IMAGE وضعیت حقوق زن در جوامع غربی را به چالش بکشیم / پژوهش هنوز مهمان ناخوانده آموزش است1403/02/26
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
  حضرت آیت الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» با بیان اینکه در مواجهه با دشمن، مطالبه... Read More...
IMAGE حضور رئیس جمهور در جلسه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جمهور با حضور در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسه‌ای با اعضای این نهاد... Read More...
IMAGE در وصول مالیات، رضایت عامه مدنظر باشد1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتند: معتقدیم که نفت ثروتی است که باید برای... Read More...
IMAGE کلید درب‌های فضای مجازی را در اختیار بگیرید1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت مدیریت فضای مجازی گفتند:... Read More...

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: بزرگداشت دکتر مفتح- جایگاه عالم                                                   تاریخ: 93/09/24

مکان: قم

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

قال امیر المومنین (ع): «إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً وَفَّقَهُ‏ لِإِنْفَاذِ أَجَلِهِ‏ فِي أَحْسَنِ عَمَلِه‏»[1]

قبل از آغاز سخن ایام و مناسبت­های حزن و اندوه آل­الله و رحلت جانگداز نبی گرامی اسلام و سبط اکبر امام مجتبی و هشمین امام و پیشوا وجود مقدس آقا علی ابن موسی الرضا (ع) را خدمت همه شما اساتید، فرهیختگان، دانشجویان عزیز صمیمانه عرض تسلیت دارم.

جلسه بسیار ارزشمندی است و به مناسبت شهادت عالمی عامل، دانشمندی برجسته، سخنوری چیره دست، استادی فرزانه، مجاهدی خستگی ناپذیر، منادی وحدت حوزه و دانشگاه، شهید جاوید آیت الله دکتر مفتح، تشکیل یافته است.

من از برادر بسیار عزیز و بزرگوارم حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر امام و همه شما دانشجویان که امروز میزبان این جلسه هستید، از بیت شریف و همه دست اندرکاران لازم می­دانم تقدیر و تشکر کنم.

نکته اول: شهید آیت الله مفتح از یک سو یک عالم و از سوی دیگر است یک شهید است. می­خواهیم مروری داشته باشیم به آموزه­های دینی خود که جایگاه عالم و شهید چه جایگاهی است.

نکته دوم: ویژگی­های این عالم فرزانه در طول دوران حیات پربارش چه بوده است؟

نکته سوم: این شهید عزیز در راهوحدت حوزه و دانشگاه به شهادت رسید، ما باید ببینیم مقصود از این وحدت چه بود و امروز رسالت حوزویان و دانشگاهیان در رابطه با وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟

در رابطه با مسئله جایگاه عالم انسان با تعبیرات بهت آوری روبه رو و مواجه می­شود. قرآن گاهی نور و ظلمت را با هم مقایسه می­کند و گاهی اعمی و بصیر را با هم مقایسه می­کند، که اساساً قابل مقایسه نیستند و گاهی عالم و جاهل را مقایسه می­کند. « هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لايَعْلَمُون‏»[2] بین دو مقوله عالم و جاهل فرسنگ ها فاصله است. رسول گرامی اسلام (ص) می­فرماید:« أَكْرَمَ‏ الْعِبَادِ إِلَى‏ اللَّهِ‏ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ الْعُلَمَاء».[3]

گرامی­ترین انسان­ها و بندگان خدا در نزد خدای متعال بعد از سلسله انبیای الهی، عالمان دین هستند. در کلام نورانی مولاامیرالمؤمنین (ع) آمده است: « زِيَارَةُ الْعُلَمَاءِ أَحَبُ‏ إِلَى‏ اللَّهِ تَعَالَى مِنْ سَبْعِينَ طَوَافاً حَوْلَ الْبَيْت‏».[4] زیارت علماء در نزد خدا محبوب­تر از هفتاد طواف دور کعبه است.

«أَنَ‏ اللَّهَ‏ يُطَاعُ‏ بِالْعِلْمِ‏ وَ يُعْبَدُ بِالْعِلْمِ وَ خَيْرُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَعَ الْعِلْم‏».[5] در مکتب اسلام از علم و دانش تمجید شده است. پرستش در سایه علم است. کسی که دنبال سعادت دنیا و آخرت است باید در فضای علمی گام نهد. این تعبیراتی است از هزاران تعبیرات دیگر، که در این مجال و فرصت اندک نمی­گنجد.

لذا شهید عزیز ما که ظاهراً امسال، سی و پنجمین سالگرد شهادت اوست از زمره این آدمان است. در تعبیری از رسول گرامی اسلام (ص) دیدم که « حُضُورَ مَجْلِسِ‏ عَالِمٍ‏ أَفْضَلُ‏ مِنْ حُضُورِ أَلْفِ جَنَازَةٍ وَ مِنْ عِيَادَةِ أَلْفِ مَرِيضٍ وَ مِنْ قِيَامِ أَلْفِ لَيْلَةٍ وَ مِنْ صِيَامِ أَلْفِ يَوْم‏».[6]

یعنی در یک جلسه­ای که یک عالم نشسته است، فقط حضور پیدا کردن در آن مجلس از مشایعت و تشییع هزار انسان مؤمن،عیادت هزار مریض، شب را تا به صبح به عبادت سپری کردن، روزه ی هزار روز گرفتن، افضل است. شما ببینید که چقدر ثواب برای تشییع یک انسانی که از این دار دنیا رفته است در روایات ما آمده است. گاهی انسان به عیادت یک مریض می­رود و کلی تعریف می­کند که امروز ما توفیق پیدا کردیم و به عیادت رفتیم، ولی همراهی با عالم نه تنها با آن برابری نمی­کند بلکه می­گوید افضل از این اعمال است.

این توصیفات برای چه عالمی است؟ این همه تعریف، تمجید، تکریم و احترام هم در کتاب الهی و هم در کلمات نورانی پیامبر و اهل بیت، چند مشخصه درباره اینچنین عالمان بیان شده است که من معتقد هستم همه این مشخصات در این شهید بود.

1. خداترسی: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»[7]. ویژگی بارز یک عالم، خداترسی است و آن عالمی در نزد خدا عظمت دارد که دارای ویژگی « يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء » باشد.

2. مرزبانی.

ویژگی دیگر عالمان دین مرزبانی است یعنی از مرزهای فکری و اعتقادی و باورها پاسداری کردن و مرزبانی کردن. یعنی اگر در یک محیطی وارد شدند و احساس کردند که مرزهای اعتقادی مورد تهدید است در آن جا مقاومت و پاسداری کنند. «عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ‏ فِي الثَّغْرِ الَّذِي يَلِي إِبْلِيس‏».[8] یک مرزبان جغرافیایی داریم و یک مرزبان اعتقادی، شهید عزیز ما مرزبان اعتقادی است که اگر مرزبانان اعتقادی نباشند، تا از باورها مرزبانی کنند مرزبانان جغرافیایی و مرزبانان کشور هم نخواهند بود. باید فکر، نگاه، رویکرد و جهت گیری ساخته شود تا انسان به این باور برسد که زمان هجمه دشمن از مرزها پاسداری کند.

3. بدعت ستیزی.

 عالمانی این چنین تکریم می­شوند که بدعت­ستیز هستند. یعنی اگر در جامعه باب خرافه و بدعت باز شد و هر کسی تفسیری از دین کرد و به دلخواه خود تفسیر کرد، این عالمان هستند که قدم در میدان بدعت ستیزی می­گذارند و با بدعت ها، خرافات و پدیده­های نو و بی حساب و کتاب که وارد دین شده است با آن مبارزه می­کنند؛ حتی به قیمت اینکه جان و آبروی آن­ها در معرض خطر قرار گیرد. «إِذَا ظَهَرَتِ‏ الْبِدْعَةُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَه‏»[9] اگر بدعتی در جامعه پدیدار شد عالم باید سینه سپر کند و بایستد و نترسد. عالمی این همه مورد تکریم است که نفع او به جامعه برسد و خیرخواه جامعه باشد. امام باقر می­فرماید: « عَالِمٌ‏ يُنْتَفَعُ‏ بِعِلْمِهِ‏ أَفْضَلُ‏ مِنْ‏ سَبْعِينَ‏ أَلْفَ عَابِد».[10] اگر عالمی تأثیرگذار در جامعه باشد و خیر او به جامعه برسد از هفتاد هزار عابد که تنها به عبادت بسنده می­کند و تأثیر در جامعه ندارند و خیر او به جامعه نمی­رسد، بالاتر است.

 یک تعبیری در رابطه با فقیه و عالم دیدم که می­فرماید:«أَلَا إِنَ‏ الْفَقِيهَ‏ مَنْ أَفَاضَ عَلَى النَّاسِ خَيْرَه‏»[11] آیا می­دانید دانشمند و عالم چه کسی است؟ کسی است که خیر او به همه مردم برسد و همه مردم احساس کنند که از وجود این عالم بهره می­برند و استفاده می­کنند.

«وَالَّذينَجاهَدُوافينالَنَهْدِيَنَّهُمْسُبُلَنا»[12]. عالم در سختی­ها و بحران­ها و آن جایی که همه احساس ترس می­کنند،باید بایستد و لذا من همین جا این نکته را اشاره کنم که رمز ماندگاری و جاودانه بودن عالمان دینبه خاطر سه ویژگی است. اگر امروز از این شهید وهم­دوره­ای های این چنین یاد می­شود به خاطر همین سه ویژگی است.

هدف اگر متعالی و برای خدا شد و نه برای منفعت، این انسان و این حرکت ماندگار است. قرآن تعبیر جالبی دارد:«فَأَمَّاالزَّبَدُفَيَذْهَبُجُفاءًوَأَمَّامايَنْفَعُالنَّاسَفَيَمْكُثُفِيالْأَرْضِ»[13]. کف روی آب با حباب ها می­رود اما آنچه می­ماند آبی است که به حال مردم نفع و فایده دارد.

ویژگی دوم و رمز ماندگاری این عالمان ما این است که ویژگی محیط و شرایط خاص را به خوبی درک کرده­اند و زمان شناس بوده­اند.درک درستی از محیط پیرامون خود داشته­اند، انسان­هایی که حقیقت­ها را خوب می­توانند ببینند و بجا و به موقع می­توانند تشخیص بدهند، این افراد ماندگار هستند. روح حق­خواهی و روح عدالت طلبی، این­ها انسان را ماندگار می­کند و این شهید عزیز ما این شکل بود. همان­طور که فرزند ارزشمند ایشان فرمودند که خوب تشخیص می­داد و پای این تشخیص می­ایستاد. معروفی می­گویند چراغ را در روزِ روشن آوردن خاصیتی ندارد، در شب­های مهتابی چراغ روشن کردن فایده کمتری دارد، اما زمانی که شب دیجور و ظلمانی است، اگر یک چراغ سوسو هم کند آن کسی که راه بیابان را گم کرده است راه را پیدا می­کند.

در شرایط خفقان انسان­ها را دستگیر می­کنند، شکنجه و تبعید می­کنند و آسایش و آرامش را از انسان و خانواده او سلب می­کنند. ماه­ها چهره بچه را نباید ببیند. در این فضا به میدان آمدن کار ساده­ای نیست و شهید عزیز ما این چنین بود. در قم از آموزش و پرورش او را اخراج  و تبعید می کنند، به زندان می­برند و شکنجه می­دهند. از این مسجد بیرون می­کنند ولی به مسجد دیگر می­رود. یعنی وظیفه، مدام برای یک انسان تداعی می­کند که وظیفه تعطیل پذیر نیست. این شخصیت عالمی است که درس آیت الله العظمی بروجردی، امام، علامه طباطبایی و بزرگان دیگر رفته است و از خرمن علم آن­ها استفاده کرده است و به مرتبه عالی اجتهاد رسیده است ولی احساس می­کند که هدف متعالی­تری دارد. تنها حوزه و تدریس در حوزه کافی نیست. باید در سنگر دانشگاه قدم بگذارد و تا مرحله تحصیلات عالیه در دانشگاه پیش می­رود و بعد احساس می­کند یک عالم جامع شده است. هم حوزه را می­شناسد و هم دانشگاه را می­شناسد، حرف او هم در حوزه و هم در دانشگاه تأثیرگذار است و بعد که توسط آیت الله شهید مطهری دعوت می­شود به دانشکده الهیات برای تدریس، او احساس می­کند فضای دانشکده یک فضای عادی نیست. اسم دانشکده،الهیات است ولی افکاری که در آن­جا است، افکار الهیاتی نیست، مارکسیست­ها و دیگران برنامه دارند.

« ادْعُ‏ إِلى‏ سَبيلِ‏ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة»[14] نکته­ای که من در سخنرانی رهبر فرزانه انقلاب در سالگرد ایشان دیدم نکته جالبی بود و آن نکته راجع به شهید این بود که ایشان تلاش می­کردقبل از اینکه خودشان مطرح شوند، همیشه دیگران را مطرح کند. این افراد ماندگار هستند و برای خدا کار می­کنند.

 نکته سوم آگاهی و بصیرت است.

انسان­های بصیر، دوست و دشمن را می­شناسند و این افراد خوب می­توانند تأثیرگذار در جامعه باشند و ایشان شهید هم شد و بر کرامت او افزوده شد. «فَوْقَ‏ كُلِ‏ ذِي‏ بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِر»[15] می­فرماید بالاتر از هر خوبی، خوبی وجود دارد تا جایی که انسان به شهادت برسد و اگر انسان به شهادت برسد بالاتر از آن خوبی دیگر وجود ندارد. این کلام خاتم انبیاء محمد مصطفی(ص) است.

ایشان امام را به موقع شناخت و از روزی که امام را شناخت از این مسیر یک لحظه عدول نکرد. زمانی که امام چه در خارج و چه در داخل کشور هستند ایشان مدافع امام هستند و سنگر به سنگر در کنار امام هستند. در مسجد جاوید شخصیت­های بزرگ و طراز اول را دعوت می­کند و جمعیت­های سنگینی را به مسجد جذب و جلب می­کند. مسجد را تعطیل می­کنند و ایشان را زندان می­کنند و دو سال زندان می­برند. حرف­هایی به خصوص برای نسل جدید ما کمی روشن نیست، من خواهش می­کنم عزیزانمان به موزه زندان ساواک بروند و ببینند که چه اتفاقاتی افتاده است و این انقلاب به راحتی امروز به دست من و شما نرسیده است.

 ما سر سفره­ای آماده نشسته­ایم، خون دل­ها، در به دری­ها، تحمل مشکلات، از زندان و دوران سختی که آزاد می­شود در کنار حسینیه ارشاد در مسجد قبا مشغول می­شود؛ که یادآورد مسجد قبای نبی گرامی اسلام است، دوباره آن­جا برنامه­ریزی می­کند و آن راهپیمایی عظیم و نماز عید فطر قیطریه را برنامه­ریزی می­کند که نه تنها بُعد کشوری پیدا کرد بلکه بعد جهانی پیدا کرد. آن جمعیت زیر اسلحه­ها و سر­نیزه­های دشمن به نماز ایستادند. در سال پنجاه و هفت دوباره اعلام شد ولی دشمن در عین حال که ادعای فضای باز سیاسی کرده بود، آن منطقه را محاصره کردند و جمعیت به سمت جنوب تهران آمد و ایشان در مسیر راه آن­چنان مورد اذیت قرار گرفت که با قنداق تفنگ و سر­نیزه او را مجروح کردند و به ساختمان و منزلی نزدیک بردند و جمله ماندگاری از ایشان ماند که شخص مهم نیست بلکه هدف مهم است و به راهپیمایی خود ادامه دهید.

 این داستان مربوط به شانزدهم شهریور است و روز هفدهم شهریور آن فضا ایجاد شد و در کشور و قتل عام کردند.این شهید زمانی که بعد از پیروزی انقلاب که امام پیروزمندانه برگشتند، رئیس کمیته استقبال امام شد و در کنار شهید مطهری و دیگران، سرپرستی این دانشکده را به ایشان دادند. ایشان معتقد بود که در این دانشکده باید گفتمان دینی و اخلاقی در فضای بین حوزه و دانشگاه به عنوان یک مرکز مهم دینی گسترش دهد. ایشان معتقد بود که دیدگاه­های مختلف در این دانشکده باید طرح و بررسی شود، نگاه ایشان محدود نبود به چند واحد درسی، که در این­جا گذرانده شود بلکه این دانشکده باید یک مرکز گفتگو گفتمان اساسی باشد.

انشاءالله امیدوارم که این راه و مسیر توسط شما دانشجویان عزیز و بزرگوار و توسط شما اساتید محترم و ریاست محترم دانشکده ادامه پیدا کند.، مبارزات این شهید در راستای اهداف امام بود که از دهه سی بود. آن روز امام احساس می­کرد که اگر دو قشر حوزه و دانشگاه با هم کار نکنند و همدل و همراه نباشند کشور نمی­تواند به آن رشد و تعالی لازم برسد.

 چرا این وحدت ضرورت دارد؟

به سه دلیل،

1. ما معتقد هستیم که باید به سمت تمدن اسلامی حرکت کنیم و تجربه نشان داده است که بار سترگ و تمدن بر دوش نخبگان جامعه است. هر نوع گسست و پیوست در میان نخبگان جامعه می­تواند در صورت گسست به شکست، و در صورت پیوست به موفقیت تبدیل شود.اگر دو نهاد مهم حوزه و دانشگاه که در جامعه ما به عنوان نخبگان جامعه هستند، دست به دست هم بدهند، جامعه را به رشد و تعالی می­رساند.

2. با مرور یک سیر تاریخی به خصوص در این صد سال اخیر می­بینیم نهضت­ها و حرکت­های ارزشمندی که رخ داده است در سایه همدلی و همراهی این دو نهاد مقدس یا افراد و چهره­های شاخص این دو نهاد است. نهضت مشروطیت، ملی شدن صنعت نفت ، پیروزی انقلاب اسلامی، محل تحصن روحانیون برای آمدن امام جلوی دانشگاه تهران بود، یعنی حوزویان احساس کردند که باید در دانشگاه تحصن کنند تا دانشجو و طلبه، استاد دانشگاه و استاد حوزه قلبشان برای هم بتپد تا قلب تپنده این ملت به سلامت به ایران برگردد. امام زمانی آمد که هم حوزویان و هم دانشگاهیان به استقبال امام رفتند و بعد از پیروزی انقلاب هم ما شاهد هستیم که حوزویان در کنار دانشگاهیان و دانشگاهیان در کنار حوزویان هستند.

 گاهی من می­شنوم که ما هنوز به آن هدف مطلوب نرسیده­ایم و تا آن هدف مطلوب خیلی فاصله است؛ میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است اینکه عده­ای بذر یأس و نامیدی می­پاشند و می­گویند که بین حوزه و دانشگاه چیزی اتفاق نیفتاده است.

من عرض می­کنم گام­های بسیار بزرگی برداشته شده است و حرکت های بسیار خوبی شده است. آن وحدتی که مورد نظر ما بود این بود که دانشجویان ما و حوزویان یک هدف را دنبال می­کنند و آن هدف متعالی، احیای اسلام ناب محمدی است.

دانشمند ما را در رابطه با جریان هسته­ای ببینید که آن­ها برای چه چیزی شبانه روز تلاش می­کنند جز برای تعالی این کشور و اسلام؟ همان هدفی را تعقیب می­کنند که امام تعقیب می­کرد یعنی عزت اسلام و کشور و در مقابل زورگویان و ظالمان ایستادند. امروز هم دانشجو و هم استاد دانشگاه و حوزویان در یک صف این هدف مقدس را دنبال می­کنند.

 وحدت در عمل و همکاری، باید تحقق پیدا کند که بخش زیادی ازآن در حال انجام است؛ منتها من یک جمله عرض کنم که ما نباید از القای دشمنان غافل باشیم که این یک نکته کلیدی است.

 سرور عزیز ما جناب آقای دکتر امام به این نکته به زیبایی اشاره کردند. اکنون بیش از س و پنج سال از پیروزی انقلاب گذشته، امام آمد، امروز هم سایه رهبر فرزانه انقلاب بر سر ماست و هم دولتی مستقر است و کشور به خوبی اداره می­شود اما گوشه و کنار گاهی انسان احساس می­کند که عده­ای این پیوند و همدلی را نمی­خواهند و به سود آنان و دیگران که می­خواهند از پشت مرزها بر کشور مسلط بشوند، نیست. گاهی اقداماتی می­کنند اما در مقابل این سیل خروشان و این جمعیت انبوهِ مشتاق به وحدت، به نظر بنده کارایی ندارد.

از تشکیل این جلسه با شکوه تقدیر و تشکر داریم ولی کمی غفلت کرده­ایم انشاءالله سال آینده جلسه­ای با شکوه تر در حوزه علمیه قم برگزار خواهیم کرد.

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص181.

[2]. «زمر»: 9.

[3]. بحار الأنوار،ج‏89 ، ص18.

[4]. بحار الأنوار، ج‏1، ص205.

[5]. روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج‏1، ص12.

[6]. بحار الأنوار،ج‏1، ص204.

[7]. «فاطر»: 28.

[8]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص385.

[9]. المحاسن ؛ ج‏1، ص231.

[10]. الكافي، ج‏1، ص33.

[11]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1 ؛ ص17.

[12]. «عنکبوت»: 69.

[13]. «رعد»: 17.

[14]. «النحل»: 125.

[15]. الكافي، ج‏2، ص348.

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: رمز ماندگاری و جاودانگی عاشورا                                                    تاریخ: 93/09/21

مکان: مسجد نارمک تهران

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

«وَ بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِيكَ‏ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ‏ مِنَ‏ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى‏»[1]

خدای بزرگ را بر این لطف و عنایتش سپاس­گزاریم که امشب توفیق عنایت فرمود تا در شب با عظمت اربعین حسینی در محضر شما برادران و خواهران ایمانی باشیم. یکی دوسال قبل نیز توفیق پیدا کردم که شب نهم محرم که متعلق به قمر بنی هاشم بود، در این مسجد با صفا و معنوی و در حضور شما، دقایقی تصدیع کردم. البته آن شب با امشب یک تفاوت دارد، علاوه بر اینکه آن شب، شب نهم محرم بود و امشب اربعین است؛ آن شب، در محضر سرور عزیز و بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا موسوی کاشانی بودیم. ما نیز به همین به خاطر آمده بودیم اما در بین راه تماس گرفتند که در شهرستان هستند و امکان آمدن نیست.

یکی از پرسش­های بسیار مهمی که در رابطه با نهضت سید و سالار شهیدان مطرح است، رمز ماندگاری و جاودانگی حادثه عاشورا است. ما در طول تاریخ، انقلاب­های فراوانی را سراغ داریم که در برهه­ای از زمان شکل گرفته­اند که شاید در آن زمان هم دارای جنب و جوش بودند و طرفداران و پیروانی داشتند، اما به مرور و با گذشت زمان، این انقلاب و حرکت رو به خاموشی گراییده است.  شاید امروز که من و شما با هم صحبت می­کنیم، انقلاب­هایی باشند که حتی نام و اثر و نشانه­ای از آن­ها نیست و به فراموشی سپرده شده­اند، حتی در خاطره تاریخ هم اثر و نشانه­ای از آن­ها نیست. هر حادثه و مکتبی سه ویژگی دارد: 1. تولد 2. اوج 3. فرود. یعنی در جامعه شکل می­گیرند، اوج پیدا می­کنند ، دارای نام و نشان می­شوند و مرحله و ویژگی سوم، فرود آنهاست.

سؤال کلیدی این است که چگونه شد که نهضت عاشورا و قیام سید و سالار شهیدان، از این ویژگی حوادث پیروی نکرده است؟ تولد دارد، اوج هم دارد، ولی فرود ندارد. نه تنها فرود ندارد، بلکه روز به روز بر اوج آن اضافه می­شود.

پدر، برادر و عزیزترین عزیزانمان را از دست می­دهیم، یک سالگرد، دو سالگرد و... می­گیریم ولی ناگهان متوجه می­شویم که دیگر از سالگرد خبری نیست. امروز تلویزیون نشان می­داد که از بیش از پنجاه کشور و با جمعیتی بیش از چهار میلیون و پانصد هزار نفر، به عراق رفته­اند و شعار آن­ها لبیک یا حسین است.در سال 61 از اندونزی، مالزی، افریقا خبری نبود اما بعد از 1375 سال، امروز این جمعیت به کربلا رفته است. این چه عزت و عظمتی است؟ رمز و راز این ماندگاری و این جاودانگی چیست؟

حقیقتاً به شما عرض کنم که تشریح نهضت اباعبدالله (ع) یک دانشگاه است؛ آن هم نه یک دانشگاه معمولی بلکه یک دانشگاه بین اللملی که مرز، عقیده و جغرافیا نمی­شناسد.

دانشجویان این دانشگاه نه تنها شیعیان و مسلمانان هستند، بلکه تمام آزادی­خواهان دنیا از دانشجویان دانشگاه حسین ابن علی (ع) هستند. این دانشگاه در همه رشته­ها دانشجو می­پذیرد، رشته عشق، آزادگی، عاطفه، محبت، وفا و دلدادگی از رشته­های این دانشگاه است و طبعاً فارغ التحصیلان این دانشگاه هم با افتخار،  کارنامه رضا و تسلیم حسین (ع) بودن را دریافت می­کنند. در دانشگاه­های دنیا زمانی که کسی می­خواهد ورود به دانشگاه پیدا کند، می­گویند مدرک تحصیلی قبل از دانشگاه خود را ارائه بدهید و برای ورود به دانشگاه شرط و شروط می‎گذارند، اما دانشگاه امام حسین (ع) یک مدرک می­خواهد و آن عشق است. هر که عاشق است حق ورود به این دانشگاه دارد، نویسنده، اندیشمند، سیاستمدار، مسلمان، غیر مسلمان و جالب این جا است که برای همه طبقات اجتماع با ویژگی عشق و دلدادگی درس و پیام دارد. هیچ کس با ورود به این دانشگاه ناامید برنمی­گردد بلکه بهره می­برد و استفاده می­کند و سرمست از عشق می­شود. لذا می­بینیم نه تنها با پای پیاده که با پای برهنه این مسیر طولانی را طی می­کنند، چون آن جایی که پای عشق به میان بیاید دیگر مانعی جلوی انسان را نمی­گیرد. چه کوچک و بزرگ، میانسال و بزرگسال، همه روانه این دانشگاه هستند.

این یک حادثه نیست، بلکه یک جریان تاریخی است؛ جریان تاریخی با حوادث تفاوت دارد. حوادث می­آیند و می­روند اما جریاناتِ یک جریان تاریخی مانند یک رودخانه خروشانی است که همیشه در حال حرکت است. نهضت عاشورا یک مکتب و جریان فکری است که در طول تاریخ خیلی­ها را به خود جذب کرده است. گاندی می­گوید من از مکتب عاشورا الهام گرفته­ام. امروز هزاران گاندی به صف ایستاده­اند تا به سید و سالار شهیدان ابراز ارادت کنند. امروز دنیا در بهت و ناباوری است و بیست میلیون انسان شوخی نیست. زمانی که عربستان سعودی می­خواهد اعلام کند، که این کشور از چه تعداد انسان میزبانی و پذیرایی کرده است، نهایتاً  جمعیت دو تا سه میلیون را اعلام می­کند. مراسم مخصوص هندوها و بودایی ها یک جمعیتی است ولو طولانی که دو ماه طول می­کشد ولی به جمعیت اربعین نمی­رسد.

امروز شنیده­ام که مقامات کربلا گفته­اند این شهر دیگر جا ندارد. عده­ای بیرون شهر مانده­اند و منتظر هستند تا عده­ای خارج شوند تا آن­ها داخل شوند. آیا این افتخار و عظمت برای شیعه نیست؟

چه چیز باعث شده است که نام و یاد و عشق حسین (ع) بماند و مراسم عزاداری هر سال از سال قبل پرشورتر برگزار شود؟

چند عامل اساسی و کلیدی هست که من امشب به بخشی از آن­ها اشاره می­کنم و هر کجا که این عوامل وجود داشته باشند، ماندگاری قطعی است. اگر بخشی از این عوامل در زندگی ما راه پیدا کند نام و یاد ما، ماندگار است.

اولین عامل، اراده و مشیت الهی است.

به صراحت عرض می­کنم که خدا خواسته است نام حسین (ع) جاودانه بماند. « يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ».[2] خداوند دو نوع اراده دارد: یکی اراده تشریعی و دیگری اراده تکوینی است. تفاوت بین اراده تشریعی و اراده تکوینی در این است که اراده تشریعیاز ناحیه کسانی که مرتبط با این اراده هستند، تخلف­پذیر است اما اراده تکوینی تخلف پذیر نیست. به عنوان مثال: خدا از ما خواسته است که روزه بگیریم، نماز بخوانیم، زکات بپردازیم، امر به معروف و نهی از منکر کنیم و دیندار باشیم، چون رسالت نبی گرام اسلام (ص) یک رسالت جهانی است و مخاطب آن همه مردم هستند نه مردم ایران، یا منطقه­ای خاص از جهان، بلکه همه قاره ها را تحت پوشش قرار می­دهد.پس از خدا از همه می­خواهد که دیندار و خداشناس باشند، این اراده تشریعی است. ولی سؤال این است که آیا همه دیندار هستند؟ همه مؤمن هستند؟ در جامعه ما، در خیابان و بازار ما، آیا همه اهل نماز هستند؟ خیر. در یک خانه پدر و مادر نماز می­خوانند ولی فرزندان نمی­خوانند یا بالعکس. خداوند اراده کرده است و می­فرماید:« أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاة [3]، كُتِبَ‏ عَلَيْكُمُ‏ الصِّيامُ‏ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم‏».[4] از اراده تشریعی حق عده­ای تخلف می­کنند و البته عده­ای هم عمل می­کنند. این همه جمعیت مسلمان و مؤمن و موحدِ پیرو راه دین که در حقیقت پیرو راه اراده تشریعی هستند،امروز در جهان وجود دارند.

در اراده تکوینیِ ذات کبریایی حق، تخلف نیست. یعنی اگر خدا از نظر تکوینی اراده­ای کرد، این اراده دیگر تخلف­ناپذیر است. خداوند اراده کرده است که ما را خلق کند و آفریده است. در اراده­های تکوینیِ حق تخلف نیست. یکی از جاهایی که خدای متعال اراده تکوینی کرده­است، زنده ماندن نور حسین است. گاهی به ما می­گویند این ادعاها چیست که می­گویید؟ برای شما توضیح خواهم داد. نسل جوان دقت کنند و معرفت خود را بالا ببرند و فقط به نام و یاد حسین (ع) بسنده نکنید و با تمام وجود حسین ابن علی (ع) را بشناسید که چه گوهر گرانبهایی داریم و قدر نمی­شناسیم. قرآن می­فرماید: « يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ».[5] بعضی از افراد می­خواهند که نوری را خاموش کنند ولی خداوند این نور را کامل­تر و روشن­تر می­کند ولو کفار نخواهند. یعنی علی­رغم میل باطنی کافران، خداوند اراده کرده است که نورالله را روشن و پرفروغ نگه بدارد. سؤال می­شود که نور خداوند چه ربطی به امام حسین (ع) دارد؟ شما می­گویید نام امام حسین (ع) زنده مانده است و خدا اراده کرده است که نام حسین (ع) زنده بماند، این آیه چه ارتباطی با امام حسین (ع) دارد؟ حسین ابن علی (ع) چنان بزرگ است که به هر مناسبت که مفاتیح را مرور کنید و به دعاها توجه کنید، زیارت امام حسین (ع) را خواهید دید. در زیارت نیمه شعبان، خطاب به امام حسین (ع) است که « أَشْهَدُ أَنَّكَ‏ نُورُ اللَّهِ‏ الَّذِي لَمْ يُطْفَ وَ لَا يُطْفَأُ أَبَدا»[6] یعنی حسین جان شهادت می­دهم که تو نور خدا هستی.

ائمه و امامان ما، نور خداوند هستند و عده­ای می­خواهند نور خدا را خاموش کنند در حالی که نور خدا خاموش شدنی نیست. فردا زیارت اربعین سفارش شده است و خیلی جالب است که یک راوی از یک امام زیارت عاشورا را نقل کرده است و از یک امام دیگر زیارت اربعین را نقل کرده است. بعضی­ها می­گویند که آیا این زیارت­ها سند معتبر دارند؟ این راویزیارت عاشورا را از امام باقر (ع) نقل کرده است وزیارت اربعین را از امام صادق (ع) نقل کرده است.

دومین عامل، برای ماندگاری یک حرکت استوار بودن یک نهضت بر حق خواهی، عدالت خواهی، ظلم ستیزی است و تمام این عناصر یک جا در حادثه عاشورا و جریان کربلا وجود دارد. لذا کل نهضت حسین ابن علی (ع) حق طلبی است، «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَ‏ لَا يُعْمَلُ‏ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا يُتَنَاهَى عَنْه‏»[7] آیا نمی­بینید که به حق عمل نمی­شود و از باطل صرف نظر نمی­شود؟ نهضت حسین ابن علی (ع) ظلم ستیزی است« ما خرجت أشرا و لا بطرا و لا ظالما و لا مفسدا، و إنّما خرجت‏ لطلب‏ الإصلاح في أمّة جدّي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله‏»[8] امام حسین (ع) برای فخر فروشی و تکبر و دنیا طلبی قیام نکرده است بلکه هدف اصلی او اصلاح امت اسلامی است تا جامعه اسلامی در سمت اصلاح حرکت کند. قرآن در تعبیری جالب می­فرماید: « فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ‏ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ »[9] زمانی که آب در یک جوی حرکت می­کند حباب­هایی روی آب قرار می­گیرد و کمی که آب جریان پیدا می­کند این حباب ها از بین می­روند و آب به مسیر خود ادامه می­دهد. تفسیر و تشبیه قرآن می­فرماید این کف­های روی آب از بین می­روند اما کسانی که به مردم سود و نفع می­رساند در زمین می­ماند. یعنی باطل، کف روی آب است و حق، آب ماندگار است.

کسانی که در طول تاریخ با ظلم مبارزه کرده­اند، نام و یاد آن­ها در خاطره­ها هست ولی انسان­هایی که ظلم کردند یا از ظالم حمایت کردند، نام و یادی از آن­ها در تاریخ نیست.

یکی از افراد بنی امیه به دمشق آمد و قبر معاویه را دید که خیلی ویران شده است. سؤال کرد که چرا قبور اجداد ما آباد نیستند ولی قبور اهل بیت (ع) آباد هستند و هرجا که نگاه می­کنیم گنبد و بارگاه باشکوه دارند؟ شخصی جواب داد اینطور نیست که ما قبور اجداد شما را آباد نکرده باشیم. ما به این قبور رسیدگی کرده­ایم و برای آن­ها گنبد و بارگاه خواسته­ایم ولی بعد از چند روز مردم آمده­اند و آن­ها را از بین برده­اند و ما دیگر جرأت نکرده­ایم که دوباره این بناها را بسازیم.

آیا می­دانید متوکل در طول تاریخ چه کرده است؟

کسانی که می­خواستند به زیارت حسین ابن علی (ع) بروند، دست آن­ها را قطع می­کرد. یعنی انسان­هایی که می­خواستند به زیارت بروند یقین داشتند که اگر بروند دستشان قطع خواهد شد. متوکل قبل از اینکه به خلافت برسد اهل ساز و آواز بود و کنیزی می­آمد و  برای او نوازندگی می­کرد و آواز­خوانی می­کرد. بعد از اینکه متوکل به خلافت رسید به صاحب آن کنیز پیام داد که کنیز را برای من بفرستید تا برای من آوازه خوانی کند. به متوکل خبر دادند و گفتند که این کنیز به حج رفته است؛ متوکل تعجب کرد. زمانی که کنیز از سفر آمد به نزد متوکل رفت. متوکل گفت شنیده­ام که به حج رفته بودی، اکنون که وقت حج نیست. کنیز پاسخ داد رفته بودم زیارت حسین ابن علی (ع) چون کمتر از حج نیست. متوکل گفت کار حسین (ع) به جایی رسیده است که تو به کربلا می­روی و می­گویی که حج رفته­ای؟

متوکل دستور داد که قبر حسین (ع) را ویران کنند. چند بار روی قبر سید و سالار شهیدان آب بستند، اما نور حسین ابن علی (ع) خاموش نشد. لذا امروز می­بینیم که چهل روز برای حسین ابن علی (ع) در سراسر جهان عزاداری می­کنند. برادر عزیز ما جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای قرائتی می­گفتند که من در ایام محرم به یک کشور مسافرت کردم. سوال کردم که در این­جا کسی هست که ذکر مصیبت برای امام حسین (ع) داشته باشد؟ گفتند بله؛ یک خانواده شیعه هست. آدرس این خانواده را گرفتم و رفتم دیدم که یک پیرمرد با یک همسر و دو فرزند در آن خانه هستند. ـ بنده تردید دارم که این داستان شب اربعین بوده است یا شب عاشورا ـ وارد این خانه شدیم و گفتیم امشب آمده­ایم تا در روضه بی­ریای شما شرکت کنیم. پیرمرد کتابی را برداشت و شروع به خواندن کرد و ما و زن و فرزندان او به عنوان مستمع گوش می­دادیم.

عامل سوم، اخلاص اباعبدالله است. یعنی کار صرفاً برای خدا است. آن­هایی از عالم برزخ خبر دارند می­گویند با یک نماز دو رکعتی خالص و برای خدا، خداوند همه اعمال را می­پذیرد. کار حسین (ع) برای خدا بود، همه را رها کرد تا خدا را ببیند. آنقدر به امام حسین (ع) توصیه و سفارش کردند تا ایشان نروند و به ایشان گفتند که زن و فرزندان شما را خواهند کشت. حضرت فرمودند:

 

 

تركت‏ الخلق‏ طريّا في هواكا

 

و أيتمت العيال لكى أراكا[10]

 

.

در پایان دو نکته دیگر برای شما بگویم و امیدوارم که در ذهن شما ماندگار شود.

وجود مقدس آقا علی ابن موسی الرضا (ع) یک جمله­ای درباره امام حسین (ع) دارد که می­فرماید: « کلنا سفن النجاة ولکن سفینة جدی الحسین أوسع وفی لجج البحار أسرع »[11] همه ما اهل­بیت (ع) کشتی نجات هستیم اما کشتی حسین (ع) سریع­تر و گسترده است.

وجود مقدس امام هادی (ع) بیمار شدند و به چند نفر از دوستان نزدیک خود سفارش کردند که به نزد ایشان بیایند. حضرت به آن ها فرمودند که به کربلا بروید و تحت قبة الحسین برای من دعا کنید. دوستان امام گفتند که آقا شما امام معصوم و مستجاب الدعوه هستید پس چرا ما را به سوی کربلا می­فرستید که برای شفای شما دعا کنیم؟ حضرت فرمود حسین ویژگی و جایگاه و عظمتی دارد که این عظمت در جای دیگر نیست.

ای کاش امشب کنار مرقد مطهر حسین بن علی (ع) بودیم. از این راه دور می‏گوییم السلام علیک یا ابا عبدالله. امامان ما دور و نزدیک ندارند اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و تردّ سلامی. این باور های اعتقادی ماست که ائمه جای ما را می‏دانند و سلام ما را میدهند.

عطیه می‏گوید روز اربعین رفتیم کربلا. جابر در سن هفتاد سالگی در حالی که نابینا بود. می‏گوید در فرات غسل کرد و لباس پوشید. همینطور که قدم بر می‏داشت ذکر می‏گفت. چون نابینا بود به من عرض کرد که دست مرا روی قبر حسین بگذار. تا دست جابر را روی قبر گذاشتم، جابر بیهوش شد و روی زمین افتاد. پس آنکه بهوش آمد سه بار گفت یا حسین. بعد صدا زد حبیبٌ لا یجیب حبیبه. آقای من چرا جواب جابر را نمی‏دهید؟ عطیه می‏گوید جابر منتظر نماند، خودش جواب خودش را داد. گفت آقا حق داری که جواب من را ندهی چون سر در بدن نداری و رگهای گلویت را بریده اند. عطیه می‏گوید دیدیدم از طرف شام گرد و غباری بلند شد. ما نگران بودیم که نکند مأمورین یزیدیان باشند و ما را دستگیر کنند. کمی دقت کردیم و دیدم کجابه هایی است. به جابر گفتم بشارت باد گویا اهل پیامبر می‏آیند. دیدم جابر به من گفت بشتاب تا به خدمت امام زین العابدین برویم. نزد امام آمدیم دیدیم این نازدانه ها (زینب و ام کلثوم) خودشان را مثل برگ خزان روی قبرها انداختند. ما خدمت امام سجاد رسیدیم امام به سجاد فرمود: والله ههنا قتل رجالنا. جابر میدانی که اینجا مردان ما را کشتند و ذبح اطفالنا و بچه های ما را سر بریدند و از اینجا مصائب زینب آغاز شد...

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. تهذيب الأحكام، ج‏6، ص113.

[2]. «الصف»: 8.

[3]. «البقرة»:  277.

[4]. «البقرة»: 183.

[5]. «الصف»: 8.

[6]. البلد الأمين و الدرع الحصين، ص284.

[7]. تحف العقول ؛ النص ؛ ص245.

[8]. مثير الأحزان ؛ ؛ ص4.

[9]. «الرعد»: 17.

[10]. لهوف منظوم يا معارج المحبة (منظوم فارسى لهوف) ؛ ؛ ص100.

[11]. بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۳۲۲، حدیث ۱۴.

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: بزرگداشت آیت الله کفعمی                                                    تاریخ: 92/08/29

مکان: زاهدان

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

قال رسول الله (ص): «إِنَّ أَكْرَمَ‏ الْعِبَادِ إِلَى‏ اللَّهِ‏  بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ الْعُلَمَاء»[1]

قبل از آغاز سخن لازم می‏دانم از برگزار کنندگان این کنگره آبرومند، به ویژه از سرور عزیز و مکرم، نماینده مقام معظم رهبری در استان و امام جمعه محترم زاهدان، حضرت آیت الله سلیمانی، صمیمانه تقدیر و تشکر کنم. همچنین از همه دست اندر کاران برپایی این جلسه آبرومند و از همه برادران و خواهران، علمای بزرگوار اهل سنت و شیعه که در این جلسه حضور پیدا کرده اند، تقدیر و تشکر کنم.

ابتدا پرسشی مطرح می‏کنم و سخنانم را پیرامون این پرسش مطرح می‏کنم.

 چرا بعد از سی سال همچنان یاد مرحوم آیت الله کفعمی، در این مجلس و محفل زنده است؟ و چرا بزرگان دین و مسئولین و شما مردم عزیز با این شور و نشاط و علاقه در این مجلس حضور پیدا کرده اید؟

حقیقت امر این است که تکریم و بزرگداشت عالمان در میان ملل و اقوام امری مرسوم و ستودنی است اما اسلام بوی سبقت را از همگان برده است. زمانی که ما به قرآن مراجعه می‏کنیم، خداوند بیش از هشتاد مورد در رابطه با علم و عالم و تکریم از عالم، سخن گفته است. در مقایسه انسانهای عالم و جاهل، به صراحت اعلام می‏کند: «هَلْ‏ يَسْتَوِي‏ الَّذينَ‏ يَعْلَمُونَ‏ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون»‏.[2] و نبی گرامی اسلام (ص) در یک جمله بسیار زیبا و ارزشمند سه بار می‏فرماید: «اللَّهُمَ‏ ارْحَمْ‏ خُلَفَائِي»[3]‏ از پیامبر سوال می‏کنند خلفای شما چه کسانی اند؟ حضرت می‏فرمایند: «الَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي وَ يَرْوُونَ أَحَادِيثِي وَ سُنَّتِي فَيُعَلِّمُونَهَا النَّاسَ مِنْ بَعْدِي‏.»[4] کسانی که پیرو راه من هستند و از حدیث و سنت من پیروی می‏کنند. اما تنها بسنده به این مقدار نمی‏کنند و در بین جامعه اسلامی و در بین امت اسلامی آموزه های حدیث و سنت را منتقل می‏کنند.

چه کلامی از این بالاتر که رسول اسلامی در جمله دیگری انبیاء الهی، و سپس علما و بعد از آن شهداء را بعنوان شفعاء، در روز قیامت مطرح می‏کنند.

«الْأَنْبِيَاءَ، ثُمَ‏ الْعُلَمَاءَ، ثُمَّ الشُّهَدَاء»[5]

در جای دیگری می‏فرمایند: «حُضُورَ مَجْلِسِ‏ عَالِمٍ‏ أَفْضَلُ‏ مِنْ حُضُورِ أَلْفِ جِنَازَةٍ وَ مِنْ عِيَادَةِ أَلْفِ مَرِيضٍ وَ مِنْ قِيَامِ أَلْفِ لَيْلَة»[6] نشستن در محضر یک عالم، ارزشش بالاتر از حضور در هزار تشییع جنازه انسان مومن و مسلمان و عیادت هزار مریض و هزار شب زنده داری است. اینها به چه معناست؟ آیا اینها حقیقت است؟ اینها واقعیاتی است که از دهان مبارک پیامبر اکرم (ص) خارج شده است.

همچنین صدیقه کبری (س) از پدرشان نقل می‏کنند که: خدای متعال در قیامت لباس کرامت بر تن عالمان می‏پوشاند. «عَلَى‏ قَدْرِ كَثْرَةِ عُلُومِهِمْ‏ وَ جِدِّهِمْ‏ فِي‏ إِرْشَادِ عِبَادِ اللَّه‏»[7] و هر مقدار که دانششان بالاتر و تلاششان در هدایت جامعه بالاتر باشد به همان مقدار برخوردار از عنایت پروردگار عالم اند.

اینها راجع به یک عالم است. پس بنابراین تعجب نمی‏کنیم اگر می‏بینم بعد از سی سال، نام آیت الله کفعمی برده می‏شود و این جمعیت و بزرگان و علما در مراسم بزرگداشت ایشان حضور پیدا می‏کنند. این حضور، حضور بی حسابی نیست. حضوری است که پشتوانه دارد و پشتوانه اش عبارت است از کلام وحی الهی:« يَرْفَعِ‏ اللَّهُ‏ الَّذينَ‏ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ.»[8] دو دسته دارای ارزش والایی هستند، یکی مومنان و دیگری عالمان دین و چه زیباست که عالم از نظر ایمان و تقوا و پارسایی در اوج باشد.

حتی عالمان دین هم از علما تکریم می‏کنند. به مرحوم آیت الله وحید بهبهانی گفته می‏شود: این جایگاه علمی و عظمتی که در بین مردم پیدا کرده اید از رهگذر چیست؟ ایشان می‏گویند: من کوچکتر از عالمان دین هستم، اما اگر می‏بینید که امروز وحید بهبهانی در جامعه دینی و اسلامی مطرح است، رمز و راز آن، حرمت گذاری نسبت به عالمان دین است. یعنی وحید بهبهانی، وحید بهبهانی نمی‏شود جز در سایه تکریم عالمان دین. و اینکه پیامبر بفرماید:

«إِنَ‏ أَكْرَمَ‏ الْعِبَادِ إِلَى‏ اللَّهِ‏ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ الْعُلَمَاء.»[9]

عزیزترین بندگان خدا بعد از انبیاء الهی، عالمان دین هستند، یک مدال افتخار بزرگی است برای عالمان دین است.

منتهی سوال اصلی این شد که چرا به این جایگاه و موقعیت رسیدند؟

اینک به چند نکته کلیدی در این رابطه اشاره می‏کنم.

اولین نکته این است که عالمان دین در جامعه نقش الگو و سرمشق دارند. همانگونه که پیامبر سرمشق زندگی مردم بودند، عالمان هم سرمشق زندگی مردم اند. سکوتشان، سخن گفتنشان، برای جامعه جنبه الگویی دارد. چراغ پر فروغ و حرکت آفرین برای مردم، روحانیت بوده است. لذا بی جهت نیست که «العلماء امناء الله.[10] العلماء امناء الرسل.»[11] و « العلماء مصابیح الارض، و خلفاء الانبیاء، و ورتنی و ورثه الانبیاء»[12] پس علما نقش هدایت گری و الگو بودن در جامعه دارند. هم به مسئولیت فردی شان عمل می‏کنند و هم به مسئولیت اجتماعی شان.«إِنَّما يَخْشَى‏ اللَّهَ‏ مِنْ‏ عِبادِهِ‏ الْعُلَماءُ.»[13] انّما از ادات حصر است. یعنی انتظار خشیت از خداوند را باید در بین علما جستجو کرد. چون اینها بیشتر با معارف و مبانی دین آشنا هستند و هر مقدار معرفت و شناخت بیشتر باشد، تعظیم و خدمتگزاری بالاتر است. علما در زندگی اجتماعیشان هم نمونه اند.اگر گاهی در بین مراجع تقلیدمان نگاه کنید، می‏بینید که حتی در سنّ هشتاد سالگی بر کرسی تدریس می‏نشینند و هزاران شاگرد تربیت می‏کنند. یعنی اینگونه نیست که بگویند سنّی از ما گذشته و باید بازنشسته شویم. بزرگان ما در سنّ کهولت آغاز کارشان است. در ارشادات و سخنرانی هایشان و در بیاناتشان نقش هدایت گری دارند و اگر می‏بینید که امروزه سخنی از نام اسلام و پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) است به برکت وجود علما در طول تاریخ است. اگر اینها امروزه نبودند، دیگر نه از تاک، نشان بود و نه از تاکنشان.

علمای ما تبعیدها، زندان ها و شکنجه های زیادی را تحمل کرده اند.در طول دوران خفقان، تعداد زیادی از عزیزان و علمای ما به همین استان عزیز و گرانقدر شما تبعید شدند، اما مگر دست از مبارزه و مسئولیت برداشتند؟ و لذا تفاوت روشن بین عالم و عابد وجود دارد. چرا که عابد در صدد اسلاح خودش است اما عالم در صدد اسلاح خود و جامعه است. اینکه در کلام پیامبر (ص) می‏بینم که می‏فرمایند: عالم هفتاد برابر بالاتر از عابد است دلیلش روشن است. زیرا عالم اگر بدعتی در جامعه دینی میبیند با این بدعت برخورد می‏کند. «اذا ظَهَرَتِ‏ البِدَع‏ فَلِلعالِمِ‏ أن‏ يَظهَرَ عِلمُه‏.»[14] نمی‏تواند در مقابل مشکلات و ناملایمات جامعه سکوت کند. اما عابد سرگرم عبادت خودش است و گاهی اساساً متوجه نمی‏شود که آیا بدعت، جامعه را تهدید می‏کند یانه؟ عالم در صدد بالابردن معرفت دینی جامعه است و نمی‏خواهد که جامعه در جهالت بماند. عالم بدنبال مرید پروری محض نیست. به فکر این است که اندیشه و نگاه جامعه رشد کند تا جامعه را به جامعه ای فهمیده و اندیشمند تبدیل شود. این وظیفه عالمان دین ماست. لذا علما دارای ارزش اند چون برای جامعه ارزش قائلند. عالمان دین مرزبانان فکری جامعه اند. هم سرمایه مرزبانی را دارند و هم شیوه مرزبانی را می‏دانند و هم حوزه مرزبانی را می‏دانند. آنها با کتاب و سنت سرو کار دارند.

امام صادق (ع) تعبیر جالبی دارند «مَنْ‏ دَخَلَ‏ فِي‏ هَذَا الدِّينِ‏ بِالرِّجَالِ‏ أَخْرَجَهُ‏ مِنْهُ الرِّجَالُ كَمَا أَدْخَلُوهُ فِيهِ وَ مَنْ دَخَلَ فِيهِ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُول‏.»[15] می فرمایند: اگر کسی از زبان دیگران وارد جلگه دین و دینداری شده، ممکن است فردا از زبان این و آن از منظر دین خارج شود اما اگر کسی از رهگذر کتاب و سنت وارد دین و عرصه شده است، ممکن است کوهها جابجا شوند ولی انسان وابسته به کتاب و سنت دچار لغزش و جابجایی نمی‏شود. لذا حوزه های علمیه رسالت بزرگ و سنگینشان روی محور کتاب و سنت است. مردم تا با قرآن آشنا نشوند و مفاهیم قرآنی را ندانند و تا مفاهیم سنت را ندانند دچار مشکل جدی اند. لذا امام صادق (ع) می‏فرمایند:

«عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُون‏.»[16]

عالمان دین ما مرزبانان ما هستند. ما دو نوع مرزبان داریم.

یک نوع مرزبان، کسی است که حافظ مرزهای جغرافیایی است و گاهی می‏بینید که این عزیزان به شهادت میرسند.

یک مرزبان هم مرزبانان فکری هستند.

مرزبانی فکری مهمتر از مرزبانی جغرافیایی است. چون اگر از مرزهای فکری، نگهبانی و پاسداری نشود، مرزبان جغرافیایی هم باقی نخواهد ماند. یعنی اگر کسی آموزه های دینی داشت می‏تواند مرزبان جغرافیایی باشد و سربازی می‏تواند از روی اخلاص و غیرت، مرزبانی کند که معتقد به دین باشد. و آموزش های اعتقادی کار علما و بزرگان دین است.

از ویژگی دیگر عالمان دین، جهاد در عرصه مبارزه و سیاست است و در مقابل طاغوتان زمان خم به ابرو نمی آورند.

در این رابطه نقل شده است که فتح علی شاه به میرزای قمی، آن عالم بزرگ پیشنهاد می‏دهد که من دختری دارم. اجازه میخواهم که دخترم را به عقد فرزند شما در بیاورم. می‏گویند: میرزای قمی نمازخواند و بعد از نماز دست ها را به آسمان بلند کرد و گفت: پروردگارا اگر بناست فرزند میرزا داماد فتح علی شاه شود جان فرزندم را بگیر. یعنی در مقابل طاغوت زمان اینگونه اند و می‏گویند که دعای میرزا مستجاب شد.

 در زمان مرحوم سید مرتضی بحر العلوم(پدر سید مهدی بحر العلوم)، حاکم بروجرد خدمت سید مرتضی رسید و سوال کرد که این شخص (سید مهدی بحر العلوم) چه کسی است؟ سید مرتضی جواب دادند که ایشان  فرزند من هستند. حاکم نسبت به آقا سید مهدی اظهار محبت می‏کند و وقتی از منزل سید بحر العلوم خارج شد، این فرزند نوجوان به پدرش گفت: پدر جان، من را از شهر بیرون کن!

پدر پاسخ داد چرا؟ چه اتفاقی افتاده؟ فرزند جواب داد، همین محبتی که این حاکم ظالم نسبت به من انجام داد، من را به خود علاقه مند کرد و چون علاقه مند به او شدم، تمایل به او پیدا کردم و نمی‏خواهم  که تمایل به او در زندگی ام باشد.

لذا امام آمد در مقابل حاکمان ظلم ایستاد، روحانیت در مقابل حاکمان ظلم ایستادند و پرونده حکومت ستمشاهی درهم پیچیده شد. این چهره عالمان دین ما است. پس تعجب نکنید این جمعیت برای مرحوم آیت الله کفعمی آمده است.

برادران عزیز در این دنیایی که ما زندگی می‏کنیم دشمنان اسلام فراوان اند. نه شیعه را قبول دارند و نه اهل سنت را. آنها منافع خودشان را می‏خواهند ولی این هوشیاری و تیزبینی و بصیرت ماست که کمک نکنیم به آنچه که دشمنان در صدد آن هستند.

شما شنیده اید که مرحوم آیت الله کفعمی با علمای عصر خودشان (از برادران عصر سنت) در نماز جماعت یکدیگر شرکت می‏کردند و این رابطه تیری در چشم دشمنان است. پس اگر ما اینگونه عمل کردیم، نه دلارهای آمریکایی می‏تواند تفرقه در بین ما ایجاد کند و نه اقدامات دیگر. اما در عین حال که مشترکات اهل سنت و شیعه کم نیست، گاهی ممکن است ما تحت تأثیر دیگران قرار بگیریم. اسلام چتری پوشانده بر سر همه ما و ما زیر سایه این چتر اسلام هستیم و قرآن و قبله مشترکات بالای ماست.

چرا دشمن باید این گونه بتواند رخنه کند در میان ما؟

مرحوم آیت الله کفعمی خوب فهمیده بود که دشمن دنبال این است که میان ما تفرقه بیندازد و حکومت کند. هرچه شکاف بین جامعه اسلامی بیشتر شود، زمینه ورود آنها و فروش تسلیحات به کشورهای اسلامی بیشتر می‏شود. ایران را بعنوان کشور شیعه معرفی می‏کنند و فلان کشور عربی را بعنوان کشور سنی معرفی کنند و می‏گویند: ما با شما مشکلی نداریم و دشمن شما شیعیان اند و به شیعیان می‏گویند: دشمنان شما اهل سنت اند. دشمنان اسلام، امروزه کشورها را اشغال می‏کنند و تفرقه ایجاد می‏کنند. رمز و راز موفقیت عالمان دین این است که منادیان وحدت در جامعه اسلامی اند و باید این ندای وحدت همواره در بین جامعه اسلامی زنده بماند. این شخصیت بزرگ یک مجتهد مسلّم بود. شخصیتی که در محضر عالمان بزرگی در نجف اشرف به تحصیل پرداخت و اجازه اجتهاد از مرحوم سید حسن اصفهانی و چهارده مجتهد و مرجع مسلّم گرفتند و زمانی که به ایران آمدند، بجای اینکه به قم یا مشهد بروند و بر کرسی تدریس بنشیند، فرمودند باید به زابل بروم و همراه روزهای تنهایی مردم باشد بعد هم به زاهدان آمد و خدمات زیادی به مردم و جامعه کرد. زمانی که جریان پانزده خرداد پیش می‏آید، نمی‏گوید که من مسجد و محراب و مأموم دارم و کاری به جریانات سیاسی که در کشور رخ می‏دهد، ندارم و حتی زمانی که امام در برابر طاغوت فریاد بلند کردند و امام را به زندان انداختند، ایشان برای آزادی امام دو ماه به تهران رفتند و تحسّن کردند.

قطعاً نام این انسان ها ماندگار است. ایشان به صاحبان مسافرخانه ها سفارش می‏کردند که اگر یک روحانی نزد شما آمد و اتاق خواست برایش ماشینی تهیه کنید و او را به منزل من بیاورید تا من از او پذیرایی کنم.

آقا امیرالمؤمنین (ع) کلام بسیار زیبایی دارند. ایشان می‏فرمایند:

«إنّ‏ اللّه‏ سبحانه‏ إذا أراد بعبد خيرا وفّقه‏ لإنفاد أجله في أحسن عمله‏»[17]

اگر خدای متعال کسی را دوست بدارد، به اوتوفیق می‏دهد که عمرش را در بهترین کارها مصرف کند.

کلام دیگری حضرت دارند که خطاب به زید بن سوهان می‏فرمایند: «كُنْتَ خَفیفَ الْمَؤُونَةِ عَظیمُ الْمَعُونَةِ.»[18] باری بر دوش بیت المال نیستی. هزینه ات برای جامعه کم است ولی کمک رسانی ات به جامعه خیلی زیاد است.

آیت الله کفعمی هم این گونه بودند و هزینه شان در جامعه کم بود اما خدمتشان به جامعه بسیار بود.اینها رمز و راز موفقیت یک عالم است.

السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک یابن رسول الله. دوران اسارت حضرت زینب کبری (س) است. دوران اسارت امام زین العابدین (س) است. آقا امام سجاد (ع) جمله ای دارند که فرمودند: اگر پیامبر (ص) سفارش می‏کردند که ما را مورد اذیت و آزار و ضرب تازیانه قرار بدهند این امت بیشتر از این ما را مورد اذیت قرار نمیدادند. پیامبری که این همه سفارش کرد انّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی. این بود رسم دوستی با پیامبر؟ این بود رسم دوستی با اهل بیت؟ سکینه دختر نازدانه اباعبدالله (ع) خود را روی بدن پدرشان انداختند تا درد دل کند، اما با تازیانه سکینه را از روی بدن پدر جدا می‏کنند و سکینه می‏گوید:

مزنیدم، مبریدم که در این دشت مرا کاری هست...

گرچه گل نیست ولی صفحه گلزاری هست...

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1] . بحار الأنوار، ج‏89، ص18.

[2] . «الزمر»: 9.

[3] . من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص420.

[4] .  همان.

[5]. الكافي، ج‏4، ص613.

[6] . بحار الأنوار، ج‏79، ص170.

[7] . منية المريد،ص115.

[8] . «المجادلة»: 11.                  

[9] . بحار الأنوار، ج‏89، ص18.

[10] . الدرة الباهرة، ص14.

[11] . شرح أصول الكافي، ج‏2 ، ص236.

[12] . کنز العمال۲۸۶۷۷٫

[13] . «الفاطر»: 28.

[14] . الأمالي، ص122.

[15] . الكافي، ج‏1، ص15.

[16] . الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1، ص17.

[17] . غرر الحكم و درر الكلم؛ ص237.

[18] . قاموس الرجال، ج 4، ص 256

 

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: وحدت حوزه و دانشگاه- نماز جمعه- روز عاشورا                                 تاریخ: 93/09/27

مکان: بردخون

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

«وَبَذَلَ مُهْجَتَه ُفِيكَ لِيَسْتَنْقِذ َعِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة ِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى‏»[1].

 خدای بزرگ را بر این لطف بی کرانش سپاس گزارم که امروز این توفیق را نصیبمان کرد تا در جمع با صفای شما مردان و زنان شهر بردخون حضور پیدا کنم.

در این فرصت کوتاه پیرامون سه نکته با شما عزیزان صحبت می‏کنم.

 نکته­ اول به مناسبت دهه­ محرم است. نکته­ دوم درباره­ وحدت حوزه و دانشگاه است و نکته­ سوم درباره­ نعمت نماز جمعه است.

نکته­ اول:

پرسشی که در اینجا مطرح است این است که چرا حسین ابن علی (ع) با هفتاد و دو تن از یاران، فرزندان و بستگانش در صحرای کربلا به شهادت رسید؟ فلسفه­ آن نهضت و حرکت چه بود؟ جبهه­ای که در مقابل اباعبدالله (ع) باز شد و به جنگ اباعبدالله و یاران ایشان آمدند دارای چه ویژگی هایی بودند؟ وجود نازنین امام در توصیف شخصیت حسین ابن علی (ع) سالار شهیدان و فلسفه­ نهضت اباعبدالله در ضمن دو جمله، آنچه باید گفته شود را فرموده است و این دو جمله جایگزین ده ها جلد مطالعه­ کتاب است. یعنی اگر انسان بخواهد ده ها جلد کتاب مطالعه کند تا بداند چرا حسین ابن علی (ع)، نهضت عاشورا را بوجود آورد و این مسیر را طی کرد با آشنایی با این دو جمله کل آن چه باید بداند، می­داند و آن دو جمله این است: « وَبَذَلَ مُهْجَتَه ُفِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة»[2]. امام صادق (ع) می‏فرماید: نهضت اباعبدالله (ع) را از دو منظر می­شود نگاه کرد. از یک منظر می­شود به صورت ظاهری به حرکت و قیام حسین ابن علی (ع) نگاه کرد. یعنی کسی بیاید حسین ابن علی در مقابل یزید قرار بدهد. یعنی یک شخصیت صالح و زیبا در مقابل عنصری زشت، پلید و پلش قیام کرد. حادثه­ی عاشورا را از این منظر دیدن یک نگاه سطحی است و شاید بشود گفت کوچک نشان دادن حسین ابن علی است؛ چون یزید کسی نیست و جایگاهی ندارد که ما بخواهم حسین ابن علی را در مقابل یک شخص یا یک فرد با آن ویژگی­هایی که یزید دارد مقایسه کنیم. امام صادق (ع) از این منظر به حادثه ی عاشورا نگاه نمی­کنند. ایشان حسین ابن علی (ع) را در مقابل یزید نمی­داند. پس حسین ابن علی در مقابل چیست و برای چه ؟ افق دید امام صادق (ع) پهنه­ی گسترده­ تاریخ بشریت است نه یک فرد. حسین ابن علی (ع) جانش را فدا کرد تا بندگان خدا از جهالت، سرگردانی، حیرت و نادانی نجات پیدا کنند. یعنی جبهه­ حسین ابن علی (ع) جبهه­ی نور است و جبهه­ دیگر، جبهه­ ظلمت است؛ که آن روز در چهره­ی عنصری چون یزید تجلی پیدا کرده است. در گستره­ تاریخ بشریت هر کجا که جهل، گمراهی و تحیر وجود دارد، آن جا چراغ پرفروغ حسین ابن علی (ع) جلوه می­کند. حسین ابن علی را نباید در عاشورای سال 61 و یا یک دهه­ محرم و یک عاشورا خلاصه کرد و ما بگوییم سالگرد آن عاشورا را عزاداری می­کنیم بلکه ما سالگرد رویارویی حق با باطل را عزاداری می­کنیم که حسین ابن علی (ع) نقطه­ آغاز آن بود. حسین ابن علی به ما آموخت که در پهنه­ تاریخ بشریت و در طول حیات بشریت ممکن است حسین ابن علی نباشد اما آرمان حسین ابن علی (ع) باشد وشخصیت هایی باشند که فریاد کننده­ آرمان حسین ابن علی (ع) باشند. ممکن است در طول تاریخ عنصری به نام یزید نباشد اما تاریخ بشریت هر کجا با جهل و نادانی مواجهه شد، در آن جا ما می­توانیم از این سرمایه­ی بزرگ عاشورا و نهضت خروشان و جوشان اباعبدالله (ع)، برای مقابله­ با جهل، زبونی، حیرت و نادانی بشریت استفاده کنیم. لذا اینکه پیغمبر می فرماید:« ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» به این معنی است که در طول تاریخ، حسین چراغ پرفروغی است که هر جا از این چراغ پرفروغ به برکت تشکیل این مجالس عزاداری که با نام و یاد عبدالله است، شعاع پیرامون آنجا روشن است. هر کجا جوانی احساس کند غبارِ دور بودن از معنویت و جدایی از اهل بیت وجود او را فرا گرفته است، با راه پیدا کردن در مجالس اباعبدالله آن غبار از بین می‏رود و آن فطرت پاک خدایی به برکت حسین ابن علی جلوه­گر می­شود. لذا این کاری است که حسین در طول تاریخ بشریت انجام داده است و بعد از هزار و چند سال به برکت نام و یاد اباعبدالله دین باقی مانده است. امام صادق (ع) اردوگاه مخالفین حسین ابن علی را هم معرفی می‏کند: «ِوَقَدْتَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی»[3]. این که ما می­گوییم جریان عاشورا مربوط به ادوار تاریخ بشریت است یعنی هرکجا اردوگاهی آن چنین پیدا شد بدانید حتما آن اردوگاه در مقابل حسین ابن علی است.آن چه مایه­ی گمراهی کسانی که در مقابل حسین ابن علی (ع) ایستادند، این بود که عظمت و آرمان های حسین ابن علی را آرمان های حسین را نادیده گرفتند و دچار غرور و هوای نفس نسبت به دنیا شدند. هر کجا مجموعه­ای به جای خدا محوری دچار هوای نفس و خود محوری شد، آن اردوگاه، اردوگاه مقابل اباعبدالله است. آن ها سهمی را که خدا برای سعادت، خوشبختی و بهره بردن درست از دنیا و آخرت استقرار داده بود، به قیمت ارزان فروختند. اگر امروز رهبر فرزانه­ی انقلاب ما فریاد می­کشند و پرهیز می­دهند که افرادی گرفتار هوای نفس، لجاجت و خود محوری نشوند و افرادی باعث نشوند که تقویت کننده اردوگاه دشمن باشند به خاطر این است که هرکجا هوای نفس چیره و غالب شد،آن جا مطمئن باشید نام و آرمان حسین نیست بلکه آرمان اردوگاهِ مقابل حسین است. چون حسین ابن علی با نفس و هواپرستی مبارزه می­کند و اگر کسی در متن و بطن هواپرستی قرار گرفت، آغاز فاجعه است. اگر امروز ملت ما که متأسفانه گاهی احساس می­کنیم در یک شرایط غیر مناسب قرار دارد که آن رادشمن برای ما ایجاد کرده است تنها راه برای خروج از شرایط، بازگشت، وحدت، همدلی و پیمودن راه حسین ابن علی این است.ما باید مشخصات اردوگاهِ مقابل حسین ابن علی را مطالعه کنیم و ببینیم اگر خصوصیاتی که در ما است با آن اردوگاه تطبیق می­کند سریع خود را کنار بکشیم و اگر کنار کشیدیم از دنیا پرستی، هوا پرستی، خود محوری و لجاجت به اردوگاه حسین ابن علی می‏رویم و اگر در اردوگاه حسین ابن علی آمدیم آن جا است که دعای پیغمبر (ص) و وجود مقدس خود اباعبدالله (ع) شامل ما می­شود و این کشور ، کشور حسینی و کربلایی و کشور عاشقان اباعبدالله می­شود . ما نباید ذهن ملت را مکدر کنیم ولی چاره­ای نیست باید به این مسائل پرداخته شود. در این کشور انتخاباتی شد و چند ماه از این انتخابات می­گذرد ولی چرا همچنان در دانشگاه ها، در خیابان های بعضی از شهرهای ما همچنان فضاسازی ها و شرایط دیگر وجود دارد که دشمنان از بیرون مرزها طراحی می­کنند و نقشه می­کشند و الگو ارائه می­دهند و حتی کار به جایی می­رسد که رئیس جمهور فرانسه اعلام می­کند نیاز نیست ما علیه نظام جمهوری اسلامی اطلاعیه بدهیم بلکه همین کسانی که در داخل کشور، علیه نظام اطلاعیه می‏دهند کافی است. این اوج بدبختی یک مجموعه است که دشمنان می­گویند اطلاعیه ای که خود آن ها صادر می­کنند کافی است و نیازی به اطلاعیه های ما نیست. آنها می­خواهند نظام جمهوری اسلامی از پا درآید. آیا زشتی بالاتر از این که اوباما که هرگز او با ما نیست در هر نطق خود، تمجید و تعریف کند و بگوید آن ها در خط ما حرکت می­کنند؟ 30 سال امام آمد و فرمود آمریکا هیچ غلطی نمی­تواند بکند و در مقابل آمریکا ایستاد؛ امروز هم مقام معظم رهبری در مقابل آمریکا ایستاده اند. آنها دشمنانی هستند که در عراق و افغانستان کارنامه­شان مشخص است. خدا شاهد است بعضی از سربازان آمریکایی گفته بودند ما را برای جای دیگر آورده بودند نه اینجا. یعنی ما آمده بودیم به ایران حمله کنیم ولی ما را وارد عراق و افغانستان کردند. زمانی که در داخل کشور یک شخص متوجه شود که یک برنامه، نقشه­ دشمن است ولی مرتب به دشمن چراغ سبز نشان بدهد این نتیجه اش چه خواهد شد؟ این درد ماست، این مشکل جامعه ماست. رهبر عزیز انقلاب فرمودند نهایت تلاش ما جذب حداکثری است. یعنی همه بیایند، دوستان دیروز ما هم بیایند کسانی که به خاطر امام مورد اهانت قرار گرفتند هم بیایند. چرا کار باید به جایی برسد که این ها توهین به رهبری کنند و آن ها بگویند ما طرفدار امام هستیم. کار به جایی برسد که دشمن بگوید راه باز شد و توهین به شخص امام هم بکنیم و بعد حاضر نمی­شوند که بگویند توهین به امام شده است و به قول رهبر عزیزمان فلسفه بافی هم می­کنند. ابن عباس می گوید آن روزی که صب و لعن را علیه امیرالمؤمنین آغاز کردند به خدا سوگند «انها یریدون بصب علیٍ صب رسول الله». آن ها به ظاهر به امیرالمؤمنین (ع) بد می­گفتند ولی در حقیقت به پیغمبر بد می گفتند. بنابراین حسین ابن علی (ع) برای بیداری ملت ها و جامعه ها آمده است و این فریاد رسای حسین ابن علی بر پهنه­ی تاریخ بلند است«ِوَأَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرا ًوَ لَا بَطِرا ًوَلَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّة ِجَدِّی»[4].

نکته­ی دوم: روز وحدت حوزه و دانشگاه

قبل از انقلاب دستگاه طاغوت و دشمنان روحانیت دانشگاه، این چنین القا کرده بودند و که روحانیت سرسازگاری با دانشگاه ندارد و دانشجو و دانشگاه سرسازگاری با روحانیت ندارد. در این حالتِ اختلاف همین طور حرف می­زدند تا دامنه­ اختلاف را به صحنه بیاورند ولی امام فرمود که این دو قشر عزیز باید کنار هم قرار گیرند و به یک هدف و آرمان که اعتلای دین خدا و کشور است، باید مدّ نظر دانشجو و استاد دانشگاه و حوزی ما باشد. امیدواریم نقشه­ی دشمنان نقش بر آب شود و دانشگاهیان و حوزیان ما بر اساس آرمان های رهبر فقید انقلاب و قرآن، این خط مستقیم را ادامه دهند و برای همیشه دشمن را ناامید کنند.

نکته: سوم

ابتدا عذر خواهی می­کنم از اینکه در اولین روز مراسم برپایی نماز جمعه­ شما مردم خوب و عزیز نتوانستم حضور پیدا کنم ولی از راه دور عرض ادب و تقدیم سلامی کردم راه مَلَخی تقدیم سلیمان کردم تا که قبول افتد و چه در نظر آید. ولی امروز از نزدیک آمدم به شما مردم خوب و عزیز بزرگوار به خاطر این نماز جمعه، نماز عبادی سیاسی به شما تبریک و تهنیت عرض کنم. مدت ها بود دوستان پیگیر بودند و دنبال می­کردند که «ِفَجَزَاكَ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلَام ِخَيْر َالْجَزَاء»[5]. بنده و امثال بنده هم احساس کردیم که باید همراهی کنیم که لطف الهی شامل حال ما شد و امروز شاهد این شکوه و عظمت و این حضور قوی در صحنه­ی اجتماعی شهر بردخون هستیم.

خدا رحمت کند مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقا سید اسدالله رکنی حسینی را که با یک علاقه­ خاصی بنده را از اینجا به مدرسه­ علمیه بوشهر برد و دوران طلبگی را در بوشهر و قم طی کردیم و ایشان بعد از فوت والد بزرگوارشان براساس تکلیف به بردخون آمدند و سالیانی مشغول خدمت و تلاش بودند. ایشان انصافاً فردی وارسته است و هر کسی که به خاطرخدا مشکلات را تحمل کند «َّمَن ْتَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّه»[6]. خدا هم عنایت کرد امروز به عنوان یکی از ائمه­ جمعه­ محترم کشور هستند که از طرف مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان امام جمعه­ شهر شما برگزیده شده اند.

 چند نکته خدمت شما بزرگواران عرض کنم و آن این است که پایگاه نماز جمعه را با هر شرایطی که دارید حفظ و تقویت کنید به طوری که هر فردی در روز جمعه از بیرون شهر بردخون وارد می­شود بگوید نماز جمعه­ای شرکت کردم که جا برای نشستن نبود. این مسجد کوچک است، فکر امروز بردخون نباشید و همین جا عرض می­کنم که عزیزانی که پیرامون این مسجد زمین دارند، به خاطر رضای خدا و به خاطر دین به هر شکل که می­توانند همراهی کنند تا این مسجد توسعه پیدا کند تااین مسجد بتواند تأمین کننده­ نیاز حضور عزیزان در نماز جمعه باشد انشاءالله.

نکته بعدی اینکه با نهایت ادب و احترام عرض می­کنم که امام جمعه را همراهی کنید. شرایط امروز ایشان با شرایط دیروز ایشان که اینجا می­آمدند و اقامه­ نماز جماعت می­کردند، فرق کرده است. هم نظام انتظاراتی بیشتری از ایشان دارد و هم توقعاتی که متوجه ایشان است، بیشتر از گذشته است. اگر شما بگویید ما به تکلیف خود عمل می­کنیم و در نماز جمعه شرکت می­کنیم و ایشان هم بگوید مثل گذشته می­آیم ولی با این تفاوت که خطبه می­خوانم، این طور نمی­شود. در میان شما افراد بزرگواری را می­شناسم که به کمک آنها یک جمعی را به غیر از ستاد نماز جمعه تشکیل دهید و این مجموعه کارشان این باشد که مشکلات و مسائلی را که پیش می­آید و مورد نیاز قرار می­گیرد، پیگیری و برطرف نمایند و به عنوان سربازان فداکار نماز باشند که «الصلاة معراج المؤمن»[7] وفردای قیامت که در پیشگاه پروردگار عالم می­ایستند و می­گویند خدایا ما جزء اقامه کنندگان نماز بودیم و نماز جمعه را تقویت کردیم و این نماز با شکوه برگزار شد. در جلسات بعد که من برای عرض ادب خدمت شما می رسم انشاءالله خبر خوش تشکیل این گروه را از زبان شما بشنوم.

پروردگارا ما را بیامرز. به اسلام و اسلامیان عزت عنایت بفرما. تا از ما راضی نشدی ما را از دنیا نبر. روز به روز به شکوه و عظمت جامعه اسلامی ما بیفزا. نسل جوان و برومند ما را در مقابل با دشمنان اسلام موفق بدار. روح رهبرمان عالیست اعلا بگردان. به مقام معظم رهبری طول عمر با عزت مرحمت بفرما

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. بحارالانوار، ج98، ص331.

[2]. همان.

[3]. بحارالانوار، ج98، ص331.

[4]. بحار الانوار، ج44، ص 329.

[5]. بحار الانوار، ج39، ص189.

[6]. کافی، ج2، ص122.

[7]. بحارالانوار، ج 79، ص303.

تذکر اخلاقی: اهمیّت یاد مرگ1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
  روایت اول: سَأَلَهُ بَعْضُهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يُحْشَرُ مَعَ... Read More...
تذکر اخلاقی: حُرمت آبروی مؤمن1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي... Read More...
تذکر اخلاقی: لزوم تبعیت از امام زمان (عج) 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ... Read More...
تذکر اخلاقی: عزّت در پرتو پیروی از حق 1402/08/03
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/11
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/10
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/09
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/08
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/01/17
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر این که ترس سراسر سرزمین‌های‌ اشغالی را فرا گرفته است،... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/02/07
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر اینکه حجاب یک واجب شرعی و اصل قانونی است، گفتند: از همه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/12/25
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: مساله امر به معروف و نهی منکر اصل مسلم اسلامی است اما توجه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/11/20
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن مقدمه شرکت در انتخابات مجلس شورای... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 105مورخ 1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 103مورخ 1402/07/12
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» ... Read More...

مطالب برجسته

تصویر نمونه یک

اگر مجاهدت علما نبود اثری از دین و دین باوری در جامعه دیده نمی شد

آیت الله حسینی بوشهری

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) و ياران باوفايش تسليت و تعزيت باد.

آیت الله حسینی بوشهری

حوزه‌های علمیه باید به نصایح رهبری و مراجع پایبند باشند

آیت الله حسینی بوشهری

Please publish modules in offcanvas position.