IMAGE حجاب یک واجب شرعی و اصل قانونی است / تشکر از اجرای "طرح نور" فراجا1403/02/11
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر اینکه حجاب یک واجب شرعی و اصل قانونی است، گفتند: از همه... Read More...
IMAGE در جلسه سردار رادان با اعضای جامعه مدرسین چه گذشت / حمایت قاطع از طرح نور1403/02/11
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  سردار احمدرضا رادان فرمانده کل انتظامی کشور به همراه نماینده ولی فقیه و جمعی از... Read More...
IMAGE تسلیت آیت الله حسینی بوشهری در پی درگذشت همسر شهید حاج آقا مصطفی خمینی(ره)1403/02/11
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درگذشت همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی(ره) را... Read More...
IMAGE لزوم مبارزه با فرار مالیاتی / مصارف مالیات برای مردم تبیین شود1403/02/02
یکشنبه, 02 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خطاب به مدیران سازمان امور مالیاتی گفتند: باید... Read More...

روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام علی بن ابیطالب (ع): «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ إِنْ كَانَ مُحْسِناً وَ لَا يُمْسِي إِلَّا خَائِفاً وَ إِنْ كَانَ مُحْسِناً لِأَنَّهُ بَيْنَ أَمْرَيْنِ بَيْنَ وَقْتٍ قَدْ مَضَى لَا يَدْرِي مَا اللَّهُ صَانِعٌ بِهِ وَ بَيْنَ أَجَلٍ قَدِ اقْتَرَبَ لَا يَدْرِي مَا يُصِيبُهُ مِنَ الْهَلَكَاتِ»‏[1].

 

امام علی بن موسی الرضا (ع) در روایت مذکور، فرموده است که مؤمن صبح خود را آغاز نمی‏کند مگر اینکه ترسان است، هرچند که نيكوكار باشد و شب خود را آغاز نمى‏كند مگر اين كه بيمناك است، هرچند كارهاى نيك انجام داده باشد زيرا او ميان دو امر قرار دارد؛ زمانى كه گذشته است و نمى‏داند خدا با او چه مى‏كند و اجلى كه نزديك است و نمى‏داند چه مسائل مهلكى دامن او را خواهد گرفت.

 

مؤمن صبح و شام خود را با خوف می‏گذراند و دغدغه‏مند است و خاطر جمع نیست چون آن قدر بار مسئولیتش سنگین است که نمی‏تواند از کنار این مسئولیت بزرگ به راحتی عبور کند لذا صبح که از خواب برمی‏خیزد نگران است، هرچند که محسن و نیکوکار است و شب که می‏خوابد، نگران است، هرچند که نیکوکار باشد و همیشه دغدغه دارد که نکند که به وظیفه‏اش درست عمل نکرده باشد و همیشه احساس تقصیر می‏کند و دلش را به نمازهایی که خوانده و کارهای خوبی که انجام داده است، خوش ندارد چون او بین دو چیز است؛ بین زمانی است که بر او می‏گذرد و نمی‏داند که خداوند متعال با او چه خواهد کرد و بین اجلی که نزدیک است و او آنچه را که از هلکات به او می‏رسد، نمی‏داند لذا انسان باید دعا کند و از خدا بخواهد که عاقبت به خیر از دنیا برود.

 

امام کاظم (ع) به یکی از اصحاب خود فرموده است که این دعا را همیشه همراه خود داشته باش، عرض کرد که چه دعایی؟ آن حضرت (ع) این دعا را فرمود: «اللَّهُمَ‏ لَا تَجْعَلْنِي‏ مِنَ‏ الْمُعَارِينَ‏ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ»، قَالَ: قُلْتُ: أَمَّا الْمُعَارُونَ فَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ الرَّجُلَ يُعَارُ الدِّينَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ فَمَا مَعْنَى لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ؟ فَقَالَ: «كُلُّ عَمَلٍ تُرِيدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ مُقَصِّرُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»[2].

 

خدایا من را جزء معارین قرار نده [، یعنی خدایا من را از کسانی که دین آنها فصلی و مقطعی و عاریه‏ای است قرار نده] و من را از حد تقصیر خارج نکن، روای به آن حضرت (ع) عرض کرد که معنای جمله اول را فهمیدم، لکن معنای جمله دوم را متوجه نشدم، آن حضرت (ع) فرمود که معنای این کلام این است که خدایا کاری کن که همیشه خودم را مقصر بدانم، یعنی نکند خودم را بی‏عیب و بی‏نقص بدانم و فکر کنم که همه کارهایم به نحو احسن انجام شده است.

 

انسان‏هایی که دینشان فصلی و مقطعی است، یک روز دین‏دار هستند و روز دیگر بی‏دین هستند، یک روز در جرگه مؤمنین هستند و روز دیگر در جرگه افراد لا ابالی می‏باشند، مثلاً یک روز به اقتضای پذیرش در جامعه، محاسنش را بلند می‏گذارد و یک روز نیز به اقتضای جامعه ریش خود را از ته می‏زند یا مثلاً خانم، وقتی به حرم می‏رود چادر سرش می‏کند و از حرم که خارج می‏شود چادرش را کنار می‏گذارد و اگر کسی به او تذکر بدهد، پرخاشگرانه برخورد می‏کند. این گونه افراد از دین مایه می‏گذارند تا چرخ زندگی خودشان بچرخد، بر عکس بعضی دیگر که از خود مایه می‏گذارند تا دین زنده بماند.

 

انسان نباید دلش را به کارهایی که انجام می‏دهد خوش کند. در حالات بعضی از بزرگان آمده است که وقتی از ایشان سؤال شد که شما در دنیا خدمات زیادی انجام دادی، کتاب‏های زیادی نوشتی و شاگردان زیادی تربیت کردی، حتما آنجا از شما دستگیری کردند، او گفت که به من گفتند که اینها را به خاطر خودت انجام دادی و به خاطر خدا انجام نداده‏ای و فلان کار که اصلاً آن را به حساب نیاورده‏ام، دستم را گرفت و به من گفتند که فقط این کار را خالصانه برای خدا انجام داده‏ای.

 

نکته: یکی از مصادیق بارز جهاد نفس، خوف است، هرچند که در روایات آمده است که مؤمن باید بین خوف و رجا باشد چون اگر خوف مطلق داشته باشد، ممکن است که دچار یأس و ناامیدی شود و یأس از رحمت الهی از گناهان کبیره است، البته رجا و امیدواری بیش از حد نیز ممکن است که باعث غرور انسان شود و انسان، به این امید که خداوند متعال گناهان را می‏بخشد، گناهان زیادی مرتکب شود. بعضی، آیات قرآن را یک بُعدی معنا می‏کنند و فقط آیات امید و رحمت را متذکّر می‏شوند و از آیات عذاب غافل می‏شوند، در صورتی که پیامبران الهی هم بشارت دهنده بوده‏اند و هم انذارکننده بوده‏اند و فقط از بهشت و نعمات آن سخن نمی‏گفته‏اند، بلکه جهنم و عذاب‏های آن را نیز یادآوری می‏کرده‏اند. خداوند متعال فرموده است: «...فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ...»[3]، همچنین فرموده است: «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً...»[4].

 

خلاصه اینکه باید توجه داشته باشیم که زمان کنونی در شرایط خاصی قرار دارد و لغزش‏ها فراوان‏اند و لذا باید از دین خود و خانواده خود مراقبت کنیم و دچار لغزش نشویم.

 



[1]. شیخ حر عاملی، وسال الشیعة، ج15، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس و ما یناسبه، باب 14، ص223، ح14.

[2]. محمد بن يعقوب، كلينى، الكافي (ط- الإسلامية)، ج‏2،ص73.

[3]. «البقرة»:213.

[4]. همان:119.

 

 

روایت اول: قال مولینا و مقتدینا علی بن موسی الرضا (ع): «لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ فَالسُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ كِتْمَانُ سِرِّهِ، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: "عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ"[1] وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُدَارَاةُ النَّاسِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ نَبِيَّهُ (ص) بِمُدَارَاةِ النَّاسِ فَقَالَ: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ"[2] وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ"[3]»‏[4].

 

امام علی بن موسی الرضا (ع) در روایت مذکور، فرموده است که مؤمن، مؤمن واقعی نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد؛ سنّتی از پروردگارش و سنّتی از پیامبرش و سنّتی از امامش. امّا خصلتی که از پروردگارش باید داشته باشد، رازداری است. خداوند متعال فرموده است: « داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‌سازد مگر رسولانى كه آنان را برگزيده است» و اما خصلتی که از پيامبر خدا (ص) باید داشته باشد، ملايمت با مردم است، همانا خداوند متعال پیامبرش را به مدارا کردن با مردم امر کرده است، پس فرموده است: «با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكى‌ها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن)!» و خصلت که از ولىّ خدا و امامش باید داشته باشد، شكيبايى در تنگنا و سختى است، همانا خداوند متعال می‏فرماید: «[نیکوکاران کسانی هستند که] در برابر محروميت‏ها و بيماري‏ها استقامت به خرج مى‌دهند».

 

«فَالسُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ كِتْمَانُ سِرِّهِ»؛ سنّتی که انسان باید از پرودرگارش داشته باشد، این است که کتمان سِرّ داشته باشد و رازدار باشد. هستند کسانی که سِرّ و راز دیگران را به خاطر اختلافی که بین آنها پیش می‏آید، فاش می‏کند و به همین خاطر است که در روایات آمده است که انسان نباید همه رازهای زندگی‏اش را برای دیگران بازگو کند.

 

«أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُدَارَاةُ النَّاسِ»؛ اما سنّتی که انسان باید از پیامبر خدا داشته باشد، مدارا کردن با مردم است. پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي‏ بِأَدَاءِ الْفَرَائِض»[5]؛ خداوند متعال، من را به مدارا کردن با مردم امر کرده است، همان‏گونه که من را به انجام واجبات امر کرده است.

 

دینِ مبینِ اسلام می‏گوید که انسان باید در جامعه حضور داشته باشد و با مردم رفت و آمد داشته باشد، لکن در ارتباط با مردم، مدارا داشته باشد و سر و صدا راه نیندازد. به این نکته باید توجه شود که اخلاق‏ها با هم متفاوت است و همه یک نوع برخورد ندارند لذا هنر انسان، این است که بتواند در برخوردهای خود با افراد جامعه مدارا کند. البته باید به این نکته توجه شود که مدارا کردن به این معنی نیست که انسان امر به معروف و نهی از منکر نکند زیرا اسلام از مسلمانان خواسته است که امر به معروف و نهی از منکر کنند و انجام این دو فریضه را از وظایف مسلمین دانسته است، لکن باید در امر به معروف کردن و نهی از منکر کردن ضوابط را رعایت کند تا منجر به درگیری نشود.

 

خداوند متعال به خاطر مدارا کردن پیامبر (ص) با مردم، در موارد متعددی از ایشان تعریف و تمجید کرده است که آیات ذیل نمونه‏هایی از آن مواردند؛

 

«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ...»[6]؛ مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود...؛

 

«وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ»[7]؛ و تو اخلاق عظيم و برجسته‌اى دارى!

 

«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ...»[8]؛ به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان ‌[مردم‌] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى‌شدند... .

 

از آیات مذکور و آیات مشابه آن، فهمیده می‏شود که برخورد پیامبر اکرم (ص) با جامعه و مردم، برخوردی سازنده بوده است و آن حضرت (ص) با مردم مدارا می‏کرده است و خشم، غضب، کینه و عداوت که در قاموس انسان‏های معمولی هست، در برخوردهای پیامبر (ص) با مردم، وجود نداشته است.

 

بنابراین، انسان‏های مؤمن نیز باید سعی کنند که در این سّنت حسنه از پیامبر (ص) پیروی کنند و در برخوردهای خود با مردم مدارا کنند.

 

«وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ»؛ اما سنّتی که انسان باید از ولىّ خدا داشته باشد، شكيبايى در تنگنا و سختى است.

 

اهل بیت (ع) کوه صبر بوده‏اند، تا جایی که وقتی شخصی به امام مجتبی (ع) دشنام داد آن حضرت (ع) با او مهربانانه برخورد ‏کرد. خداوند متعال فرموده است: «... وَ الْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»[9]؛... و خشم خود را فرو مى‌برند و از خطاى مردم درمى‌گذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد.

 

بعضی از افراد با یک ناراحتی که پیش می‏آید، ممکن است برای مدّت زیادی با هم قهر کنند و گِله و شکایت کنند، لکن سیره اهل بیت (ع) این‏گونه بوده است که حتی با کسانی که به آنها اهانت می‏کردند با مهربانی برخورد می‏کردند.

 

روایت دوم: قال مولینا و مقتدینا الإمام الرضا (ع): «الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعِينَ حَسَنَةً وَ الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ‏»[10].

 

امام رضا (ع) در روایت مذکور، فرموده است که پنهان کردن کار خوب، معادل هفتاد حسنه است و آشکار کردن کار بد، سرافکندگی دارد و پنهان کردن کار بد، غفران الهی را در پی دارد، یعنی اگر انسان کار خوبی را که انجام می‏دهد، پنهان بدارد، خداوند متعال پاداش هفتاد حسنه به او خواهد داد و اگر کار بدش را در مرئی و منظر دیگران انجام بدهد، مطرود خواهد بود و باعث سرافکندگی او خواهد شد و اگر کار بدی را که انجام می‏دهد، آشکارا انجام ندهد، مشمول غفران الهی خواهد شد.  

 

پسندیده نیست که انسان کار خوبی را انجام می‏دهد برای دیگران بیان کند مگر اینکه عنوان ثانویه‏ای بر آن مترتّب شود و آن، این باشد که دیگران نسبت به انجام کار خیر ترغیب شوند.

 

انسان‏های گناهکار دو دسته‏اند؛ دسته اول، کسانی هستند که گناه می‏کنند و گناهشان را علناً انجام می‏دهند که این کار باعث می‏شود که قبح گناه بریزد و دیگران نیز بر ارتکاب گناه جرأت پیدا کنند که اگر گناهکار جزء این دسته باشد، خوار و سرافکنده خواهد شد و دسته دوم، کسانی هستند که گناه می‏کنند، لکن در خفا و پنهانی گناه می‏کنند که این انسان‏ها، مشمول آمرزش الهی قرار می‏گیرند.

 

 

 



[1]. «الجن»:26و27.

[2]. «الأعراف»:199.

[3]. «البقرة»:177.

[4]. محمد بن یعقوب، کلینی، الكافي (ط- الإسلامية)، ج‏1، ص11، ح7.

[5]. محمد بن یعقوب، کلینی، الكافي (ط- الإسلامية)، ج‏2، ص117.  

[6]. «الأحزاب»:21.  

[7]. «القلم»:2.

[8]. «آل عمران»:159.  

[9]. همان:134.  

[10]. محمد بن یعقوب، کلینی، الكافي (ط- الإسلامية)، ج‏2، ص428.

 

 

 

روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الباقر (ع): «إِنَّمَا يُدَاقُ‏ اللَّهُ‏ الْعِبَادَ فِي الْحِسَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي الدُّنْيَا»‏[1].

 

امام باقر (ع) در روایت مذکور، فرموده است که خداوند متعال در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است، دقت می‏کند [، یعنی با دقت حسابرسی می‏کند] و به تعبیر روشن‏تر، همان‏گونه که در مَثل آمده است که هر که بامش بیش برفش بیشتر، در اینجا نیز گفته می‏شود که هر که عقلش بیش، مسؤولیتش سنگین‏تر است.

 

عده‏ای از عقلِ درست و حسابی برخوردار نیستند و لذا مسؤولیتی نیز به آنها محوّل نمی‏شود و فردای قیامت نیز مورد سؤال و جواب قرار نخواهند گرفت، اما کسانی که از عقل و خِرد برخوردارند، مورد سؤال واقع خواهند شد. در اهمیت عقل نقل شده است که الهی! آن را که عقل دادی، پس چه ندادی؟ و آن را که عقل ندادی، پس چه دادی؟

 

و باز در اهمیت عقل در روایت آمده است: «مَا عُبِدَ بِهِ‏ الرَّحْمَنُ‏ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان»[2]؛ عقل آن است كه به وسيله آن خداى رحمان پرستش شود و بهشت به دست آيد. پس به وسیله عقل است که ثواب به انسان تعلق می‏گیرد و همچنین، مورد سؤال قرار می‏گیرد و مؤاخذه می‏شود.

 

بنابراین، هر چه عقل و درک انسان بیشتر باشد، به همان تناسب مورد سؤال واقع خواهد شد و لذا علما و دانشمندن که خود را عاقل‏ترین افراد جامعه می‏دانند، بیشتر مورد سؤال قرار خواهند گرفت.

 

روایت دوم: قال مولینا و مقتدینا الإمام الباقر (ع): «لَا يَسْلَمُ‏ أَحَدٌ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ حَتَّى‏ يَخْزُنَ‏ لِسَانَه‏»[3].

 

امام باقر (ع) در روایت مذکور، فرموده است که هیچ کس از گناهان مصون نمی‏ماند مگر اینکه زبانش را کنترل کند.

 

خیلی از گناهان از طریق زبان صورت می‏گیرد، کما اینکه بسیاری از خیرات و برکات نیز از طریق زبان صورت می‏گیرد. صبح که انسان از خانه خارج می‏شود، ارتباط خود با دیگران را با زبانش شروع می‏کند، پس باید خیلی مواظب باشد که زبانش در چه مسیری می‏چرخد، در مسیر خدا به حرکت در می‏آید یا در مسیر شیطان و هوای نفس می‏چرخد، مثلاً مغازه‏دار ممکن است که با زبانش سر مشتری را کلاه بگذارد، عالِم ممکن است که با زبانش مطلبی را بگوید که فقط منافع شخصی خودش را تأمین کند، بنابراین، انسان باید حواسش جمع باشد که زبانش در کنترل او باشد تا مرتکب گناه و معصیت نشود. اینکه اولیاء الهی به سکوت سفارش کرده‏اند به همین خاطر است که انسان در پرتو سکوت مرتکب گناه نشود لذا انسان تا جایی که ممکن است نباید سخن بگوید، نه اینکه اگر در مجلسی وارد شد، از هر دری سخن به میان آورد و به دیگران اجازه سخن گفتن ندهد. در روایت آمده است: «مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ زَلَّ‏»[4]؛ کسی که کلامش زیاد باشد، خواهد لغزید و لغزش‏هایش زیاد خواهد بود.   

 

ادامه تفسیر آیه89: «وَ لَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَ كَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ»[5]؛ و هنگامى كه از طرف خداوند، كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانه‌هايى بود كه با خود داشتند و پيش از اين، به خود نويد پيروزى بر كافران مى‌دادند (كه با كمك آن، بر دشمنان پيروز گردند)، با اين همه، هنگامى كه اين كتاب و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او كافر شدند؛ لعنت خدا بر كافران باد!

 

یهودیان نسبت به پیامبر گرامی اسلام (ص) رفتاری دوگانه داشتند، آنان پیش از آنکه پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شود، به امتیازات و ویژگی‏های رسول اکرم (ص) می‏بالیدند و از اینکه پیامبری خواهد آمد که همه سخنان حضرت موسی (ع) را تصدیق خواهد کرد احساس شعف می‏کردند و این را وجه قوّتی برای خود در مقابل کفار می‏دانستند و به خود نوید پیروزی بر کافران را می‏دادند، اما بعد از اینکه پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شد و مردم را به پرستش خداوند یکتا دعوت کرد، نسبت به او کافر شدند و از درِ لجاجت وارد شدند و به مقابله با پیامبر (ص) برخاستند و اینها بدترین وجهِ برخورد با نعمت‏های الهی که شناخت نعمت و سپس حرکت بر خلاف مسیر آن است را در پیش گرفتند. وضعیت کسانی که نعمت را نمی‏شناسند و به عمد با آن مخالفت می‏کنند بهتر از کسانی است که طعم محبّت الهی را می‏چشند ولی نمک‏نشناسی می‏کنند و یهودیان، این‏گونه بودند، یعنی تا توانستند از نام پیامبر اکرم (ص)، در مقابل کفار استفاده کردند ولی بعد از اینکه پیامبر (ص) به رسالت مبعوث شد به جای اینکه قدردان این نعمت عظیم باشند، به مخالفت با پیامبر (ص) برخاستند. این نوع انکار و ناباوریِ نعمت‏های الهی بدترین شیوه کفر و ناسپاسی است و به همین خاطر خداوند متعال در آخر آیه مورد بحث (آیه89)، چنین کافرانی را از رحمت خود دور کرده و فرموده است که لعنت خدا بر کافران باد.

 

تفسیر آیه90: «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ»[6]؛ ولى آنها در مقابل بهاى بدى، خود را فروختند كه به ناروا، به آياتى كه خدا فرستاده بود، كافر شدند و معترض بودند که چرا خداوند به فضل خويش، بر هر كس از بندگانش بخواهد، آيات خود را نازل مى‌كند؟! از اين رو به خشمى بعد از خشمى (از سوى خدا) گرفتار شدند و براى كافران مجازاتى خواركننده است.

 

خداوند متعال در آیه قبل (آیه89) روش نادرست برخورد یهودیان با قرآن را متذکّر شد و در آیه مورد بحث (آیه90)، از این گونه برخورد به فروختنِ گوهر نفس به بدترین بها تعبیر کرده است و فرموده است که اینان گوهر نفس خود را به بهای بدی فروختند و ریشه این برخورد را ستم و فزون‏خواهی یهودیان دانسته است.

 

خداوند متعال در ابتدای آیه مورد بحث (آیه90)، فرموده است که آنها (یهودیان) داد و ستد ناپسندی انجام دادند و جان‏های خودشان را در مقابل بهای بدی فروختند، مثل کسی که به بازار برود و سرمایه‏اش را بدهد و جنس بُنجل و بی‏ارزشی را بگیرد، یهودیان نیز شخصیت و عزت نفس خود را به بهای بی‏ارزشی فروختند. خداوند متعال در آیه دیگری نیز از رفتار یهودیان به خریدن زندگی دنیوی به بهای جهان ابدی، تعبیر کرده است و فرموده است: «أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ»[7]؛ اينها همان كسانند كه آخرت را به زندگى دنيا فروخته‌اند، از اين رو عذاب آنها تخفيف داده نمى‌شود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد.

 

بنابراین، یهودیان آخرت خود را به دنیا فروختند، در صورتی که هیچ عاقلی سرای جاودانی و ابدی آخرت را به دنیای محدود و کم ارزش دنیوی نمی‏فروشد. بله! انسان در طول زندگی خود در حال داد و ستد است و در این معامله یا ضرر می‏کند و یا سود می‏برد و هنر این است که انسان بداند و متوجه باشد که چه چیزی را در مقابل چه چیزی از دست می‏دهد تا دچار خسران و ضرر نشود. در روایت آمده است: «الدُّنْيَا سُوقٌ‏ رَبِحَ‏ فِيهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُون»[8]؛ دنیا به منزله بازاری است که عده‏ای سود برده‏اند و عده‏ای نیز دچار زیان و ضرر شده‏اند.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. محمد بن یعقوب، کلینی، الكافي (ط- الإسلامية)، ج‏1، ص11، ح7.

[2]. همان، ح3.  

[3]. حسن بن علی، ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص298.

[4]. عبد الواحد بن محمد، تميمى آمدى، غرر الحکم و درر الکلم، ص581.

[5]. «البقرة»:89.

[6]. همان:90.

[7]. همان:86.

[8]. حسن بن على، ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، النص، ص483.  

 

 

روایت اول: قال رسول الله (ص): «تَمامُ البِرّ أن تعمل فی السِّرّ عملاً علانیة‏»‏[1].

 

رسول اکرم (ص) در روایت مذکور، فرموده است که نیکوکاریِ کامل این است که انسان در نهان و پنهانی، همان عملی را انجام بدهد که آشکارا انجام می‏دهد، یعنی انسانِ مؤمن، منافقانه برخورد نمی‏کند که در خفا و پنهانی به یک نحو عمل کند و در آشکارا به صورت دیگری عمل کند، بلکه رفتار پنهان و آشکار او به یک صورت است. اگر انسان این چنین باشد، قابل اطمینان است، خیانت نمی‏کند و مسؤلیتی که به او محوّل می‏شود را به نحو أحسن انجام می‏دهد.

 

انسان گاهی برای ظاهرسازی و به رُخ مردم کشیدن، تظاهر می‏کند و به گونه‏ای سخن می‏گوید و عمل می‏کند که دیگران فکر می‏کنند از او متدیّن‏تر و بهتر وجود ندارد و ممکن است که خیلی از افراد جذب گفتار، رفتار و کردار او بشوند و همه از او به خوبی یاد کنند. متأسفانه در جامعه چنین افرادی که هدفشان از ظاهرسازی این است که مردم از آنها تعریف و تمجید کنند، کم نیستند، اما همین افراد، در خفا و به صورت پنهانی اعمالی را انجام می‏دهند و گناهانی را مرتکب می‏شوند که از انجام آن به صورت آشکار ابا دارند؛ به گونه‏ای که اگر کسی متوجه شود باور نمی‏کند که این انسان، همان فردی است که در جامعه و در انظار دیگران به گونه‏ای دیگر رفتار می‏کند و متأسفانه این افراد، حتی خداوند متعال را که از رگ قلب به انسان نزدیک‏تر است [که خودِ خدا فرموده است: «...وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»[2]]، بر گفتار و رفتار خود ناظر نمی‏بینند.

 

روایت دوم: قال مولینا و مقتدینا الإمام الاصادق (ع): «إِنِّي‏ وَ اللَّهِ مَا آمُرُكُمْ إِلَّا بِمَا نَأْمُرُ بِهِ أَنْفُسَنَا فَعَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَ الِاجْتِهَاد‏»[3].

 

امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که به خدایی خدا قسم که شما را به چیزی امر نمی‏کنم مگر اینکه خودم را به آن چیز امر کرده باشم، پس بر شماست که جدّیت به خرج دهید و کوشش کنید [تا آنچه؛ به عنوان وظیفه به شما گفته می‏شود را انجام بدهید].

 

روایت سوم: قال مولینا و مقتدینا الإمام الاصادق (ع): «الرَّغْبَةُ فِي الدُّنْيَا تُورِثُ الْغَمَّ وَ الْحَزَنَ وَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا رَاحَةُ الْقَلْبِ وَ الْبَدَن»[4].

 

امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که میل و رغبت به دنیا، غم و اندوه را به دنبال دارد و زهد در دنیا آسودگی و راحتی قلب و بدن را به دنبال دارد.

 

کسانی که میل و وابستگی به دنیا داشته باشند، چون به کم قانع نیستند، همیشه نگرانند و برای رسیدن به مال و ثروتِ بیشتر، به رقابت با دیگران می‏پردازند و چشم و هم‏چشمی آرامش آنان را تحت تأثیر قرار می‏دهد و لذا بعضی‏ها با اینکه درآمد خوبی نیز دارند، لکن چون بیش از نیاز خود به دنبال مال دنیا می‏باشند، همیشه نگران و افسرده‏اند و از زندگی خود لذت نمی‏برند، در صورتی که اگر خودشان را با دیگران مقایسه کنند، متوجه می‏شوند که وضعشان از بسیاری از افراد جامعه خیلی بهتر است.

 

اما زهد در دنیا، راحتی را به دنبا دارد. معنای زهد این نیست که انسان از مال دنیا چیزی نداشته باشد و فقیر باشد، بلکه معنای زهد این است که انسان وابسته به دنیا نباشد، یعنی در عین حال که مال و ثروت دارد، دلبسته و وابسته به مال و ثروتش نیست تا دل کَندن از مال و ثروت برایش سخت باشد. بعضی با اینکه مال و ثروت چندانی ندارند، لکن به همان مقدار کمی که دارند وابسته‏اند، ولی بعضی دیگر در عین حال که از مال و اموال زیادی برخوردارند، وابسته به مال و اموالشان نیستند و زاهدند و به راحتی از آن دل می‏کَنند. مولای متقیان، امام علی (ع) فرموده است: «الزُّهْدُ كُلُّهُ فِي كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ؛ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: "لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ"[5] فَمَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي فَهُوَ الزَّاهِدُ»[6]؛ همه زهد در دو کلمه از قرآن خلاصه می‏شود؛ آنجا که خداوند متعال فرموده است: «به خاطر اینکه چیزی از دست می‏دهید ناراحت و غمگین نشوید و به خاطر اینکه چیزی به دست شما می‏رسد، خوشحال نشوید»، پس کسی که بر چیزی که از دست داده افسوس نخورد و ناراحت نشود و بر چیزی که به دست آورده خوشحال نشود، زاهد است.

 

انسان اگر این نکته را بفهمد که آنچه در دست اوست بعد از مرگش به دیگران خواهد رسید، برای از دست دادن آن غصّه نخواهد خورد.

 



[1]. کنز العمّال، حدیث5265؛ ابوالقاسم، پاینده، نهج الفصاحة، ص390.

[2]. «ق»:16.

[3]. کلینی، الکافی (ط- الإسلامیه)، ج5، ص79.

[4]. حسن بن علی، ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص358.

[5]. «الحدید»:23.  

[6]. علامه مجلسی، بحارالأنوار (ط- بیروت)، ج75، ص70.  

 

تذکر اخلاقی: اهمیّت یاد مرگ1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
  روایت اول: سَأَلَهُ بَعْضُهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يُحْشَرُ مَعَ... Read More...
تذکر اخلاقی: حُرمت آبروی مؤمن1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي... Read More...
تذکر اخلاقی: لزوم تبعیت از امام زمان (عج) 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ... Read More...
تذکر اخلاقی: عزّت در پرتو پیروی از حق 1402/08/03
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ... Read More...
فصل فی الحیض 1402/11/07
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1402/11/03
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1402/11/02
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1402/10/30
یکشنبه, 08 بهمن 1402
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/01/17
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر این که ترس سراسر سرزمین‌های‌ اشغالی را فرا گرفته است،... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/02/07
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر اینکه حجاب یک واجب شرعی و اصل قانونی است، گفتند: از همه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/12/25
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: مساله امر به معروف و نهی منکر اصل مسلم اسلامی است اما توجه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/11/20
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن مقدمه شرکت در انتخابات مجلس شورای... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 105مورخ 1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 103مورخ 1402/07/12
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» ... Read More...

مطالب برجسته

تصویر نمونه یک

اگر مجاهدت علما نبود اثری از دین و دین باوری در جامعه دیده نمی شد

آیت الله حسینی بوشهری

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) و ياران باوفايش تسليت و تعزيت باد.

آیت الله حسینی بوشهری

حوزه‌های علمیه باید به نصایح رهبری و مراجع پایبند باشند

آیت الله حسینی بوشهری

Please publish modules in offcanvas position.