IMAGE وضعیت حقوق زن در جوامع غربی را به چالش بکشیم / پژوهش هنوز مهمان ناخوانده آموزش است1403/02/26
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
  حضرت آیت الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» با بیان اینکه در مواجهه با دشمن، مطالبه... Read More...
IMAGE حضور رئیس جمهور در جلسه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جمهور با حضور در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسه‌ای با اعضای این نهاد... Read More...
IMAGE در وصول مالیات، رضایت عامه مدنظر باشد1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتند: معتقدیم که نفت ثروتی است که باید برای... Read More...
IMAGE کلید درب‌های فضای مجازی را در اختیار بگیرید1403/02/21
جمعه, 21 ارديبهشت 1403
  رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت مدیریت فضای مجازی گفتند:... Read More...

 

قال مولینا الامیرالمؤمنین الإمام علی بن ابیطالب (ع): «اَجَلُّ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ التَّوْفيقُ وَ اَجَلُّ ما يَصْعَدُ مِنَ الاَرْضِ الاِخْلاصُ»[1].

 

مولای متقیان امام علی (ع) در روایت مذکور، فرموده است که تـوفـيق، با ارزش‏ترين چيزى است كه از آسمان فرود مى‏آيد و اخلاص، بزرگترين چيزى است كه از زمين بالا مى‏رود.

 

از روایت مذکور، استفاده می‏شود که کسب توفیق، مربوط به ذات باری‏تعالی است و کسب اخلاص، مربوط به انسان است.

 

با توجه به روایت مذکور، باارزش‏ترین چیزی که خداوند نصیب انسان می‏کند، توفیقاتی است که انسان در علم، در ارتباطات خود، در رسیدن به کمالات و در شئون مختلف زندگی خود کسب می‏کند. انسان وقتی خوب دقت می‏کند، می‏بیند که سراسر زندگی‏اش و همه تلاش‏های روزانه و برنامه‏هایی که دارد، توفیقاتی است که از ناحیه خداوند متعال نصیب او شده است و در سایه عنایت و توفیق از ناحیه خداوند است که رشد و پیشرفت می‏کند. امام جواد (ع) فرموده است: «الْمُؤْمِنُ‏ يَحْتَاجُ‏ إِلَى‏ ثَلَاثِ‏ خِصَالٍ‏ تَوْفِيقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»[2]؛ مؤمن نیازمند سه خصلت است؛ توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود [زیرا انسان عیوب خود را بهتر از دیگران می‏شناسد] و پذیرش نسبت به کسی که او را پند می‏دهد.

 

انسان وقتی به اطراف خود نگاه می‏کند، خیلی از افراد را می‏بیند که در کارهای خود موفقند و خداوند به آنها توفیق پیشرفت و رسیدن به کمالات را عنایت کرده است، در مقابل، افرادی را نیز مشاهده می‏کند که توفیق چندانی کسب نکرده‏اند. خیلی از افراد پول دارند ولی توفیق ندارند، مثلاً پولشان را در بانک پس‏انداز می‏کنند و ناگهان أجل آنها فرا می‏رسد و بدون اینکه از آن پول‏ها توشه‏ای برای آخرت خود برداشته باشند از دنیا می‏روند و آن مال و اموال بین ورثه تقسیم می‏شوند و خودش از آنها بی‏نصیب می‏ماند، ولی اگر خداوند به انسان توفیق دهد، تا زنده است از پول و ثروتش، از مقام و مسئولیتی که دارد و از آبرویی که دارد در جهت کسب رضایت الهی و خدمت به خلق خدا استفاده می‏کند و برای آخرتش توشه می‏گیرد و این توفیقی است که خداوند متعال به او عنایت می‏کند. پس انسان اگر حق بندگی خداوند متعال را به نحو احسن به جا آورد و رابطه خوبی با خدای خود برقرار کند خداوند متعال نیز به او توفیق می‏دهد که در مسیر بندگی و رضایت الهی قدم بگذارد و این توفیقاتی که نصیبش می‏شود، در روز قیامت که مال و فرزند دردی از انسان دوا نمی‏کنند [«يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ* إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»[3]]، گره‏گشا خواهند بود.

 

دومین چیزی که در روایت مذکورِ در اول بحث به آن اشاره شده است و بسیار ارزشمند است، اخلاص است. اخلاص، مکمِّل توفیقی است که از ناحیه خداوند متعال نصیب انسان می‏شود، یعنی بسترها و زمینه‏های تکامل و رشد به وسیله توفیق برای انسان فراهم می‏شود، اما مهم این است که انسان زمانی که در مقام عمل قرار گرفت، آنچه انجام می‏دهد را با اخلاص انجام بدهد.

 

پس انسان باید سعی کند که اگر توفیق بر انجام عملی پیدا کرد، آن عمل را با اخلاص و فقط و فقط برای جلب رضایت الهی انجام بدهد و این گونه نباشد که رضایت خلق خدا را بر رضایت خداوند ترجیح بدهد، چرا که اگر انسان در اعمالی که انجام می‏دهد اخلاص نداشته باشد، فردای قیامت دستش خالی خواهد بود. در روایات آمده است که فردای قیامت بعضی از افراد با اینکه ظاهراً اعمال خوب زیادی در دنیا انجام داده‏اند، لکن نجات نمی‏یابند و وقتی که اعتراض می‏کنند، در پاسخ آنها خطاب می‏شود که کارهایی که انجام داده‏اید برای منِ خدا نبوده و از روی اخلاص نبوده است لذا پاداشی به آن عمال تعلق نمی‏گیرد.

 

خداوند متعال فرموده است: «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»[4]؛ و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند قطعاً به راه‌هاى خود هدايتشان خواهيم كرد و خداوند با نيكوكاران است. از این آیه شریفه فهمیده می‏شود که جهادی ارزشمند است که از روی اخلاص باشد وگرنه، داعش نیز به ادعای خودش در راه خدا جهاد می‏کند، لکن این نوع مبارزه هیچ ارزشی ندارد، بلکه عذاب خداوند را برای آنها به ارمغان خواهد آورد چون جهادی ارزش دارد که در راه خدا، برای دفاع از مظلوم و برای کسب رضایت الهی باشد، نه اینکه انسان به قتل و غارت مردم بپردازد و اسم آن را جهاد بگذارد. مبارزه با نفس نیز که یکی از مصادیق جهاد و از آن به جهاد اکبر تعبیر می‏شود، در صورتی ارزشمند است که در مسیر خدا و برای عبودیت و بندگی خداوند باشد و گرنه مرتاض‏های هندی نیز ریاضت می‏کشند و با خواسته‏های نفسانی خود مبارزه می‏کنند، لکن این نوع مبارزه با نفس چون در مسیر بندگی و عبودیت خداوند نیست و اخلاصی در آن نیست، هیچ ارزشی ندارد.

 

‏بنابراین، با توجه به روایتی که در صدر کلام از امام (ع) نقل شد، خوب است که انسان در دعاهایی که می‏خواند روی دو دعا تکیه کند؛ اول، اینکه از خدا بخواهد که به او توفیق بندگی و دوری از گناه و ... را عنایت کند و عرضه بدارد: «اللهم وفّقنی لما تحبُّ و ترضی» و دوم، اینکه از خدا بخواهد که اخلاص در اعمالی که انجام می‏دهد را به او عنایت کند. حضرت فاطمه زهرا (س) فرموده است: «مَنْ‏ أَصْعَدَ إِلَى‏ اللَّهِ‏ خَالِصَ‏ عِبَادَتِهِ‏ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه»[5]؛ کسی که عبادت‏های خالصانه خود را به سوی خدا بفرستد، پروردگار بزرگ بهترین مصلحت او را به سویش فرو خواهد فرستاد.

 

سعدی نیز گفته است:                تو نیکویی کن و در دجله انداز                            که ایزد در بیابانت دهد باز

 

منظور این است که انسان اگر عمل خود را خالص کند، در مقابل، خداوند متعال آنچه خیر و مصلحت باشد را برای او رقم خواهد زد.

 

اگر اولیاء الهی و معصومین (ع)؛ از جمله حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) که در ایام شهادت این بانوی بزرگوار هستیم به آن مقامات عالیه رسیده‏اند، همه به خاطر اخلاصی بوده است که این بزرگواران داشته‏اند و به خاطر همین اخلاص بوده است که رسول اکرم (ص) در رابطه به حضرت فاطمه (س) فرموده است: «مَتَى‏ قَامَتْ‏ فِي‏ مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْض‏»[6].

 

خداوند متعال نیز در رابطه با اخلاص امام علی (ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) فرموده است: «إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُكُوراً»[7]؛ (و مى‌گويند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام مى‌كنيم و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمى‌خواهيم!

 



[1]. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج20، ص291.

[2]. علامه مجلسى، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج‏75، ص358.

[3]. «الشعراء»:88 و89.

[4]. «العنکبوت»:69.

[5]. علامه مجلسى، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج‏68، ص184.

[6]. شیخ صدوق، الأمالي، النص، ص113.

[7]. «الإنسان»:9.  

 

 

قال رسول الله (ص): «أَرْبَعٌ مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ كِتْمَانُ الْفَاقَةِ وَ كِتْمَانُ الصَّدَقَةِ وَ كِتْمَانُ الْمُصِيبَةِ وَ كِتْمَانُ الْوَجَعِ»[1].

 

رسول گرامی اسلام (ص) در روایت مذکور، فرموده است که چهار چیز از گنج‏های بهشتی شمرده می‏شوند؛ اول، کتمان فقر و نیاز است؛ دوم، کتمان صدقه است؛ سوم، کتمان مصیبت و چهارم کتمان درد است.

 

طبق فرمایش رسول اکرم (ص) در روایت مذکور، چهار چیز از گنج‏های بهشتی هستند؛

 

اول، کتمان فقر است.یکی از مسائل ارزشمندی که خوب است انسان به آن توجه داشته باشد این است که انسان در عین حال که فقیر است، فقر خود را ابراز نکند، بلکه نیاز خود را بپوشاند و نزد دیگران ابراز نیاز نکند. پس انسان فقیر باید عزت نفس خود را حفظ کند و پیش هر کس و ناکسی فقر خود را بروز ندهد. بعضی از افراد به ابراز نیاز نزد دیگران عادت کرده‏اند و پیش دیگران دست گدایی دراز می‏کنند و این کار، پسندیده و خوشایند نیست لذا انسان متدیّن باید عزت نفس خود را حفظ کند و اگر هم نیاز داشته باشد، پیش هر کسی دست نیاز دراز نکند. البته درست است که انسان باید نیاز خود را ابراز نکند، اما کتمان نیاز از طرف نیازمندان نباید باعث شود که ثروت‏مندان، متمکّنین، حکومت و مسئولین، نسبت به نیازمندان بی‏تفاوت باشند، پس وظیفه مسئولین و ثروت‏مندان جامعه این است که نیازمندان و فقرا را شناسائی کنند و به امور آنان رسیدگی کنند. عده‏ای از مردم در عین فقر و نیاز، صورت خود را با سیلی سرخ نگه می‏دارند و آبرومندانه زندگی می‏کنند و عده‏ای نمی‏توانند مشکلات را تحمل کنند و لذا نیاز خود را ابراز می‏کنند. پس برای اینکه فقر و نداری از جامعه برطرف شود، مسئولین باید بیشتر توجه کنند و امکانات بیشتری برای قشر ضعیف و مستمند فراهم آورند تا هیچ کس در جامعه اسلامی دست نیاز پیش دیگران دراز نکند.

 

دوم، کتمان صدقه است. انسانی که به دیگری صدقه می‏دهد، شایسته نیست که آن را علنی کند زیرا آن کسی که به او کمک می‏شود شاید دوست نداشته باشد که دیگران بفهمند که او فقیر و نیازمند است. پس سزاوار است که انسان کمک خود به دیگران را پنهان و کتمان کند و از اعلان آن خودداری کند. البته گاهی از اوقات شرایط به گونه‏ای است که اقتضا می‏کند که کمکی که می‏شود، اعلان شود تا دیگران نیز نسبت به کمک کردن به دیگران تشویق شوند؛ مثلاً در شرایط کروناییِ کنونی برای کمک به قشر ضعیف بسته‏های معیشتی فراهم شود و اعلان شود تا دیگران نیز در این کمک مشارکت کنند، لکن باید توجه شود که توزیع آن محترمانه و پنهانی باشد تا آبروی طرف مقابل حفظ شود.

 

سوم، کتمان مصیبت است. انسان باید مصیبتی که بر او وارد می‏شود را کتمان کند و در مقابل آن مصیبت صبر کند و جزع و فزع راه نیندازد.

 

چهارم، کتمان درد است. انسانی که دردی که بر او عارض می‏شود را تحمل کند و آن را آشکار نکند، ارزشش بالا می‏رود و این امر، نشانه شاکر بودن انسان است. بعضی از افراد به محض اینکه دردی بر آنها عارض می‏شود داد و بی‏داد راه می‏اندازند و حلاوت را از اهل خانه می‏گیرد.   

 

 

 



[1]. علامه مجلسی، بحار الأنوار (ط- بیروت)، ج78، ص208.

 

 

 

قال مولینا و مقتدینا امیرالمؤمنین الإمام علی بن ابیطالب (ع): «صَوْمُ‏ الْقَلْبِ‏ خَيْرٌ مِنْ‏ صِيَامِ‏ اللِّسَانِ‏ وَ صَوْمُ اللِّسَانِ خَيْرٌ مِنْ صِيَامِ الْبَطْنِ، صَابِرُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى فِعْلِ الطَّاعَاتِ وَ صُونُوهَا عَنْ دَنَسِ السَّيِّئَاتِ تَجِدُوا حَلَاوَةَ الْإِيمَانِ»[1].

 

مولا امیرالمؤمنین امام علی (ع) در روایت مذکور، فرموده است که روزه قلب از روزه زبان بهتر است و روزه زبان از روزه شکم بهتر است، نفس خود را در انجام طاعات و بندگی خداوند متعال شکیبا بار آورید و نفس خود از آلودگی گناهان محفوظ بدارید تا شیرینی ایمان را بیابید.  

 

از روایت مذکور، استفاده می‏شود که روزه سه گونه است؛ روزه قلب، روزه زبان و روزه شکم و روزه قلب از روزه زبان بهتر است و روزه زبان أفضل از روزه شکم است. گاهی ممکن است که کسی از نظر زبانی روزه‏دار باشد و بر زبانش هر چیزی را جاری نکند، یعنی دروغ نگوید، غیبت نکند، تهمت نزند، ناسزا نگوید ولی قلب او روزه نباشد، لکن فضیلت روزه زبانی از روزه قلبی کمتر است و گاهی ممکن است که کسی از نظر شکم روزه باشد و چیزی نخورد و نیاشامد، ولی زبانش روزه نباشد، لکن فضیلت روزه شکم از روزه زبان کمتر است، بنابراین أفضل این است که قلب انسان علاوه بر زبان و شکمش روزه باشد.

 

امام علی (ع) در ادامه روایت فرموده است که نفس خود را در انجام طاعت خدا تمرین دهید تا شکیبا باشد و با انجام عبادت و مناجات و انجام فرامین الهی احساس خستگی و کسلی نکند، پس انسان باید خود را بر انجام طاعت الهی تمرین دهد تا عادت کند و از انجام طاعت الهی احساس خستگی نکند و با کسلی و بی‏حالی طاعات خدا را به جا نیاورد، اگر انسان تمرین کند و شیرینی طاعت الهی را به خود بچشاند از مناجات با خدا در نیمه‏های شب و از بیدار شدن برای نماز صبح احساس خستگی نمی‏کند. متأسفانه خیلی از انسان‏ها تا نیمه‏های شب بیدار و به تماشای تلویزیون می‏نشینند و صبح نمازشان قضا می‏شود و این به خاطر این است که خود را به انجام طاعت الهی عادت نداده‏اند.

 

همچنین، انسان باید نفس خود را از آلوده شدن به گناهان مختلف و رنگارنگی که در جامعه موج می‏زند، محافظت کند. در جامعه کنونی از هر جهت، فضا برای گناه کردن آماده است و انسان، موجودی است که اگر با گناه مواجه شود، کنترل خود را از دست می‏دهد و ممکن است که به گناه آلوده شود لذا باید خود را از آلوده شدن به گناه محافظت کند تا در منجلاب گناه گرفتار نشود.

 

روایت مذکور به دو مرحله از مراحل صبر که صبر بر طاعت و صبر بر معصیت است، اشاره دارد. در روایات دیگر علاوه بر صبر بر طاعت و صبر بر معصیت به صبر بر مصیبت نیز اشاره شده است؛ «الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ»[2].

 

امام علی (ع) در ذیل روایت مذکور، فرموده است که اگر انسان روزه قلبی، روزه زبانی و روزه شکم داشته باشد، خودش را بر انجام طاعت الهی عادت بدهد و خود را از آلوده شدن به گناه و معصیت محافظت کند، شیرینی ایمان را خواهد یافت.   

 

ادامه تفسیر آیه 84: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لاَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ لاَ تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ»[3]؛ و هنگامى را كه از شما پيمان گرفتيم كه خون هم را نريزيد و يكديگر را از سرزمين خود، بيرون نكنيد، سپس شما اقرار كرديد (و بر اين پيمان) گواه بوديد.

 

عرض شد که میثاقی که در آیه مذکور، به آن اشاره شده است، میثاق سلبی است. یکی از میثاق‏های سلبی که خداوند متعال از انسان گرفته است این است که خون یکدیگر را نریزند.

 

همان‏گونه که در جلسه گذشته اشاره شد، استفاده از ضمیر «کم» در آیه مذکو [«لاَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ لاَ تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ»]، حاکی از این است که خداوند می‏خواهد انسان‏ها را در عالم دنیا به وحدت فرا بخواند و به انسان‏ها بفهماند که شما از هم جدا نیستید، بنابراین، اگر دیگری را به قتل رساندی مثل این است که خودت را کشته‏ای.

 

گفته شده است که علاوه بر معنایی که در رابطه با میثاق خداوند متعال در آیه مذکور، ذکر شد که عبارت بود از اینکه از ریختن خون دیگران خودداری کنید و احترام خون دیگران را نگاه دارید، معنای دیگری نیز متصور است و آن، اینکه منظور از کلام خداوند متعال که فرموده است: «لاَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ» این است که رفتاری از شما سرنزند که باعث شود که حرمت خون و جان شما از بین برود و مستحق مجازات قتل بشوید.

 

خداوند متعال، در ادامه فرموده است که یکدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید. معنای ظاهر آیه این است که خودتان را از سرزمین‏تان بیرون نکنید، لکن منظور این است که دیگران را از سرزمین‏شان بیرون نکنید و اکثر مفسرین گفته‏اند که خداوند متعال در این آیه، دیگران را مثل خود انسان فرض کرده است و لذا از تعبیر «انفسکم» استفاده کرده است و فرموده است که خودتان را از سرزمین‏تان بیرون نکنید، یعنی اخراج دیگران از سرزمین‏شان مثل این است که خودتان را بیرون کرده‏اید. پس خداوند متعال از آواره کردن دیگران که به منزله آواره کردن خود است، نهی کرده است. تفسیر دیگر نیز، همان‏گونه که به آن اشاره شد این است که کاری نکنید که سبب شود که به خاطر آن کار شما را مجازات کنند و در نتیجه شما را از سرزمین‏تان اخراج کنند.

 

نکته قابل توجه این است که انسان فطرتاً به ماندن در وطن علاقه دارد، یعنی علاقه دارد که در مکانی که در آن متولد شده است و رشد کرده و بزرگ شده است و دوران خوش کودکی را در آن مکان سپری کرده است، بماند و در همان مکان زندگی کند، پس طبیعت انسان اقتضا دارد که در وطن خودش بماند و زندگی کند و اگر به مکان دیگری مهاجرت می‏کند، به خاطر عللی از جمله شغل، تحصیل و امثال آن است. اساساً یکی از دغدغه‏های زندگی انسان که از گذشته همیشه مطرح بوده است و امروز نیز برخی از افراد سودجو از آن برای پیش‏برد مقاصد و اهداف شوم خود بهره می‏برند این است که حس ناسیونالیستی افراد را تحریک کرده‏اند، یعنی با همه مزایایی که در دوستی و علاقه نسبت به وطن وجود دارد، عده‏ای گاهی این حس را پتکی می‏کنند که بر سر دیگران بکوبند، یعنی آنها را تا مرز وطن‏پرستی و آن حس ناسیونالیستی قوی پیش می‏برند که اگر گاهی بین اسلام و وطن‏پرستی آنها مشکلی پیش بیاید حاضرند که خیلی راحت از اسلام دست بکشند. در دنیای امروزی حس ناسیونالیستی، برای عده‏ای به اهرم فشار تبدیل شده است تا جایی که وقتی می‏خواهند بعضی حکومت‏های اسلامی را در منگنه قرار دهند تا جلو نگاه‏های باز آنها را بگیرند این حس را در افراد تحریک می‏کنند تا به تقابل با دین برخیزند، کما اینکه در فتنه سال88، عده‏ای شعارِ «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» را فریاد زدند و با امثال این شعار، در صدد ایجاد تقابل بین نگاه اسلامی [که خداوند فرموده است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ...»[4]؛ همه مؤمنین برادرند.] و نگاه غیر اسلامی و وطن‏پرستی بودند تا مردم را به این بهانه از دین و اسلام جدا کنند.

 

نظر اسلام در رابطه با علاقه به وطن چیست؟ آیا از نظر اسلام بین علاقه به وطن و دین مغایرت وجود دارد و اسلام نظر سلبی نسبت به علاقه به وطن دارد یا این‏گونه نیست؟

 

پاسخ این است که اسلام معیار مشخصی برای علاقه به وطن تعیین کرده است که اگر از آن معیار تجاوز شود، از نظر اسلام مردود است و آن، این است که وطن‏دوستی و علاقه به وطن، دین و اعتقادات انسان را تحت تأثیر قرار ندهد و باعث سستی اعتقادات او نگردد. پس انسان باید مواظب باشد که وطن‏دوستی و عشق به وطن باعث نشود که دیگران برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود از او سوءاستفاده کنند و از این طریق اعتقاداتش را از او بگیرند. البته در این رابطه افراط و تفریط‏هایی وجود دارد، بعضی در زمینه وطن‏دوستی افراط می‏کنند و کلاً اسلام را کنار می‏گذارند و آنچه برای آنها مهم است، مرزهای جغرافیایی همان سرزمینی است که در آن متولد شده و رشد پیدا کرده‏اند، عده‏ای دیگر نیز راه تفریط را در پیش گرفته و عشق به وطن را به کلی کنار می‏گذارند و فقط بر مسأله اسلام تکیه می‏کنند ولی به نظر می‏رسد که بهتر این است که انسان حدّ وسط را در پیش گیرد و آن، اینکه هم نسبت به وطن و زادگاهش علاقه‏مند باشد و نسبت به آن بی‏تفاوت نباشد و هم مواظب باشد که حبّ و علاقه به وطن باعث نشود که ارزش‏های دینی را کنار بگذارد و فقط دم از وطن‏پرستی بزند.

 

توضیح بیشتر در رابطه با اینکه آیا دلبستگی انسان به وطن، مطابق با معیارهای شریعت است یا مطابق با معیارهای شریعت نیست، ان‏شاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. عبد الواحد بن محمد، تميمى آمدى، غرر الحکم و درر الحکم، ج1، ص423.

[2]. محمد بن يعقوب، كلينى، الكافي (ط- الإسلامية)، ج‏2، ص91.

[3]. «البقرة»:84.

[4]. «الحجرات»:10.

 

 

 

قال مولینا و مقتدینا امیرالمؤمنین الإمام علی بن ابیطالب (ع): «الصَّبْرُ صَبْرَانِ؛‏ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ حَسَنٌ جَمِيلٌ وَ أَحْسَنُ مِنْ ذَلِكَ الصَّبْرُ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ الذِّكْرُ ذِكْرَانِ؛ ذِكْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ حَسَنٌ جَمِيلٌ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْكَ فَيَكُونُ ذَلِكَ حَاجِزاً»[1].

 

مولا امیرالمؤمنین امام علی (ع) در روایت مذکور، فرموده است که صبر دو نوع است که رتبه یکی از دیگری بالاتر است؛

 

اول، صبر بر مصیبت است، مثل اینکه داغ پدر، مادر، فرزند و غیره به انسان می‏رسد و او بر آن مصیبتی که به او رسیده است، صبر می‏کند. هنر انسان این است که در هنگام مواجه شدن با مصیبت صبر کند، چنین صبری از منظر امام علی (ع) نیکو و زیباست. خانواده محترم شهدا بر داغ فرزندان خود صبر کرده‏اند چون می‏دانند که فرزندشان جانش را در راه خدا داده است و خداوند متعال در مقابل صبر آنها به آنان پاداش و اجر عنایت می‏کند. پس صبر بر مصیبت زیبا و نیکو است چرا که طبع انسان این‏گونه است که در مواجه با مصائب از خود بی خود می‏شود و تحمل مصیبت برای او خیلی سخت می‏شود لذا اگر انسان بتواند در برابر مصیبتی که به او می‏رسد صبر کند از اجر زیادی برخوردار می‏شود، بنابراین، صبر بر داغ از دست دادن فرزندی که در راه خدا شهید شده است، در عین حال که سخت است، لکن بسیار زیباست و علاوه بر اینکه از اجر بسیاری نزد خداوند متعال برخوردار است، فرزند شهیدش فردای قیامت می‏تواند او را شفاعت کند. اصحاب حضرت اباعبدالله الحسین (ع) چون یقین داشتند که بعد از شهادت به چه مقامی خواهند رسید در شب عاشورا خوشحال بودند و منتظر بودند که زودتر شب به صبح برسد و وارد کارزار با دشمن بشوند و شهد شیرین شهادت را بچشند و با اینکه از قبل می‏دانستند که به شهادت خواهند رسید ولی بر این مصیبت صبر کردند و شهادت را به جان خریدند و در مقابل از اجر و پاداش بسیاری بهره‏مند شدند. همچنین، حضرت زینب (س) بر تمام مصائبی که در روز عاشورا و بعد از آن بر او وارد شد، صبر کرد و کلام او که در مقابل دشمن فرمود: «مَا رَأیتُ اِلّا جَمِیلاً»[2] حاکی از عظمت روح آن حضرت (س) می‏باشد که انسان اگر روحش عظمت پیدا کند همانند کوه در مقابل سختی‏ها می‏ایستد.

 

دوم، صبر بر محرمات الهی است. امام علی (ع) فرموده است که زیباتر از صبر در مقابل مصائب، صبر در برابر آنچه است که خداوند متعال بر انسان حرام کرده است. انسان در مواجه با گناه می‏تواند از خودش دو عکس‏العمل نشان دهد؛ اول، اینکه شیفته آن گناه شود و در باتلاق گناه گرفتار شود. اگر انسان شیفته گناه شود در دام شیطان و نفس امّاره گرفتار خواهد شد و زندگی او رشدیافته و کمال‏یافته نیست. دوم، این است که انسان در مواجهه با گناه بفهمد که آن عمل، حرام است و لذا از آن چشم بپوشد چرا که بنده‏ای که ادعای عبودیت و بندگی خدا را دارد از انجام چیزی که از طرف خداوند متعال منع شده است و مورد نهی قرار گرفته است، خودداری می‏کند لذا صبر در برابر گناه از صبر بر مصیبت زیباتر است. بنابراین، اگر انسان در مواجهه با صحنه گناه صبر پیشه کند و بگوید که خدایا من به خاطر دسترسی به آنچه تو بر من حلال کرده‏ای بر این گناه صبر می‏کنم، مطمئن باشد که خداوند متعال عنایت خود را در حق او تمام خواهد کرد و هم در زندگی دنیوی خود به خواسته حلال خود خواهد رسید و هم در آخرت از نعمات و پاداش‏های الهی بهره‏مند خواهد شد. بنابراین، صبر در مقابل محرمات الهی بسیار ارزشمند است و موجب کمال انسان خواهد شد.

 

امیرالمؤمنین امام علی (ع) در ادامه روایت فرموده است که ذکر، دو نوع است؛

 

اول، ذکر و یاد خداوند متعال در هنگام مصائب و مشکلات است. خداوند متعال فرموده است: «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[3]. انسان مؤمن، وقتی مصیبتی به او می‏رسد، مثلاً اگر فرزندش را از دست بدهد، خدا را یاد می‏کند و می‏گوید که او امانت الهی بوده است که اکنون خداوند او را به سوی خود برده است و لذا در چهره او آثاری از مصیبت دیده نمی‏شود.

 

دوم، ذکر و یاد خدا در هنگامی است که انسان در معرض گناه قرار می‏گیرد و زمینه گناه کردن برای او فراهم است که این ذکر از ذکر در هنگام مصیبت أفضل است. انسانی که وقتی در معرض گناه قرار می‏گیرد، خدا را یاد می‏کند، یاد خدا باعث می‏شود که از گناه دوری کند و در برابر گناه، برای او مانع ایجاد می‏کند لذا گناه نمی‏کند. خداوند متعال در قرآن فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»[4]؛ پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه‌هاى شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) مى‌افتند و (در پرتو ياد او، راه حق را مى‌بينند و) ناگهان بينا مى‌گردند. بنابراین، یاد خدا کردن در هنگام گناه باعث می‏شود خداوند متعال در آخرت برای انسان به نحو احسن جبران و تدارک کند.

 

 

 



[1]. حسن بن على، ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص216.

[2]. علامه مجلسی، بحارالأنوار (ط- بیروت)، ج45، ص116.

[3]. «البقرة»:156.

[4]. «الأعراف»:201.  

 

تذکر اخلاقی: اهمیّت یاد مرگ1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
  روایت اول: سَأَلَهُ بَعْضُهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يُحْشَرُ مَعَ... Read More...
تذکر اخلاقی: حُرمت آبروی مؤمن1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام الصادق (ع): «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي... Read More...
تذکر اخلاقی: لزوم تبعیت از امام زمان (عج) 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال رسول الله (ص): «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ... Read More...
تذکر اخلاقی: عزّت در پرتو پیروی از حق 1402/08/03
دوشنبه, 29 آبان 1402
  روایت اول: قال مولینا و مقتدینا الإمام العسکری (ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/11
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/10
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/09
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
فصل فی الحیض 1403/02/08
چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403
درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/01/17
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر این که ترس سراسر سرزمین‌های‌ اشغالی را فرا گرفته است،... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1403/02/07
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم با تاکید بر اینکه حجاب یک واجب شرعی و اصل قانونی است، گفتند: از همه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/12/25
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: مساله امر به معروف و نهی منکر اصل مسلم اسلامی است اما توجه... Read More...
خطبه های نماز جمعه مورخ 1402/11/20
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403
  خطیب جمعه قم گفتند: شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن مقدمه شرکت در انتخابات مجلس شورای... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 105مورخ 1402/09/01
دوشنبه, 13 آذر 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 103مورخ 1402/07/12
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»  ... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/24
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»... Read More...
تفسیر سوره بقره آیه 104 مورخ 1402/08/17
دوشنبه, 29 آبان 1402
درس تفسیر حضرت آیت ‎الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» ... Read More...

مطالب برجسته

تصویر نمونه یک

اگر مجاهدت علما نبود اثری از دین و دین باوری در جامعه دیده نمی شد

آیت الله حسینی بوشهری

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) و ياران باوفايش تسليت و تعزيت باد.

آیت الله حسینی بوشهری

حوزه‌های علمیه باید به نصایح رهبری و مراجع پایبند باشند

آیت الله حسینی بوشهری

Please publish modules in offcanvas position.