IMAGE وضعیت حقوق زن در جوامع غربی را به چالش بکشیم / پژوهش هنوز مهمان ناخوانده آموزش است1403/02/26
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
  حضرت آیت الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» با بیان اینکه در مواجهه با دشمن، مطالبه... Read More...
IMAGE حضور رئیس جمهور در جلسه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جمهور با حضور در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسه‌ای با اعضای این نهاد... Read More...
IMAGE در وصول مالیات، رضایت عامه مدنظر باشد1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتند: معتقدیم که نفت ثروتی است که باید برای... Read More...
IMAGE کلید درب‌های فضای مجازی را در اختیار بگیرید1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت مدیریت فضای مجازی گفتند:... Read More...

                     

درس خارج   فقه   حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: نجاست   مسوخ            تاریخ: 14 بهمن 1391 

موضوع جزئی: اقوال   در مسئله         مصادف   با: 21 ربیع الاول1434

          سال: چهارم                                  جلسه:53

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مسئله 210: «الأحوط الاجتناب عن الثعلب و الأرنب و الوزغ و العقرب و الفأر بل مطلق المسوخات و إن كان الأقوى طهارة الجميع»؛ مرحوم سید در این مسئله بحثی را در رابطه با موجودات مسخ شده‏ مطرح می‏کند؛ مثلاً انسان تبدیل به قورباغه، روباه و امثال آن شده که مرحوم سید می‏فرمایند: احتیاط در اجتناب از این موارد است ولی در پایان کلام خود می‏فرماید: اقوی طهارت اینهاست. مشهور هم قائل به طهارت هستند که ادله آنها را ذکر و بررسی خواهیم کرد.

اما شیخ طوسی، شیخ مفید، ابن برّاج، ابن زهره، ابوالصلاح حلبی و بعضی دیگر از بزرگان، به نجاست موارد مذکور قائل شده‏اند که به کلمات آنها اشاره می‏کنیم.

شیخ طوسی می‏فرماید: «و إذا اصاب ثوب الإنسان کلبٌ او خنزیرٌ او ثعلبٌ او ارنبٌ او فارةٌ او وزغةٌ و کان رطباً وجب غَسل الموضع الذی اصابه»[1]؛ اگر به لباس انسان، سگ، خوک، خرگوش، موش یا قورباغه‏ای تماس پیدا کرد و بدن آنها خیس بود، واجب است محل مورد تماس شسته شود. امر به غَسل که در این روایت آمده، ارشاد به نجاست دارد.

شیخ مفید می‏فرماید: «و إذا مسّ ثوب الإنسان کلبٌ او خنزیرٌ و إن کانا رطبین فلیغسل ما مساه بالماء و کذلک الحکم فی الفأرة و الوزغة»[2] این عبارت هم دال بر نجاست این حیوانات است.

ابن برّاج می‏فرماید: «و النجاسة علی ثلاثة اضرب: الاول یجب ازالته قلیلاً کان او کثیراً فاما الاول فهو دم الحیض و کلّ ماءٍ غُسلت به نجاسة او وقع فیها کلبٌ او خنزیرٌ او ثعلبٌ او ارنبٌ و قال و الفأرة إذا اکل من طعامٍ او مشی علیه فهو معفوٌّ علیه و الافضل ازالة ما اصابه و اکل الباقی فإن اصاب ذلک وزغٌ او عقربٌ فهو نجسٌ»[3] نجاست بر چند قسم است؛ قسم اول: نجاستی که واجب است بر طرف شود کم باشد یا زیاد و بین موش و قورباغه و عقرب تفصیل قائل شده و نسبت به کلب و خنزیر و روباه و خرگوش هم می‏گوید اگر با آب تماس داشته باشند، آن آب نجس است.

ابن زهره می‏فرماید: «و الثعلب و الارنب نجسان بدلیل الاجماع المذکورة».[4]

ابوالصلاح حلبی می‏فرماید: «و الثانی أن یَماسّ الماء حیوانٌ نجسٌ کالکلب و الخنزیر و الثعلب و الارنب و الکافر».[5]

شیخ صدوق می‏فرماید: «و إن وقعت فأرةٌ فی الماء ثمّ خرجت فمشت علی الثیاب فاغسل ما رأیت من اثرها»[6]؛ اگر موش داخل آب شد و بعد بر روی لباس راه رفت، آنچه از آثارش دیده می‏شود را بشوی که این هم دال بر نجاست موش است.

شیخ طوسی در کتاب خلاف می‏فرماید: «و النّجس الکلب و الحنزیر و المسوخ کلها»[7]؛ طبق این عبارت، ایشان قائل به نجاست مطلق مسوخ شده و در بعضی کتب دیگر، قائل به نجاست «کل ما لایؤکل لحمه» شده؛ مثلاً در تهذیب می‏فرماید: «ما اُکل لحمُه یُتوضّأ بسؤره و یُشرَب»[8] از این عبارت استفاده می‏شود «کل ما لایؤکل لحمه لایجوز التوضّأ به و الشّرب منه لانّه إذا شُرط فی استباحة سؤره أن یؤکل لحمه دلّ علی انّ ما عداه بخلافه»؛ اگر در مباح بودن سؤر، مأکول اللحم را شرط بدانیم دلالت می‏کند بر اینکه غیر مأکول اللحم، حکم خلاف آن را دارد یعنی وضوء گرفتن با آن و شرب آن جایز نیست.

روایات دال بر نجاست حیوان مسوخ:

روایت دال بر نجاست روباه و خرگوش:

مرسله یونس عن بعض اصحابه عنأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ هَلْ يَحِلُّ أَنْ يَمَسَّ الثَّعْلَبَ وَ الْأَرْنَبَ أَوْ شَيْئاً مِنَ السِّبَاعِ حَيّاً أَوْ مَيِّتاً قَالَ لَا يَضُرُّهُ وَ لَكِنْ يَغْسِلُ يَدَهُ»[9]؛ سؤال می‏شود آیا جایز است انسان روباه و خرگوش و درنده‏گان را چه مرده باشند و چه زنده، مس کند و به آنها دست بزند؟ حضرت (ع) فرمودند: دست زدن اشکالی ندارد لکن بعد از دست زدن باید دست خود را بشوید. وقتی در این روایت دقت می‏کنیم می‏بینیم جمله: «یغسل یده» جمله خبریه در مقام انشاء است، یعنی باید دستش را بشوید.

مشکل این روایت ضعف سند آن است چون مرسله است، بنابراین به خاطر ارسال، نمی‏شود قاطعانه حکم به نجاست ارنب و ثعلب کرد و اگر کسی بگوید عمل مشهور، ضعف سندی این روایت را جبران می‏کند، می‏گوییم نظر مشهور بر طهارت این حیوانات است نه نجاست، تا گفته شود مشهور به این روایت مرسله عمل کرده‏ و عمل آنها جابر ضعف سند است چون عمل مشهور اساساً خلاف این است. پس از این روایت نمی‏توان نجاست ثعلب و ارنب را استفاده کرد.

روایت دال بر نجاست موش:

صحیحة عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ الرَّطْبَةِ قَدْ وَقَعَتْ فِي الْمَاءِ تَمْشِي عَلَى الثِّيَابِ أَيُصَلَّى فِيهَا قَالَ اغْسِلْ مَا رَأَيْتَ مِنْ أَثَرِهَا وَ مَا لَمْ تَرَهُ فَانْضَحْهُ بِالْمَاء‌»[10]؛ علی بن جعفر از برادرش امام کاظم (ع) سؤال کرد از موشی که در آب افتاده و خیس شده و سپس بر روی لباس‏ها راه می‏رود، آیا در آن لباس می‏توان نماز خواند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: هر جای لباس را که موش بر روی آن راه رفته بشوی و جاهایی هم که اثری از راه رفتن مشاهده نکردی، آب بر آن بپاش.

این روایت، از جهت سندی صحیحه است ولی مشکل این است که چند معارض دارد که به آنها اشاره می‏کنیم:

1- صحیحة عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْعَظَايَةِ وَ الْحَيَّةِ وَ الْوَزَغِ تَقَعُ فِي الْمَاءِ فَلَا يَمُوتُ أَيُتَوَضَّأُ مِنْهُ لِلصَّلَاةِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَأْرَةٍ وَقَعَتْ فِي حُبِّ دُهْنٍ فَأُخْرِجَتْ قَبْلَ أَنْ تَمُوتَ أَ يَبِيعُهُ مِنْ مُسْلِمٍ قَالَ نَعَمْ وَ يَدَّهِنُ مِنْهُ»[11]؛ در این روایت از امام (ع) سؤال می‏شود از موشی که در ظرف روغن افتاده و قبل از اینکه بمیرد از آن خارج شود، آیا می‏توان این روغن را به مسلمان فروخت؟ حضرت فرمودند: بله می‏توان آن را به مسلمان فروخت تا از آن برای روغن مالیدن به چیزی استفاده کند. این روایت دلالت دارد که چون بیع این روغن جایز است موش نجس نبوده و الا نباید فروختن روغنی که موش داخل آن افتاده جایز می‏بود.  

 در معنای عظایة در کتب لغت آمده است که «دویبةٌ اکبر من الوزغ»؛ موجودی بزرگتر از قورباغه است، در بعضی کتب دیگر، آن را به بزمجه معنا کرده‏اند.

2- صحیحة الْأَعْرَجِ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الْكَلْبِ يَقَعُ فِي السَّمْنِ وَ الزَّيْتِ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ حَيّاً قَالَ لَا بَأْسَ یأَكْلِهِ».[12]

3- ابوالبختري عن جعفر بن محمد عن أبيه (عليهما السلام): «ان علياً (عليه السلام) قال لا بأس بسؤر الفأرة أن يشرب منه و يتوضأ»[13].

سه روایتی که عرض شد با صحیحه علی بن جعفر که بر نجاست موش دلالت می‏کرد، معارض است، حال باید این سه روایت را مورد بررسی قرار دهیم ببینیم آیا راه حلی برای جمع این روایات وجود دارد یا خیر که انشاء الله در جلسه آینده به آن خواهیم پرداخت.

«والحمد لله رب العالمین»

 


[1]. نهایة، ج1، ص267.

[2]. مقنعة، سلسلة ینابیع الفقهیه، ج1، ص 85.

[3]. مهذب، سلسلة ینابیع الفقهیه، ج1، ص304 و 305.

[4]. غنیه، سلسلة ینابیع الفقهیه

[5]. کافی، ص131.

[6]. من لایحضره الفقیه، ج1، ص43.

[7]. خلاف، ج3، ص264.

[8]. تهذیب، ج1، ص224.

[9]. وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، باب 34 من ابواب النجاسات، ح3.

[10]. وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، باب 33 من ابواب النجاسات، ح2.

[11]. همان، ح1.

[12]. همان، ج16، کتاب الأطعمة و الأشربة، باب 45 من ابواب الأطعمة المحرّمة، ح1.

[13]. همان، ج1، کتاب الطهارة، باب 9 من ابواب الآسار، ح8.

 

                     

درس خارج   فقه   حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: عرق   شتر نجاست خوار      تاریخ: 9 بهمن 1391

موضوع جزئی: بررسی کلام مرحوم   آقای خویی           مصادف   با: 16 ربیع الاول 1434               سال: چهارم            جلسه:   52

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

مرحوم آقای خویی معتقد بودند نه تنها عرق شتر نجاست خوار نجس نیست بلکه عرق سایر حیوانات نجاست خوار هم همین حکم را دارد. ایشان عبارت «فاغسله» را که در ذیل روایات بیان شده بود، دلیل بر ارشاد به نجاست ندانستند و فرمودند درست است که ظاهر کلام، اقتضاء می‏کند که شستن عرق به خاطر نجاست آن است، اما این در صورتی است که قرینه یا آنچه که صلاحیت برای قرینه واقع شدن بر خلاف را دارد، وجود نداشته باشد. در حالی که این قرینه وجود دارد و عبارت است از این که در صدر حسنه حفص از نوشیدن شیر و در صحیحه هشام از خوردن گوشت شتر نجاست خوار، نهی شده و بعد از این نهی آمده است که اگر عرق شتر نجاست خوار به بدن یا لباس شما اصابت کرد آن را بشویید، و این بیان نشان دهنده آن است که حیوانات نجاست خوار، غیر مأکول اللحم هستند لکن غیر مأکول اللحم عرضی نه ذاتی و چون دلیل داریم بر اینکه به طور مطلق جایز نیست اجزاء غیر ما یؤکل لحمه در لباس نماز گزار باشد، بنابراین تعبیر «فاغسله» در مورد عرق شتر نجاست خوار برای برطرف کردن عرق است نه اینکه چون عرق شتر نجاست خوار نجس است، باید شسته شود بلکه چون خوردن گوشت شتر نجاست خوار جایز نیست لذا عرق آن نباید در لباس نمازگزار باشد و اینکه منحصراً عرق حیوان جلّال ذکر شده به خاطر این است که بیشتر از اجزاء دیگر مورد ابتلاء است.

مرحوم آقای خویی می‏فرماید: با توضیحاتی که داده شد دلیلی بر نجاست عرق شتر نجاست خوار نداریم و بعد می‏گوید: ما قائل به طهارت عرق شتر نجاست خوار هستیم اما در عین حال نماز خواندن با آن جایز نیست، چون از اجزاء ما لایؤکل لحمه است که نباید همراه نماز گزار باشد اعم از اینکه از اجزاء ما لایؤکل لحمه ذاتی باشد یا از اجزاء ما لایؤکل لحمه عرضی. ایشان می‏گوید: بنابراین «لام» در «الجلّالة» که در صحیحه هشام عن أبي عبد اللّه (ع): «لاتأكل اللّحومَ الجلّالة، و إن أصابك من عرقها شي‌ء فاغسله»[1] برای عهد گرفته شده تا بین مضمون این روایت و مضمون حسنه حفصعَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  (ع) قَالَ: «لَا تَشْرَبْ مِنْ أَلْبَانِ الْإِبِلِ الْجَلَّالَةِ- وَ إِنْ أَصَابَ شَيْ‌ءٌ مِنْ عَرَقِهَا فَاغْسِلْهُ.»[2] مطابقت، ایجاد شود، درست نیست در نتیجه اطلاق جلّاله در صحیحه هشام به قوت خود باقی است اعم از اینکه جلّال، اِبل باشد یا نباشد. لذا کلام به اطلاق خودش باقی است و در این صورت بطلان نماز از عرق مطلق حیوان نجاست خوار را اقتضاء دارد و اختصاص به شتر نجاست خوار ندارد.

خلاصه سخن مرحوم آقای خویی این شد که: طبق نظر ایشان امر به غَسل عرق شتر نجاست خوار یا مطلق جلّال - کما اینکه در روایت هشام بن سالم آمده بود- ارشاد است به مانعیت عرق برای نماز نه اینکه ارشاد به نجاست این عرق باشد.

صاحب جواهر هم نظیر کلام مرحوم آقای خویی را فرموده و همان استدلال ایشان را بر مدعای خود می‏آورد و می‏گوید همان گونه که آب دهان گربه نجس نیست ولی اگر به لباس یا بدن نمازگزار اصابت کند مانع نماز می‏شود، عرق شتر نجاست خوار و سایر حیوانات نجاست خوار هم نجس نیست ولی برای نماز مانعیت دارد لذا باید برطرف شود.

پاسخ از کلام مرحوم آقای خویی:

اولاً: اگر امر به غَسل عرق در حیوانی که به خاطر جلّال بودن، محرّم الأکل بالعرض شده حمل بر مانعیت برای نماز شود و بگوییم هیچ ربطی به نجاست ندارد آن هم به خاطر این که امر به غَسل، به نهی از شرب شیر یا خوردن گوشت حیوان جلّال، مسبوق است، یعنی چون صدر روایت می‏گوید: «لاتشرب البان الإبل الجلّالة» یا «لاتأکل اللحوم الجلّلالة» لذا دلیل بر این است که چون غیر مأکول اللّحم است و اجزاء غیر مأکول اللّحم را نمی‏توان در نماز استفاده کرد، لذا باید شسته شود تا بتوان نماز خواند، پس باید این مطلب را در سایر موارد هم که از واژه «غسل» استفاده شده، بپذیریم، یعنی در جایی هم که امر به غَسل لباس یا بدنی شده که بول ما لایؤکل لحمه به آن اصابت کرده باید امر به غَسل را حمل بر مانعیت کرد نه نجاست، پس اگر «ما لایؤکل لحمه» قرینه باشد بر اینکه امر به غَسل به خاطر مانعیت برای نماز است نه نجاست، سؤال ما این است که در مواردی هم که بول ما لایؤکل لحمه به لباس اصابت کرده و امر به غَسل آن شده باید بگویید امر به غَسل به خاطر مانعیت است نه نجاست، در صورتی که همه بالاتفاق قائلند به اینکه امر به غَسل در چنین مواردی به خاطر نجاست است نه مانعیت، لذا اینکه شما ما لایؤکل لحمه را ملاک برای مانعیت دانستید و شستن در ما نحن فیه را حمل بر مانعیت عرق حیوان نجاست خوار برای نماز کردید نه نجاست عرق، صحیح نیست؛ چون این ملاک در صورتی صحیح است که در همه جا غَسل، به خاطر مانعیت باشد، در حالی که در مواردی مثل امر به غَسل ابوال غیر مأکول اللحم، امر به غَسل به خاطر نجاست بول است نه مانعیت آن برای نماز، پس امر به غَسل نسبت به بول غیر ما لایؤکل لحمه، به طریق اولی باید دلالت بر مانعیت بکند؛ چون در «لاتشرب البان الإبل الجلّالة» و «لاتأکل اللحوم الجلّالة» عنوان ما لا یؤکل لحمه ذکر نشده ولی در مثال «اغسل ثوبک من ابوال ما لایؤکل لحمه» این عنوان در موضوع، اخذ شده و چون در موضوع اخذ شده باید به طریق اولی دلالت بر مانعیت داشته باشد در حالی که این گونه نیست، لذا اگر مسبوقیت «لاتشرب البان الإبل الجلّالة» و «لاتأکل اللحوم الجلّالة» قرینه برای مانعیت عرق است نه نجاست آن، در مثال «اغسل ثوبک من ابوال ما لایؤکل لحمه» که عنوان «ابوال ما لایؤکل لحمه» در موضوع امر به غَسل، اخذ شده باید به طریق اولی امر به غَسل به خاطر مانعیت باشد نه نجاست، در حالی که این گونه نیست. پس قول امام (ع) که فرمود «اغسل ثوبک من ابوال ما لایؤکل لحمه» نباید دلالتی بر نجاست داشته باشد بلکه نهایت می‏توان گفت برای بیان مانعیت است در حالی که هیچ کس به چنین مطلبی ملتزم نشده است. خلاصه اینکه اگر امر به غَسل، برای بیان مانعیت باشد در مورد ابوال ما لایؤکل لحمه هم باید مطلب از این قرار باشد.

ثانیاً: چرا تنها به ذکر خصوص عرق بسنده شده با اینکه جمیع اجزاء ما لایؤکل لحمه مانع از نماز است و لذا در موثقه ابن بُکیر به مانعیت شعر و وبر و بول و غیره تصریح کرده است و با ملاحظه این مطلب ابتلاء به عرق معلوم نیست بیشتر از سایر اجزاء باشد اگر نگوییم کمتر است، بنابراین اختصاص به عرق به خاطر نجاست آن است نه مانعیت آن.

ثالثاً: همان گونه که بارها گفته‏ایم در روایات، چیزی جز ارشاد به نجاست از امر به غَسل استفاده نمی‏شود.

رابعاً: اینکه گفتید بین اجزاء ما لایؤکل لحمه تفاوتی وجود ندارد چه ذاتی باشد و چه عرضی، محل اشکال است؛ چون عده‏ای از بزرگان مانعیت برای نماز را حمل کرده‏اند به خصوص ما لایؤکل لحمه بالذات، مثل گربه، سگ و امثال آن که خوردن گوشت آنها ذاتاً حرام است اما در مورد ما لایؤکل لحمه بالعرض مثل شتر نجاست خوار، معلوم نیست که اجزاء آن مانع برای نماز باشد. نتیجه اینکه عرق شتر نجاست خوار نجس است.

«والحمد لله رب العالمین»

 


[1]. وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، باب 15 من ابواب النجاسات، ح1.

[2]. همان، ح2.  

 

                     

درس خارج   فقه   حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: عرق   شتر نجاست خوار       تاریخ: 8 بهمن 1391

موضوع جزئی: کلام آیت الله خویی مصادف   با: 15 ربیع الاول 1434             سال: چهارم           جلسه:   51

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در دوازدهمین قسم از اقسام نجاسات (عرق شتر نجاست خوار) بود، گفتیم که دو بحث وجود دارد؛ اول اینکه آیا عرق شتر نجاست خوار نجس است یا خیر؟ دوم اینکه عرق مطلق حیوان جلّال چه حکمی دارد؟ عرض کردیم در مقام اول بین علماء اختلاف نظر وجود دارد که ما کلمات بزرگانی مثل شیخ مفید و شیخ طوسی و غیره را ذکر کردیم که قائل به نجاست بودند و در مقابل، به کلمات بعضی از متأخرین هم اشاره کردیم که از ظاهر کلمات ایشان نجاست عرق شتر نجاست خوار استفاده نمی‏شد بلکه طهارت یا کراهیت و ندب استفاده می‏شد. سپس سه روایت را ذکر کردیم که عمده استدلال در این سه روایت این بود که، امر به غَسل شده که اگر لباس انسان یا بدن او با عرق شتر نجاست خوار اصابت کرد باید بر طرف و شسته شود و عرض کردیم ارشاد در این گونه روایات ارشاد به نجاست است.

کلام مرحوم آقای خویی:

ایشان قائل به طهارت عرق شتر نجاست خوار می‏باشد و معتقد است عرق شتر نجاست خوار نجس نیست، چه رسد به سایر حیوانات، یعنی ایشان مطلقا چه در شتر نجاست خوار و چه در غیر آن، قائل به طهارت عرق آنها است، ایشان می‏فرماید: امر به غَسل ثوب یا بدن که عرق یا بول به آن اصابت
کرده، ظهور در نجاست عرق یا بول دارد بخصوص اگر با لفظ «مِن» ذکر شده باشد که دلالت آن بر نجاست ظاهر است مثل قول امام (ع) که فرموده: «إغسل ثوبک من أبوال ما لایؤکل لحمه»، این روایت که در آن واژه «مِن» بکار رفته، ظهور دارد در اینکه امر به غَسل لباس یا بدن، به خاطر اثری است که از اصابت بول حاصل می‏شود، چون بول و عرق وقتی به لباس اصابت کند، اثری به وجود می‏آید و شارع به خاطر وجود آن اثر، امر به غَسل کرده است. لذا حسنه حفص بن بختری و صحیحه هشام هم که امر به غَسل کرده و حضرت فرمودند لباس را بشوی، ظاهراً دلالت بر نجاست می‏کند. اما ما در صورتی از امر به غَسل، استفاده نجاست می‏کنیم که در روایت، قرینه یا آنچه که صلاحیت برای قرینه بودن را دارد، وجود نداشته باشد؛ که اگر در روایت قرینه‏ای وجود نداشت و ما باشیم و ظاهر عبارت، همین را می‏فهمیم، یعنی امر به غَسل که در روایت آمده دلالت بر نجاست می‏کرد ولی مشکل این است که در این دو روایت [روایت حفص عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «لَا تَشْرَبْ مِنْ أَلْبَانِ الْإِبِلِ الْجَلَّالَةِ- وَ إِنْ أَصَابَ شَيْ‌ءٌ مِنْ عَرَقِهَا فَاغْسِلْهُ.»[1]و روایت هشام بن سالم عن أبي عبد اللّه (ع): «لاتأكل اللّحومَ الجلّالة، و إن أصابك من عرقها شي‌ء فاغسله»[2]] قرینه‏ای وجود دارد که نمی‏توانیم به ظاهر این روایات تمسک کنیم، در روایت حفص، قبل از اینکه امام (ع) امر به غَسل کند می‏فرماید: «لَا تَشْرَبْ مِنْ أَلْبَانِ الْإِبِلِ الْجَلَّالَةِ» و در روایت هشام بن سالم هم قبل از امر به غَسل می‏فرماید: «لاتأكل اللّحومَ الجلّالة»، و این که در روایت حفص، قبل از امر به غَسل، از شرب شیر شتر نجاست خوار و در روایت هشام، قبل از امر به غَسل، از خوردن گوشت آن نهی شده، قرینه است بر اینکه عبارت «فاغسله» برای ارشاد به نجاست نیست، ایشان می‏فرماید: اینکه امام (ع) در حسنه حفص از شرب شیر شتر نجاست خوار نهی کرده و متفرّع بر آن، امر به غسل عرق آن کرده و همچنین در صحیحه هشام نخست از خوردن گوشت شتر نجاست خوار نهی کرده و سپس متفرع بر آن، امر به غسل عرق آن کرده، قرینه است یا صلاحیت برای قرینه بودن دارد بر اینکه وجوب غَسل، مستند به این است که جلّال از ابل یا غیر آن عَرَضاً محرّم الأکل شده است- بعضی از حیوانات ذاتاً محرم الأکل هستند و بعضی از حیوانات دیگر مثل ابل جلّال، عَرَضاً محرّم الأکل هستند- پس این دو روایت دلالت می‏کند بر اینکه اِبل و غیر آن در صورتی که جلّال باشند، عرضاً محرّم الأکل هستند و جایز نیست نماز خواندن در هیچ یک از اجزاء «ما لایؤکل لحمه» سواءٌ کان ما لایؤکل لحمه، بالذات باشد یا بالعرض، مثل ما نحن فیه، چون ادله‏ای که گفته «لایجوز الصلاة فی ما لایؤکل لحمه» تعمیم دارد و هم «ما لایؤکل لحمه» بالذات را شامل می‏شود و هم «ما لایؤکل لحمه» بالعرض را. ایشان می‏گوید: چون شتر و امثال آن جلّاله و غیر مأکول اللّحم شده‏اند جایز نیست شیر و گوشت آن خورده شود و اینکه امام (ع) فرموده: عرق آن باید شسته شود به خاطر این است که جایز نیست انسان اجزاء حیوان غیر مأکول اللحم را در نماز به همراه داشته باشد.

خلاصه؛ چون شتر نجاست خوار، عرضاً محرّم الأکل شده جایز نیست در هیچ یک از اجزاء ما لایؤکل لحمه نماز خوانده شود و چون عرق شتر نجاست خوار هم از اجزاء ما لایؤکل لحمه شده و نماز خواندن با آن جایز نیست، شارع گفته «اغسله»، یعنی آن عرق را برطرف کن چون مانع نماز است. و به خاطر همین تفریع که در یک روایت، نخست نهی از شرب لبن و در روایت دیگر، نهی از أکل گوشت شتر نجاست خوار شده، نسبت به عرق آن هم گفته شده باید شسته شود تا عرق بر طرف شود. پس امر به شستن، ارشاد به نجاست عرق شتر نجاست خوار نیست بلکه به خاطر این است که هرچند این عرق نجس نیست اما چون از اجزاء ما لایؤکل لحمه می‏باشد، شارع دستور داده شسته شود تا در حال نماز، عرق که از اجزاء ما لایؤکل لحمه است به همراه نماز گزار نباشد پس شستن، از باب نجاست نیست بلکه از باب بر طرف کردن عرق است تا انسان در حال نماز اجزاء ما لایؤکل لحمه به همراه نداشته باشد ولو اینکه فی حد نفسه این عرق پاک است، مثل آب دهان گربه که فی حد ذاته نجس نیست ولی اگر به لباس اصابت کرد نمی‏توان با آن نماز خواند چون از اجزاء ما لایؤکل لحمه است لذا برای نماز باید برطرف شود. ایشان در ادامه کلام خود می‏فرماید: امر به غَسل عرق جلّاله در این دو روایت (حسنه حفص و صحیحه هشام) یا ظاهر است در آنچه ما ذکر کردیم و یا محتمل است، در این صورت امر به غَسل نمی‏تواند دلیل بر نجاست عرق شتر نجاست خوار باشد و بگوییم به خاطر نجاست، امر به غَسل شده است لذا مجالی برای استدلال به این دو روایت بر نجاست عرق جلّال باقی نمی‏ماند.

سؤال: عرق شتر نجاست خوار چه خصوصیتی دارد که امر به ازاله، در آن منحصر شده است و بلکه باید بقیه اجزاء هم همین خصوصیت را داشته باشد. به عبارت دیگر اگر مقصود بر طرف کردن است نه نجاست، عرق چه خصوصیتی دارد که در روایت گفته اگر عرق جلّال به لباس یا بدن اصابت کرد باید شسته شود؟ پس اگر شما مسئله را مثل بقیه اجزاء ما لایؤکل لحمه می‏دانید، باید بر طرف شود چون از ما لایؤکل لحمه است، سؤال این است عرق خصوصیتی ندارد تا منحصر به عرق شود.

پاسخ: ایشان می‏گوید: علت اینکه در بین اجزاء فقط عرق ذکر شده و بقیه اجزاء مطرح نشده به خاطر کثرت ابتلاء است، یعنی ابتلاء به عرق، بیش از ابتلاء به سایر اجزاء است چون مثلاً وقتی کسی می‏خواهد سوار بر شتر شود عرق شتر به لباسش اصابت می‏کند.

ممکن است کسی بگوید آنچه شما گفتید مربوط به حیوان غیر مأکول اللحم بالذات است نه بالعرض.

ایشان در پاسخ می‏گوید: علت تعدی از محرمات ذاتی به محرمات عرضی مثل ما نحن فیه به خاطر اطلاق ادله است؛ چون عبارت «ما لایؤکل لحمه» که در ادله آمده اطلاق دارد و هم شامل غیر مأکول اللحم بالذات و هم شامل غیر مأکول اللحم بالعرض می‏شود.

بحث جلسه آینده: ادامه کلام مرحوم آقای خویی و بررسی آن را انشاء الله در جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»

 


[1]. وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، باب 15 من ابواب النجاسات، ح2.  

[2]. همان، ح1.

 

درس خارج   فقه   حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: عرق   شتر نجاست خوار       تاریخ: 7 بهمن 1391

موضوع جزئی: اقوال در مسئله مصادف   با: 14 ربیع الاول 1434        سال: چهارم      جلسه:   50

                     

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

دلیل دوم بر صحت عبادات صبی: از روایاتی که در آن، امر به صبیان شده، استفاده می‏شود که عبادت صبی مثل نماز، حج، روزه و سایر عباداتی که متوقف بر مقدماتی مثل غسل و وضوء می‏باشد، مشروع است.

عن ابی عبدالله (ع) قال: «إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِالصَّلَاةِ إِذَا كَانُوا بَنِي خَمْسِ سِنِينَ فَمُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا كَانُوا بَنِي سَبْعِ سِنِينَ»[1]؛ امام صادق (ع) می‏فرماید: ما فرزندامان را از پنج سالگی به نماز امر می‏کنیم، شما هم فرزندان خود را از هفت سالگی به نماز امر کنید. در اصول آمده: «الامر بالامر بالشیء، امرٌ بذلک الشیء»؛ امرِ به امرِ به شیء، امرِ به آن شیء است، در این روایت هم امام (ع) به امر به شیء، امر می‏کند، یعنی امر می‏کند که به فرزندان خود امر کنید که در هفت سالگی نماز بخوانند. پس وقتی به امر امام (ع) به فرزند خود امر کنیم که نماز بخواند، امرِ به امرِ امام (ع) امرِ به آن شیء است، یعنی گویا خود امام (ع) فرزند ما را امر به نماز کرده است. اولیاء صبیان از ناحیه امام معصوم (ع) مأمور هستند که به اطفال خود امر کنند و امر امام (ع) به امر کردن اولیاء نسبت به اطفال خود، امر خود امام (ع) به صلاة نسبت به صبیان می‏باشد و معنای این کلام این است که عبادات صبی برای شارع محبوبیت دارد و از آن جمله، مسئله غسل صبی است که از حرام جنب شده باشد لذا غسل او نزد شارع محبوب است و ظاهر امر هم مولوی است در نتیجه غسل صبی در صورتی که از حرام جنب شده باشد صحیح است و جنابت به وسیله آن غسل، مرتفع و عرقش پاک می‏شود و اگر مانعیتی هم وجود داشته باشد از بین می‏رود.

الثانی عشر: «الثاني عشر عرق الإبل الجلّالة بل مطلق الحيوان الجلّال على الأحوط»[2]؛ مرحوم سید دوازدهمین مورد از اقسام نجاسات را تحت عنوان عرق شتر نجاست خوار مطرح می‏کند و در ادامه می‏گوید: عرق هر حیوان نجاست خواری بنا بر احتیاط، نجس است و منحصر در شتر نجاست خوار نیست.

در اینجا دو بحث مطرح می‏شود:

اول: آیا عرق شتر نجاست خوار نجس است یا خیر؟

دوم: آیا جلّال بودن، مربوط به شتر نجاست خوار است که حکم به نجاست آن می‏شود یا اینکه مطلق حیوان جلّال این حکم را دارد؟

در رابطه با مسئله اول، در بین علماء نسبت به طهارت و نجاست عرق شتر نجاست خوار اختلاف نظر وجود دارد که به کلمات آنها اشاره می‏کنیم.

بعضی از قدماء مثل شیخ مفید و شیخ طوسی، قائل به نجاست عرق شتر نجاست خوار شده‏اند.

شیخ مفید می‏فرماید: «و یغسل الثوب ایضاً من عرق الإبل الجلّالة إذا اصابه کما یغسل من سائر النجاسات»[3]؛ اگر عرق شتر نجاست خوار به لباس اصابت کند، باید شسته شود همان گونه که در صورت نجاست لباس به وسیله سایر نجاسات، باید شسته می‏شد.

شیخ طوسی می‏فرماید: «و إذا اصاب الثوب عرق الإبل الجلّالة وجب علیه ازالته»[4]؛ اگر عرق شتر نجاست خوار به لباس اصابت کرد، واجب است که آن را بر طرف کند. ازاله در اینجا کنایه از شستن است یعنی با شستن است که آن عرق برطرف می‏شود.

صاحب ریاض می‏فرماید: «انه الأشهر بین القدماء»[5]؛ مشهور بین قدماء این است که عرق شتر نجاست خوار نجس است.

همچنین این مطلب به ابن زهره هم نسبت داده شده که می‏فرماید: «و قد ألحق اصحابنا بالنجاسات عرق الإبل الجلّالة»[6]؛ اصحاب ما عرق شتر نجاست خوار را به سایر نجاسات ملحق کرده و آن را در عداد نجاسات شمرده‏اند.

بعضی از متأخرین به طهارت عرق شتر نجاست خوار قائل شده‏اند‏ از جمله:

سلّار می‏گوید: «فاما غسل الثیاب من ذرق الدّجاج و عرق الجلّال الإبل فأصحابنا یوجبون إزالته و هو عندی ندبٌ»[7]؛ اصحاب ما شستن لباسی که فضله مرغ و عرق شتر نجاست خوار به آن اصابت کرده را واجب می‏دانند ولی من شستن آن را مستحب می‏دانم. از این عبارت استفاده می‏شود که ایشان قائل به طهارت عرق شتر نجاست خوار هستند.

محقق می‏گوید: «و فی نجاسة عرق الجنب من الحرام و عرق الإبل الجلّالة اختلافٌ و الکراهیة أظهر»[8]؛ ایشان هم حکم به نجاست عرق شتر نجاست خوار نداده است.

شهید اول می‏فرماید: «والأصح طهارة المسوخ و عرق جلّال الإبل»[9]؛ از این عبارت استفاده می‏شود که ایشان هم حکم به طهارت عرق شتر نجاست خوار کرده‏اند و در کتاب ذکری هم مطلبی را با همین مضمون ذکر کرده است.

علامه می‏فرماید: «عرق الجنب من الحرام و عرق الإبل الجلّالة طاهران علی الأقوی لطهارة بدنهما»[10]؛ ایشان صراحتاً می‏گوید عرق شتر نجاست خوار پاک است.

 پس عده‏ای از علماء قائل به نجاست عرق شتر نجاست خوار شده و عده‏ای هم به عدم نجاست و طهارت آن معتقد شده‏اند.

دلیل قائلین به نجاست عرق شتر نجاست خوار:

این گروه به چند روایت استناد کرده‏اند:

روایت اول: حسنه حفص بن البختری. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «لَا تَشْرَبْ مِنْ أَلْبَانِ الْإِبِلِ الْجَلَّالَةِ- وَ إِنْ أَصَابَ شَيْ‌ءٌ مِنْ عَرَقِهَا فَاغْسِلْهُ.»[11]؛ از شیر شتر نجاست خوار ننوش و اگر عرق او به چیزی اصابت کرد آن را بشوی. این روایت صریح در نجس بودن عرق شتر نجاست خوار است.

روایت دوم: صحیحه هشام بن سالم. عن أبي عبد اللّه (ع): «لاتأكل اللّحومَ الجلّالة، و إن أصابك من عرقها شي‌ء فاغسله»[12]؛ گوشت‏های حیوانات نجاست خوار را نخور و اگر عرق این حیوانات به تو اصابت کرد آن عرق را برطرف کن و بشوی.

در بعضی از تعبیرات آمده: «لا تأکلوا لحوم الجلّالات و إن اصابک من عرقها فأغسله»[13].

روایت سوم: مرسله شیخ صدوق. قال: «و نهى عن ركوب الجلالة و شرب ألبانها، و قال: إن أصابك شي‌ء من عرقها فاغسله»[14]؛ سوار شتر نجاست خوار نشوید و شیر او  را نخورید و اگر عرق او به لباست اصابت کرد آن را بشوی.

واژه «فأغسله» در تمام این روایات آمده است و امر به غسل، ارشاد به نجاست است و این مطلب را در مورد سایر نجاساتی که ذکر آنها گذشت مکرراً مورد استدلال قرار دادیم. در جایی که امر به غسل بدن و ثوب در زمان اصابت بول شده بود استفاده کردیم که این امر ارشاد است به اینکه که چون نجس است، امام (ع) فرموده بدن و لباس را بشویید.

اما روایت «هشام بن سالم» و «مرسله صدوق» لحنی متفاوت از روایت «حفص بن البختری» دارد، در صحیحه هشام بن سالم آمده بود که گوشت حیوان نجاست خوار را نخورید و سخنی از اِبل نبود و در مرسله صدوق هم از سوار شدن بر حیوان نجاست خوار نهی شده بود و نامی از اِبل برده نشده بود. آنچه از این دو روایت استفاده می‏شود این است که ظاهراً این دو روایت دلیل برای مدعای کسانی است که قائل به نجاست مطلق حیوان نجاست خوار شده بودند؛ کما اینکه مرحوم سید هم در کلام خود فرمودند: «بل مطلق الحيوان الجلال على الأحوط» لذا عده‏ای گفته‏اند این دو روایت به جای اینکه دلیل برای ما نحن فیه (نجاست عرق شتر نجاست خوار) باشد دلیل بر نجاست عرق مطلق حیوان نجاست خوار است، مگر اینکه الف و لام  در «الجلّالة» را برای عهد یا اشاره به «شتر جلّالة» بدانیم، یعنی گویا عهد ذهنی است که وقتی گفته می‏شود «الجلّالة» معمولاً شتر به ذهن خطور می‏کند که در این صورت لحن روایت هشام بن سالم و مرسله شیخ صدوق با لحن حسنه حفص بن بختری یک مضمون را دلالت خواهد کرد.

«والحمد لله رب العالمین»

 


[1]. وسائل الشیعة، ج3، کتاب صلاة، باب 3 من ابواب اعداد الفرائض و النوافل، ح5.

[2]. العروة الوثقی، ج1، ص73.

[3]. سلسلة ینابیع الفقهیة، ج1، ص85.

[4]. نهایة، ج1، ص268.

[5]. الریاض، ج2، ص367.

[6]. سلسلة ینابیع الفقهیة، ج2، ص379.

[7]. مراسم، ص56.

[8]. المختصر النافع، ص64.

[9]. البیان، ص39.

[10]. نهایة، ج1، ص 275.

[11]. وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، باب 15 من ابواب النجاسات، ح2.  

[12]. همان، ح1.

[13]. فروع کافی، ج6، ص250.

[14]. وسائل الشیعة، ج16، کتاب الأطعمة و الأشربة، باب 25 من ابواب الأطعمة المحرمة.

 

زیر مجموعه ها

تذکر اخلاقی: اهمیّت یاد مرگ1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
  روایت اول: سَأَلَهُ بَعْضُهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يُحْشَرُ مَعَ... Read More...
تذکر اخلاقی: حُرمت آبروی مؤمن1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي... Read More...
تذکر اخلاقی: لزوم تبعیت از امام زمان (عج) 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ... Read More...
تذکر اخلاقی: عزّت در پرتو پیروی از حق 1402/08/03
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/11
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/10
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/09
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/08
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/01/17
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر این که ترس سراسر سرزمین‌های‌ اشغالی را فرا گرفته است،... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/02/07
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر اینکه حجاب یک واجب شرعی و اصل قانونی است، گفتند: از همه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/12/25
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: مساله امر به معروف و نهی منکر اصل مسلم اسلامی است اما توجه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/11/20
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن مقدمه شرکت در انتخابات مجلس شورای... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 105مورخ 1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 103مورخ 1402/07/12
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» ... Read More...

مطالب برجسته

تصویر نمونه یک

اگر مجاهدت علما نبود اثری از دین و دین باوری در جامعه دیده نمی شد

آیت الله حسینی بوشهری

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) و ياران باوفايش تسليت و تعزيت باد.

آیت الله حسینی بوشهری

حوزه‌های علمیه باید به نصایح رهبری و مراجع پایبند باشند

آیت الله حسینی بوشهری

Please publish modules in offcanvas position.