IMAGE وضعیت حقوق زن در جوامع غربی را به چالش بکشیم / پژوهش هنوز مهمان ناخوانده آموزش است1403/02/26
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
  حضرت آیت الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» با بیان اینکه در مواجهه با دشمن، مطالبه... Read More...
IMAGE حضور رئیس جمهور در جلسه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جمهور با حضور در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسه‌ای با اعضای این نهاد... Read More...
IMAGE در وصول مالیات، رضایت عامه مدنظر باشد1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتند: معتقدیم که نفت ثروتی است که باید برای... Read More...
IMAGE کلید درب‌های فضای مجازی را در اختیار بگیرید1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت مدیریت فضای مجازی گفتند:... Read More...

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: کیفیت تنجس متنجسات                       تاریخ: 15 اردیبهشت 1392

موضوع جزئی: نجاست آب آفتابه- نجاست آب بینی- کیفیت تطهیر گرد و غبار نجس
   مصادف با: 24 جمادی‏الثانی1434 سال: چهارم             جلسه: 84

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مسئله 233: «إذا وضع إبريق مملوء ماء على الأرض النجسة ‌و كان في أسفله ثقب يخرج منه الماء فإن كان لا يقف تحته بل ينفذ في الأرض أو يجري عليها فلا يتنجس ما في الإبريق من الماء و إن وقف الماء بحيث يصدق اتحاده مع ما في الإبريق بسبب الثقب تنجس و هكذا الكوز و الكأس و الحُبّ و نحوها‌«[1]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید: اگر آفتابه‏ای که پر از آب است بر روی زمین نجس گذاشته شود و زیر آن سوراخی باشد که از آن آب خارج می‏شود، حال اگر آبی زیر آن آفتابه باقی نماند یعنی در زمین نفوذ کرد یا جاری شد و از زیر آن خارج شد؛ در این صورت آن آبی که در آفتابه است نجس نمی‏شود اما اگر آب، زیر آفتابه بایستد به گونه‏ای که به خاطر سوراخی که در زیر آفتابه وجود دارد، آب جمع شده زیر آفتابه با آب داخل آن یکی ‏شود، آبی هم که در آفتابه باقی مانده نجس می‏شود، حکم آب کوزه و کاسه و حُبّانه و امثال آن هم از همین قرار است.

سؤال: فلسفه اینکه مرحوم سید (ره) در مسئله تفصیل قائل شده بین جایی که آب زیر آفتابه توقف کند و جایی که آب جاری شود یا در زمین نفوذ کند چیست؟

پاسخ: دلیل مسئله روشن است؛ زیرا در فرض اول از قبیل مبنایی است که سابقاً به آن اشاره کردیم که اگر آب از بالا به پایین بریزد گفتیم اگر سافل نجس باشد نجاست به عالی سرایت نمی‏کند، پس در ما نحن فیه هم چه موقعی که آب در زمین نفوذ می‏کند و چه موقعی که آب زیر کوزه روی زمین جاری می‏شود صدق می‏کند که آب از بالا به پایین آمده در نتیجه آب داخل آفتابه با آب خارج از آن یکی محسوب نمی‏شود و عرف آن دو را یکی نمی‏داند زیرا آب خارج شده از آفتابه در آب داخل آن تأثیر نمی‏گذارد لذا سرایت پیش نمی‏آید و چون سرایت حاصل نمی‏شود نجاستی هم در کار نیست اما اگر آبی که از آفتابه خارج شده زیر آفتابه باقی بماند به خاطر اینکه بین آب خارج شده و آب داخل آفتابه اتحاد وجود دارد، عرف آن دو (آب داخل و آب خارج از آفتابه) را یکی محسوب می‏کند. پس دلیل اصلی این فرع فقهی، این است که عرف در فرض اول آب داخل و خارج از آفتابه را یکی حساب نمی‏کند ولی در فرض دوم آن دو را یکی می‏داند.

مسئله 234: «إذا خرج من أنفه نُخاعة غليظة و كان عليها نقطةٌ مِن الدّم لم يُحكَم بنجاسة ما عدا محله من سائر أجزائها فإذا شُكَّ في ملاقاة تلك النقطة لظاهر الأنف لا يجب غَسله و كذا الحال في البَلغم الخارج من الحَلق‌»[2]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید: اگر از بینی شخصی آبی خارج شد ولی این آب به صورت لَخته غلیظ باشد و روی این لَخته غلیظ هم، خون وجود داشته باشد، در این صورت محلی که نقطه خون روی آن وجود دارد نجس ولی بقیه آن آب لخته شده نجس نیست، حال اگر نسبت به ملاقات آن نقطه خون با ظاهر بینی شک شد شستن ظاهر بینی واجب نیست، در بلغم غلیظی هم که از حَلق انسان خارج می‏شود و خون به همراه دارد حکم از همین قرار است، یعنی فقط آن محلی که خون روی آن وجود دارد نجس است و نسبت به بقیه حکم به نجاست نمی‏شود.

دلیل مرحوم سید (ره) بر این مسئله:

حکم این مسئله هم از مسائل قبل روشن شد و آن اینکه مسئله دائر مدار سرایت و عدم سرایت است و فرضی که گفته می‏شود بقیه آن لخته یا بلغم نجس نمی‏شود به خاطر عدم سرایت نجاست به بقیه اجزاء است و در اینجا چون عنوان سرایت صدق نمی‏کند لذا به نجاست بقیه اجزاء حکم نمی‏شود. در فرض شک در ملاقات آن نقطه خون با ظاهر بینی هم که شستن بینی واجب نیست به خاطر این است که حالت سابقه طهارت بینی برای ما محرز است و در نجس شدن آن شک کرده‏ایم که در این صورت طهارت سابق را استصحاب کرده و به طهارت ظاهرِ بینی حکم می‏کنیم و اگر حالت سابقه آن هم برای ما مشخص نبود به قاعده طهارت تمسک کرده و به طهارت ظاهر بینی حکم می‏کنیم.

مسئله 235: «الثوب أو الفراش الملطَّخ بالتراب النجس يكفيه نفضُة و لا يجب غسله ‌و لايضر احتمال بقاء شي‌ء منه بعد العلم بزوال القدر المتيقن‌«[3]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید: تکان دادن لباس یا فرشی که گرد و خاک نجس روی آن قرار گرفته کفایت می‏کند و شستن آن واجب نیست بلکه تکان دادنی که موجب یقین به زوال آن گرد و غبار نجس شود، کفایت می‏کند.

دلیل این مسئله:

 اولاً: ملاک در تنجّس ملاقات کنندة با نجس این است که هر دو یا یکی از آنها رطوبت مسریه داشته باشد و فرض این است که در ما نحن فیه هم ملاقی (گرد و غبار نجس) و هم ملاقات شده (فرش یا لباس) رطوبت مسریه ندارد لذا به نجاست آن حکم نمی‏شود و شستن لازم نیست بلکه تکان دادن آن لباس یا فرش کفایت می‏کند لذا فرمایش سید (ره) طبق مبنا و قاعده‏ای است که قبلاً مطرح شد که ملاک در نجاست رطوبت مسریه است و هر جا آن ملاک وجود نداشت به نجاست آن حکم نمی‏شود.

ثانیاً: روایتی هم دال بر مسئله فوق وجود دارد:

 عن علی بن جعفر عن اخیه موسی (ع) «عن الرجل يمُرُّ بالمكان فيه العذرة، فتَهب الرّيح فتَسفي عليه من العذرة فيصيب ثوبه و رأسه أ يصلي فيه قبل أن يغسله؟ قال (ع): نعم ينفضه و يصلي فلا بأس»[4]؛ علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر (ع) در مورد شخصی سؤال می‏کند که از جایی عبور می‏کند که در آنجا عذرة وجود دارد و باد می‏وزد و آن عذره‏های خشک شده به صورت گرد و غبار روی لباس یا سر آن شخص قرار می‏گیرد، آیا این شخص می‏تواند قبل از اینکه لباس یا سرش را بشوید نماز بخواند؟ حضرت (ع) فرمودند: بله سر یا لباسش را تکان می‏دهد و نماز می‏خواند و اشکالی پیش نمی‏آید.

کلام مرحوم آیت الله خویی (ره) در جواز یا عدم جواز نماز در حالی که شخص، حامل نجاست باشد:

مرحوم آیت الله خویی (ره) بحثی را تحت عنوان اینکه آیا مصلی می‏تواند حامل نجاست باشد یا نه مطرح می‏کنند- حامل نجس بودن چیزی غیر از نجس بودن است، گاهی از اوقات شخصی حامل نجاست است ولی خودش یا لباسش نجس نیست- و می‏فرمایند: اگر ما قائل شدیم به اینکه برای مصلّی جایز است شیء نجس را در نماز به همراه داشته باشد؛ یعنی حامل نجاست باشد، در اینجا که گرد و غبار نجس بر لباس شخص نشسته و رطوبت مسریه هم در کار نیست می‏توان قائل به صحت نماز شخص شد بدون اینکه نیاز به تکان دادن لباس یا سر باشد چون بر این فرد صدق نمی‏کند که نجس یا متنجّس باشد بلکه فقط صدق می‏کند که گفته شود این شخص حامل نجاست است و حامل نجاست بودن هم ضرری به نماز او نمی‏زند و تنها مانعی که وجود دارد روایت فوق (صحیحه علی بن جعفر) است که می‏فرماید: بدون تکان دادن سر یا لباسی که گرد و غبار نجس بر آن نشسته، نمی‏توان نماز خواند.[5]

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص80.

[2]. همان، ص80 و 81.

[3]. همان.

[4]. وسائل الشیعة، ج3، ص443، کتاب الطهارة، باب 26 من ابواب النجاسات، ح12.

[5]. السید الخویی (ره)، التنقیح فی شرح العروة  الوثقی، الطهارة 2، ص214.

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: راه‏های ثبوت نجاست             تاریخ: 27 فروردین 1392

موضوع جزئی: مسئله228- قول ذو الید   
      مصادف با: 5 جمادی‏الثانی1434 سال: چهارم            جلسه:76

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مسئله 228: «لا يعتبر في قبول قول صاحب اليد أن يكون قبل الاستعمال‌كما قد يقال...»[1]؛ مرحوم سید می‏فرماید: در پذیرش قول ذو الید، قبل از اینکه آن را استعمال کند معتبر نیست، یعنی لازم نیست که قول ذو الید قبل از استعمال باشد بلکه اگر شیء مورد نظر استعمال شود و سپس ذو الید از نجاست آن اِخبار بدهد باز هم قول او پذیرفته می‏شود، دلیل این مسئله هم این بود که مستند قبول قول ذو الید، سیره قطعیه عقلائیه است و سیره عقلائیه بین قبل از استعمال و بعد از استعمال فرق نمی‏گذارد کما اینکه فرق نمی‏گذارند که عینی که ذو الید از آن خبر می‏دهد بعد از استعمال باقی باشد یا بعد از استعمال از بین رفته باشد.

اما حال باید ببینیم «قد یقال» که مرحوم سید فرمود:« کما قد یقال» چه کسی است؟ مرحوم صاحب جواهر (ره) فرموده: قول ذو الید فقط قبل از استعمال شیء مورد نظر پذیرفته می‏شود و ذو الید اگر از نجاست چیزی خبر داد، در صورتی که از شیء مورد نظر استفاده نشده باشد، قول او پذیرفته می‏شود، ایشان این مطلب را به علامه (ره) نسبت داده که علامه (ره) در تذکره قائل به همین نکته است، صاحب جواهر برای این مدعا چند استدلال مطرح کرده که ما تک‏تک آن ادله را ذکر و بررسی می‏کنیم:

ادله صاحب جواهر بر اینکه قول ذو الید در صورتی معتبر است که قبل از استعمال باشد:

دلیل اول:

بعد از استعمال، شیء مورد نظر از ید ذو الید خارج می‏شود؛ یعنی تا زمانی که استعمال نشده ذو الید بر آن استیلاء دارد و صدق می‏کند که گفته شود اِخبار او اِخبار ذو الید است. اما بعد از استعمال، از ید او خارج می‏شود و در این صورت صدق نمی‏کند که گفته شود اِخبار او اِخبار ذو الید است، بنابراین اگر بعد از استعمال شیء مورد نظر، ذو الید، از نجاست آن اِخبار دهد صدق نمی‏کند که نسبت به آن شیء ذو الید است تا قائل به حجیت آن شویم.

پاسخ:

الزاماً این گونه نیست که اگر چیزی مورد استعمال قرار گرفت از ید ذو الید خارج شود و اطلاق ندارد که هر جا چیزی استعمال شد، ذو الید بودن بر آن صدق نکند. مانند زن که نسبت به لباس‏های منزل ذو الید محسوب می‏شود و اگر آن لباس‏ها توسط شوهر او استعمال شود، صرف استعمال باعث نمی‏شود که زن از ذو الید بودن خارج شود و بر فرض هم که از دست ذو الید خارج شود باز هم خروج آن شیء بعد از استعمال ضرری به حجیت قول ذو الید نمی‏زند؛‌ چون معیار در اعتبار قول ذو الید، ثبوت ید در حال استعمال است نه ثبوت آن در حال اِخبار، پس چون در حال استعمال هم ذو الید بر شیء مورد نظر ید و سلطه دارد باز هم قول او معتبر است.

دلیل دوم:

متیقن از سیره عقلائیه، اعتبار قول ذو الید قبل از استعمال است و دلیل ما لفظی نیست تا به اطلاق آن تمسک شود لذا باید به قدر متیقن که اعتبار قول ذو الید قبل از استعمال باشد، اکتفاء کنیم.

پاسخ:

این ادعاء هم صحیح نیست؛ زیرا در حال استعمال، شیء مورد نظر از عنوان ید و استیلاء خارج نمی‏شود تا نیاز باشد به قدر متیقن اکتفاء شود. بنابراین شیء مورد نظر از شمول قدر متیقن خارج نیست تا بگویید دلیل ما که سیره عقلائیه است فقط قدر متیقن از قول ذو الید را که قبل از استعمال می‏باشد، شامل می‏شود.

دلیل سوم: روایت عیص بن قاسم

عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ رَجُلٍ صَلَّى فِي ثَوْبِ رَجُلٍ أَيَّاماً ثُمَّ إِنَّ صَاحِبَ الثَّوْبِ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ لَا يُصَلَّى فِيهِ، قَالَ: لايُعِيدُ شَيْئاً مِنْ صَلَاتِهِ»[2]؛ عیص بن قاسم می‏گوید: از امام صادق (ع) درباره مردی سؤال کردم که چند روزی در لباس شخصی نماز خوانده، سپس صاحب لباس به او بگوید: من در این لباس نماز نمی‏خوانم، حضرت فرمودند: لازم نیست نمازهایی را که در آن لباس خوانده، اعاده کند. این روایت دال بر این است که چون ذو الید بعد از استعمال، از نجاست لباس خبر داده به اِخبار او ترتیب اثر داده نمی‏شود و لازم نیست نمازهایی را که با آن لباس خوانده اعاده کند.

پاسخ:

این روایت مربوط به ما نحن فیه (اخبار ذو الید نسبت به نجاست چیزی که تحت اختیار اوست) نیست؛ چون:

اولاً: ذکری از نجاست در این روایت به میان نیامده است؛ چون ممکن است منشأ نماز نخواندن در لباس مذکور چیزی غیر از نجاست باشد نه نجاست.

ثانیاً: سلمنا که نماز نخواندن ذو الید در لباس مذکور، به خاطر نجاست باشد اما اینکه حضرت فرموده‏اند: لازم نیست نمازهایی را که شخص در این لباس خوانده اعاده کند همان طور که احتمال دارد به خاطر ترتیب اثر ندادن و عدم اعتبار قول ذو الید بعد از استعمال باشد، احتمال دارد به خاطر این باشد که کسی که در آن لباس نماز خوانده علم به نجاست نداشته و بعد از نماز متوجه شده آن لباس نجس بوده، لذا نجاست مجهوله، مانع از نماز نیست. پس عرض ما این است که عدم اعاده نمازهایی که در لباس مذکورِ در روایت خوانده شده به خاطر عدم اعتبار قول ذو الید بعد از استعمال، نیست بلکه به خاطر یک مسئله فقهیه شرعیه است و آن این که اگر کسی به نجاست لباس علم نداشته باشد و با آن لباس نماز بخواند و بعد از خواندن نماز متوجه شود آن لباس نجس بوده، در این صورت نمازش صحیح است و اعاده لازم نیست.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص78.

[2]. وسائل الشیعة، ج2، ص106، کتاب الطهارة، باب 40 من ابواب النجاسات، ح6.

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: کیفیت تنجس متنجسات                      تاریخ: 10 اردیبهشت 1392

موضوع جزئی: سرایت نجاست از ملاقی به سایر اجزاء                   مصادف با: 19 جمادی‏الثانی1434 سال: چهارم                                                                                                                        جلسه: 83

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

تذکر اخلاقی: به مناسبت تولد حضرت فاطمه زهرا (س)

حضرت فاطمه زهرا (س) می‏فرمایند: «انّی اُحبّ مِن دنیاکم ثلاث؛ الإنفاق فی سبیل الله و تلاوة کتاب الله و النظر الی وجه رسول الله (ص)»[1]؛ حضرت فاطمه زهرا (س) می‏‏فرمایند: من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: اول: انفاق در راه خداوند متعال- سلمان می‏گوید در مسجد پیامبر (ص) بودیم تازه مسلمانی آمد و کمک خواست، حضرت (ص) نگاهی کردند کسی برای کمک به آن شخص داوطلب نشد، من نگران شدم با خود گفتم تنها جایی که حاجت او را بر آورده خواهند کرد خانه فاطمه (س) و علی (ع) است، به خانه فاطمه (س) رفتم و در زدم، فاطمه زهرا (س) در را باز کردند، من داستان آن مرد را برای ایشان نقل کردم، حضرت (س) فرمودند: سه روز است که بچه‏ها از گرسنگی خواب ندارند، ولی پیراهنی آوردند و به من دادند و فرمودند این پیراهن را گروه بگذار و در مقابل آن چیزی به آن فقیر بده، سلمان می‏گوید من پیراهن را گروه گذاشتم و در مقابل آن مقداری خوراکی گرفتم، به خانه فاطمه (س) برگشتم و خواستم بخشی از آن غذا را به حضرت (س) بدهم تا به بچه‏ها بدهند، حضرت (س) فرمودند: ما چیزی که به فقیر می‏دهیم پس نمی‏گیریم- دوم: تلاوت قرآن، سوم: نگاه به چهره نورانی پیامبر اکرم (ص).

خلاصه جلسه گذشته:

در جلسه گذشته مسئله‏ای را در رابطه با فضله موشی که در روغن یا شیره جامد می‏افتد مطرح کردیم و گفتیم باید فضله و پیرامون آن را برداشت و دور ریخت و باقی مانده آن نجس نیست و مشکلی ندارد، همچنین اگر سگ بر روی گِل راه رفت، فقط جای پای او حکم نجاست را دارد مگر اینکه جایی که سگ بر آن راه برود گِل آلود باشد. عرض کردیم با اینکه این مسئله سابقاً مطرح شده بود ولی دوباره مرحوم سید (ره) آن را مطرح می‏کنند و دلیل آن روایاتی است که در خصوص روغن و شیره جامد وارد شده که در جلسه گذشته به یک روایت اشاره کردیم.

روایت دوم: عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «سَأَلَهُ سَعِيدٌ الْأَعْرَجُ السَّمَّانُ وَ أَنَا حَاضِرٌ، عَنِ الزَّيْتِ وَ السَّمْنِ وَ الْعَسَلِ تَقَعُ فِيهِ الْفَأْرَةُ فَتَمُوتُ، كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ (ع): أَمَّا الزَّيْتُ فَلَا تَبِعْهُ إِلَّا لِمَنْ تُبَيِّنُ لَهُ فَيَبْتَاعُ لِلسِّرَاجِ وَ أَمَّا الْأَكْلُ فَلَا، وَ أَمَّا السَّمْنُ فَإِنْ كَانَ ذَائِباً فَهُوَ كَذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ جَامِداً وَ الْفَأْرَةُ فِي أَعْلَاهُ، فَيُؤْخَذُ مَا تَحْتَهَا وَ مَا حَوْلَهَا ثُمَّ لَا بَأْسَ بِهِ وَ الْعَسَلُ كَذَلِكَ إِنْ كَانَ جَامِداً»[2]؛ اسماعیل بن عبد الخالق می‏گوید: سعید اعرجِ روغن فروش در حضور من از امام صادق (ع) درباره روغن زیتون، روغن معمولی و عسلی که موش در آن افتاده و مرده سؤال کرد که چکار کنیم؟ حضرت (ع) فرمودند: اگر موش در روغن زیتون بیفتد و بمیرد، آن را نفروش، مگر به کسی که او را از افتادن موش در آن اطلاع دهی تا اگر آن را بخرد برای روشنایی از آن استفاده کند نه برای خوردن، اما اگر در روغن معمولی افتاد و مُرد، اگر آن روغن به صورت مایع باشد، حکم آن مانند روغن زیتون است؛ یعنی باید به مشتری از افتادن موش در آن روغن خبر دهی تا آن را برای روشنایی بخرد نه خوردن، اما اگر روغن غیر زیتون، جامد بود و موش روی روغن جامد قرار گرفته بود، زیر و اطراف موش همراه موش برداشته می‏شود و بقیه آن را می‏توان فروخت و نیازی هم به اِخبار از افتادن موش در آن روغن نیست، عسل هم اگر جامد باشد حکم روغن غیر زیتون را دارد، یعنی موش و پیرامون آن برداشته می‏شود و استفاده از باقی مانده آن اشکالی ندارد.   

در این روایت بین روغن زیتون و غیر آن مثل روغن معمولی و عسل تفصیل داده شده است.

سؤال: چرا امام (ع) در مورد سمن و عسل قائل به تفصیل شده‏اند لکن در مورد روغن زیتون قائل به تفصیل نشده‏اند؟

پاسخ: علت عدم تفصیل امام (ع) در مورد روغن زیتون این است که روغن زیتون همیشه به صورت مایع است و این گونه نیست که در هوای سرد جامد شود و در تابستان و زمستان به صورت مایع است بر خلاف «سمن» که در هوای گرم مایع است و در زمستان و هوای سرد جامد می‏شود، لذا چون روغن زیتون مثل آب و همیشه مایع است امام (ع) در مورد آن قائل به تفصیل نشده‏اند و به محض بر خورد نجاست با آن، نجس می‏شود. بعلاوه هر گاه کلمه «زیت» بکار می‏رود منصرف از آن، «زیت» متّخذِ از زیتون است و در صورتی از این معنا عدول می‏کند که قیدی به آن زده شود؛ مثلاً اگر گفته شود «زیت الجوز»؛ یعنی روغن گردو، از معنای روغن زیتون، عدول می‏شود. ولی «زیت» اگر مطلق و بدون قید باشد به خصوص روغن زیتون اطلاق می‏شود، کما اینکه «آب» هم وقتی بدون قید بیاید به «آب مطلق» انصراف دارد و اگر بخواهد در غیرِ «آبِ مطلق» استفاده شود باید مقید شود؛ مثلاً گفته شود «آبِ مضاف»، لذا بین «زیت» و «سمن» و «عسل» تفاوت وجود دارد. در نتیجه اگر «سمن» و «عسل» جامد بود و چیزی از نجاسات در آن قرار گرفت باید نجاست (موش) و پیرامون آن برداشته شود؛ زیرا نجس است کما اینکه مرحوم سید (ره) حکم سگ را هم که بر روی زمین جامد عبور می‏کند بیان کرد که اگر به صورت گِل و آمیخته با آب نبود- که اصطلاحاً به آن گِل آلود می‏گویند- فقط موضع و محل پای سگ حکم نجاست را دارد و الا (اگر گِل آلود بود) همه آنجا نجس می‏شود.

ملاکِ جامد و مایع بودن:

«و المناط في الجمود و الميعان أنه لو أخذ منه شي‌ء فإن بقي مكانه خاليا حين الأخذ و إن امتلأ بعد ذلك فهو جامد و إن لم يبق خاليا أصلا فهو مائع»[3]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید: ملاک در تشخیص جامد و مایع بودن این است که اگر چیزی از آن برداشته شود و هنگام برداشته شدن، مکانش خالی بماند و بلا فاصله چیزی به جای آن قرار نگیرد ولو بعداً آرام آرام آن مکان خالی پر شود، جامد است. اما اگر به محض برداشتن چیزی از آن، بدون فاصله، مکانش پر شود، مایع است.  

پس مقصود از جامد، الزاماً این نیست که مثل سنگ یا زمینِ سفت، سخت باشد بلکه همین که پس از برداشتن چیزی از آن، جایش خالی بماند و بلا فاصله چیزی به جای آن قرار نگیرد، جامد است.

مسئله232: «إذا لاقت النجاسةُ جزءاً مِن البدن المتعرّق‌ لايسري إلى سائر إجزائه إلا مع جريان العَرَق»[4]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید: اگر نجاست به جزئی از بدنی که عرق کرده اصابت کند و این عرق هم جاری نباشد، این نجاست به سایر اجزاء بدن سرایت نمی‏کند مگر اینکه عرق جریان داشته باشد که در این صورت عرق به هر جایی که سرایت کند، آن جا هم نجس خواهد شد.

علت عدم سرایت نجاست به سایر اجزاء در صورتی که عرق، جریان نداشته باشد این است که بدن فی حد ذاته جامد است و در جوامد، نجاست جزئی از آن به اجزاء دیگر سرایت نمی‏کند هر چند رطوبت داشته باشد مگر اینکه عرق از محل و موضع تنجّس جاری شود.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. نهج الحیاه، محمد دشتی، مؤسسه تحقیقات امیر المؤمنین، ص271؛ خیابانی، وقایع الایام، جلد سی‏ام، ص295.

[2]. وسائل الشیعة، ج17، باب 6 من ابواب ما یکتسب به، ح5.

[3]. العروة الوثقی، ج1، ص80.

[4]. همان.

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: کیفیت تنجّس متنجّسات          تاریخ: 8 اردیبهشت 1392

موضوع جزئی: مگس و پشه که بر نجاست مرطوب می‏نشینند                  

  مصادف با: 17 جمادی‏الثانی1434 سال: چهارم                                                                                                                       جلسه: 82

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مسئله230: «الذُّباب الواقع على النجس الرطب إذا وقع على ثوب أو بدن شخص و إن كان فيهما رطوبة مسرية لا يحكم بنجاسته إذا لم يعلم مصاحبته لعين النجس، و مجرّد وقوعه لا يستلزم نجاسة رجله؛ لاحتمال كونها ممّا لا تقبلها، و على فرضه فزوال العين يكفي في طهارة الحيوانات»[1]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید: مگس یا پشه‏ای که بر نجاست مرطوب می‏نشیند اگر بر لباس یا بدن شخص بنشیند، به نجاست بدن و لباس حکم نمی‏شود هر چند در آن دو (ملاقی و ملاقات شده یا لباس و بدن) رطوبت مسریه هم وجود داشته باشد، البته این در صورتی است که علم به همراه بودن عین نجس با مگس نداشته باشیم، مجرد اینکه مگس روی نجاست نشسته باشد مستلزم این نیست که پای او هم نجس شده باشد؛ چون احتمال دارد پای مگس یا پشه از مواردی باشد که نجاست را به خود نمی‏گیرد، بر فرض هم که نجاست را به خود بگیرد زائل شدن عین نجاست، در طهارت و پاکی حیوانات کفایت می‏کند.

دلیل کلام مرحوم سید (ره)، قاعده طهارت است؛ یعنی این مورد از مواردی است که ما شک در طهارت و نجاست آن داریم که قاعده طهارت می‏گوید: «کل شیء لک طاهر حتی تعلم انّه قذر او نجس»، اینکه به قاعده طهارت رجوع می‏کنیم به خاطر این است که به مصاحبت پشه و مگس با عین نجس علم نداریم و نداشتن علم هم به خاطر دو جهت است؛ یکی اینکه اساساً وقتی پشه و مگس روی نجس می‏نشیند، نجاست را به خود نمی‏گیرد. دیگر اینکه بر فرض پای پشه و مگس، نجس و متأثر از نجاست شود ولی آن نجاست زائل شده و زائل شدن عین نجاست در طهارت حیوانات کفایت می‏کند. پس زمانی که مگس یا پشه روی بدن یا لباس انسان قرار می‏گیرد اولاً: معلوم نیست از ابتداء حامل نجاست باشد، چون نجاست را به خود نمی‏گیرد. ثانیاً: اگر هم نجاست به خود بگیرد و حامل نجاست باشد معلوم نیست الآن که بر لباس یا بدن قرار گرفته آن نجاست باقی مانده باشد چون زوال عین نجاست در طهارت حیوانات کفایت می‏کند.

در بعضی از روایات هم بر این نکته تأکید شده که ملاک در نجاست حیوان، دیدن نجاست و علم به نجاست است که به آن روایات اشاره می‏کنیم:

روایت اول: عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي حَدِيثٍ قَالَ: «كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الطَّيْرِ يُتَوَضَّأُ مِمَّا يَشْرَبُ مِنْهُ إِلَّا أَنْ تَرَى فِي مِنْقَارِهِ دَماً، فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ.»[2]؛ عمار ساباطی از امام صادق (ع) نقل می‏کند که حضرت فرمودند: اگر پرنده‏ای در آبی، منقار زد و از آن خورد، می‏توان با آن آب وضوء گرفت- ممکن است «یتوضّأ» به معنای شستن که اعم از وضوء است هم باشد- مگر اینکه در منقار آن پرنده خون دیده شود که اگر در منقار او خون دیده شود جایز نیست با آن آب وضوء گرفته شود یا از آن نوشیده شود. اینکه حضرت (ع) می‏فرماید: اگر در منقار پرنده، خون دیده شود جایز نیست با آبی که در آن منقار زده وضوء گرفت یا از آن نوشید، دال بر این است که ملاک در نجاست حیوانات، وجود «عین نجاست» است لذا اگر عین نجاست زائل شود پاک می‏باشند.

روایت دوم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الدُّودِ يَقَعُ مِنَ الْكَنِيفِ عَلَى الثَّوْبِ، أَ يُصَلَّى فِيهِ؟ قَالَ: لَا بَأْسَ إِلَّا أَنْ تَرَى أَثَراً فَتَغْسِلَهُ»[3]؛ علی بن جعفر از برادرش امام موسی بن جعفر (ع) در مورد کِرمی که از مستراح خارج می‏شود و بر لباس می‏نشیند سؤال کرد که آیا می‏شود با آن لباس نماز خواند؟ حضرت (ع) فرمودند: نماز خواندن با آن اشکال ندارد مگر اینکه اثر نجاست را روی بدن کِرم مشاهده کنی که در این صورت باید لباس را بشویی. پس زوال عین نجاست، در طهارت کِرم کفایت می‏کند؛ زیرا ما در این فرض به نجاست کِرم قطع داریم قبل از اینکه از کنیف (مستراح) خارج شود اما در عین حال امام (ع) به طهارت آن حکم کرده است. پس این روایت هم دال بر این است که زوال عین نجاست در طهارت حیوانات کفایت می‏کند.

اشکال:

ممکن است گفته شود اینجا مجرای استصحاب است چون یقین به نجاست کِرم داشته‏ایم، حال شک می‏کنیم نجس است یا نه، نجاست سابق را استصحاب کرده و به نجاست آن حکم می‏کنیم.

پاسخ:

پاسخ این است که استصحاب، حکمی تعبدی است که شارع آن را جایگزین علم قرار داده بدین جهت که مثل علم، کاشف از واقع است، اما استصحاب نمی‏تواند جای رؤیت را بگیرد، چون امام (ع) فرمودند: اگر اثر نجاست را در بدن کِرم ببینی، اجتناب کن و استصحاب نمی‏تواند به جای رؤیت قرار بگیرد، پس استصحاب نقش علم را از باب کاشفیت، ایفاء می‏کند ولی نقش رؤیت یعنی «علم وجدانی» را ندارد. پس استصحاب می‏تواند به جای علم از باب اینکه کاشف است، قرار بگیرد ولی جای رؤیت (علم وجدانی) را نمی‏گیرد.

بنابراین در صورتی که ما شک در بقاء نجس در بدن کِرم داشته باشیم به طهارت آن حکم می‏شود ، در نتیجه فرقی وجود ندارد بین صورتی که از ابتدا بگوییم مثلاً پای مگس نجس نمی‏شود یا بگوییم متنجِّس می‏شود اما با زوال عین نجاست به طهارت آن حکم می‏کنیم.

مسئله231: «إذا وقع بَعر الفأر في الدُّهن أو الدُّبس الجامدين ‌يكفي إلقاؤه و إلقاء ما حوله و لا يجب الاجتناب عن البقيّة و كذا إذا مَشى الكلب على الطّين فإنه لا يحكم بنجاسة غير موضع رِجله إلا إذا كان وَحلاً و المناط في الجمود و الميعان أنه لو أخذ منه شي‌ء فإن بقي مكانه خاليا حين الأخذ و إن امتلأ بعد ذلك فهو جامد و إن لم يبق خاليا أصلا فهو مائع»[4]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید: اگر فضله موشی در روغن یا شیره جامد بیفتد باید آن فضله و پیرامون آن را برداشت و اجتناب از بقیه آن روغن یا شیره لازم نیست، همچنین اگر سگی روی گِل راه برود، در این صورت نیز به نجاست غیر از جای پای سگ، حکم نمی‏شود مگر اینکه گِل آلود شده باشد یعنی آب و گِل با هم مخلوط شده باشد و سگ در آن حرکت کند که چون حالت مایع دارد نجس می‏شود.

توضیح مطلب این است که ما در بحث‏های گذشته گفتیم ملاک در نجاست، سرایت است یعنی در جایی به نجاست ملاقی حکم می‏شود که رطوبت مسریه در هر دو (ملاقی و ملاقات شده) یا در یکی از آنها وجود داشته باشد، حال سؤال این است که چرا مرحوم سید (ره) دوباره دو مصداق (روغن و شیره) برای جامد بیان کرده و همچنین راه رفتن سگ روی گِل را اشاره کرده است؟ اشاره دوباره مرحوم سید (ره) به خاطر روایاتی است که در اینجا خصوصاً وارد شده است و الا کلیّتی که در گذشته به آن اشاره شد شامل اینجا هم می‏شود، بنابراین حکم روغن و شیره جامده از مسائل گذشته روشن می‏شود و نیازی به ذکر این مسئله هم نبود اما اینکه مرحوم سید (ره) در اینجا بحث روغن و شیره جامد را دوباره مطرح کرده شاید به خاطر نصوصی است که بعضی از بزرگان مثل مرحوم آقای خویی (ره) فرموده: حدود 13 روایت در این جا بیان شده که ما به چند روایت اشاره می‏کنیم:

روایت اول: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «إِذَا وَقَعَتِ الْفَأْرَةُ فِي السَّمْنِ فَمَاتَتْ فِيهِ، فَإِنْ كَانَ جَامِداً فَأَلْقِهَا وَ مَا يَلِيهَا و کُلْ ما بَقیَ وَ إِنْ كَانَ ذَائِباً فَلَا تَأْكُلْهُ وَ اسْتَصْبِحْ بِهِ وَ الزَّيْتُ مِثْلُ ذَلِكَ»[5]؛ حضرت (ع) می‏فرمایند: اگر موشی در روغن افتاد و مرد، اگر روغن جامد بود، موش و آنچه اطراف و پیرامون آن است را دور بریز و بقیه آن را بخور. اما اگر آن روغن مایع است نمی‏شود از بقیه آن روغن برای خوردن استفاده کرد ولی می‏توان به جای روغن چراغ، برای روشنایی از آن استفاده کرد، و آنچه هم از زیتون گرفته می‏شود (روغن زیتون) همین حکم را دارد.

بحث جلسه آینده: بقیه روایات را انشاء الله در جلسه آینده اشاره خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص80-79.

[2]. وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، باب 82 من ابواب النجاسات، ح2.  

[3]. همان، باب 80، ح1.

[4]. العروة الوثقی، ج1، ص80.

[5]. وسائل الشیعة، ج24، ص194، باب 43 من ابوباب الأطعمة المحرّمة، ح2.

زیر مجموعه ها

تذکر اخلاقی: اهمیّت یاد مرگ1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
  روایت اول: سَأَلَهُ بَعْضُهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يُحْشَرُ مَعَ... Read More...
تذکر اخلاقی: حُرمت آبروی مؤمن1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي... Read More...
تذکر اخلاقی: لزوم تبعیت از امام زمان (عج) 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ... Read More...
تذکر اخلاقی: عزّت در پرتو پیروی از حق 1402/08/03
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/11
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/10
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/09
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/08
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/01/17
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر این که ترس سراسر سرزمین‌های‌ اشغالی را فرا گرفته است،... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/02/07
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر اینکه حجاب یک واجب شرعی و اصل قانونی است، گفتند: از همه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/12/25
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: مساله امر به معروف و نهی منکر اصل مسلم اسلامی است اما توجه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/11/20
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن مقدمه شرکت در انتخابات مجلس شورای... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 105مورخ 1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 103مورخ 1402/07/12
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» ... Read More...

مطالب برجسته

تصویر نمونه یک

اگر مجاهدت علما نبود اثری از دین و دین باوری در جامعه دیده نمی شد

آیت الله حسینی بوشهری

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) و ياران باوفايش تسليت و تعزيت باد.

آیت الله حسینی بوشهری

حوزه‌های علمیه باید به نصایح رهبری و مراجع پایبند باشند

آیت الله حسینی بوشهری

Please publish modules in offcanvas position.