز از انتهای آلت تا باقیمانده آلت میکشد و سه مرتبه فشار دادن سر آلت از او ساقط است].
دلیل حکم مذکور، این است که هدف از استبراء، حصول نقاء و پاکی مجرای بول است لذا بین کسی که آلتش قطع شده است و کسی که آلتش سالم است، فرقی نیست. بنابراین، شخص باید نسبت به آنچه از آلت باقی مانده است، استبراء نماید.
به علاوه، اطلاق روایت حفص بختری مقطوع الذکر را نیز شامل میشود:
عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ فِي الرَّجُلِ يَبُولُ؛ قَالَ: «يَنْتُرُهُ ثَلَاثاً ثُمَّ إِنْ سَالَ حَتَّى يَبْلُغَ السُّوقَ فَلَا يُبَالِي»[5].
حفص بختری در روایت مذکور از امام صادق در رابطه با مردی که بول میکند، نقل کرده است که حضرت (ع) فرمود که سه بار بول را [به وسیله کشیدن] جذب میکند، پس از آن، اگر رطوبتی از او خارج شود، مشکلی ندارد.
تعبیر «يَنْتُرُهُ ثَلَاثاً» مقطوع الذکر را نیز شامل میشود. بنابراین، مقطوع الذکر نیز باید استبراء کند.
مسأله 452: «مع ترك الاستبراء يحكم على الرطوبة المشتبهة بالنجاسة و الناقضية و إن كان تركه من الاضطرار و عدم التمكّن منه»[6].
به نظر مرحوم سید (ره)، در صورت ترک استبراء به نجاست و ناقضیت رطوبت مشتبه حکم میشود [، یعنی اگر رطوبتی از شخص خارج شود و مشکوک باشد که بول است یا بول نیست، محکوم به نجاست است و ناقض وضو نیز میباشد]؛ هرچند که ترک استبراء به خاطر اضطرار و عدم تمکّن از استبراء باشد.
دلیل حکم مذکور در کلام مرحوم سید (ره)، این است که ادلهای که بر نجاست رطوبت قبل از استبراء دلالت میکند و ادلهای که بر این دلالت دارند که رطوبت مذکور، ناقض وضو است، حاکی از این مطلبند که طهارت رطوبت و عدم انتقاض وضو از آثار مترتبه بر استبراء است. بنابراین، در فرضی که شخص استبراء نکند، هرچند که شخص متمکن از استبراء نباشد، شخص اطمینان و علم عادی دارد که رطوبت بولیه در مجرای بول باقی مانده است لذا به نجاست رطوبت باقی مانده حکم میشود و جایی برای اجرای قاعده طهارت باقی نمیماند چون عدم استبراء، اماره بر بولیت رطوبت باقی مانده در مجرای بول است لذا اماره بر اصل طهارت مقدم است و به نجاست رطوبت مذکور، حکم میشود.
ان قلت: ممکن است گفته شود که با تمسک به حدیث رفع، مورد اضطرار و عدم تمکن برداشته میشود لذا اگر شخصی به خاطر اضطرار و عدم تمکن نتوانست استبراء کند، رطوبتی که در مجرای بول باقی مانده است و بعد خارج میشود، محکوم به طهارت است و ناقض وضو نیست.
قلنا: حدیث رفع به تکالیف الزامیهای که متوجه مکلف شده است، مربوط میشود، به خاطر فعلی که از روی اختیار از مکلف صادر میشود. اگر شخصی از روی اختیار روزه خود [که تکلیفی الزامی است] را در ماه مبارک رمضان افطار کند، باید کفاره بدهد، ولی اگر شخص مضطر به افطار روزه خود در ماه مبارک رمضان گردد یا او را مجبور کنند که روزه خود را افطار کند، کفاره بر او واجب نمیشود. اما گاهی تکالیفی [هرچند الزامی] به سبب امر غیر اختیاری متوجه مکلف شده است، مثل اینکه اصابت بول به لباس موجب نجاست آن میشود و شستن و تطهیر آن واجب میگردد که حکم نجاست و وجوب غَسل بر اصابت بول مترتب شده است، حال اگر بدون اختیار و از روی اضطرار بول به لباس او اصابت کرد [؛ مثلاً با زور بر لباس او بول کردند]، در این صورت، نمیتوان با تمسک به حدیث رفع به عدم وجوب غَسل لباس مذکور حکم کرد. در مانحنفیه نیز مطلب از همین قرار است، یعنی حکم نجاست و انتقاض وضو بر خروج رطوبت از مجرای بول [که بعد از بول و قبل از استبراء خارج شده است] مترتب شده است و خروج آن رطوبت نیز از افعال تحت اختیار شخص نیست لذا هرچند که شخص تمکن از استبراء نداشته باشد، حکم نجاست و انتقاض وضو ثابت است و بین حالت اختیار و اضطرار فرقی نیست.
مسأله 453: «لا يلزم المباشرة في الاستبراء، فيكفي في ترتّب الفائدة أن باشره غيره كزوجته أو مملوكته»[7].
به نظر مرحوم سید (ره)، مباشرت در استبراء لازم نیست. بنابراین، مباشرت زوجه یا مملوک شخص، در ترتب فایده [بر استبراء] کفایت میکند.
دلیل حکم مذکور، این است که ملاک حصول نقاء و پاکی در مجرای بول است لذا فرقی نمیکند که این پاکی با مباشرت شخص دیگری حاصل شود یا بدون مباشرت دیگری حاصل گردد.
«والحمدلله رب العالمین»