درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»   تاریخ: 19 آذر 1398

موضوع جزئی: تفسیر آیه 83  مصادف با: 23 ربیع‏ الثانی 1442

سال تحصیلی: 1400-1399   جلسه: 174

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه83: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»[1]؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روى‌گردان شديد.

 

خداوند در ذیل آیه مذکور، فرموده است که از بنی‏اسرائیل پیمان گرفتیم که نماز را به پا دارند و زکات بدهند.

 

مقصود از برپایی نماز چیست؟ آیا برپایی نماز، صرف خواندن نماز است یا چیزی فراتر از آن است؟

 

شاید بهترین معنای اقامه نماز این باشد که انسانِ نمازگزار باید در همه حال بتواند ارتباط مستحکم و مستقیمی با نماز برقرار کند و در همه عرصه‏های زندگی؛ اعم از عرصه فردی و اجتماعی بر اساس آموزه‏های دینیِ مرتبط با نماز عمل کند و تعالیم حیات‏بخش دینی را به برکت نماز سرلوحه رفتار خود قرار دهد. پس اقامه نماز به این معناست که شخص بتواند ارتباط مستقیم و مستمر با نماز داشته باشد.

 

مقصود از «ایتاء زکات»، مجموعه خدمات مربوط به وظائف مالی انسان؛ اعم از واجبات و مستحبات است که اگر انسان مسلمان مجموع وظائف مالی خود را انجام بدهد، مصداق زکات محسوب می‏شود، بنابراین، می‏توان گفت که ارتباط مالی انسان مسلمان با دیگران [که به خاطر وظیفه دینی‏اش است] در یک معنای عام و گسترده، زکات نامیده می‏شود.

 

واژه «ایتاء» به معنای پرداخت کردن از روی وظیفه است و از همین جا تفاوت بین «ایتاء» و «اعطاء» روشن می‏شود چرا که در «ایتاء» یک نوع وظیفه و الزام هست، اما «اعطاء» به معنای پرداختی است که انسان از سر خیرخواهی و بدون اجبار انجام می‏دهد و به دیگری کمک می‏کند، نه اینکه از باب وظیفه این کار را انجام بدهد. خداوند متعال در باب ارتباط اقتصادی با جامعه و کمک مالی و مهرورزی به دیگران از واژه «ایتاء» استفاده کرده است و آن را به عنوان یک وظیفه برشمرده است، بنابراین، پرداخت کنندگان زکات نباید بر نیازمندان منّت بگذارند و توقع تقدیر و تشکر از جانب آنان را داشته باشند و کسانی که نیازمند به کمک مالی دارند نیز نباید از گرفتن زکات احساس حقارت کنند زیرا شخص پرداخت کننده زکات به وظیفه‏اش عمل می‏کند و منّتی ندارد و با پرداخت زکات به وظیفه‏اش عمل می‏کند و احساس آرامش می‏کند.

 

امام عسکری (ع) فرموده است: «وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: "أَقِيمُوا الصَّلاةَ"، فَهُوَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ بِتَمَامِ‏ رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ حِفْظِ مَوَاقِيتِهَا وَ أَدَاءِ حُقُوقِهَا الَّتِي إِذَا لَمْ تُؤَدِّ لَمْ يَتَقَبَّلْهَا رَبُّ الْخَلَائِقِ»‏[2].

 

معنای «اقیموا الصلاة» این است که رکوع و سجده نماز به طور کامل انجام شود و وقت نماز رعایت شود و حقوق نماز رعایت شود و اگر انسان حق نماز را ادا نکند، خداوند متعال نماز او را قبول نخواهد کرد. منظور، این است که اگر انسان می‏خواهد که نمازش مورد پذیرش قرار گیرد باید نماز را به طور کامل انجام بدهد و حقوق نماز را رعایت کند و این‏گونه نباشد که فقط برای رفع تکلیف خم و راست شود و حق نماز را به جای نیاورد.

 

چند نکته در رابطه با نماز و زکات

 

نکته اول، اینکه نماز عمود دین است. رسول اکرم (ص) فرموده است: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين‏»[3].

 

چون بسیاری از معارف اعتقادی و اخلاقی و حقوقی، از قبیل توحید، نبوت و غیره در نماز وجود دارد از نماز به عمود دین تعبیر شده است.

 

نکته دوم، اینکه معنای برپاداشتن نماز فقط این نیست که انسان به خواندن نماز بسنده کند و به همین خاطر است که خداوند متعال، کلمه «اقیموا» را در آیه مورد بحث، به کار برده است و از کلمه «اقرءوا» استفاده نکرده است. سابقاً گفته شد که مقصود از اقامه نماز، این است که انسان نماز را با تمام خصوصیات انجام بدهد و پیوسته و به طور مستمر با نماز ارتباط داشته باشد و فقط به خواندن نماز اکتفا نکند. ممکن است که گفته شود که منظور از «اقیموا» این است که انسان نه تنها خودش باید ارتباط مستمر با نماز داشته باشد، بلکه باید زمینه‏‎ساز برپایی نماز در جامعه نیز باشد. خداوند متعال فرموده است: «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»[4]؛ همان كسانى كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مى‌دارند و زكات مى‌دهند و امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنند و پايان همه كارها از آن خداست.

 

نکته سوم، در رابطه با زکات است و آن، اینکه، زکات گاهی زکات مال است و گاهی زکات بدن است که از آن به زکات فطره تعبیر می‏شود، گاهی نیز زکات به عنوان مطلق نعمت مطرح می‏شود، یعنی مقصود از زکات، فقط زکات مال یا زکات بدن نیست، بلکه مقصود، مطلق نعمت است، یعنی آنچه خداوند متعال از نعمت به انسان عنایت کرده است زکات دارد، امام علی (ع) فرموده است: «زَکاةُ العِلمِ نَشرُهُ»[5]، یعنی اگر خداوند به کسی علم و دانش داد، زکاتش این است که علمش را در جامعه گسترش دهد. پس، انسان باید زکات هر نعمتی که خداوند به او عطا کرده است را بپردازد، مثلاً زکات شجاعت، جهاد در راه خدا، زکات علم، نشر آن، زکات جایگاه و آبرویی که انسان کسب کرده است، خدمت به خلق خداست.

 

نکته چهارم، این است که برخی از آثار و منافع زکات با غیر زکات‏دهنده ارتباط مستقیم ندارد، یعنی زکات، برای کسانی که اهل زکاتند آثار و منافعی دارد و این منافع مستقیماً به آنها می‏رسد، ولی این آثار و منافع مستقیماً به غیر زکات دهنده تعلق نمی‏گیرد، هرچند که ممکن است که به صورت غیر مستقیم به غیر زکات‏دهنده نیز برسد، مثلاً زکات سلامت بدن، روزه گرفتن است و زکات جمال و زیبایی، عفاف است که اثر مستقیم این دو به خود شخص و اثر غیر مستقیم آن به جامعه برمی‏گردد، چون جامعه‏ای که افراد عفیف و پاکدامن دارد، یک مدینه فاضله است و از از هر جهت سالم می‏ماند.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:83.

[2]. التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص364.

[3]. ابوالقاسم، پاینده، نهج الفصاحة، ص550.

[4]. «الحج»:41.  

[5]. عبدالواحد بن محمد، تمیمی آمدی، غرر الحكم و درر الكلم، ص390.‏

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                تاریخ: 12 آذر 1398

موضوع جزئی: تفسیر آیه 83                               مصادف با: 16 ربیع‏ الثانی 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                جلسه: 173

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه83: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»[1]؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روى‌گردان شديد.

 

یکی از نکات دیگری که در رابطه با آیه مذکور، باید مورد توجه قرار گیرد این است که حضرات معصومین (ع) که مفسرین واقعی قرآن می‏باشند در تبیین تعبیر «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» که در آیه مذکور آمده است، احادیث فراوانی بیان کرده‏اند که احادث ذیل از آن جمله‏اند:

 

روایت اول: عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً" قَالَ: «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ لَا تَقُولُوا إِلَّا خَيْراً حَتَّى تَعْلَمُوا مَا هُوَ»[2].

 

امام صادق (ع) در روایت مذکور در تفسیر قول خداوند متعال که فرموده است که با مردم نیکو سخن بگویید، فرموده است که با مردم نیکو سخن بگویید و جز خیر نگویید تا زمانی که بدانید که چه می‏گویید؟ یعنی تا زمانی که خلاف آن ثابت شود، با مردم سخن نیکو بگویید.

 

مقصود از سخن خیری که امام صادق (ع) به گفتن آن ترغیب فرموده است، نیکویی سخن در قالب و محتوا است، یعنی هم محتوای سخن باید زیبا باشد و هم قالبی که آن محتوا در آن قالب بیان می‏شود باید زیبا و پسندیده باشد. متأسفانه گاهی انسان در بیان محتوای سخنان خود از قالب مناسبی استفاده نمی‏کند و کلام خود را به گونه‏ای بیان می‏کند که مخاطب هیچ چیزی متوجه نمی‏شود و گاهی موجب سوء برداشت می‏شود، یعنی متکلم چیزی را ارائه کرده است و مخاطب چیز دیگری از کلام او برداشت کرده است.

 

روایت دوم: عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ (ع)‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ "وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً"، قَالَ: «قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ يُقَالَ لَكُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ الْفَاحِشَ‏ الْمُتَفَحِّشَ‏ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ وَ يُحِبُّ الْحَيَّ الْحَلِيمَ الْعَفِيفَ الْمُتَعَفِّفَ»[3].

 

نکته: باید توجه شود که از این روایت استفاده می‏شود که لعن و سب مؤمنین، جایز نیست وگرنه سب و لعن دشمنان خدا مشکلی ندارد.

 

از روایت مذکور نیز استفاده می‏شود که انسان باید نیکوتر از آنکه دوست دارد که دیگران با او صحبت کنند، با دیگران سخن بگوید و لذا انسان باید از سخنانی که برای خودش ناپسند می‏داند، در رابطه با دیگران اجتناب کند. یکی از مصادیق سخن زشت و ناپسند، کلمات زشت و رکیک است که از دهان انسان خارج می‏شود، بعضی از انسان‏ها عفت کلام ندارند و کلمات رکیک و زشت را بر زبان جاری می‏کنند. پس، اگر انسان خواسته‏ای از دیگران دارد باید آن را در نهایت ادب و احترام مطرح بکند و متأسفانه عده‏ای از انسان‏ها درخواست خود را با بی‏ادبی مطرح می‏کنند.

 

خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه 83 بقره) به نیکو سخن گفتن دستور داده است. زبان از پیچیده‏ترین اعضایی است که خداوند متعال به انسان عنایت کرده است تا جایی که حکمای یونان، نطق و بیان را فصلِ مقوِّم و مهمترین هنر انسانی می‏دانند و در تعریف انسان گفته‏اند: «الإنسان حیوانٌ ناطقٌ» که قوه نطق، فصل ممیِّز بین انسان و حیوانات دیگر دانسته شده است. خداوند متعال در سوره الرحمن فرموده است: «الرَّحْمنُ* عَلَّمَ الْقُرْآنَ* خَلَقَ الْإِنْسَانَ* عَلَّمَهُ الْبَيَانَ»[4].

 

از نگاه زبان‏شناسان، زبان بهترین ابزار برای آشکار کردن آنچه در درون انسان است، می‏باشد و انسان از طریق زبان می‏تواند خواسته‏های خود را به دیگران منتقل کند و علاوه بر آشکار کردن درون و مافی‏الضمیر، انسان، گاهی می‏تواند مکنونات خود را کتمان کند، یعنی به گونه‏ای بیندیشد و به گونه دیگری سخن بگوید که این کار گاهی به خاطر تقیه است که ممدوح است، ولی گاهی حالت ریا دارد که از آفات زبان است و نفاق است و نفاق در اسلام مورد مذمّت قرار گرفته است. قرآن و روایات، گاهی در رابطه با زبان این مسأله را مطرح می‏کنند که باید به آفات زبان توجه شود، در کلام معصومین (ع) به زبان و هنر تکلم آدمی بسیار اهمیت داده شده است. پس زبان همان‏گونه که کارکردهای زیادی دارد، آفات زیادی نیز دارد و کتاب‏های مفصلی در رابطه با آفات زبان نگاشته شده است. قدرت زبان به گونه‏ای است که می‏تواند امّتی را برانگیزد یا امّتی را زمین‏گیر کند و به تعبیر دیگر زبان هم می‏تواند ملت‏ها را بیدار کند و هم می‏تواند ملت‏ها را بخواباند. متاسفانه در جامعه کنونی از زبان، سوء استفاده‏های زیادی می‏شود و به خصوص در عرصه رسانه هر چه به ذهنشان می‏آید را بر زبان جاری می‏کنند و افکار جامعه را دچار تشویش می‏کنند. پس اینکه خداوند متعال فرموده است که با مردم به نیکی سخن بگویید، شامل همه مواردی که ذکر شد، می‏شود بنابراین، انسان باید سعی کند که جز نیکی بر زبان جاری نکند و سخن خوب را با خوبی و نیکویی برای مردم بیان کند.                       «الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:83.

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج16، کتاب الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر، ابواب فعل المعروف، باب21، ص340، ح2.

[3]. شیخ صدوق، الأمالي(للصدوق)، النص، ص254.  

[4]. «الرحمن»:4-1.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                تاریخ: 5 آذر 1398

موضوع جزئی: تفسیر آیه 83                               مصادف با: 9 ربیع‏الثانی 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                جلسه: 172

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه83: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»[1]؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روى‌گردان شديد.

 

بحث در امر خداوند به نیکو سخن گفتن با مردم بود. در متون روایی از معصومین (ع) نقل شده است که فرموده‏اند که انسان آن قدر استطاعت مالی ندارد که بتواند همه مردم را با مال و ثروت راضی و خوشنود کند. در کلمات اهل بیت (ع) آمده است که شما نمی‏توانید با مال، مردم را راضی کنید، اما با سخن نیکو و مهربانی می‏توانید رضایت خاطر مردم را جلب کنید. پس اگر امکان گشاده دستی را ندارید، حداقل گشاده‏رو باشید و با چهره متبسّم و شادمان با دیگران برخورد کنید، حتی برای به بار نشستن و قبول شدن احسان مالی نیز باید نیکو سخن گفت و گشاده‏رو برخورد کرد وگرنه برطرف کردن نیاز مالی به تنهایی کفایت نمی‏کند و نمی‏تواند احسان باشد و احسان زمانی معنا پیدا می‏کند که اگر شخص پول دارد به دیگران کمک کند، لکن این کمک کردن، با روی گشاده و مهربانی باشد و اگر پول ندارد، لاأقل از طریق نیکو سخن گفتن و مهربانیِ در گفتار، احسان کند، پس صرف کمک مالی، بدون مهربانی و گشاده‏رویی، احسان محسوب نمی‏شود و حتی در موردی که انسان امکان پاسخگویی به نیاز حاجت‏مندان را ندارد باید با محبت و مهربانی و خوشرویی برخورد کند و حق ندارد که با درشتی و قهر، نیازمندان را از خود براند.

 

خداوند متعال فرموده است: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلاَ تَنْهَرْ»[2]؛ و سؤال كننده را از خود مران.  

 

امام باقر (ع) فرموده است: «كَانَ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى (ع) قَالَ: "يَا مُوسَى‏ أَكْرِمِ‏ السَّائِلَ‏ بِبَذْلٍ‏ يَسِيرٍ أَوْ بِرَدٍّ جَمِيلٍ لِأَنَّهُ يَأْتِيكَ مَنْ لَيْسَ بِإِنْسٍ وَ لَا جَانٍّ مَلَائِكَةٌ مِنْ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَنِ يَبْلُونَك فِيمَا خَوَّلْتُكَ وَ يَسْأَلُونَكَ عَمَّا نَوَّلْتُكَ فَانْظُرْ كَيْفَ أَنْتَ صَانِعٌ يَا ابْنَ عِمْرَانَ"»[3]؛ در زمانی که حضرت موسی (ع) با خداوند متعال مناجات می‏کرد، خداوند متعال فرمود که ای موسی سائل و فقیر را به بذل و بخشش اندک راضی کن و اگر نداری، به رد کردن زیبا او را اکرام کن زیرا کسانی که نه انسانند و نه جنّند، بلکه از ملائکه خداوند رحمان می‏باشند [نزد تو می‏آیند] تا تو را در چیزی که به تو بخشیده‏ام، بیازمایند و از چیزی که به تو عطا کرده‏ام سؤال و درخواست کنند، پس ای پسر عمران به دقت بنگر که چگونه عمل می‏کنی.

 

از روایت مذکور، فهمیده می‏شود که انسان در هیچ حالی نباید سائل را رد کند، بلکه اگر از مال دنیا چیزی نزدش هست، سائل را کمک کند و اگر چیزی ندارد لاأقل با مهربانی و محبت با سائل برخورد کند و بگوید که فعلاً چیزی نزدم نیست، اما اگر به چیزی دست یافتم آن را از تو دریغ نخواهم کرد.

 

نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که سخن نیکو که در آیه مورد بحث (آیه 83 بقره) به آن امر شده است، هم باید قالب نیکو و هم محتوای نیکو داشته باشد. اشکال اکثر انسان‏ها در بیان و کلامشان این است که محتوای ناپسند یا بی‏فایده را در قالبی زیبا مطرح می‏کنند و آن قدر به ظاهر آن کلام زرق و برق می‏دهند که انسان را به اشتباه می‏اندازد، در صورتی که آن مطلبی که بیان شده است اساساً محتوای مناسبی ندارد و گاهی بر عکسِ مورد قبل، محتوای خوب را در قالب و شکل نامناسبی بیان می‏کنند که مخاطب نسبت به شنیدن آن رغبتی نشان نمی‏دهد. پس برای بیان محتوا چهار صورت متصور است؛ گاهی محتوا زیبا است و قالبی که محتوا در آن قالب بیان می‏شود نیز زیبا است، گاهی محتوا ناپسند است و قالبی که محتوا در آن قالب بیان می‏شود نیز ناپسند و نامناسب است، گاهی محتوا ناپسند ولی قالبی که محتوا در آن قالب بیان می‏شود زیبا است و گاهی محتوا زیبا ولی قالبی که محتوا در آن بیان می‏شود ناپسند است. اما منظور از آنچه در آیه مورد بحث به آن امر شده است که خداوند متعال فرموده است که با مردم نیکو سخن بگویید، سخنی است که هم خودش زیبا باشد و هم زیبا بیان شود بنابراین، انسان باید برای بیان مقصود خود از الفاظ و واژگان مناسب استفاده کند.

 

بعضی از علما در عین حال که از علم و دانش بالایی برخوردارند، لکن علم و دانش خود را نمی‏توانند در قالبی که مخاطب پسند باشد ارائه دهند و همین باعث می‏شود که مخاطب نسبت به گوش دادن به سخنان آنان رغبتی از خود نشان ندهد و در مقابل، افرادی وجود دارند که با اینکه سخنانشان از محتوای مناسبی برخوردار نیست، لکن با بیانی زیبا آن سخنان نازیبا را ارائه می‏دهند و همین زیبایی بیان، باعث می‏شود که سخنان خالی از فایده آنان، مشتری پیدا کند.

 

نکته قابل توجه در رابطه با نیکو سخن گفتن که در آیه مورد بحث به آن امر شده است، این است که خداوند متعال به نیکو سخن گفتن با همه مردم امر کرده است. خداوند نفرموده است «قولوا للمؤمنین حُسنا»، بلکه فرموده است: «قولوا للناس حُسنا» که این تعبیر، همه مردم؛ اعم از مسلمان و غیر مسلمان را شامل می‏شود و از این نتیجه گرفته می‏شود که انسان در گفتار خود با دیگران باید از ادبیات مناسب و نیکو استفاده کند و تعبیر «قولوا للناس حسنا» در آیه مذکور، حاکی از این است که اسلام در بیان مسائل، ظرافت‏ها و دقت‏ها را مدّ نظر قرار می‏دهد. بنابراین، فرهنگ قرآن اقتضا می‏کند که مؤمنان به اخلاق قرآنی متخلّق باشند و با تمام طبقات جامعه با کلام شیرین سخن بگویند و ارتباطی مؤدبانه برقرار کنند. وقتی به تاریخ مراجعه می‏شود، مشاهده می‏شود که افرادی بوده‏اند که به خاطر یک برخورد مناسب به اسلام تمایل پیدا کرده و مسلمان شده‏اند. امام صادق (ع) فرموده است: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُم»[4]. این روایت هرچند به رفتار نیکو مربوط می‏شود، لکن در گفتار نیز باید ادب و احترام رعایت شود و در روایات آمده است که رفتار و گفتارتان به گونه‏ای باشد که باعث زینت ما باشید و باعث شین ما نباشید «كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْنا»[5].

 

قرآن مسلمانان را از هر گونه پرخاشگری و ناسزاگویی باز داشته است چرا که ناسزاگویی به غیر مسلمانان باعث می‏شودد که آنان از روی دشمنی و نادانی به خدا ناسزا بگویند: «وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ...»[6].

 

همچنین، خداوند متعال به حضرت موسی (ع) و هارون (ع) فرموده است: «فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى»[7]؛ با فرعون با نرمی سخن بگویید، شاید که متذکر شود یا از خدا بترسد. بنابراین، از آنچه در قرآن آمده است و همچنین، سیره معصومین (ع) فهمیده می‏شود که انسان باید با دیگران با نیکی سخن بگوید و فرقی نمی‏کند که مخاطبش مسلمان باشد یا مسلمان نباشد لذا در سخن گفتن با غیر مسلمان نیز باید از گفتار زیبا و نیکو استفاده شود.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:83.

[2]. «الضحی»:10.

[3]. كلينى، الكافي (ط- الإسلامية)، ج‏4، ص15.

[4]. محمد باقر بن محمد تقى، مجلسى، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج‏67، ص309.

[5]. شیخ صدوق، الأمالي، ص400.

[6]. «الأنعام»:108.

[7]. «طه»:44.  

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                تاریخ: 28 آبان 1398

موضوع جزئی: تفسیر آیه 83                               مصادف با: 2 ربیع ‏الثانی 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                جلسه: 171

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه83: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»[1]؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روى‌گردان شديد.

 

عناوینی که در آیه مذکور، آمده‏اند، عمدتاً به صورت جمع آمده‏اند، «بالوالدین، الیتامی و المساکین» به صورت جمع آمده‏اند، اما عنوان «ذی‏القربی» به صورت مفرد آمده است، سؤال این است که دلیل این امر چیست؟

 

پاسخ این است که منظور، جنس «ذی‏القربی» است که همه خویشاوندان را شامل می‏شود، پس درست است که لفظ «ذی‏القربی» مفرد است، لکن جنس «ذی‏القربی» همه نزدیکان و خویشان را شامل می‏شود و در آیه مذکور نیز جنس «ذی‏القربی» مورد نظر است و شاید دلیل مفرد آمدن «ذی‏القربی» این باشد که همه بستگان نزدیک به منزله عضو واحد می‏باشند لذا انسان باید در رعایت احترام نسبت به بندگان این نکته را رعایت کند که هیچ گونه تشطّط و تفرقی در بستگان انسان راه ندارد و انسان نباید با بعضی خوب و با بعضی دیگر بد برخورد کند. پس مفرد آمدن لفظ «ذی‏القربی» به خاطر تفهیم اهمیت انسجام فامیلی است، بنابراین، «ذی‏القربی» یک مجموعه به هم پیوسته‏اند و لزوم حفظ وحدت و وفاق خانوادگی مورد عنایت خداوند متعال بوده است و به همین خاطر «ذی‏القربی» به صورت مفرد آمده است.

 

نکته دیگر، این است که ظاهر آیه مذکور، این است که دو عنوان «یتیم» و «مسکین» به نحو مطلق و با صرف نظر از قید ایمان، مورد نظرند و موضوع برای حکم احسان قرار گرفته‏اند، گرچه مسلّم است که یتیم و مسکینِ مؤمن بر غیر مؤمن ترجیح دارند، لکن تعبیری که در آیه مذکور، آمده است، عام است و یتیم و مسکینِ غیر مؤمن را نیز شامل می‏شود. محقق حلی (ره) و صاحب شرایع (ره) در بحث وقف گفته‏اند که وقف بر ذمّی [که در پناه اسلام زندگی می‏کند ولی مسلمان نیست،] جایز است، هرچند که وقف برای مؤمنین بهتر است، لکن جواز وقف برای ذمّی به خاطر این است که خداوند متعال خواسته است که توسعه بدهد. صاحب شرایع (ره) گفته است که انسان می‏تواند مال خود را برای تغذیه یا اسکان یهودی و یتیم و بی‏سرپرست وقف کند زیرا اگر چه که وقف، امری عبادی است و باید از مصادیق ذی‏القربی باشد، لکن این به این معنا نیست که موقوف‏علیه نیز باید متعبِّد و متقرِّب به خداوند باشد، بلکه تقرب و تعبدِ واقف به یک امر قربی برای صحت وقف کفایت می‏کند. پس کمک به فقیر یهودی و نصرانی که مسلمان نیستند، جایز است، کما اینکه سیره اهل بیت (ع) این بوده است که به غیر مسلمانان نیز کمک می‏کرده‏اند و وقتی از طرف بعضی از افراد مورد اعتراض واقع می‏شدند که با اینکه اینها مسلمان نیستند، چرا به آنها کمک می‏کنید؟ می‏فرمودند که اگر مسلمان بودند که کمک به آنها واجب بود. امام علی (ع) به مالک اشتر فرموده است: «إِمَّا أَخٌ‏ لَكَ‏ فِي‏ الدِّينِ‏ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق‏»[2]؛ مردم دو دسته‏اند؛ یا برادران دینی تو می‏باشند و یا اینکه همانند تو انسان می‏باشند [و لذا مانند یک حیوان درنده از آنها سوء استفاده نکن]. 

 

در ادامه آیه مورد بحث [آیه 83 بقره]، خداوند متعال فرموده است که به مردم نيكو سخن بگوييد.

 

در رابطه با واژه «حسناً» دو احتمال وجود دارد؛ احتمال اول، اینکه ممکن است که «حُسناً» مصدر باشد که در این صورت کاربرد آن، نشان دهنده اوج مبالغه در نیکو و پسندیده بودن سخن است، یعنی سخن بسیار پسندیده بگو. احتمال دوم، اینکه ممکن است که «حسناً» صفت مشبهه بر وزن «فُعل»، مانند «حُلو»؛ به معنای شیرینی و «مُر»؛ به معنای تلخی، باشد. پس «حسناً» ممکن است صفت مشبه باشد که در این صورت، موصوف آن «قولاً» است که محذوف است، یعنی با مردم با نیکویی سخن بگویید.

 

نحوه ارتباط دستور به نیکو سخن گفتن با مردم با دستورات قبلی (نیکی به پدر و مادر، احسان به ذی‏القربی، ایتام و مساکین) این است که ذهن انسان‏ها در احسان به والدین، خویشاوندان، ایتام و مساکین فقط به جنبه مالیِ احسان معطوف است و ممکن است که عده‏ای گمان کنند که به دلیل نداشتن تمکن مالی باید خود را از خدمت به افراد مذکور در آیه، معاف بدانند. از دستور به نیکو سخن گفتن با مردم که بعد از این عناوین آمده است، فهمیده می‏شود که لازم نیست که حتماً از جنبه مالی به افراد مذکور، کمک شود، بلکه اگر کسی تمکّن مالی نداشت، می‏تواند با احترام به آنان و با نیکو سخن گفتن با آنان، احسان را در حق آنان تمام کند، چرا که گاهی ممکن است که انسان از نظر مادی به کسی کمک کند ولی این کمک با لحن مناسب نباشد که این کمک هیچ ارزشی ندارد و گاهی ممکن است که انسان تمکّن مالی برای کمک به دیگران نداشته باشد، اما با لحن نیکو با آنان سخن می‏گوید و همچنین، سخن نیکو بگوید که این خود، ارزش بسیار زیادی دارد. بنابراین، مقصود از اینکه خداوند متعال فرموده است که با مردم نیکو سخن بگویید این است که احسان، الزاماً به وسیله مال محقق نمی‏شود، بلکه گفتار نیز اگر نیکو و پسندیده باشد، نوعی احسان است، بنابراین، کسی نباید تصور کند که اگر تمکّن مالی برای کمک به والدین، ذوی‏القربی، ایتام و مساکین ندارد، دیگر هیچ وظیفه‏ای ندارد، بلکه باید با گفتار نیکو به افراد مذکور، احسان کند. همچنین، ثروت‏مندان و پول‏داران نیز نباید گمان کنند که چون وظیفه مالی خود را در قبال افراد مذکور، انجام داده‏اند، با هر گفتاری می‏توانند با آنان سخن بگویند، بلکه این افراد نیز در گفتار خود باید دقت کافی را داشته باشند و با نیکویی با دیگران سخن بگویند. پس امر به نیکو سخن گفتن در آیه مذکور، هر دو گروهِ ثروت‏مندان و غیر ثروت‏مندان را شامل می‏شود و هر دو گروه باید در سخن گفتن با دیگران با نیکویی سخن بگویند. پس، همه باید مواظب باشند که جز با نیکویی با دیگران سخن نگویند.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:83.

[2]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص427، نامه53.  

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                               تاریخ: 21 آبان 1398

موضوع جزئی: تفسیر آیه 83                                           مصادف با: 25 ربیع ‏الاول 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                             جلسه: 170

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه83: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»[1]؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روى‌گردان شديد.

 

خداوند متعال در آیه مذکور، به دنبال احسان به یتیمان، احسان به مساکین را مطرح کرده است.

 

برای فهم معنای مسکین می‏توان از خودِ قرآن کمک گرفت، خداوند متعال فرموده است: «أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَةٍ»[2]. متربه به معنای خاک‏نشین است، بنابراین مسکین به معنای مستمندِ خاک‏نشین است، یعنی بی‏نوایی که خاک‏نشین شده است و دستش خالی است.

 

«مساکین»، جمع «مَسکن» است و مسکن، انسانی است که به واسطه مشکلاتی که دارد زمین‏گیر شده است و توشه و توانی برای تلاش اقتصادی ندارد و همان‏گونه که خود مسکن به معنای عدم حرکت است، گویا مسکین نیز زمین‏گیر شده است و از نظر اقتصادی، توانایی حرکت و رفع نیازهایش را ندارد.

 

خطاب خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه83 بقره)، مبنی به احسان به مساکین، بیان‏گر این مسأله است که گویا در نظام حمایت اجتماعی اسلام، همه مسلمانان در اداره زندگیِ مساکین تعهد دارند، یعنی وقتی پای حمایت اجتماعی به میان می‏آید، همه باید توجه داشته باشند و دست یتیمان و مساکین را بگیرند، البته باید توجه شود که در کمک به مساکین، عقیده آنها مد نظر قرار نمی‏گیرد و باید به آنها کمک شود؛ هرچند که عقیده آنها بر خلاف حق باشد و اصلاً مسلمان نباشند. نقل شده است که شخصی غیر مسلمان، گدایی می‏کرد و امیرالمؤنین علی بن ابیطالب (ع) از احوال آن شخص پرسید و فرمود که چرا روزی که سالم بود از او کار کشیدید و اکنون که ناتوان شده است او را رها کرده‏اید و به او کمک نمی‏کنید بنابراین، بر عهده همه مسلمانان است که دست افراد مسکین و ناتوان را بگیرند و کاری به عقیده او نداشته باشند، یعنی از مسکین باید حمایت شود، هرچند که مسلمان نباشد.

 

نکته‏ای که باید به آن توجه شود این است که گاهی در کنار واژه «مسکین»، واژه «فقیر» نیز آمده است و روشن است که در این صورت، کلمه «مسکین» با کلمه «فقیر» تفاوت دارد، «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتماعا»، یعنی اگر فقیر و مسکین در کنار هم به کار نروند و جداگانه به کار بروند، می‏توان معنای واحد را برای هر دو کلمه به کار برد، ولی اگر فقیر و مسکین در کنار هم به کار بروند، معنای واحد ندارند چون واژه «مسکین» ویژگی‏هایی دارد که واژه «فقیر» ندارد و همچنین، واژه «فقیر» ویژگی‏هایی دارد که واژه «مسکین» ندارد.

 

فقیر نیازمندی است که حیا و شرم او موجب می‏شود که ابراز نیاز نکند و نیاز خود را از دیگران مخفی می‏کند و دیگران متوجه نیاز او نمی‏شوند، خداوند متعال در بیان حال فقیران فرموده است: «...يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ...»[3]؛ یعنی از شدّت خويشتن‌دارى، افراد ناآگاه فقیران را بى‌نياز مى‌پندارند.

 

اما مسکین، به خاطر فشار مشکلات و تنگ‏دستی بیش از حد، توان خودنگهداری را ندارد و لذا مشکلش را مطرح می‏کند.

 

ظاهراً در آیه مورد بحث (آیه83 بقره)، هر کدام از عناوینی که به آنها اشاره شده است، مستقلاً موضوع حکم احسان می‏باشند، بنابراین، احسان به پدر و مادر، خویشاوندان و یتیمان مقید به مسکنت و فقر نیستند، یعنی لازم نیست که حتماً فقیر باشند تا حکم احسان شامل حالشان گردد، هرچند در صورت تداخل این عناوین با عنوان مسکین، حکم احسان قوت و شدت بیشتری پیدا می‏‏کند و وظیفه شخص در قِبَل آنها سنگین‏تر می‏شود، مثلاً اگر احسان به والدینی که از وضعیت مالی مناسبی برخوردارند در حد احترام و احوال‏پرسی باشد، احسان به والدینی که مسکین و فقیرند باید بیشتر باشد و علاوه بر احترام و احوال‏پرسی باید به آنها کمک مالی نیز بشود، نظیر اینکه یتیمی از بستگان نزدیک و ذوی القربی باشد که در این صورت وظیفه انسان نسبت به آن یتیم سنگین‏تر است چرا که از یک‏طرف به خاطر خویشاوندی و از طرف دیگر به خاطر یتیم بودن باید مورد توجه قرار گیرد لذا توجه بیشتری را می‏طلبد. خداوند متعال فرموده است: «يَتِيماً ذَا مَقْرَبَةٍ»[4].

 

احسان به هر یک از عناوین مطرح شده در آیه مورد بحث، به حسب حال آن اشخاص فرق می‏کند، مثل اینکه احسان به یتیم گاهی به این صورت است که فقر مالی او برطرف شود و گاهی به این صورت است که به او محبت شود، همچنین، احسان به والدین و به ذی‏القربی ممکن است که به صرف محبت یا دلجویی از آنها باشد و ممکن است که در بعضی از موارد در قالب رفع نیاز مالی از آنها، تحقق پیدا کند.

 

تذکر: ترتیب ذکری که در آیه مورد بحث آمده است؛ «...وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ...» بر اساس ترتیب اهمیت بوده است، هرچند که با حرف ترتیب بیان نشده است. بنابراین، پدر و مادر بر ذی‏القربی مقدم و ذی‏القربی بر ایتام و ایتام بر مساکین مقدم‏اند، در نتیجه با قطع نظر از سایر ادله، نفس آیه مورد بحث، دلیل بر این است که احسان به والدین مهمتر از احسان به سایر عناوین و احسان به ذی‏القربی مهمتر از احسان به ایتام و مساکین و احسان به ایتام نیز مهمتر از احسان به مساکین است.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:83.

[2]. «البلد»:16.

[3]. «البقرة»:273.

[4]. «البلد»:15.

 

 

درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                 تاریخ: 14 آبان 1398

موضوع جزئی: تفسیر آیه 83                               مصادف با: 18 ربیع‏ الاول 1442

سال تحصیلی: 1400-1399                                 جلسه: 169

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه تفسیر آیه83: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»[1]؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روى‌گردان شديد.

 

یکی از مواردی که در آیه مذکور، به آن سفارش شده است، أیتام می‏باشند.

 

«الیتامی» جمع یتیم و از ریشه «یُتم» گرفته شده است. یتیم در لغت به معنای شیء منفرد و کم‏نظیر است، چنانکه به درّ قیمتی، دُرّةٌ یَتیمةٌ گفته می‏شود، اما در اصطلاح به کسی که از کودکی پدرش را از دست داده باشد، یتیم می‏گویند.

 

امام صادق (ع) فرموده است: «نَحنُ الیَتیمُ»[2]؛ به خدا سوگند، ما خاندانِ بی‏بدیل و بی‏نظیر هستیم. اهل بیت (ع) انسان‏هایی هستند که می‏توانند به عنوان میزان، الگوی رفتار فردی و اجتماعی برای انسان‏ها باشند و امناء وحی الهی می‏باشند.

 

نگاه اسلام به یتیمان نگاهی زیبا و پسندیده است. امام علی (ع) در سخنان غم‏انگیز خود در غروب روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان که آخرین لحظات زندگی آن حضرت (ع) بود به ایتام توصیه کرد و فرمود: «اللَّهَ‏ اللَّهَ‏ فِي‏ الْأَيْتَامِ‏ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُم»[3]‏؛ خدا را خدا را در رابطه با یتیمان در نظر داشته باشید و آنان را گاه گرسنه و گاه سیر ندارید و مواظب باشید که  آنان نزد شما ضایع نشوند.

 

تعبیر لطیفی که در روایت مذکور، آمده است، کلمه «لاتغبوا» است. «غب» به معنای روز در میان است، یعنی یک روز سیر باشند و یک روز گرسنه باشند و از این طریق در سختی باشند.

 

یتیم باید همیشه مورد توجه باشد و باید سعی شوید که توجه به ایتام مستمر باشد. رسیدگی به ایتام از امور حسبیه است که شارع مقدس راضی به تعطیلی آن نیست و انجام آن امور موجب سعادت فرد و جامعه می‏شوند. البته این امور از واجبات کفائیه می‏باشند که مسؤولیت این امور متوجه همه افراد جامعه است و اگر کسی به انجام این امور مبادرت نورزد وظیفه حاکم شرع است که افرادی را برای انجام آن امور مأموریت دهد.

 

همان‏گونه که از سخنان حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) استفاده می‏شود، احسان به یتیمان دو شاخه دارد؛ شاخه مادی و شاخه معنوی. دستور خداوند متعال در قرآن نیز ناظر به همین دو جنبه است. خداوند متعال فرموده است: «كَلاَّ بَلْ لاَ تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ»[4]؛ چنان نيست كه شما مى‌پنداريد، شما يتيمان را گرامى نمى‌داريد.

 

پس، علاوه بر مسائل مادی و اقتصادی، جنبه معنوی و احساسی و عاطفی نیز باید مورد توجه قرار گیرد، بنابراین، دستور به اکرام یتیمان از جانب خداوند متعال منحصر به اکرام مادی نیست، بلکه باید از نظر معنوی و عاطفی نیز مورد اکرام قرار گیرد و محترم شمرده شود.

 

معیار اکرام یتیم، سرپرست نداشتن اوست و مسکین بودن یتیم، معیار برای اکرام نیست و یتیم غیر از مسکین است، زیرا یتیم، ناصری جز خداوند متعال ندارد و نیاز به محبت و احترام و احسان دارد، کما اینکه ستم در حق یتیم نیز از ستم‏های دیگر زیان‏بارتر است. امام باقر (ع) فرموده است: «إِيَّاكَ‏ وَ ظُلْمَ‏ مَنْ‏ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ‏ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ جَلَّ وَ عَز»[5]؛ بر حذر باش از اینکه به کسی ظلم کنی که غیر از خداوند متعال، ناصری ندارد.

 

خداوند متعال فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً»[6]؛ كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مى‌خورند، [در حقيقت] تنها آتش مى‌خورند و به زودى در شعله‌هاى آتش [دوزخ] مى‌سوزند.

 

«الحمد لله رب العالمین»

 



[1]. «البقرة»:83.

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج9، کتاب الخمس، ابواب ما یجب فیه الخمس، باب1، ص483، ح1.  

[3]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص421، نامه47.

[4]. «الفجر»:17.

[5]. حسن بن على، ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص246.

[6]. «النساء»:10.  

 

  1. تفسیر سوره بقره آیه 83 مورخ 99/08/07
  2. تفسیر سوره بقره آیه 83 مورخ 99/07/30
  3. تفسیر سوره بقره آیه 83 مورخ 99/07/16
  4. تفسیر سوره بقره آیه 83 مورخ 99/07/09
  5. تفسیر سوره بقره آیه 83 مورخ 99/07/2
  6. تفسیر سوره بقره آیه 82مورخ 99/06/26
  7. تفسیر سوره بقره آیه 78 مورخ 98/07/17
  8. تفسیر سوره بقره آیه 76 مورخ 98/07/10
  9. تفسیر سوره بقره آیه 75 مورخ 98/06/27
  10. تفسیر سوره بقره آیات 72و 73 مورخ 97/12/08

صفحه9 از39