فصل فی الحیض 1402/02/30

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                      تاریخ: 30 اردیبهشت 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                                         مصادف با: 29 شوال 1444                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1402-1401                                                                                              جلسه: 87   

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه جلسه گذشته

 

بحث در رابطه با مقام دوم [، یعنی سخنان و کلمات فقها در رابطه با امتناع اجتماع حیض با حمل] بود. در این رابطه به کلام ابن ادریس حلّی (ره) اشاره شد و مورد بررسی قرار گرفت.

 

کلام ابن جُنید اسکافی (ره)

 

مرحوم علامه حلّی (ره) [که خودش قائل به امکان اجتماع حیض با حمل است]، در کتاب مختلف، به نقل از مرحوم ابن جُنید (ره) فرموده است: «و قال ابن الجنيد: لايجتمع حمل و حيض و هو اختيار ابن إدريس و الذي اخترناه في كتبنا انها قد تحيض»[1]؛ ابن جنید گفته است که حیض با بارداری جمع نمی‏شود، اما آنچه ما در کتاب‏هایمان اختیار کردیم این است که زن باردار، حیض می‏شود [و این حاکی از این است که اجتماع حیض با حمل ممکن است].

 

بنابراین، مرحوم علامه حلی (ره) بر خلاف ابن ادریس حلّی (ره) و ابن جُنید اسکافی (ره) قائل به اجتماع حیض با حمل است و در کتاب‏های خود؛ از جلمه منتهی[2]، تحریر[3]، قواعد[4] به این مطلب اشاره کرده است.

 

ابن جُنید (ره) فرموده است که وجه اینکه یائسه حیض نمی‏بیند غلبه است و این غلبه در زن باردار نیز وجود دارد، یعنی چون غالباً زن یائسه حیض نمی‏بیند، گفته‏اند که یائسه، حائض نمی‏شود و این غلبه در حُبلی (زن باردار) نیز وجود دارد، یعنی زنان باردار نیز غالباً حیض نمی‏بینند لذا حُبلی نیز به دلیل غلبه حیض نمی‏بیند.

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است:

 

اولاً، جریان غلبه [، به این نحو که گفته شود که غلبه عدم رؤیت دم حُبلی در حکم غلبه عدم رؤیت دم یائسه است،] قیاس است و در مذهب شیعه، قیاس جایگاهی ندارد و در احکام نمی‏توان با استناد به قیاس، حکم صادر کرد؛

 

ثانیاً، قیاس مذکور، قیاس مع‏الفارق است چون در باب یائسه، نص و روایت وجود دارد که حدّ یائسگی را معیّن کرده‏اند و گفته‏اند که سنّ یائسگی برای زنان سیّده شصت سال و برای زنان غیر سیّده پنجاه سال است بنابراین، اینکه در باب یائسه گفته می‏شود که زن یائسه، حیض نمی‏بیند به این خاطر است که از طرف شارع محدَّد به سن شده است و مقتضای نصوص این است که یائسه خون حیض نمی‏بیند و از باب غلبه نیست.

 

پس اولاً تشبیه باب حُبلی به باب یائسه قیاس است و قیاس معتبر نیست، ثانیاً، قیاس مذکور، مع‏الفارق است زیرا اینکه زن یائسه خون حیض نمی‏بیند از باب غلبه نیست، بلکه از باب نص است، به خلاف باب حُبلی که روایات کثیره‏ای وجود دارند که بر این دلالت دارند که زن باردار خون حیض می‏بیند و دلیلی اقامه نشده است که زن باردار هیچ‏گاه خون نمی‏بیند و غلبه نمی‏تواند دلیل قانع کننده‏ای باشد.

 

بررسی قول سوم

 

قول سوم، قول به تفصیل است.    

 

تفصیل اول، این است که جمعی از بزرگان بین خونی که زنِ باردار قبل از آشکار شدن حمل [به حرکت بچه و امثال آن] می‏بیند و بین خونی که بعد از آشکار شدن حَمل می‏بیند، تفصیل داده‏اند، به این نحو که گفته‏اند که خونی که زن باردار قبل از آشکار شدن حمل می‏بیند خون حیض است، ولی خونی که که زن باردار بعد از آشکار شدن حمل می‏بیند خون حیض نیست.

 

مرحوم شیخ طوسی (ره) از قائلین به این تفصیل است و فرموده است: «الحامل عندنا تحيض قبل أن يستبين حملها، فاذا استبان فلا حيضَ»[5]؛ زن باردار نزد ما [امامیه]، قبل از اینکه حملش آشکار شود حیض می‏شود، پس اگر حمل آشکار شود، حیض نمی‏شود.

 

مرحوم ابن ادریس حلی (ره) [با اینکه در بررسی قول به امتناعِ اجتماع حیض با حمل، قائل به امتناع شده بود] در جای دیگر قائل به تفصیل شده است و فرموده است: «و الحبلى الحامل المستبين حملها اختلف قول أصحابنا و اختلفت أخبارهم، فبعض منهم يقول انّها تحيض و حكمها حكمها قبل حملها و منهم و هم الأكثرون المحصّلون يذهبون إلى أنّها لا ترى دم الحيض و لا تحيض و أيّ دم تراه فهو دم استحاضة أو فساد و هذا هو الصّحيح و به افتي و أعمل»[6]؛ در رابطه با زن بارداری که حملش آشکار شده است، اقوال مختلف است، بعضی گفته‏اند که حیض می‏شود و حکم قبل از بارداری را دارد [، یعنی همان‏گونه که قبل از بارداری، خون حیض می‏دید، اکنون که حملش آشکار شده است نیز خون حیض می‏بیند] و بعضی از آنها که تعدادشان بیشتر است، گفته‏اند که زن بارداری که حملش آشکار شده باشد حیض نمی‏شود و هر خونی را که ببیند یا خون استحاضه است یا خون عفونت، جراحت و امثال آن است و این قول، قول صحیح است و من نیز به آن فتوا می‏دهم و عمل می‏کنم.

 

مرحوم کیدَری (ره) [از فقهای قرن ششم] نیز در کتاب إصباح الشيعة بمصباح الشريعة [که کتاب معتبری است و کل ابواب فقه از طهارت تا دیات در آن جمع شده است و مرحوم صاحب جواهر (ره)، فاضل هندی (ره)، شهید ثانی (ره) و غیره به این کتاب ارجاع داده‏اند و از این کتاب نقل قول کرده‏اند] فرموده است: «و لايكون الحيض قبل تسع سنين و لا بعد خمسين سنة و روي أنه في القرشيات يمتد إلى ستين و لا يكون للحامل المستبين حملها و أقل مدة الحيض ثلاثة أيام متواليات»[7]؛ حیض قبل از نُه سالگی و بعد از پنجاه سالگی نمی‏باشد و روایت شده است که در زنان قرشیّه تا شصت سالگی ادامه می‏یابد و زن بارداری که حملش آشکار است نیز حیض نمی‏شود و کمترین مدت حیض این است که شخص سه روز متوالی خون ببیند.

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که فقط این سه فقیه بزرگ (مرحوم شیخ طوسی (ره)، مرحوم ابن ادریس حلّی (ره) و مرحوم کیدری (ره)) قائل به این تفصیل شده‏اند و در کلمات سایر فقها چنین تفصیلی نیامده است. بنابراین، نمی‏توان بر تفصیل مذکور، ادعای اجماع کرد [آن‏گونه که مرحوم ابن ادریس حلّی (ره) ادعای اجماع کرده است] و جایی برای ادعای اجماع و تسالم بر تفصیل مذکور، نیست.

 

دلیل قائلین به تفصیل مذکور

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که مستند فتوای فقهایی که در این مسأله قائل به تفصیل شده‏اند اعتماد به روایاتی است که قائلین به امتناع اجتماع حیض با حمل به آنها استناد کرده بودند که حاکی از این بود که زن وقتی که باردار می‏شود بچه در رَحِم او از خون حیض که در رَحِم حبس شده است، تغذیه می‏کند، یعنی قائلین به تفصیل نیز به آن روایات استناد کرده و می‏گویند که حَمل قبل از آشکار شدن نیازی به تغذیه ندارد ولی بعد از آشکار شدن نیاز به تغذیه پیدا می‏کند لذا از خون حیض که در رَحِم حبس شده است به عنوان تغذیه استفاده می‏کند و چیزی از آن خون باقی نمی‏ماند تا به عنوان خون حیض از رَحِم خارج شود. روایت ذیل از جمله آن روایات است؛

 

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ مُقَرِّنٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: سَأَلَ سَلْمَانُ عَلِيّاً (ع) عَنْ رِزْقِ الْوَلَدِ فِي بَطْنِ أُمِّهِ؛ فَقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَبَسَ عَلَيْهِ الْحَيْضَةَ فَجَعَلَهَا رِزْقَهُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ»[8].

 

امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که سلمان از امام علی (ع) درباره رزق بچه در شکمِ مادرش سؤال کرد، آن حضرت (ع) در پاسخ سلمان فرمود که خداوند تبارک و تعالی خون حیض را برای او حبس کرده است، پس خون حیض را رزق او در شکم مادرش قرار داده است.

 

پاسخ از دلیل مذکور

 

درست است که خون حیض، غذا برای بچه‏ی داخل رَحِم است، لکن این با دیدن خون حیض از طرف زن باردار منافات ندارد زیرا چه بسا مقداری از خون حیض به عنوان غذای بچه در رَحِم حبس شود و بچه‏ی داخل رَحِم از آن تغذیه کند، لکن مازاد بر آن به صورت خون حیض از رَحِم خارج می‏شود لذا امکان دارد که زنِ باردار خون حیض ببیند، هرچند که حمل آشکار شده باشد. بنابراین، تفصیل مذکور، وجهی ندارد.

 

همچنین، روایت صحیحه أبی المغراء نیز بر این مطلب دلالت دارد که زنِ بارداری که حَملش آشکار شده باشد خون حیض می‏بیند؛

 

عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْحُبْلَى قَدِ اسْتَبَانَ ذَلِكَ مِنْهَا تَرَى كَمَا تَرَى الْحَائِضُ مِنَ الدَّمِ، قَالَ: «تِلْكَ الْهِرَاقَةُ، إِنْ كَانَ دَماً كَثِيراً فَلَا تُصَلِّينَ وَ إِنْ كَانَ قَلِيلًا فَلْتَغْتَسِلْ عِنْدَ كُلِّ صَلَاتَيْنِ»[9].    

 

ابی المغراء (کنیه حُمید بن مثنّی) از امام صادق (ع) در رابطه با زن بارداری که خونی می‏بیند که همانند خونی است که زن حائض می‏بیند، سؤال کرد [که وظیفه‏اش چیست؟]، آن حضرت (ع) در پاسخ فرمود که اگر آن خون زیاد باشد [در این صورت، حیض است] نماز نمی‏خواند ولی اگر آن خون کم باشد [، یعنی کمتر از سه روز باشد] نمازش را می‏خواند.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. علامه حلی، مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، ج1، ص356.  

[2]. علامه حلی، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج1، ص196، سطر22.

[3]. علامه حلی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية (ط- القديمة)، ج1، ص13، سطر26.

[4]. علامه حلی، قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، ص14، سطر11.

[5]. شیخ طوسی، الخلاف، ج1، ص239.

[6]. ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى، ج‌1، ص150.  

[7]. محمد بن حسين،‌ قطب الدين كيدرى، إصباح الشيعة بمصباح الشريعة، ص34.

[8]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص333، ح13.

[9]. همان، ص331، ح5.

 

Please publish modules in offcanvas position.